۱۳۹۵/۱۲/۰۲
–
۱۱۳ بازدید
اوصاف و ویژگیهایی برای قرآن در آیات و روایات آمده، مانند: یسر(آسان شده)،نور، کتاب مبین(کتاب روشنگر) و … که در ظاهر با موضوع نیاز به تفسیر قرآن سازگار نیست، این مسأله را چگونه میتوان تحلیل کرد؟
گر چه اوصاف و ویژگیهایی که در آیات و روایات برای قرآن بیان گردیده، مانند: آسان شده، نور، کتاب مبین، و… حقیقت است؛[ بیان: «هذا بَیانٌ لِلنّاسِ وَ هُدًی وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقینَ»؛ (آل عمران، 138). تبیان: «وَ یَوْمَ نَبْعَثُ فی کُلّ ِ أُمَّةٍ شَهیدًا عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِکَ شَهیدًا عَلی هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیانًا لِکُلّ ِ شَیْ ءٍ وَ هُدًی وَ رَحْمَةً وَ بُشْری لِلْمُسْلِمینَ»؛ (نحل، 89). و کتاب مبین: «الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْمُبینِ»؛ (یوسف، 1؛ شعرا، 2؛ نمل، 1)؛ هم چنین ر.ک: آیات 2 و3 سوره های قصص، زخرف و دخان). زبان عربی آشکار: «وَ إِنَّهُ لَتَنْزیلُ رَبّ ِ الْعالَمینَ* نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ اْلأَمینُ* عَلی قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرینَ * بِلِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبینٍ »؛ (شعرا،192-195). و سهل و آسان شده برای ذکر و پند گرفتن: «وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ»؛ (قمر، 17، 22، 32، 40)؛ «فَإِنَّما یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ»؛ (دخان، 58)] اما لازم است توجه داشته باشیم که چون توان علمی و عملی افراد متفاوت است؛ درک و سطح بهرهمندی همگان از قرآن یکسان نبوده و برای تفهیم مطالب و بالا بردن سطوح بهرهمندی افراد نیاز به تفسیر میباشد.
قرآن کتابی چند سطحی و چند ساحتی است. سطح ظاهری قرآن برای عموم مردم قابل فهم است، اما همگان توانائی درک سطوح باطنی و معانی عمیق آن را ندارند. به همین جهت در حدیثی آمده است: «ظاهرهُ انیقٌ و باطنُه عمیقٌ؛ ظاهر آن زیبا و باطن آن ژرف است»[ کلینی، اصول کافی، ج2، ص599 کتاب فضل القران، حدیث2]. این نه نقصی بر این کتاب، بلکه ناشی از وسعت و ژرفایی آن است. قرآن همانند اقیانوس است که همه از آن لذت میبرند و برای همه قابل استفاده است، برخی از نگاه به آن و برخی از شنا در ساحل و برخی با غواصی در اعماق آن. هر کدام که توانمندی بیشتری دارند بیشتر بهرهمند میشوند؛ اما باز هم بسیاری از زوایای ناپیدا و صدف های نهفته در آن وجود دارد که از دسترسی بسیاری به دور است. بنابر این قابل استفاده بودن قرآن برای همگان به معنای بینیازی از تحقیق و تفسیر در آن نیست، به ویژه اگر کسی در مقام تحلیل و بررسی و استخراج احکام و قوانین باشد، حتما باید تسلط کافی بر معارف قرآن داشته باشد و همانند غواصی که میخواهد مروارید استخراج کند، نیاز به ابزار و تواناییهایی بیش از دیگران دارد.
افزون بر دو بخش یاد شده بخش دیگری از معارف این کتاب عظیم که در مرتبهای فراتر قرار دارد با کمک تفسیر مفسران و یا تحصیل مقدمات تفسیر و کسب شرایط و دانش های لازم نیز، قابل دسترسی نیست و فهم آن ویژه راسخان درعلم (نبی اکرم و اوصیای گرانقدر آن حضرت) است و تنها راه پی بردن به آن معارف بلند، رجوع به راسخان در علم، و تفسیری است که از آنان نقل شده است.
همین مراتب متنوع معارف قرآنی موجب شده است که در طول تاریخ، تفسیرهای بسیار زیادی برای قرآن تدوین گردد.[ ر. ک: روش شناسی تفسیر قرآن، ص 36 – 40. ]
قرآن کتابی چند سطحی و چند ساحتی است. سطح ظاهری قرآن برای عموم مردم قابل فهم است، اما همگان توانائی درک سطوح باطنی و معانی عمیق آن را ندارند. به همین جهت در حدیثی آمده است: «ظاهرهُ انیقٌ و باطنُه عمیقٌ؛ ظاهر آن زیبا و باطن آن ژرف است»[ کلینی، اصول کافی، ج2، ص599 کتاب فضل القران، حدیث2]. این نه نقصی بر این کتاب، بلکه ناشی از وسعت و ژرفایی آن است. قرآن همانند اقیانوس است که همه از آن لذت میبرند و برای همه قابل استفاده است، برخی از نگاه به آن و برخی از شنا در ساحل و برخی با غواصی در اعماق آن. هر کدام که توانمندی بیشتری دارند بیشتر بهرهمند میشوند؛ اما باز هم بسیاری از زوایای ناپیدا و صدف های نهفته در آن وجود دارد که از دسترسی بسیاری به دور است. بنابر این قابل استفاده بودن قرآن برای همگان به معنای بینیازی از تحقیق و تفسیر در آن نیست، به ویژه اگر کسی در مقام تحلیل و بررسی و استخراج احکام و قوانین باشد، حتما باید تسلط کافی بر معارف قرآن داشته باشد و همانند غواصی که میخواهد مروارید استخراج کند، نیاز به ابزار و تواناییهایی بیش از دیگران دارد.
افزون بر دو بخش یاد شده بخش دیگری از معارف این کتاب عظیم که در مرتبهای فراتر قرار دارد با کمک تفسیر مفسران و یا تحصیل مقدمات تفسیر و کسب شرایط و دانش های لازم نیز، قابل دسترسی نیست و فهم آن ویژه راسخان درعلم (نبی اکرم و اوصیای گرانقدر آن حضرت) است و تنها راه پی بردن به آن معارف بلند، رجوع به راسخان در علم، و تفسیری است که از آنان نقل شده است.
همین مراتب متنوع معارف قرآنی موجب شده است که در طول تاریخ، تفسیرهای بسیار زیادی برای قرآن تدوین گردد.[ ر. ک: روش شناسی تفسیر قرآن، ص 36 – 40. ]