طلسمات

خانه » همه » مذهبی » اتمام حجت در کربلا

اتمام حجت در کربلا


اتمام حجت در کربلا

۱۳۹۵/۰۷/۱۱


۱۰۸ بازدید

معناى اتمام حجت در صحنه کربلا و امثال آن یعنى چه؟

در نهضت عاشورا، امام حسین(علیه‌السلام) یک سرى شیوه ها و تاکتیک هاى تبلیغى داشت تا بدین وسیله مردم را از حقیقت آگاه سازد. این روش هاى تبلیغى هم مایه ماندگارى نهضت و مصونیت چهره آن از انحرافات و کژاندیشى ها بود و هم عاملى روحیه بخش در یاران و ایجاد تزلزل در انگیزه سپاه کوفه بود. و هم موجب رسوایى یا خنثى شدن تبلیغات دشمن شد. یکى از این روشها «اتمام حجت»بود. امام حسین(علیه‌السلام) با این روش، راه هر گونه عذر، بهانه، توجیه و تأویل را بر روى دشمنان بسته و زمینه را براى پیوستن افراد به جبهه حق فراهم مى ساخت و انسان هاى ناآگاه را از دشمنى با آن حضرت بر حذر مى داشت.
«اتمام حجت» شیوه اى براى احیا و ترویج فرهنگ گفت و گو تلقى مى شد؛ روشى که حضرت ابا عبدالله(علیه‌السلام) از سنت نبوى و علوى الهام گرفته بود. آن حضرت به وضوح مشاهده مى کرد که فرهنگ دعوت، تبلیغ و ارشاد، فراموش و خشونت، زور و ارعاب جایگزین منطق، مشورت و مناظره شده است. از این رو همواره کوشش مى کرد تا با احتجاج ها و اتمام حجت هاى خویش، اهمیت و پایبندى به اصل مذاکره را به عنوان یک سنت حسنه به مردم خاطر نشان سازد.
آن حضرت در یکى از اتمام حجت هاى خود مى فرماید:
«آیا من پسر دختر پیامبر شما، فرزند پسر عموى او که نخستین مسلمان بود نیستم؟ آیا حمزه سیدالشهداء و جعفر طیار عموهاى من نیستند؟ آیا سخن پیامبر خدا به شما نرسیده که فرمود: این دو تن سرور جوانان اهل بهشتند؟ اگر شما مرا دروغ گو مى پندارید از کسانى چون جابر بن عبدالله انصارى، ابا سعید خدرى، سهل بن سعد ساعدى، زید بن ارقم وانس بن مالک بپرسید!
آیا من کسى از شما را کشته ام که به خونخواهى برخاسته اید؟ یا مالى از شما نابود کرده ام که تقاص مى کنید یا زخمى بر کسى زده ام که قصاص مى نمایید؟
آنها هیچ نگفتند: آن گاه امام فریاد زد: «اى شبث بن ربعى! اى حجار بن ابجر! اى قیس بن اشعث! اى یزید بن حارث! آیا شما ننوشتید که میوه هاى اینجا رسیده، باغ ها سرسبز شده و اینک بشتاب که به سوى لشکرى آماده مى آیى؟ نه به خدا هرگز مانند مردمان دون و پست، دست بیعت نمى سپارم و مانند بردگان فرار نمى کنم.»[ نگا: تاریخ طبرى، ج 5، ص 427ـ424.] امام(علیه‌السلام) با چنین جملاتى، به عدم تنافى منطق گفتمان با اصول گرایى و ذلت ناپذیرى تأکید مى ورزد البته این سیرت از سوى پیروان وى نیز پیگیرى مى شد؛ چنان که عباس بن على، زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر در مواضع گوناگون، با دشمن خونخوار به گفت و گو پرداخته و اتمام حجت مى کردند.[ همان، ص 417.]

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد