۱۳۹۵/۱۲/۰۲
–
۱۰۴ بازدید
اصلاً از خوندن قرآن لذت نمیبرم راهی هست که درک و شعورم زیاد شه؟
اگر عبادت و قرائت قرآن به معنای واقعیاش به انجام رسد، لذت و شیرینی زایدالوصفی را به همراه خواهد داشت، ولی چنانچه برخی شرایط به کمال رسیدن آن محقق نشود یا مانعی در مسیر آنها پدید آید، عبادت و قرائت قرآن به معنای کاملش انجام نشده، در نتیجه عبادت کننده و قاری قرآن به همان نسبت از چشیدن لذت عبادت و قرائت محروم میماند.
برخی عوامل تعیین کننده در لذت و افزایش بهرهمندی از عبادت از جمله قرائت قرآن، عبارتند از:
1. شناخت و معرفت: صرف نظر از تفاوتهای شکلی و ظاهری که گاه میان اعمال عبادی (مانند قرائت قرآن) مردم به چشم میخورد، کیفیت آن براساس میزان شناخت و معرفت افراد نسبت به معبود تفاوت پیدا میکند.
این که عبادتی مانند قرائت، چرا، چگونه و برای چه کسی انجام شود، با شناخت و درک عبادت کننده رابطه مستقیم دارد. هر چه دانایی و معرفت در حوزه یاد شده افزونتر باشد، بهرهمندی شخص نیز از قرائت و احساس لذت او فزونتر خواهد بود.
کسانی که دلشان با خداوند پیوند دارد و محو جمال و جلال خدای متعال هستند و با قلبشان به او اقبال مینمایند، بیشترین لذت را از عبادت و قرائت میبرند.
به روشنی پیداست فراهم آمدن این خصوصیتها در گرو شناخت هر چه عمیقتر از معبود یگانه است. به طور حتم نمیتوان قرائت شخصی را که از سر أکراه و احتیاط که مبادا دچار عذاب الهی شود با قرائت اهل بیت(ع) و یا حتی یاران آن حضرات مقایسه نمود.
2. نشاط: نشاط و سرزندگی و دوری از سستی و تنبلی، در موفقیت هر کاری نقش کلیدی ایفا میکند. در انجام عبادت و درک شیرینی آن نیز، داشتن نشاط و حس و حال عبادت و پرهیز از انجام اجباری و از سر رفع تکلیف آن، بسیار مهم است.
اینکه بزرگان دین در انجام عبادتها از جمله قرائت، مردم را از هر گونه مانع جسمی و روحی که از بین برنده توجّه، راحتی و نشاط است، برحذر میدارند و از آن سو به فراهم آوردن ابزار و امکاناتی دعوت میکنند که ایجاد روحی? بهتر و شادتر در عبادت میکند، برای آن است که آنان را از سستی در عبادت دور سازند.
پیامبر رحمت(ص) فرموده است: «آفت عبادت سستی است»[ تحف العقول، ص 6. ].
عبادت و قرائتی که بدون نشاط انجام گیرد، نه تنها بهره فراوانی در پی نخواهد داشت بلکه چه بسا زیانهایی از جمله کم توجهی و خستگی در عبادت را در پی میآورد.
پس برای درک شیرینی عبادتها به این کلام امیرالمؤمنین باید گوش جان سپرد که: «با نفس خود مدارا کن و به زور به عبادت وادارش مساز و از اوقات فراغت، نشاط و سرخوشی برای عبادت بهرهگیر».[ نهج البلاغه، نامه 69 . ]
و به همین دلیل است که در انجام واجبات اگر خستگی و کسالت و یا سستی حاصل از پرخوری به انسان روی آورد و وقت انجام عبادت باقی باشد امر به انجام عبادت با تأخیر شده که عبادت با نشاط انجام گیرد. بگذریم که در انجام مستحبات شرط انجام با نشاط آن در دین آمده است و انسان نباید انجام مستحبات و ترک مکروهات را به اجبار و از روی کسالت انجام دهد.
در این باره نیز حضرت امیر(ع) میفرمایند: « همانا دلها را یک روی آوردنی است و یک روی گرداندنی. پس هرگاه دل در حال روی آوردن باشد آن را به انجام مستحبّات وا دارید و هرگاه پشت کرد به انجام فرائض از سوی آنها بسنده کنید».[ نهج البلاغه، حکمت312 .]
آری دلِ انسان گاه به سمت عبادت و از جمله قرائت کشش دارد و گاه نسبت به آن واکنش نشان میدهد. باید مواظب بود در مواقعی که دل انسان به عملی بیمیل است آن عمل یا عبادت را به او تحمیل نکرد.
3. پرهیز از دنیادوستی: دنیا دوستی پدیده نکوهش شدهای است که انسان را از دوستی خدا باز میدارد و امور ناچیز و کم ارج را در چشمش بزرگ جلوه داده و امور معنوی و آخرتی را در دیده آدمی کوچک میدارد. متأسفانه این ویژگی یکی از بزرگترین موانع بهرهمندی و لذّت بردن از عبادت به شمار میرود.
در عبادت، انسان باید دل از همه آنچه غل و زنجیر به پای جان میبندد، برگیرد و به سوی ملکوت به پرواز درآید. امّا اگر با دلبستگیهای دنیایی خود را اسیر کرده باشد، طبعاً ناگزیر است فکر شیرینی عبادت و پروازهای معنوی را از سر خود خارج کند. خداوند به حضرت داوود فرموده است: «دوستان من را با غم دنیا چه کار؟ غم دنیا شیرینی مناجات را از دلهایشان میبرد».[ شهید ثانی، زین الدین بن علی – حسین، جناتی، آرام بخش دل داغدیدگان (ترجمه مُسکّن الفؤاد)، ص 198 . ]
4. دوری از هوا پرستی: اگر انسان بخواهد، خداپرست باشد، باید امکاناتی که در اختیار دارد از سرمایه عمر، سلامتی، مال و… همه را در مسیر عبادت و اطاعت خدا به کار گیرد و آنها را به فرماندهی دل در اختیار دلبر قرار دهد و امّا اگر بخواهد، خواستههای نفسانیاش را دنبال کند و فرماندهی سرزمین وجود را به هوا و هوس بسپارد، دیگر عبادت خدا برای او معنا ندارد و اگر عبادتی هم به ظاهر انجام دهد، هیچ لذّتی از آن نخواهد برد.
امام علی(ع) در این باره فرموده است: « چگونه لذّت عبادت را بچشد کسی که از هوا و هوس باز نمیایستد؟ ».[ غرر الحکم و درر الکلم ، ج 4، ص561 ، ح 6985 .]
بیان این نکته لازم است که پیروی از هوای نفس جلوههای مختلفی داشته و به گونههای گوناگون ظهور مییابد. به هر صورت دل دادن به خواستههای نفس، انسان را به ناکجا آباد رفتاری میکشاند و در بسیاری از موارد او را ناگزیر به انجام حرامها و گذشتن از خطّ قرمزهای الهی میکند.
5. پرهیز از لقمه حرام: باید در نظر داشت که عبادت با مال حرام نه تنها از نظر خداوند ارزش و اعتباری نداشته و مورد قبول و پذیرش او قرار نمیگیرد بلکه پیامدهای بد دیگری را نیز به همراه دارد. از جمله اینکه غذای حرام موجب دوری بنده از پروردگارش شده و شخص، مورد لعنت مقرّبان درگاه الهی قرار میگیرد.
در سخنی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، آمده است: « إذا وَقَعتِ اللُّقْمَةُ مِن حَرامٍ فی جَوفِ العَبدِ لَعَنهُ کُلُّ مَلَکٍ فی السّماواتِ و الأرضِ؛ هرگاه لقمه حرام به اندرون بنده وارد شود، تمام فرشتگان آسمانها و زمین او را نفرین میکنند»[ مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص 316 ؛ الحیاة ، ترجمه احمد آرام، ج 4، ص 652 .]. در همین رابطه گفتهاند، کسی که به خوردن لقمه حرام ادامه دهد از بهشت جاودان الهی محروم خواهد شد. وصف حال اینگونه افراد از زبان رسول گرامی اسلام چنین است: «إنّالله عزّوجلّ حرَّم الجنّةَ جَسداً غُذِّی بِحَرامٍ؛ خداوند عزیز و جلیل بهشت را بر بدنی که از مال حرام تغذیه کرده حرام کرده است».[ تنبیه الخواطر، ج1، ص 61 .] کسی که جز حلال نمیخورد و جز به حلال نمیاندیشد، حتما از عبادت و از جمله قرائت قرآن لذت میبرد.
6. دوری از گناه و نافرمانی خداوند: همانطور که انسان گرفتار سرماخوردگی و گرفتگی بینی، از بوی خوش لذت نمیبرد، و چشم ضعیف و کم نور، لذت مشاهده مناظره زیبا را در نمییابد، انسان گنهکار نیز از عبادت لذت نمیبرد. عبادت میلی فطری است و هر انسانی بر فطرت خود آفریده شده است که به مرور زمان و بر اثر انجام گناهان، امیال فطری خود را در زنگار فرو میبرد و دیگر نمیتواند آن امیال را آنگونه که باید دیده و از آن استفاده نماید. تنها فطرت شفاف و شکوفا، از عبادت لذت میبرد.
