طلسمات

خانه » همه » مذهبی » نقاب اخلاق بر واقعیت مسئله شکار در ایران

نقاب اخلاق بر واقعیت مسئله شکار در ایران

عصراسلام: در این مدت شاهد واکنش های زیادی از جانب کنشگران زیست محیطی، فعالین اجتماعی و سیاسی، مسئولان و عموم مردم بوده ایم. واکنش هایی عمدتا “اخلاقی، هیجان زده و زودگذر” که نه تنها دردی از محیط زیست را دوا نیست، بلکه بستری را برای پیچیده تر شدن “مسئله محیط زیست و شکار” در کشور فراهم می سازند. 

یکی از مهمترین واکنش‌ها، درخواست بیش از یکصد عضو هیأت علمی دانشگاه، کارشناسان سازمان حفاظت محیط زیست، سازمان های مردم نهاد حوزه محیط زیست و همچنین محیطبانان از رئیس قوه قضاییه بود: “رسیدگی فوری به این جنایت و صدور رأی قاطعانه برای عاملان به نحوی که موجب درس عبرتی برای سایر متجاوزان به جان محیط‌بانان و عرصه‌های طبیعت کشور شود”.
مضمون این واکنش و اغلب واکنش ها به “چرایی” این رخداد، کلید پیچیدگی مواجهه ما با مسئله محیط زیست و اغلب مسایل اجتماعی دیگر است. درخواست مجازات عاملان قتل برای عبرت آموزی دیگران، از این نوع نگاه منتج می‌شود که علت موضوع را باید در “قساوت قلب” شکارچیان غیر مجاز حادثه جستجو کرد و از همین رو برخورد قضایی محکم کلید حل مسئله است!

آگوست کنت باور داشت وضعیت موجود یک رخداد را نمی توان صرفا با بررسی آن به همان صورتی که هست درک کرد، بلکه باید آن را بخشی از مجموعه وضعیت های اجتماعی دانست که وضعیت موجود از دل آنها بیرون آمده است. همچنین سی رایت میلز در لوای مفهوم “تخیل جامعه شناسی”، فهم تک تک رخدادها را از منظر تاریخی ممکن می داند. از منظر وی این تخیل به ما اجازه می دهد تا سرگذشت فردی و تاریخ و روابط بین این دو را در جامعه فهم پذیر کنیم و از این رو افراد در می یابند که مشکلاتشان نتیجه گرایش اجتماعی بزرگتر در دل تغییرات ساختاری نظام اجتماعی است. 

دهه‌هاست که شکار و شکارگری در ذیل گفتمان زیست محیطی، به مسئله جامعه ما بدل شده است. به این معنی که دچار تضادی مفهومی و کارکردی است. از یک طرف با سابقه قرن ها شکار در خرده فرهنگ رابطه انسان ایرانی با طبیعت مواجهه ایم و از طرف دیگر نیازمند حفاظت و حراست از گونه های حیات وحش هستیم، گونه‌هایی که در بستر روابط تقابلی انسان و طبیعت بشدت در معرض نابودی هستند. 

برای فهم مسئله شکار نیازمند کاربست پارادایم و رویکردهای انسان شناسی و جامعه شناسی محیط زیست هستیم. در سایه چنین افقی خواهیم دید ماجرای ناگوار حمله به محیطبانان در طی این سالها که تاکنون ۱۴۲ نفر را به کام مرگ کشانده و ۳۰۵ نفر هم زخمی، موضوعی نیست که بتوان از طریق رویکردهای سلبی اخلاق گرایانه و مجازات مجرمین و تصویب قوانین حمایتی با آن مواجهه موثری داشته باشیم. 

اغلب نگاه واقع بینانه ای از مسئله شکار در حوزه عمومی طرح بحث نمی شود و از نظر اخلاقی شکار عملی نکوهیده و شکارچی دشمن حیات وحش و محیط زیست قلمداد می شود و لذا پیوسته توصیه می گردد شکار و شکارچی منکوب شود. این نگاه سطحی و اخلاقی چشم بروی واقعیت های تاریخی و فرهنگی شکار و شکارگری می بندد. 

بی تردید موجودیت انسان امروز مرهون قدرت شکارگری اجداد خویش برای تأمین معیشت است. بعد از یکجانشینی و به خصوص پس از انقلاب شهری، شکار علاوه بر ماهیت معیشتی کارکرد تفرجی هم به خود گرفت و بعد از انقلاب صنعتی وجهه تفرجی آن کاملا تسری یافت. وجهه ای که با فرهنگ و سبک زندگی بسیاری از اقشار و افراد جامعه ما عجین شده است، به گونه ای که حتی در تعداد زیادی از خانوارهای روستایی و شهری صرفا نگهداری اسلحه شکاری ارزش و نماد فرهنگی محسوب می شود. با این اوصاف تلاش برای پاک کردن صورت مسئله شکار از طریق ترویج موازین اخلاقی نه منطقی است و نه امکان پذیر. 

نظارت بر امور شکار و شکاربانی کشور از طریق تأسیس کانون شکار در سال ۱۳۳۵ و راه اندازی سازمان شکاربانی در ۱۳۴۶، نقطه شروع فعالیت های حفاظتی محیط زیست بود که در سال ۱۳۵۰ تبدیل به سازمان حفاظت محیط زیست شد. بتدریج وضعیت آشفته جمعیت حیات وحش، سازمان مذکور را به محدودسازی شکار سوق داده است. در چنین فضایی است که عملا با وجود گستردگی فرهنگ شکار، اما شکارگری نفی می شود و از این رو با پدیده ای به نام “شکارچی غیر مجاز” روبرو می شویم که آسیب‌های دردناکی را هم متوجه جامعه محیطبانی، هم حیات وحش و هم خود شکارچیان نموده است. 

به جای رویکرد هیجانی و  تقلیل گرایانه اخلاقی، ما نیازمند ایجاد ساختاری هستیم که در آن هم شکار به رسمیت شناخته شود و هم آسیبی به حیات وحش وارد نشود. این اتفاق علاوه بر کمک به بقای حیات وحش، می تواند درگیری های خویش ساخته بین محیطبان و شکارچی را تا حدود زیادی مرتفع نماید. در این راستا مدیریت قرق های اختصاصی و ایجاد شکارگاههای مصنوع بوم محور می تواند کارساز باشد.
بیت الله محمودی
شبکه جامعه‌شناسی

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد