تغییر در همه جای دنیا، به مانند یک جراحی سخت است که درد دارد و گاه خونریزی؛ نیاز به استقامت دارد و پشتکار تا بالاخره یک سیستم غلط که نهادینه شده، از بین برود و سیستمی جدید روی کار بیاید. با این اوصاف، به نظر می رسد در ورزش ایران و به خصوص وزنه برداری، چنین چیزی معنایی ندارد.
ظهر امروز ملی پوشان وزنه برداری، در حرکتی هماهنگ با انتشار یک متن مشترک، اعلام کردند که اردو را ترک می کنند و تا بهبود شرایط، بازگشتی در کار نیست. همان لحظه تصمیم گرفتم با دو- سه نفر از این عزیزان تماس بگیرم اما پاسخی ندادند و بعد پیغام گذاشتم که فقط یک پاسخ تکراری گرفتم: فعلا مصاحبه نمی کنیم!
حقیقتا هر طور که به قضیه نگاه کنید، نمی توان این موضوع را تفسیر کرد که چطور ورزشکاران، از مشکلات و معضلات موجود دادشان در آمده و اعتصاب می کنند اما حاضر نیستند پای حرف خود باشند و در رسانه ها، از خواسته خود به حق دفاع کنند. معضل سومدیریت در دوران علی مرادی، مانند بختک بر جان وزنه برداری افتاد و در سه سال اخیر، به اندازه سی سال این ورزش را به عقب راند اما ورزشکاران هیچگاه به صورت جدی، دست به اعتصاب نزدند تا یک بار برای همیشه، تکلیف خود و فدراسیون را روشن کنند.
با این وجود، اقدام دسته جمعی امروز آن ها ستودنی است چرا که پس از مدت ها بالاخره حق خود را طلب کردند و اگر چه دیر است اما می تواند نتیجه دهد. اما سیاست یک بام و دوهوایی که این قهرمانان در پیش گرفته اند، مطمئنا نمی تواند فرجام خوشی داشته باشد و باعث تغییر در وزنه برداری شود؛ اگر اعضای تیم ملی می خواهند در مقابل این سو مدیریت بایستند و حق خود را طلب کنند، بهتر است بیایند و دلایل و مشکلات را بگویند تا آنچه که در این سال ها باعث شده وزنه برداری به چنین روزی بیفتد، مشخص شود و همه بدانند این آوار بی تدبیری و سو مدیریت، از کجا نشات می گیرد.
باور کنید درست است که این اقدام شما، اقدام خوبی است برای مقابله با بختک بلاتکلیفی، و شهوت قدرت آقای رئیس؛ اما یکی به نعل زدن و یکی به میخ، هیچگاه پایان خوشی ندارد. پس بهتر است پای حرف خود بایستید و قاطعانه از موضع خود دفاع کنید، تا بلکه بتوان پیش از مرگ کامل این رشته پرافتخار، قدمی برای احیای پیکر نیمه جانش برداشت.
۲۵۷ ۲۵۱