برنامه تلویزیونی «دستخط» امروز جمعه ( ۵ خرداد) با حضور حسین جلالی نماینده مردم رفسنجان و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس به روی آنتن شبکه ۵ رفت.
خلاصه گفت و گوی این برنامه به شرح زیر است؛
– بعد از اینکه در جنگ سخت به شکست منجر شد و موفق نشدند با جنگ سخت با جمهوری اسلامی بجنگند، وارد جنگ نرم در همه عرصه ها شدند که یکی از این عرصه ها حوزه علمیه بود.مراکزی در قم هست، نزدیک به ۲۰ مرکز را در قم سراغ دارم که رسماً و علنی بر خلاف مبانی نظام و اصول مسلم ما و برخلاف باورها و ارزش های دینی ما کار می کنند.
– شاید اختلافات سیاسی و بحث جناح ها و باندبازی ها تاثیر روی کار داشته باشد. چون اینها معمولاً خودشان را پشت سر اینها پنهان می کنند. چیزهایی که ۴۰-۳۰ سال پیش پنبه آن در غربزده شد امروز در حوزه های ما وارد کردند و بحث نوآوری و دگراندیشی مطرح می کنند و فکر میکنند حرف نویی می زنند.
– خیلی خطرناک است. خیلی مواقع فکر می کنیم خواب از سر ما می پرد. در قم اساتید و مسئولین و مدیران حوزه دلسوز هستند، اما مشکلات به حدی در حوزه از لحاظ شکلی و فیزیکی زیاد شده که ما را از مشکلات محتوایی غافل کرده است.
– سید حسن نصرالله مگر فارغ التحصیل جامعهالمصطفی نیست؟! خیلی از این بزرگانی که هسته های مرکزی مقاومت را تشکیل می دهند بچه هایی هستند که اینجا درس خوانده اند، اما برای اینها بگوییم بودجه اینها از کجا می آید و چه کار می کنند؟خدمت شما عرض کنم شایعات در خصوص بودجه ریزی و بودجه گیری نسبت به حوزه های علمیه واقعیت ندارد. متاسفانه آقایان هم درست توضیح نمی دهند که این هست یا خیر و یا چه مقدار است. آقایان توضیح دهند و شفافسازی کنند.
بیشتر بخوانید:
– جمله ای از حضرت امام است که میزان رای مردم است. همه جا این را می نویسند. ببینید قبل و بعد این جمله چه بوده است. اول انقلاب عده ای ملی مذهبی ها گفتند تا مردم رای ندهند، چیزی قانونی نیست و امام در مقام جدال فرمودند ما می دانیم چطور است و این رایگیری را برگزار کنید. رای گیری کردند و جمهوری اسلامی ۹۸ درصد رای آورد. امام فرمودند شما که میگویید میزان رای مردم است این هم رای مردم! حالا این را همه جا استفاده می کنیم که میزان رای مردم است. خب مردم ما رای بدهند نماز نداشته باشیم، مردم رای دادند حجاب نداشته باشیم، مردم رای می دهند اسلام نباشد. اگر مردم اینطور رای بدهند – که البته اینطور رأی نمیدهند – باید این را بپذیریم؟!
– من خودم ندیدم که بگویم حوزه لاکچری داریم ولی ممکن است حوزه های جدیدی که ساخته شده است امکاناتی را همچون سرمایشی و گرمایشی داشته باشند یا مثلاً آشپزخانه ای با امکانات بیشتر داشته باشند. قدیم این امکانات نبود و خود ما در حجره پخت و پز میکردیم. ممکن است اینها امروز ساماندهی شده باشد ولی در حد حوزه لاکچری سراغ ندارم.
– خیلی جالب است که این یکی از آن تهمت های بزرگی بود که به آیت الله مصباح نسبت دادند و واقعیت هم نداشت. ایشان بارها میفرمودند رأی مردم در نظام اسلامی و جامعه اسلامی معنادار است. اصلاً اگر رای مردم نباشد، چه شیوه ای را میتوانید انتخاب کنید؟ تئوری ایشان برای انتخاب مسئولین، انتخاب رئیس جمهور، انتخاب نمایندگان رایگیری است.ایشان میفرمودند وقتی در قالب قانون اساسی و شورای نگهبان انتخابات برگزار میکنید، این رای بله، میزان رای ملت است. واقعاً تهمت هایی بود که به ایشان زدند. مثل اینکه می گفتند ایشان تئورسین خشونت است. ایشان میفرمود اسلام جهاد و شهادت دارد و دین دو بال دارد که یک بال رحمت و دیگری مقاومت است. ایشان خیلی تیزبین بود. وقتی «ف» را میگفتید تا فرحزاد میرفت. آنچه که دیگران در آینه نمی دیدند ایشان در خشت خام می دید. خیلی عجیب بود. می گفتند می دانید چرا اینها از اسلام رحمانی می گویند؟ چون شهادت را زیرسوال ببرند. حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار ماست. اگر شهادت را از ما بگیرند، ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد.
– این فردی که این میزان قدرت داشته باشد که یک تنه در برابر خرافات، مسائلی همچون قمهزنی و شیعه انگلیسی و غیره به شدت می ایستاد… یک روز خدمت ایشان رفتیم و آیت الله موسوی لاری بود که ایشان را خیلی دوست میداشت، با هم خدمت ایشان رفتیم و ابتدای جلسه یکباره آیت الله مصباح قسم یاد کردند و خدا را شاهد گرفتند که من بعد از ائمه معصومین (ص) شخصی به جامعیت مقام معظم رهبری سراغ ندارم. بعد از ائمه معصومین در ۱۴۰۰ سال گذشته، شخصی به جامعیت مقام معظم رهبری سراغ ندارم.
– شاید این جمله برای خیلیها سنگین باشد. فیلم این موجود است. همانجا من جا خوردم و گفتم درباره امام؟ گفتند ممکن است امام از حضرت آقا فقیهتر باشند، شاید اصولیتر و عرفانیتر باشند ولی من جامعیت را بیان کردم. مقام معظم رهبری در ادبیات ورود میکنند، در شعر آئینی ورود میکنند، در بحث نظر دادن درباره وقتی آقایان اهل سینما مینشینند. اهالی سینما گفتند این آقا ۴ ساعت با ما صحبت کرد که اصلاً گویا سال ها در سینما کار کرده است.آقای انتظامی در موسیقی کار می کرد و میگفت خدمت رهبری رفتیم درباره موسیقی نظریاتی دادند و ما فکر نمی کردیم یک روحانی این اندازه موسیقی را خوب بشناسد که از ما بهتر بود. ایشان صاحبنظر در سینما، تئاتر، نمایشنامه، شعر، تاریخ، حکمرانی، حکومتداری و …
– یک وقت آقای کوچک زاده با جمعی نزد آیت الله مصباح آمدند و از ایشان پرسید آیا ولی فقیه خطا می کند؟ ایشان تاملی کردند و بعد از چند ثانیه فرمودند بله! یک میلیاردم ممکن است خطا کنند. بعد من پرسیدم این خطا محقق میشود؟ فرمودند چه کار کنم که اگر این را نمیگفتم برخی میگفتند فلانی قائل به عصمت مقام معظم رهبری است و روایت ما معصومین را به ۱۴ نفر محصور کرده است. من این را گفتم و خیلی نادر گفتم که ممکن است خطا کند در این حد که شبهه عصمت پیش نیاید. پروفسور لِگن هوزن حدود ۳۲ سال پیش به ایران و قم آمد. گفت آمدم ببینم اسلام چه میگوید. گفتند پیش آیت الله مصباح بروید. این مرد نزد آیت الله مصباح آمد و یک حرف از ایشان شنید و همانجا زمینگیر شد.
– بهترین نیرویی که تا الان در مجلس راه پیدا کرده مجلس یازدهم است. انقلابی، جوان، پرکار، دغدغهمند، دوستدار نظام، دوستدار ولایت و … هستند. جماعت به این خوبی در مجلس تاکنون نیامده که آقا هم به نام جوان و انقلابی خطاب کردند. بعد از این هم نخواهند آمد. در این دو سال از این ظرفیت چه استفاده ای شد؟
– واقعاً تعجببرانگیز است که دو سال گذشته است. مجلس دو ساله شد، چه شدیم؟ هیچ! میگوییم این طرح به نفع ملت و مصالح کشور است، آقا از ما خواسته است، میگویند این جو جامعه را بهم میریزد و دوره بعد رای نمیآوریم، چرا ما هزینه این را بدهیم؟! دولت هزینه این را بدهد! مگر ما و دولت از هم جدا هستیم؟ مگر ما بچه مادر دیگری هستیم؟ همه بچه نظام و خدمتگزار این نظام هستیم. خیلی من از این حرکت نمایشی و پوپولیستی و اینکه دفعه بعد به ما رای نمیدهند و به ما فحش می دهند و … باید ببینیم مصلحت چیست، نظام چه می خواهد. چه لازم داریم؟
– مرکز پژوهش های مجلس قوه مفکره مجلس است یعنی فکر و عقل مجلس است. اگر این قوه مفکره را از شما گرفتند مجلس چه میشود؟ من نمی توانم به همه لوایح و طرح ها مسلط باشم، این طرح ها باید برای من کارشناسی شود و پخت و پز شود و بیاورند و من نظر بدهم. موقع آقای زاکانی این مرکز قوی و خوب بود و کارشناس های قدیمی میآمدند. من وقتی به کمیسیون فرهنگی میرفتم لذت می بردم. طرح جمعیت را کار کردند و پیش ما آوردند و کار بزرگی شد. بحث ساماندهی فضای مجازی که اینقدر به ما فحش دادند، رد شد و دو مرتبه رای آورد، به چه مجوزی دوباره این را به ناکجا آباد فرستادید؟ چه کسی این را فرستاد؟ آقای رئیس!
– این را قبول دارم که اقناعسازی نشد ولی اینقدر جو را شدید کردند که من نمیدانم این طرحی که در مجلس دو مرتبه رای آورد و هشتادو پنجی که سابقه ندارد، رای آورده الان کجاست؟ مرکز پژوهش های ما تقریباً عوض شده و یک نفر از پزشک عمومی در آنجا گذاشتهاند؛ بنده خدا این کاره نیست. کارشناس هم ندارد و بیانیه سیاسی علیه این و آن میدهد.
– نه، من در مکتب آیت الله مصباح ورود به عرصه خصوصی افراد را خیلی بد می دانم. آیت الله مصباح میفرمود چرا روی مصادیق بحث میکنید. روی مبانی بحث کنید و اگر مبانی افراد را درست کنید لازم نیست کار دیگری کنید. من در فتنه ۸۸ اسم میبردم و می گفتم این کار را کردید و آیت الله مصباح میفرمودند اسم لازم نیست ببرید.
– این یک بحث است که وارد حریم خصوصی افراد نشویم و زندگی شخصی افراد را ورود نکنیم و آبروی افراد را نبریم، این راهکارهایی دارد. کارهای خوبِ خوبان، گناه مقربان محسوب می شود. در قران می گوید زن پیامبر با سایر زنان فرق دارد، گناه شما دو برابر است. همان گناهی که دیگر خانم ها برای زن پیامبر دو برابر است چون منسوب به پیغمبر هستند. خانواده ها هم باید رعایت کنند و حرمت شخصیت را حفظ کنند.
– اصلاحات اقتصادی هم که کمک بزرگی به کشور و نظام و مخصوصاً به دهک های پائین جامعه میشود انجام شد. این کار بزرگی است. مردم در ۳-۲ ماه آینده ثمرات این کار را خواهند دید. الحمدالله خدا هم به آقای رئیسی کمک کرد. قبول داریم که دولت قبل ۱۰۰ هزار بشکه به سختی می فروخت و پول آن هم نمی آمد و ما الان بیش از یک و نیم میلیون بشکه می فروشیم و پول آن هم می آید. اگر ۵۰ دلار می فروخت ما ۱۱۳ دلار می فروشیم. امروز دپوی ارزی ما زیاد است و ارز زیاد داریم. وضع دولت از لحاظ پولی خوب است. لذا پشتوانه خوبی دارد و هیچ نگرانی ندارد. الان جنگ اوکراین را هم ما پیشبینی نکرده بودیم. دنیا به بنبست و گرانی می خورد. در تاریخ آمریکا گرانترین دوره بنزین سپری می شود. در آلمان مرزها بسته شده است. پیشبینی می کنند جهان با یک قحطی شتابزده مواجه می شود. ما خبر نداشتیم و این طرح را خدا در آستین ما گذاشت و مدیریت کردیم و تمام ذخایر کالاهای اساسی ما یک روز – وقتی رئیسی آمد – تا دو ماه بیشتر نبود و الان چقدر افزایش یافته که ذخایر اساسی ما تا یکی دو سال در گندم و روغن و شکر و گوشت پیش بینی کردیم.
آقای رئیسی تا سال ۱۴۰۵ ماهی تقریباً ۱۳ هزار میلیارد تومان بدهی دولت قبل را پرداخت می کند. باید هم بدهد؛ پیمانکار است و جاده درست کرده، آب درست کرده، برق درست کرده است و باید پول اینها پرداخت شود.
– من در مجلس هم میگویم که مردم ما مردم نجیبی هستند و از ما بصیرتر هستند. از صداوسیما هم باید تشکر کنیم که خوب اقناعسازی و برنامه سازی میکند.
– کابینه مشکلی ندارد و مشکل ما درباره مجلس است. مجلس را همراه دولت نمیبینم. ما باید بین خواسته های منطقه ای و شخصی خود و حرکت عظیم دولت تفکیک قائل شویم و نباید این حرکت را زیرسوال ببریم. من میخواهم فلانی فرماندار شهر ما شود، اجازه نمی دهند و من وزیر را استیضاح می کنم و سوال می کنم و در دل مردم را خالی می کنم. وسط گود جنگ اقتصادی سیاهنمایی می کنم.
– وقتی می خواستیم جبهه برویم در سپاه که بودم، تا عضو سپاه شدم به کرخه رفتیم. آموزش ما با حاج قاسم بودیم. ۴۵ روز کرخه بودیم. یک عملیات کردیم و کرخه کور به کرخه نور تبدیل شد. ۶ کیلومتر پیشروی کردیم. گفتند گروه بعدی می آید و از شما تحویل می گیرد. گروه بعدی ما حاج قاسم بود. فرمانده دسته ۲۲ نفره بود. به آنجا آمد و با چند تن از دوستانشان خط را نگاه کردند و همانجا یک تیر به دست حاجی خورد. دست حاج قاسم مجروح بود، آنجا مجروح شد. خط را دادیم و آنها نیز عملیات کردند تا سد رودکرخه رفتند و اولین برخورد ما با حاجی آنجا بود. بعد که آمدیم و طلبه شدیم و تیپ هم لشگر شد و ما هم لشگر رفتیم و مسئولیت پذیرفتیم که مبلغ لشگر شدیم رزمی تبلیغی کار میکردیم.
ارتباط دلی،با آیت الله مصباح داشتند و بیشتر از ارتباط فیزیکی بود. مثلاً ایشان می رفت و آسید حسن نصرالله می گفت چه کنیم، می گفت با آیت الله مصباح ببندید. ما خبر نداشتیم این کار را کرده است. حاج قاسم اولین ریشه «طرح ولایت» را با حزب الله لبنان بسته بود و حاج قاسم راهنمایی کرده بود. برای من عجیب بود که حاج قاسم این کار را کرده است. با من تماس گرفتند که میخواهم آیت الله مصباح را ببینم. گفتم در خدمت شما هستیم. یک مرتبه ایشان آمد و حاج آقا نبود. یک مرتبه حاج آقا گفت میخواهم ایشان را ببینم که زنگ زدیم و ایشان نبود. آن ملاقات آخر ۶-۵ بار تلاش کردند و به هم نرسیدند. پسر من که داماد آقای شیرازی هست که همسایه حاج قاسم بود و هر هفته ایشان را میدید، گفته بود آقای مصباح را میبینید، گفت بله. گفت یک انگشتر می دهم و به آیت الله مصباح هدیه می دهید و یک انگشتر هم می دهم به پدرتان بدهید. انگشتر را آورد و پسرم به آیت الله مصباح داد و یکی دو ماه بعد حاج قاسم شهید شد. در نهایت، همدیگر را ندیدند.
برای من عجیب بود و این تعارض برای من حل نشد. اینکه خانواده ایشان آمده بودند و همه کمک می دادیم، ولی آیت الله مصباح حاضر نشد، هر کسی می آمد ایشان رئیس دولت نهم را برای رای دادن معرفی کند. این برای من عجیب بود. دکتر علویان و خانم ایشان آمدند و گفتند از شما بپرسیم به چه کسی رای بدهیم. ظهر نهار ماندند. عصر ماندند و التماس کردند و ایشان گفت عهد کردم اسم کسی را نبرم.بله. اینها گفتند تا اسم نبرید بیرون نمیرویم. گفت عهد کردم اسم کسی را نبرم. وقتی آمد جنب و جوش خوبی شد، ولی همان روزهای اول حاج آقا احساس خطر کردند و اسم دو نفر را بردند که یکی مشایی و دیگری کس دیگری بودند و گفتند من نگران هستم اینها باعث شوند ایشان عاقبت به خیر نشود.
– یک جایی رسید که فقیه این مسئله خرافاتی را مطرح کند. بحث سحر وقتی مطرح شد که گفتند ایشان را سحر کردهاند، پسر و داماد ایشان گفتند چرا به پدر ما اینطور نسبت دادید. حاج آقا فرمودند شما باشید، پدر شما چه چیزی کم دارد؟ شخص دوم مملکت است، محبوبیت داشت و مردم پشت ایشان بودند، چه چیزی کم داشت؟ چون هیچ راهی برای توجیه رفتارهای ایشان ندیدم گفتم نکند ایشان را سحر کردهاند.این خودش یک چیز جدلی بود که چرا اینطور رفتار می کند. به من گفتند وقتی برای خانه آقای الهام بگیرید و انجا با ایشان صحبت کنم. من سه مرتبه با آقای الهام صحبت می کردم و ایشان میگفت حاج آقا بیاید. حاج آقا خانه آقای الهام نهار میرفتند. ایشان هم به آنجا میآمدند. حاج آقا از این حرف هایی که برخی می زنند که به کمالاتی رسیدی و آقا امام زمان (عج) و کار شیطان و … (مطرح میکردند).
– آخرین باری که شد در سال ۸۹ بود که مرحله دوم رای آورده بود. جلسه گذاشته بودند و گفتند این جلسه را می روم و اگر خدا بخواهد کمک کند این مسئله حل می شود. ایشان رفتند و طول کشید و ۵-۴ بعدازظهر بود و مطالب زیادی به ایشان گفتند. وقتی برگشتند گفتم حاج آقا حل می شود؟ فرمودند اگر خدا نفوذ کلامی به من بدهد و اثری روی ایشان بگذارد، امیدی هست والا هیچ امیدی به حل شدن قضیه ایشان نیست. بعد دیدند همان روند ادامه پیدا میکند گفتند من از ایشان ناامید شدم.
– مسائلی که پیش آمد و کارها و مسائلی که میشد و چیزهایی که دیده می شد ایشان وقت می گذاشتند. صریحا ایشان نفرمودند که عامل انحراف کجاست؟ آقای مشایی است یا صفات درونی فرد است. کسان دیگری هم تاثیر دارند یا خیر. این را صریحاً بیان نکردند ولی تاسف می خوردند که زحمت کشیدند و کارهای بزرگی انجام شد و با چه روحیه ای چه کارهای بزرگی انجام شد ولی متاسفانه حیف شد.
۲۱۲۱۷