با توجه به اینکه معاویه (لعنت الله علیه ) در صلحنامه خود با امام حسن (علیه السلام ) متعهد شده بود تا برای خود خلیفه و جانشین تعیین نکند در زمان حیات خود از مردم برای یزید بیعت گرفت و رسماً او را ولیعهد خود خواند موقعی که در بستر مرگ معاویه افتاده بود به پسرش گفت: من برای تو از همه بیعت گرفتم و همه را رام کردم ولی از 3 نفر ترس دارم که با تو مخالفت کنند 1- حسین بن علی (علیه السلام) 2- عبدالله بن عمر او با توست او را زیر پانگه دار اما عبدالله بن زبیر هر جا بر او دست یافتی اورا بکش و بدنش را قطعه قطعه کن زیرا اواگر فرصت به دست آورد می خواهد مثل شیر تو را بدرد و گرنه همچون روباه که با سگ رفتار می کند با تو رفتار خواهد کرد در دنباله وصیت معاویه خودش می گوید , اما امام حسین(ع) مقامش را نسبت به رسول خدا (ص) میدانی او گوشت و خون پیامبر است و می دانم که مردم عراق ناگزیر به سوی او می گروند ولی او را تنها میگذارند و مقامش را تباه می سازند اگر به او دست یافتی مقام و حقش را بشناس او را باز خواست مکن با توجه به اینکه رشته خویش نیز با او داریم حتی از برخورد با او پرهیز کن 1.غرض آن ملعون از این نصیحتها حفظ ملک و پادشاهی یزد پلید بود زیرا می دانست بعد از شهادت آن بزرگوار ملک دنیا بر او مستقیم نخواهد ماند و جمیع خلایق از مؤمن و منافق از او منحرف خواهند گردید و معلوم است که آن کافر اعتقاد به خدا و روز جزاء و نبوت سید انبیاء نداشت و کفر و نفاق او بر عالمیان ظاهر بود2منابع:1- بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 44، ص 311.
2- قطعه ای از بهشت، علی نجاتیف ج 1، ص 53.
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی
2- قطعه ای از بهشت، علی نجاتیف ج 1، ص 53.
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی