سال ۷۷، پژوهشی را پیرامون انتخابات دوم خرداد در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه انجام دادم و شش فرضیه مطرح را در رفتارشناسی رای دهندگان بررسی کردم.
یافتههای من نشان داد؛ تحولات ارزشی جامعه ناشی از تحولات جمعیتی و ساختاری، مهمترین عامل در رایآوری آقای خاتمی در انتخابات بوده است.
علاوه بر اینها، عوامل دیگری همچون واکنش مردم به رفتارهای قیممآبانه و نیز ویژگیهای فردی و اخلاقی آقای خاتمی و مطابقت آن با نیازهای ارزشی جوانان در آن زمان بیتاثیر نبود.
در آن دوره نتایج هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، نامنتظره و شگفتانگیز بود. بیتردید عوامل ایجادی آن، یکشبه بروز نکرده و ناشی از تحولات عمیق ساختاری و جمعیتی بود که در طی سالها به مرحله تکوین رسید.
من برخی از کنشهای سیاسی مردم و رفتارشناسی رای دهندگان را مطالعه کردهام. در مجموع، معتقدم تغییرات ارزشی و تغییرخواهی، جان مایه و بن اصلی رفتارهای سیاسی به خصوص مشارکت سیاسی رای دادن یا رای ندادن در انتخاباتهاست.
به نظر من هنوز هم تغییرات ارزشی به خصوص در میان نسلهای جدید مهمترین پایه تحولات اجتماعی ما خواهند بود. باید تحولات ارزشی را جدی گرفت.
مطالعات من نشان دادند در آن زمان تحولات ارزشی در متن گفتمانی اسلام و انقلاب اسلامی بود. نوعی بازخوانی مهربانانه، مسالمت جویانه همراه با زندگی اجتماعی از ارزشهای اولیه انقلاب اسلامی بود.
مطالعات حاکی از آن است نه تنها در کشورما بلکه در سطح جهانی به موجب دگرگونی در نظام ارتباطی و فناوریهای نو و به طور شدیدتر در جامعه ایران، نسل بعد از پدید آورندگان دوم خرداد در کشور، آنچنان دچار تغییرات ارزشی شدهاند که گسستهای زیاد نسبت به ارزشهای اولیه در آنها قابل مشاهده است. گسستها و پیوستهای جدیدی به وجود آمده است. به نظر من گسستهای شناخته شده و پیوستهای نامشخص خصیصه تغییرات ارزشی دو دهه اخیر جامعه ایران است. برای مثال، عبور از ارزش بقا به ارزشهای ابراز وجود، نگاه فردگرایانه و اهمیت یافتن فرد برای خویش یا در مثالی دیگر حتی نوعی از معنویتگراییهای جدید بروز یافتهاند. تغییرات ارزشی دو دهه اخیر بسیار تاملبرانگیز و قابل توجه است و فکر میکنم نوعی زندگی اجتماعی با ارزشهای نوین در کنار آنچه که سنت ارزشی ما بوده ، شکل گرفته و گاهی آن ارزشهای سنتی را که پیش از این میشناختیم کنار زده است.
علاوه بر علل شکلگیری پدیده دوم خرداد، تجربهی غیرقابل پیشبینی بودن رفتار و کنش سیاسی و اجتماعی جامعه نیز قابل اعتناست.
این پیشبینی ناپذیری در رفتار سیاسی جامعه در نتایج انتخاباتها تا سال ۱۴۰۰ به عنوان یک سنت رفتاری تداوم یافته است.
علاوه بر رفتار رای دهندگی، کنش جمعی سیاسی در برخی از اعتراضهای به وقوع پیوسته در سالهای اخیر هم قابل مشاهده است.
به اعتقاد من، دلایلی همچون عدم توجه به علوم انسانی به خصوص علوم اجتماعی و احاله دادن کنشها و رفتارها به مسائل موهوم و غیرواقعی و برداشتهای دلخواهانه از این اتفاقات، پیشبینی ناپذیریهای اجتماعی را تداوم داده است. درمجموع، عدم اهتمام به درک تغییرات ارزشی، نادیده گرفتن واقعیتهای آن و عدم اعتنا به مطالعات اجتماعی فرجام مطلوبی بههمراه ندارد.
۲۱۲۱