عوامل دیگری نیز در افزایش لذت و رغبت به عبادت وجود دارد که به این چند عامل در این جا بسنده میکنیم.[ ر. ک: سرّ الصلاة و اسرار الصلاة، امام خمینی(ره)؛ معراج السعادة، مرحوم نراقی؛ إحیاء علوم الدین، غزالی، حکمت عبادت، آیت الله جوادی آملی. ]
برخی عوامل تعیین کننده در لذت و افزایش بهرهمندی از عبادت از جمله قرائت قرآن، عبارتند از:
1. شناخت و معرفت: صرف نظر از تفاوتهای شکلی و ظاهری که گاه میان اعمال عبادی (مانند قرائت قرآن) مردم به چشم میخورد، کیفیت آن براساس میزان شناخت و معرفت افراد نسبت به معبود تفاوت پیدا میکند.
این که عبادتی مانند قرائت، چرا، چگونه و برای چه کسی انجام شود، با شناخت و درک عبادت کننده رابطه مستقیم دارد. هر چه دانایی و معرفت در حوزه یاد شده افزونتر باشد، بهرهمندی شخص نیز از قرائت و احساس لذت او فزونتر خواهد بود.
کسانی که دلشان با خداوند پیوند دارد و محو جمال و جلال خدای متعال هستند و با قلبشان به او اقبال مینمایند، بیشترین لذت را از عبادت و قرائت میبرند.
به روشنی پیداست فراهم آمدن این خصوصیتها در گرو شناخت هر چه عمیقتر از معبود یگانه است. به طور حتم نمیتوان قرائت شخصی را که از سر أکراه و احتیاط که مبادا دچار عذاب الهی شود با قرائت اهل بیت(ع) و یا حتی یاران آن حضرات مقایسه نمود.
2. نشاط: نشاط و سرزندگی و دوری از سستی و تنبلی، در موفقیت هر کاری نقش کلیدی ایفا میکند. در انجام عبادت و درک شیرینی آن نیز، داشتن نشاط و حس و حال عبادت و پرهیز از انجام اجباری و از سر رفع تکلیف آن، بسیار مهم است.
اینکه بزرگان دین در انجام عبادتها از جمله قرائت، مردم را از هر گونه مانع جسمی و روحی که از بین برنده توجّه، راحتی و نشاط است، برحذر میدارند و از آن سو به فراهم آوردن ابزار و امکاناتی دعوت میکنند که ایجاد روحی? بهتر و شادتر در عبادت میکند، برای آن است که آنان را از سستی در عبادت دور سازند.
پیامبر رحمت(ص) فرموده است: «آفت عبادت سستی است»[ تحف العقول، ص 6. ].
عبادت و قرائتی که بدون نشاط انجام گیرد، نه تنها بهره فراوانی در پی نخواهد داشت بلکه چه بسا زیانهایی از جمله کم توجهی و خستگی در عبادت را در پی میآورد.
پس برای درک شیرینی عبادتها به این کلام امیرالمؤمنین باید گوش جان سپرد که: «با نفس خود مدارا کن و به زور به عبادت وادارش مساز و از اوقات فراغت، نشاط و سرخوشی برای عبادت بهرهگیر».[ نهج البلاغه، نامه 69 . ]
و به همین دلیل است که در انجام واجبات اگر خستگی و کسالت و یا سستی حاصل از پرخوری به انسان روی آورد و وقت انجام عبادت باقی باشد امر به انجام عبادت با تأخیر شده که عبادت با نشاط انجام گیرد. بگذریم که در انجام مستحبات شرط انجام با نشاط آن در دین آمده است و انسان نباید انجام مستحبات و ترک مکروهات را به اجبار و از روی کسالت انجام دهد.
در این باره نیز حضرت امیر(ع) میفرمایند: « همانا دلها را یک روی آوردنی است و یک روی گرداندنی. پس هرگاه دل در حال روی آوردن باشد آن را به انجام مستحبّات وا دارید و هرگاه پشت کرد به انجام فرائض از سوی آنها بسنده کنید».[ نهج البلاغه، حکمت312 .]
آری دلِ انسان گاه به سمت عبادت و از جمله قرائت کشش دارد و گاه نسبت به آن واکنش نشان میدهد. باید مواظب بود در مواقعی که دل انسان به عملی بیمیل است آن عمل یا عبادت را به او تحمیل نکرد.
3. پرهیز از دنیادوستی: دنیا دوستی پدیده نکوهش شدهای است که انسان را از دوستی خدا باز میدارد و امور ناچیز و کم ارج را در چشمش بزرگ جلوه داده و امور معنوی و آخرتی را در دیده آدمی کوچک میدارد. متأسفانه این ویژگی یکی از بزرگترین موانع بهرهمندی و لذّت بردن از عبادت به شمار میرود.
در عبادت، انسان باید دل از همه آنچه غل و زنجیر به پای جان میبندد، برگیرد و به سوی ملکوت به پرواز درآید. امّا اگر با دلبستگیهای دنیایی خود را اسیر کرده باشد، طبعاً ناگزیر است فکر شیرینی عبادت و پروازهای معنوی را از سر خود خارج کند. خداوند به حضرت داوود فرموده است: «دوستان من را با غم دنیا چه کار؟ غم دنیا شیرینی مناجات را از دلهایشان میبرد».[ شهید ثانی، زین الدین بن علی – حسین، جناتی، آرام بخش دل داغدیدگان (ترجمه مُسکّن الفؤاد)، ص 198 . ]
4. دوری از هوا پرستی: اگر انسان بخواهد، خداپرست باشد، باید امکاناتی که در اختیار دارد از سرمایه عمر، سلامتی، مال و… همه را در مسیر عبادت و اطاعت خدا به کار گیرد و آنها را به فرماندهی دل در اختیار دلبر قرار دهد و امّا اگر بخواهد، خواستههای نفسانیاش را دنبال کند و فرماندهی سرزمین وجود را به هوا و هوس بسپارد، دیگر عبادت خدا برای او معنا ندارد و اگر عبادتی هم به ظاهر انجام دهد، هیچ لذّتی از آن نخواهد برد.
امام علی(ع) در این باره فرموده است: « چگونه لذّت عبادت را بچشد کسی که از هوا و هوس باز نمیایستد؟ ».[ غرر الحکم و درر الکلم ، ج 4، ص561 ، ح 6985 .]
بیان این نکته لازم است که پیروی از هوای نفس جلوههای مختلفی داشته و به گونههای گوناگون ظهور مییابد. به هر صورت دل دادن به خواستههای نفس، انسان را به ناکجا آباد رفتاری میکشاند و در بسیاری از موارد او را ناگزیر به انجام حرامها و گذشتن از خطّ قرمزهای الهی میکند.
5. پرهیز از لقمه حرام: باید در نظر داشت که عبادت با مال حرام نه تنها از نظر خداوند ارزش و اعتباری نداشته و مورد قبول و پذیرش او قرار نمیگیرد بلکه پیامدهای بد دیگری را نیز به همراه دارد. از جمله اینکه غذای حرام موجب دوری بنده از پروردگارش شده و شخص، مورد لعنت مقرّبان درگاه الهی قرار میگیرد.
در سخنی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، آمده است: « إذا وَقَعتِ اللُّقْمَةُ مِن حَرامٍ فی جَوفِ العَبدِ لَعَنهُ کُلُّ مَلَکٍ فی السّماواتِ و الأرضِ؛ هرگاه لقمه حرام به اندرون بنده وارد شود، تمام فرشتگان آسمانها و زمین او را نفرین میکنند»[ مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص 316 ؛ الحیاة ، ترجمه احمد آرام، ج 4، ص 652 .]. در همین رابطه گفتهاند، کسی که به خوردن لقمه حرام ادامه دهد از بهشت جاودان الهی محروم خواهد شد. وصف حال اینگونه افراد از زبان رسول گرامی اسلام چنین است: «إنّالله عزّوجلّ حرَّم الجنّةَ جَسداً غُذِّی بِحَرامٍ؛ خداوند عزیز و جلیل بهشت را بر بدنی که از مال حرام تغذیه کرده حرام کرده است».[ تنبیه الخواطر، ج1، ص 61 .] کسی که جز حلال نمیخورد و جز به حلال نمیاندیشد، حتما از عبادت و از جمله قرائت قرآن لذت میبرد.
6. دوری از گناه و نافرمانی خداوند: همانطور که انسان گرفتار سرماخوردگی و گرفتگی بینی، از بوی خوش لذت نمیبرد، و چشم ضعیف و کم نور، لذت مشاهده مناظره زیبا را در نمییابد، انسان گنهکار نیز از عبادت لذت نمیبرد. عبادت میلی فطری است و هر انسانی بر فطرت خود آفریده شده است که به مرور زمان و بر اثر انجام گناهان، امیال فطری خود را در زنگار فرو میبرد و دیگر نمیتواند آن امیال را آنگونه که باید دیده و از آن استفاده نماید. تنها فطرت شفاف و شکوفا، از عبادت لذت میبرد.
عوامل دیگری نیز در افزایش لذت و رغبت به عبادت وجود دارد که به این چند عامل در این جا بسنده میکنیم.[ ر. ک: سرّ الصلاة و اسرار الصلاة، امام خمینی(ره)؛ معراج السعادة، مرحوم نراقی؛ إحیاء علوم الدین، غزالی، حکمت عبادت، آیت الله جوادی آملی. ]