طلسمات

خانه » همه » مذهبی » شکست توسعه ایران در مدل والرشتاین؛ چرا اين قدر وابسته‌ايم؟

شکست توسعه ایران در مدل والرشتاین؛ چرا اين قدر وابسته‌ايم؟

عصراسلام: والرشتاین كه از متفكران سوسياليست قرن ۲۱ بود، در زمان حيات يك بار نيز به دعوت انجمن جامعه شناسي به ايران سفر كرد. او اعتقاد داشت کشورهای مرکز که به لحاظ علمی، صنعتی، تکنولوژیک، نظامی و از نظر ثروت و قدرت جزو برترین و پیشرفته‌ترین کشورهای صنعتی و ثروتمند‌ترین و قدرتمندترین دولت‌ها و نظام‌های سیاسی در سطح جهان محسوب می‌شوند به استثمار و غارت منابع و مواد خام کشورهای واقع در مناطق حاشیه و پیرامونی، یعنی همان کشورهای توسعه‌نیافته می‌پردازند.

در بسياري از موارد، مباني تصميم سازي در نظام توسعه كشور ما نيز متاثر از نوع تفكر امانوئل والرشتاین بوده است. برنامه ريزان حوزه توسعه كشور با تكيه بر نظريه” نظام جهاني” والرشتاين  وبا اين استدلال كه كشورهاي مركزي وقدرتمند به دنبال استثمار كشورهاي ضعيف هستند؛ با شعار استقلال خواهي، توسعه كشور را منهاي كشورهاي قدرتمندي چون امريكا برنامه ريزي كرده اند و بازکردن درهاي كشور به روی کشورهای قدرتمندي مانندامريكا را به معنای غارت ثروت، منابع و مازاد اقتصادی كشور میدانند.

اين رويكرد همچنان رويكرد غالب توسعه کشور است. بر اساس اين مدل از توسعه؛  قطع ارتباط با بسياري ازقدرت‌های جهاني تئوریزه می‌شود و وضعيت توسعه كشور همانی می‌شود كه اكنون شاهد هستيم. همراه با كشور ما، كشور کره شمالی نيز رویکرد مبارزه با امپریالیسم و به نوعی مرکز- پیرامون والرشتاینی را سرلوحه سیاست‌ورزی خود قرار داده است و لذا وضعيت توسعه آن سامان نيز روشن است. وضعيت كشورهاي مشابه ديگري نيز كه مسير توسعه مشابه اي داشته اند نشان مي‌دهد، رویکردی که کشورها را به الگوی والرشتاین نزدیک می کند رويكردي ناموفق و حتي خطرناک است وبه دنبال اين رويكرد فرصت هاي زيادي از دست مي رود. كشور ايران كه بعد از كره شمالي در اين نوع از توسعه پيشرو است اكنون پيش چشم ماست.

در حالیكه طبق جديد ترين آمار بانک جهانی، نرخ فقر در میان شهروندان امارات (كشور همسايه ايران با رويكرد توسعه اي بسیار متفاوت با ايران) صفراست و در این کشور هیچ فقیری وجود ندارد؛ اين نرخ در ايران بسيار بالاست و شاخص شکاف فقر در بدترين وضعيت خود قرار دارد. در آمریکا نيز طبق آماربانك جهاني، نرخ فقر یک دهم درصد و شاخص شکاف فقر هم تنها نه دهم درصد اعلام شده است.

پرسش سخت و رازآلود اين است كه اگر ما خود اين نوع الگوي توسعه را بر اساس ايدئولوژي نظام و با هدف قطع وابستگي به قدرت هاي جهاني و كشورهاي مركز انتخاب كرديم و حاصل آن نيز طبق همه شواهد وآمارهاي رسمي تا كنون ناموفق بوده است ؛ چرا وابستگي ما به اين قدرت ها بعد از ۴۰ سال بيش‌تر شده است؟

تصميم گيران توسعه كشور آن‌قدر که تعداد روزهای باقی‌مانده تا ریاست جمهوری جدید آمریکا را می‌شمارند هرگز به وضعيت داخلي توجه نمي كنند؛ واين امر نشان مي دهد  این سيستم بر خلاف ادعایش در مدل توسعه والرشتاين یکی از وابسته‌ترین  سيستم ‌های جهان به آمریکاست!

حتي امروز را وقتي با چندسال پیش مقایسه می‌کنیم می‌بینیم چقدر تاثیر تصمیمات آمریکا، یا روسیه یا چین بر زندگی ما ایرانیان شدیدتر شده است و پایداری توسعه زندگی امروز ما خیلی وابسته به تصمیمات آنها شده است.نرخ دلار در كشور به رقم غير قابل تصوري رسيده است و ما چنان گرفتار کمبود دلار هستیم که از صندوق بین المللی پول تقاضای وام کرده ایم و سرنوشت همین وام هم به رفتار آمریکا و متحدانش وابسته شده است.ما بر اساس مدل توسعه خودساخته به دنبال عدم وابستگي بوديم اما رئیس سازمان برنامه و بودجه مي گويد به وضعيتي رسيديم كه  نه تنها در برابر غذا که در برابر دارو هم نمی‌توانیم نفت بفروشیم.

در شناخت قدرتهاي جهاني درست عمل نكرديم و نزديكي ما به چين وروسيه نيز تا كنون بي نتيجه بوده است. فکر می کنیم رابطه با چین و روسيه؛ مي تواند بعنوان ضربه‌گیر تحریم ها براي ماعمل كند اما دیدیم که چنین نشد و روابط مشترك بين ما با اين دو كشور انگيزه آنها در كمك اقتصادي به ايران را بالا نبرد و آنها نیز بر اساس منافع سیری ناپذیر کشور خود با ما رفتار کردند.

چرا کشوری که توسعه آن بر مبناي استقلال خواهي و خودكفايي برنامه ريزي شده ، قیمت کره و تخم مرغ با قیمت دلار بالاوپايين مي شود و منطق اين رابطه از كجا مي آيد؟ خيلي ساده مي توان نتيجه گرفت بطور حتم این دولت‌هاي مرکزي و قدرت‌هاي جهاني نیستند که عامل یا علت توسعه نیافتگی جوامع پیرامونی مانند ايران مي‌شوند وما براي توسعه يافتگي خود و عدم وابستگي بايد از مدل توسعه والرشتاين عبور كنيم و با تمام قدرت هاي جهانی ارتباطی منطقی داشته باشیم.
 
سجاد بهزادی
کارخونه

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد