فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
معاشران ز حریفِ شبانه یاد آرید
حقوقِ بندگیِ مخلصانه یاد آرید
به وقتِ سرخوشی از آه و ناله عُشّاق
به صوت و نغمهٔ چنگ و چَغانه یاد آرید
چو لطفِ باده کُنَد جلوه در رخِ ساقی
ز عاشقان به سرود و ترانه یاد آرید
چو در میانِ مراد آورید دستِ امید
ز عهدِ صحبت ما در میانه یاد آرید
سمندِ دولت اگر چند سرکشیده رَوَد
ز همرهان به سرِ تازیانه یاد آرید
نمیخورید زمانی غمِ وفاداران
ز بیوفاییِ دورِ زمانه یاد آرید
به وَجهِ مرحمتای ساکنانِ صدرِ جلال
ز رویِ حافظ و این آستانه یاد آرید
شرح لغت: معاشر: به ضم اول همنشین، اسم فاعل از معاشرت /چغامه: به فتح اول نام سازی است که مطربان نوازند و بعضی گویند ساز قانون است /سمند دولت: به فتح اول و دوم و سکون سوم مرکب اقبال با اسب بخت.
تفسیر عرفانی:
ای دوستان همنشین از هم پیالگان خود یاد کنید و حق بندگی را به جا آورید. مقصود او از این شعر این است که دلدادگان درگاه دوست که بر اسب مراد نشسته اند، از سر رحمت دوستان را نیز یاد کنند؛ چرا که با یاد کردن همراهان خود، میتوانند آنان را نیز از محضر دوست بهرهمند سازند.
تعبیر غزل:
برای اینکه به مقصود برسی، باید سختیها را تحمل کنی، مانند ایوب صبور باشی و در رسیدن به آن بکوشی. هرگز یاس و نا امیدی به خود راه مده. تو بیشتر از آنچه فکر میکنی، توانمندی. به خدا توکل کن.