عصراسلام: برخی از آنها اتهام خود را پذیرفتند و برخی هم قویا تکذیب کردند. اخیراً محسن نامجو پس از کش و قوس های فراوان و انکار واقعیت بالاخره مجبور به عذرخواهی شد. نامجو هنرمند پرآوازه و بزرگی است اما گویا قدرت جنبش می تو از نامجو بزرگتر بود. پس از اقرار درلفافه¬ی نامجو به حرکات و گفتار آزاردهنده¬اش مطالب ضد و نقیضی در مورد این حرکت و عذرخواهی او در فضای مجازی منتشر شد.
لب کلام موافقین این عذرخواهی این بود که این حرکت نشان میدهد که اعتراضات زنان ایرانی به هر صورت جواب داد تا جایی که شخصیت بزرگی مثل نامجو با فشار همین زنان، زبان به عذرخواهی گشود و این اقدام شجاعانه¬ی او ارزش تشکر دارد و مخالفین میگویند گرچه حرکت او در خور توجه است اما هرچه باشد لایق تشکرات و تقدیر های فراوان و قهرمان سازی از یک شخصیت آزارگر نیست.
هدف اولیه جنبش می تو بر ملا کردن گستردگی و سیستماتیک بودن آزارهای جنسی بود که البته زنان بسیاری با شکستن سکوت و بیان تجربیات خود از این فساد سیستماتیک پرده برداشتند. وقتی صحبت از یک فساد سیستماتیک در میان است یعنی نباید آزار جنسی را به چند مرد آزارگری که احتمالاً بیمار هستند و مشکلات روانی و شخصیتی دارند محدود کنیم بلکه اساسا ساختار جامعه است که زنان را جنس دومی تعریف میکند که بیش از یک ابزار لذت جویی به آنان نگاه نمیشود.
در این صورت روایت محسن نامجو در آن ویدئوی عذرخواهی اش بیراه به نظر نمی رسد، او تلویحاً خود را قربانی یک سیستم مردسالار می داند که انجام این قبیل رفتارها و بیانات جنسی را برای یک مرد اشتباه نمیداند اما باید توجه داشت همان قدر که در مورد زنان آزاردیده مقصر جلوه دادن قربانی ما را از مسیر اصلی حل این مشکل دور می کند در خصوص آزارگر هم اتکای صرف به ساختار پدرسالار جامعه سبب می گردد که تقصیر فرد آزارگر ملحوظ نشود و یا کمرنگ دیده شود و در اینجاست که کامنتهای تشکر از نامجو معنا پیدا میکند.
واقعیت این است که محسن نامجو آزارگر است اما بسیاری از او به دلیل شهامتش در بیان چیزی که تا پیش از آن منکرش بود تشکر و قدردانی میکنند. دقیقا به این دلیل که ایراد از یک نظم مردسالار است نه مردی به نام محسن نامجو که البته این نگاه راه به جایی نمیبرد و ما را به این نتیجه ی کذایی میرساند که وقتی یک فرد باسواد،هنرمند و روشنفکر دست به چنین آزارگری هایی میزند پس از مردان کوچه و بازار چه انتظاری میرود؟
در حالیکه این یک نتیجه گیری مغالطه آمیز است و کم نیستند مردانی که در هر صنف و با هر میزان تحصیلات و پایگاه اقتصادی و اجتماعی در ارتباط با زنان شرافتمندانه برخورد میکنند آنها هم در همین ساختار مردسالار رشد کرده اند. مسئله¬ای دیگر که تفکر درباره آن خالی از لطف نیست آن است که اگر به جای نامجو یک مرد کارگر معمولی در مظان اتهام قرار میگرفت و سپس از طریق رسانهای عذرخواهی اش بازتاب مییافت آیا به همان اندازه ای که از نامجو تقدیر و تشکر شد از او می شد؟ یا او را بیماری روانی قلمداد می کردیم و با انواع و اقسام سخنان رکیک او را می¬نواختیم؟ بحث بر سر شهامت و شجاعت نیست بحث بر سر قدرت است. مراد از قدرت همواره قدرت سیاسی نیست.
در اینجا منظور قدرتی است که برخی مردان را مردتر از دیگری می داند برخی آزارگری¬ها را شنیع از برخی دیگر و برخی اقدامات را شجاعانه¬تر از برخی دیگر. یک بار دیگر هم این مسئله را در مورد آیدین آغداشلو تجربه کردیم او هم پس از اینکه از سوی زنان بسیاری متهم به آزار جنسی شد در حراج تهران تابلو نقاشی¬اش به قیمت بالاتری فروخته شد. نکته دیگر اینکه جنبش من هم با همه نکات مثبتش که ارزندهترین آن همانا شکستن سکوت زنان و همکاری موثر آنها و تشکیل شبکه هایی برای افزایش آگاهی می باشد که هم اکنون در ایران در حال شکلگیری است مادامی که زنان طبقات پایین جامعه و کارگران که شاید بیش از سایرین از سوی کارفرماها قربانی این آزارهای سیستماتیک میشوند،
در این جنبش حضور فعال نداشته باشند این جنبش به سرمنزل مقصود که رهایی همه زنان- نه فقط زنانی که اتفاقاً صدای رساتری هم دارند- از بند فشارها و آزارهای جنسی است ،نمی شود. زنان بینوایی که در محیطهای کاری هر روز و هر ساعت قربانی آزارها هستند اما از ترس از دست دادن شغلی که محل ارتزاق آنهاست دم بر نمیآورد و گویی مادامی که دغدغه-ی نان آوری در میان باشد اصلاً به چنین مسائلی نمی اندیشند.
نویسنده: کوثر محمدی هنجروئی
مطالعات زنان