فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد
آن جوان بخت که میزد رقم خیر و قبول
بنده پیر ندانم ز چه آزاد نکرد
کاغذین جامه به خوناب بشویم که فلک
رهنمونیم به پای علم داد نکرد
دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
نالهها کرد در این کوه که فرهاد نکرد
سایه تا بازگرفتی ز چمن مرغ سحر
آشیان در شکن طره شمشاد نکرد
شاید ار پیک صبا از تو بیاموزد کار
زان که چالاکتر از این حرکت باد نکرد
کلک مشاطه صنعش نکشد نقش مراد
هر که اقرار بدین حسن خداداد نکرد
مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق
که بدین راه بشد یار و ز ما یاد نکرد
غزلیات عراقیست سرود حافظ
که شنید این ره دلسوز که فریاد نکرد
شرح لغت: وداع: به فتح اول بدرود /پیک صبا: قاصد باد بهاری، تشبیه صریح /مشاطه صنع: تشبیه صریح- آرایشگر /صنع به ضم اول و سکون دوم آفرینش /راه عراق: نغمهی عراق.
تفسیر عرفانی:
یاد باد آنکه به هنگام سفری حرفی از ما نزد و به دل غم دیدهی ما شادی بخشید. مقصود او از این شعر این است که دل وارستگان پیوسته به واسطهی دوری از معشوق آه و ناله سر میدهد تا شاید از بند غم و اندوه رهایی یابد و به دیدار محبوب که شادی بخش دل هاست نایل گردد.
تعبیر غزل:
دل در گرو عشق کسی داری. شما را بسیار آزرده است، ولی شما او را دوست میداری و هرگز نزد دیگران از او شکایت نمیکنی.