خانه » همه » مذهبی » در دین ما اسلام ، پذیرش دین و ایمان آوردن باید به صورت آگاهانه بوده و نباید به صورت تقلید صرف باشد اما کودکان ما که تازه به سن تکلیف رسیده اند به صرف مسلمان بودن پدر و مادر خود شروع به خواندن نماز و دینداری می کنند، در این مورد آیا همان مسأله دین آبا و اجدادی مطرح نمی شود که تقلیدی صرف است؟

در دین ما اسلام ، پذیرش دین و ایمان آوردن باید به صورت آگاهانه بوده و نباید به صورت تقلید صرف باشد اما کودکان ما که تازه به سن تکلیف رسیده اند به صرف مسلمان بودن پدر و مادر خود شروع به خواندن نماز و دینداری می کنند، در این مورد آیا همان مسأله دین آبا و اجدادی مطرح نمی شود که تقلیدی صرف است؟

نخست باید دانست که اصل اولیه برای نسل جدید در همه جوامع و در همه ادیان، التزام به قوانین گذشته و آئین های خانواده و جامعه است مگر اینکه خلاف آن برای فرزندان ثابت شود. ناگفته نماند کودکان بعد از 4_3 سالگی بخاطر زنده شدن حس کنجکاوی به طور دائمی از اطرافیان سؤال می کنند و خواهان آنند که دلیل آداب و رسوم و اعتقادات را بفهمند. با این تفاوت که پیروان برخی آیین ها بر حس کنجکاوی فرزندان سرپوش می گذارند مانند «ظاهر شدن بابانوئل از لوله بخاری»! در میان مسیحیان، ولی در اسلام به پرسشگری و پاسخ دهی اهمیت ویژه داده شده تا آنجا که درباره توحید و معاد و نبوت و امامت به زبان های مختلف از سوی خانواده و سپس در کتاب های درسی ابتدائی و راهنمایی و بالاتر استدلال های مختلف بیان می شود که به مقدار کافی پاسخگو می باشد.
لذا اصول دین باید بر مبنای تحقیق باشد نه تقلید از پدر و مادر یا دوست یا گروه اجتماعی و … اما این را هم باید دانست که تحقیق فلسفی ملاصدرایی لازم نیست بلکه از هر کس در حد توان او خواسته شده است که با تفکر و تأمل در این مسأله اقدام کنند.
خلاصه سخن آن که همه موظفند در عقاید دینی خود به اطمینان برسند اگر خود توانایی علمی و امکان تحقیق دقیق علمی را دارند باید با تحقیق و مطالعه مباحث دقیق علمی و عقلی به حقانیت عقاید برسند ولی آنان که چنین امکانی برایشان نیست به تحقیقات متخصصین تکیه می کند. البته در حدی که به اطمینان برسند باید آگاهی داشته باشند پس بر همه واجب است که به پاسخگویی شبهات و پرسشها اقدام کنند.
میزان مطالعه و مراجعه به کتاب های متعدد وابسته به تأمین نیاز تحقیق و ایمان به دین حق و رفع خطر شبهات می باشد.
برای روشن شدن جواب، سؤال را به اصل مسأله لزوم تحقیق درباره دین و خدا بر می گردانیم.
اساسا چه ضرورتی دارد که ما درباره دین تحقیق و پژوهش کنیم که اگر ملاک لزوم تحقیق روشن شود مقدار تحقیق و پژوهش هم روشن می شود.
با یک مثال ساده جواب را شروع می کنم. اگر یک کودک به شما بگوید که یک عقرب در لباس شماست فورا عکس العمل نشان داده لباس را از بدن خارج کرده همه زوایای آن را بررسی می کنید.
در این مورد چرا شما واکنش نشان می دهید و شروع به تفحص می کنید و چه موقع از تفحص دست بر می دارید روشن است که عکس العمل شما به حکم عقل و خرد شما است که حکم می کند ضرر را ولو محتمل باید پیشگیری یا دفع کرد. این حکم بدیهی عقل معروف است به این که دفع ضرر محتمل به حکم عقل واجب است. این حکم تابع 2 ملاک است که هر چه این 2 ملاک قوی تر باشد ضرورت حکم عقل شدید می شود. اول مقدار و درصد احتمال است که هر چه احتمال قوی تر باشد حکم عقل و واکنش شما شدیدتر است و ملاک دوم قوت محتمل است یعنی ضرری که از احتمال رسیدنش به شما خبر می دهد چیست این که لباس شما آتش گرفته یا کل منزلتان یا تنها خبر از آتش سوزی هیزم اندک شما داده شود. وقتی دست از تحقیق و تفحص بر می دارید که به سر حد اطمینان برسید که خطری در بین نیست و احتمال ضرر از بین برود حال وقتی انسان های صادق زیادی در طول تاریخ خبر از وجود خدا و قیامت و… داده اند که هم درصد احتمال بسیار بالا و هم محتمل بسیار قوی است به حکم قانون فوق باید تحقیق را شروع کند.
پس هر شخص به نسبت به حقانیت دین و مذهب خودش باید به سر حد یقین و اطمینان برسد و بر دعاوی خودش دلیل و برهان داشته باشد. گرچه لازم نیست ادله فلسفی و عقلی دقیق ارائه کند، بلکه ملاک حصول اطمینان و داشتن حجت است. اما این که برای دعوت آنها به اسلام و جواب دادن به سؤالات آنها تحقیق کنیم این مرحله دیگری است که وظیفه همگان نیست بلکه باید عده ای خاص این مهم را به عهده بگیرند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد