طلسمات

خانه » همه » مذهبی » »در» ‌یا «درب»؟

»در» ‌یا «درب»؟

پاسخ ما به پرسش مطرح‌شده چنان‌كه گفته شد، بستگی به نوع نگاه ما به زبان دارد. برای روشن شدن مطلب، من نخست چند پرسش محدودتر را كه به‌ نظرم ما را در رسیدن به پاسخ پرسش اصلی كمك می‌كند، مطرح می‌كنم.
۱- آیا معنای «در» با «درب» تفاوت دارد؟
۲- بر چه پایه‌ای ‌یك واژه را درست‌ یا نادرست می‌دانیم؟
۳- اصولن دلیل رواج هر دو واژه و ابهام در كاربرد آن‌ها چیست؟
بر پایه‌ی آن‌چه در فرهنگ‌های فارسی آمده‌ است (كه نشان‌دهنده‌ی پیشینه‌ی كاربرد این واژه‌ها است)، «در» به‌ معنی چیزی از جنس چوب ‌یا آهن ‌یا مانند این‌ها است كه در دیوار ‌یا اشكاف ‌یا صندوق كار گذاشته می‌شود و باز و بسته می‌شود. البته این تعریف چندان دقیق و درست نیست ولی نشان می‌دهد كه «در» در زبان فارسی پیشینه‌ دارد. واژه‌ی «در» ریشه‌ی فارسی دارد و كاربرد آن در زبان فارسی پیشینه‌ی بسیار زیادی دارد. حتا می‌توان حدس زد كه حرف اضافه‌ی «در» نیز از واژه‌ی «در» به‌ عنوان اسم، پدید آمده باشد.
اما «درب» در فرهنگ‌های فارسی به‌ معنای «در بزرگ» (مثلن در قلعه ‌یا دروازه‌ی شهر) آمده ‌است. این واژه ریشه‌ی عربی دارد و از راه اقتباس وارد زبان فارسی شده ‌است.
مثال‌هایی از كاربرد «درب» در زبان فارسی امروز موجود است، مانند: «لطفن درب را آهسته ببندید!» و «تحویل، درب منزل». اما میزان كاربرد واژه‌ی «درب»، در مقایسه با «در»، بسیار ناچیز است.
در فارسی تركیب‌های متعددی با لفظ «در» ساخته شده ‌است، مانند: دربان، درگاه، سردر، دردار، دربست، دربازكن، دربه‌در، دودر، چهاردر، بی‌در، بی‌دروپیكر.
فعل‌ها و ضرب‌المثل‌هایی را نیز می‌توان با واژه‌ی «در» ‌یافت:
در زدن، به‌در كردن، به‌در بردن، به‌در آوردن (در آوردن)، در را از پاشنه در آوردن،…
در دروازه را می‌توان بست، دهان مردم را نمی‌توان بست.
خدا در و تخته را خوب به‌هم جور می‌كند.
همیشه در بر روی ‌یك پاشنه نمی‌چرخد.
هر چه زد به در بسته زد (یا به در بسته خورد)
همه درها به‌روی او باز است.
مثال‌های فراوان دیگری هم می‌توان زد تا مشخص شود كه آن‌چه در زبان فارسی پیشینه دارد، فقط واژه‌ی «در» است، و «درب» از پشتیبانی و حمایت عنصر «پیشینه‌ی كاربرد» در زبان فارسی چندان برخوردار نیست.
نكته‌ی دیگر این كه واژه‌ی «درب» وارد زبان گفتاری نشده ‌است و فقط در زبان نوشتاری فارسی وجود دارد. این نكته هم دلیلی دارد كه در دنباله گفته می‌شود.
پیش از ادامه‌ی بحث، بد نیست كه‌ یك نكته دیگر را هم به‌صورت پرسش برای شما مطرح كنم. آیا می‌توانید بگویید كه واژه‌ی «درب» در اصطلاح «تحویل درب منزل» از لحاظ دستوری در چه مقوله‌ای جای می‌گیرد؟
بررسی و گزینش معیارهای لازم برای درست ‌یا نادرست خواندن واژه‌ها، موضوع مهمی است كه بحث‌های مفصل‌تری را هم می‌طلبد. من در این جا کوشش می‌كنم كه به‌طور خیلی فشرده معیارهای درست و نادرست خواندن واژه‌ها را مرور كنم.
۱- فارسی‌بودن اجزای واژه. این معیار می‌گوید واژه‌ای كه ریشه و قالب فارسی نداشته باشد، واژه‌ی غلطی است. مثلن واژه‌ی «فارسی» كه در اصل معرب «پارسی» است، و واژه «مستطیل» كه ریشه عربی دارد، و واژه‌های «پاكستانی‌الاصل»‌ یا «ممنوع‌الپخش» كه قالب عربی دارند، همگی بر طبق این معیار غلط‌اند. به‌همین‌ترتیب، واژه‌ی «درب» نیز به‌دلیل این‌كه ریشه عربی دارد، غلط شمرده می‌شود و نباید در زبان فارسی استفاده شود.
٢. داشتن پیشینه‌ در زبان فارسی. بر پایه‌ی این معیار اگر واژه‌ای قبلن در متون معتبر زبان فارسی به‌كار رفته باشد، صحیح است و درغیراین‌صورت صحیح نیست. این معیار نیز به‌ نفع واژه‌‌ی «در» حكم صادر می‌كند زیرا همان‌طور كه گفتیم واژه‌ی «در» حضور گسترده‌ای در زبان فارسی دارد در حالی كه واژه «درب» از پیشینه‌ی چندانی در زبان فارسی برخوردار نیست.
٣. كاربرد در معنی شناخته‌شده. بر پایه‌ی این معیار اگر واژه‌ای در معنایی به‌كار رود كه در متون معتبر زبان فارسی به‌ كار رفته ‌است و در فرهنگ‌ها نیز ثبت شده‌است، صحیح است و درغیراین‌صورت غلط است. بر پایه‌ی این معیار، كاربرد واژه‌ی «درب» كه به‌ معنای «در بزرگ» در فرهنگ‌ها ضبط شده ‌است، به‌معنای عام «در» ‌یا در تركیب‌هایی نظیر «درب قوطی» و «درب بطری» صحیح نیست.
۴. داشتن معنای متفاوت. این معیار می‌گوید كه اگر دو واژه‌ی مشابه در زبان رواج داشته باشند، در صورتی كه معنای آن‌ها متفاوت باشد، هر دو واژه صحیح هستند و البته كاربرد آن‌ها به‌جای‌ یكدیگر مجاز نیست. بر این پایه‌ اگر واقعن تفاوت «در» و «درب» در فارسی معتبر باشد، از دو اصطلاح نسبتن رایج «درب منزل» و «دربازكن» (اف‌اف) ‌یكی باید غلط باشد، چون «در» و «درب» در این دو اصطلاح دقیقن به‌ یك مفهوم اشاره دارند.
۵. كاربرد در زبان فارسی امروز. بر پایه‌ی این معیار هر واژه‌ای كه در زبان فارسی امروز به ‌كار می‌رود، به ‌اعتبار كاربردش در زبان باید به‌ رسمیت شناخته شود و صحیح تلقی شود. این معیار در واقع تمامی معیارهای قبلی را مردود می‌شمارد و تمامی واژه‌های رایج در زبان را صحیح اعلام می‌كند.
خوانندگان می‌توانند نظر بنده را در مورد معیارهای بالا، و نیز حكم نهایی در مورد «در» و «درب» حدس بزنند! اما به‌دلیل طولانی شدن مطلب، ادامه آن را به ‌یادداشت بعدی موكول می‌كنم. راستی، فراموش نكنید كه شما نیز، هم به‌عنوان قاضی و هم به‌عنوان ‌یك عضو هیات منصفه، در این دادگاه حضور دارید! پس حكم نهایی را شما باید صادر كنید!
من تا كنون ندیده‌ام كه در جایی از واژه‌ی «درب» دفاع كرده باشند و هر چه شنیده‌ام و خوانده‌ام، حكم به نادرست‌بودن واژه‌ی «درب» ‌یا توصیه به عدم‌كاربرد آن بوده ‌است. آن‌چه خود نیز در سه ‌یادداشت قبلی درباره‌ی واژه‌های «در» و «درب» بیان كرده‌ام، تاحدودی می‌تواند حمایت از واژه‌ی «در» و نفی واژه‌ی «درب» تلقی شود.
اما امروزه هر دو واژه «در» و «درب» در زبان فارسی رایج است و در نظر عموم فارسی‌زبانان معنای آن‌ها چندان تفاوتی ندارد. به ‌همین علت افرادی كه نسبت به كاربرد واژه‌ی صحیح و حفظ سلامت زبان فارسی حساس هستند، ممكن است كه در انتخاب واژه‌ی صحیح‌ یا مناسب دچار تردید شوند.
به‌علاوه، بر پایه‌ی معیار «كاربرد در زبان فارسی امروز» كه به ‌نظر من قوی‌ترین و علمی‌ترین معیار درست‌بودن واژه‌های زبان فارسی از دید علم زبان است، نمی‌توان واژه‌ای را كه در زبان رایج است، به‌سادگی «نادرست» قلمداد كرد.
می‌توان اعلام كرد كه هر دو واژه درست هستند و كاربرد آن‌ها مجاز است. اما این حكم نهایی نیست، زیرا چنین نیست كه این دو واژه ارزش كاملن ‌یكسانی داشته باشند و بتوان آن‌ها را به‌جای ‌یكدیگر به‌ كار برد. در این‌جا علاوه بر اعلام درست‌بودن هر دو واژه‌ی «در» و «درب»، می‌توانیم اعلام كنیم كه استفاده از واژه‌ی «در» به ‌دلیل پیشینه‌ی بیش‌تر و حضور گسترده‌تر در زبان فارسی، و رواج در زبان فارسی گفتاری، و‌ یا حتا داشتن تبار فارسی، توصیه می‌شود.
اما این هم حكم نهایی نیست! راستی، هنوز كسی نیست كه از واژه‌ی «درب» دفاع كند؟!
چرا هر دو واژه استفاده می‌شود؟
حال بپردازیم به این‌كه اصولن چرا هر دو واژه در زبان فارسی رایج شده است و كاربرد دارد. به‌عبارت به‌تر، می‌خواهیم بررسی كنیم كه چرا واژه‌ی «درب» با همان معنای «در» در فارسی رایج شده ‌است و حتا به‌ نظر می‌رسد كه كاربرد آن در حال گسترش است.
بررسی منابع زبان فارسی نشان می‌دهد كه معنی «درب» تفاوت چندانی با معنی «در» ندارد و تفاوت جزئی موجود كه چندان هم در فارسی معتبر نیست، موجب نمی‌شود كه در بعضی از موارد به‌جای واژه‌ی «در» از «درب» استفاده كنیم.
اما رواج واژه‌ی «درب» بی‌علت نیست. در این‌جا‌ یادآوری می‌كنم كه هدف از كاربرد زبان، برقراری ارتباط و انتقال پیام است، و در انتقال پیام آن‌چه اهمیت دارد، این است كه پیام ارسالی فرستنده با حداكثر سرعت و حداقل خطا در گیرنده دریافت شود. افزایش خطا سبب بروز ابهام و عدم‌دریافت پیام‌ یا تأخیر در دریافت پیام و‌ یا حتا دریافت پیام اشتباه می‌شود.
در زبان نیز دقیقن همین مساله  اتفاق می‌افتد، و در نتیجه لازم است كه جملات زبان به ‌شكل صحیح و استاندارد و خالی از ابهام بیان شوند تا معنی موردنظر گوینده به‌درستی و به‌سرعت به مخاطب منتقل شود. اما جالب است كه گاهی رفع ابهام از پیام زبانی، پیش از ارسال آن با پیش‌بینی ابهام احتمالی توسط خود فرستنده انجام می‌شود.
یك مثال از چنین رفع‌ابهامی، نوشتن عدد ۱۰۰ به‌صورت «صد» است. این واژه در اصل باید به‌صورت «سد» نوشته شود ولی برای جلوگیری از اشتباه‌شدن با واژه‌ی «سد» به‌معنی «مانع» ‌یا «بند»، با حرف «ص» نوشته شده ‌است (وجود واژه‌ی «سده» به‌ معنی «صد سال» نیز این ادعا را تأیید می‌كند).
به‌طور كلی در زبان نوشتاری به‌دلیل این كه امكان استفاده از نشانه‌های زبان گفتاری كه خودبه‌خود ابهام را از بین می‌برند وجود ندارد، ناچار هستیم كه از امكاناتی نظیر تغییر اندازه‌ یا رنگ‌ یا وزن قلم ‌یا افزودن كلمات كمكی ‌یا خط‌كشیدن زیر متن، استفاده كنیم. از دیگر راه‌های جلوگیری از بروز ابهام‌ یا اشتباه در خواندن، استفاده از علامت‌های نگارشی نظیر گیومه است كه در این چند‌ یادداشت نیز بسیار استفاده شده ‌است تا اسم «در» با حرف اضافه «در» اشتباه گرفته نشود.
بر پایه‌ی توضیحاتی كه ارایه شد، رواج واژه‌ی «درب» هم كاملن قابل‌دفاع است و كاربرد آن (بیش‌تر در نوشتار) نه‌تنها ناشی از كم‌سوادی‌ یا بی‌مسئولیتی نیست، بلكه نشانه‌ی آگاهی نویسنده از احتمال بروز ابهام و اقدام برای پیش‌گیری از وقوع آن است.
در این‌جا چند عبارت را ذكر می‌كنم كه در آن‌ها واقعن معلوم نیست كه «در» اسم است ‌یا حرف اضافه: در منزل، در مدرسه، در اتاق، در بطری، در قوطی، در زدن، در بردن، در آوردن. استفاده از واژه «درب» در مواردی كه «در» اسم است، این ابهام را بین می‌برد.
 برگرفته از: وبلاگ بهرام اشرف زاده 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد