موضوع اشتغال دانشآموختگان رشتههای علوم پایه نیز موضوع جدیدی نیست و سالهاست که دانشآموختگان رشتههای ریاضی، فیزیک، زیستشناسی و شیمی با مشکل بیکاری دستوپنجه نرم میکنند. برخی از این فارغالتحصیلان به اجبار مشاغل نامرتبط با رشته تحصیلی خود را انتخاب میکنند و برخی دیگر به امید یافتن شغل مناسب، در مقاطع بالاتر تحصیلی تغییر رشته میدهند. به دلیل نگاه اقتصادی و پولمحور مسئولین، توجه به رشتههای علوم پایه در حد حرف باقی مانده است و در سالهای اخیر تغییری در شرایط رشتههای علوم پایه به وجود نیامده است؛ چرا که رشتههای علوم پایه اصولاً به دلیل بنیادی بودن، دیر بازده هستند و سرمایهگذاری بر روی این رشتهها، سرمایهگذاری برای آینده است.
مشکلات رشتههای علوم پایه در رشته ریاضی بغرنجتر است و با وجود اهمیت این رشته، متقاضیان رشته ریاضی سال به سال در حال کاهش هستند و بیشتر متقاضیان کنکور به دنبال پذیرش در رشتههای پردرآمد هستند.
از نمودهای بیرونی این معضل، کاهش دانشآموزان متقاضی رشته ریاضی مقطع متوسطه است. این مشکل به قدری شدت یافته که به گفته معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش، رشته ریاضی در برخی دبیرستانها به علت عدم تقاضا تعطیل شده است! این مقام مسئول در آخرین آمار دانشآموزان متقاضی رشته ریاضی در دبیرستانها گفته است که در حال حاضر ۱۴.۸۷ درصد از دانشآموزان در رشته ریاضی تحصیل میکنند.
دکتر زهرا گویا، عضو هیئتعلمی دانشکده ریاضی دانشگاه شهید بهشتی در پاسخ به این سوال که چرا دانشآموزان تمایلی به انتخاب رشته ریاضی ندارند، گفت: این موضوع مسئله جدیدی نیست و حداقل دو دهه است که با آن مواجه هستیم. در گذشته هشدارهای زیادی از طرف چند آموزشگر و متخصص در این حوزهها مطرح شده بود که اگر طرح و برنامه واقعبینانه و نگاه استراتژیک به این مسئله نداشته باشیم، این بحران آموزشی، دیر یا زود تمام جامعه را درگیر میکند.
وی با اشاره به سالهای ۷۹ تا ۸۱ که تعداد متقاضیان رشته ریاضی به نقطه اوج خود رسیده بود، توضیح داد: آن زمان، با یک اتفاق کمنظیر در ایران روبهرو بودیم و برای اولینبار ورودیهای رشتههای ریاضی فیزیک با ورودیهای رشتههای علوم تجربی در مدرسه تقریباً برابر شده بود و حدود ۳۰ درصد از دانشآموزان متقاضی رشته ریاضی بودند.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، دلایل این موفقیت را فعالیتهای بنیادینی دانست که از اوایل دهه ۶۰ شمسی شروع شد و اظهار کرد: این فعالیتها بهویژه، شرکت دانشآموزان دوره متوسطه ایران در المپیادهای جهانی ریاضی، برگزاری مسابقات ریاضی و برنامهریزی برای آموزش معلمان ریاضی از طریق راهاندازی مجله رشد آموزش ریاضی در افزایش متقاضیان رشتههای ریاضی فیزیک نقش داشتند. همه اینها دست به دست هم دادند تا ریاضی مدرسهای ایران حرکت کند و دستاورد چشمگیری داشته باشد. همه از اینکه تلاشها برای تشویق دانشآموزان به ریاضی جواب داده، خوشحال بودند؛ ولی متاسفانه با فاصله چند سال، این منحنی نزولی شد.
اقدامات دهه ۶۰ برای توسعه ریاضی مدرسهای
دکتر گویا، در مورد اقداماتی که در دهه ۶۰ برای توسعه ریاضی مدرسهای در ایران انجام شد، توضیح داد: در اوایل دهه ۶۰ ورودی به رشته ریاضی بسیار کم و حدود ۶.۵ درصد بود و مستندات نشان میدهد که اصلیترین علت آن، کمبود معلم ریاضی در ایران بوده است. در آن زمان در تمام ایران، تعداد مدرسههایی که رشته ریاضی داشتند، خیلی محدود بود و همان تعداد هم پاسخگوی نیازهای علاقهمندان به ریاضی و شغلهای وابسته به دانش ریاضی بود. البته در بسیاری از شهرستانها، تقریباً مدرسههای دخترانه فاقد رشته ریاضی بودند و به همین دلیل، دانشآموزان دختر مجبور بودند که رشتههای دیگر را انتخاب کنند.
وی ادامه داد: به تدریج که دانشگاهها پس از انقلاب فرهنگی بازگشایی شدند و رشتههای ریاضی توسعه پیدا کردند و آموزش عالی از انحصار چند دانشگاه خارج شد، به تدریج نیاز به تعداد معلمانی که لازم بود ریاضی تدریس کنند، افزایش پیدا کرد و مجله رشد آموزش ریاضی نیز با هدف آموزش ضمن خدمت معلمان ریاضی، تاسیس شد.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: مجله رشد آموزش ریاضی، تنها مجلهای از مجموعه رشدهای آموزشی بود که دکتر حدادعادل؛ معاون وزیر و رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی وقت و مهندس ابوطالبی؛ رئیس دفتر برنامهریزی و تالیف کتابهای درسی در همان زمان، سرمقالههایش را نوشتند و تاکید کردند که دلیل تاسیس این مجله، فراهم کردن زمینه آموزش معلمان ریاضی است، نه اینکه محتوای تخصصی ریاضی در آن منتشر شود.
وی تاکید کرد: تاسیس مجله رشد آموزش ریاضی، راهاندازی مسابقات ریاضی و پیوستن به المپیاد جهانی ریاضی، سه قوامدهندهای بودند که کمک کردند ریاضی در مدرسه جان بگیرد و توسعه پیدا کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، یکی از دلایل مهم و مؤثر را در توسعه رشته ریاضی، «حمایت ضمنی از دختران برای ورود به رشتههای ریاضی» دانست و گفت: نکته مهم این بود که در آن زمان، قانونی به تصویب رسید که تدریس در کلاسهای دخترانه باید تنها توسط معلمان زن و کلاسهای پسرانه توسط معلمان مرد، انجام شود و همین موضوع، یکی از انگیزههای دختران برای ورود به رشته ریاضی بود؛ زیرا دختران میدانستند که شغل مناسبی در انتظار آنها است.
وی ادامه داد: این محدودیت، اتفاقاً تبدیل به فرصت بیبدیلی برای دختران در ایران و وقوع اتفاق منحصربهفردی در دنیا شد که در مدت کوتاهی، تعداد معلمان ریاضی مرد و معلمان ریاضی زن تقریباً برابر شدند! این در حالی بود که به جای ارج نهادن به این دستاورد عظیم، با نگاهی فرودستانه و قیممآبانه به جایگاه زن در عرصههای علمی و اجتماعی، این فرصت را که میتوانست سرفصل نوینی در آموزش عمومی رقم بزند، به دلایلی که به یکی دو مورد اشاره میکنم، سوزاندیم.
رویکرد فرهنگیِ تبعیضآمیز نسبت به معلمان ریاضی زن
استاد آموزش ریاضی دانشگاه شهید بهشتی، یکی از مهمترین دلایل نزولی شدن تعداد متقاضیان دختر رشتههای ریاضی را «مدارس ویژه و باز شدن پای معلمان ریاضیِ مرد به مدارس دخترانه» دانست و تصریح کرد: از دهه ۸۰ به بعد، مدارس ویژه که مورد حمایتهای مختلف بودند و امکانات زیادی هم داشتند، قاعده بازی را به هم زدند. اکثر مؤسسان مدرسههای معروف و مذهبی و زنجیرهای، افراد سرشناس و از بین مدیران ارشد بودند و همانها بودند که پای معلمان مرد را به بهانه این که «ما معلمان زن توانا نداریم!»، به مدارس دخترانه باز کردند.
وی این بهانه را یک ادعای نادرست تاریخی دانست و توضیح داد: معلمان ریاضیِ زن در ایران با انواع محدودیتهای فراوان فرهنگی و اجتماعی دستوپنجه نرم کردند و با همت بالا و با کمترین حمایت و پشتوانه، وارد عرصه اجتماعی آموزش ریاضی شدند و صبورانه خود را ارتقا دادند و مسیر را برای سایر معلمان ریاضیِ زن هموار کردند. در صورتی که در «آییننامه اجرایی مدارس» که در جلسه ۶۵۲ شورایعالی آموزش و پرورش در تاریخ ۱۳۷۹/۵/۲۰ به تصویب رسید، نسبت به توانایی معلمان زن به دیده شک و تردید نگریسته شد و به جای آن که این ادعای نادرست اصلاح شود، بر آن مُهر تأیید هم زده شد.
این دانشآموخته رشته آموزش ریاضی دانشگاه بریتیش کلمبیا، به تاریخچه حضور معلمان مرد در مدارس دخترانه بعد از انقلاب اشاره کرد و گفت: مدارس فرزانگان در تهران و بعد شهرهای بزرگ، به دلیل ماهیت کارشان و تمرکز بر تربیت نخبگان، قویترین معلمان ریاضی مرد و زن را جذب کردند که امری طبیعی بود. ولی این اتفاق با آنچه که در مدارس ویژه رخ داد، تفاوت ماهیتی داشت. اغلب مدارس غیرانتفاعی (غیردولتی)، ابتدا با چراغ خاموش این کار را از کلاسهای فوقبرنامه شروع کردند. یعنی درسهای اصلی را با تلاش زیاد، معلمان زن تدریس میکردند و معلمان مرد که اکثراً دانشجویان جوان بودند، بعدازظهرها کلاس تست و نکته و نظایر آن برگزار میکردند.
234747