فرارو– پایگاه خبری “میدل ایست آی” در گزارشی، ضمن اشاره به چالشهای عدیده داخلی و خارجی که “رجب طیب اردوغان” رئیس جمهور ترکیه با محوریت مساله سوریه با آنها رو به رو است، به طور خاص به این نکته اشاره میکند که وی فرصت کمی را برای تنش زدایی از روابط ترکیه با نظام سیاسی سوریه دارد.
موضوعی که در نوع خود حاکی از بارِ سنگین مساله سوریه برای اردوغان در چهارچوب معادلات سیاست داخلی ترکیه مخصوصا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۳ این کشور است. مسالهای که اردوغان را بیش از هر زمان دیگری به دولت سوریه و “بشار اسد” رئیس جمهور این کشور، نیازمند کرده است.
در واقع، میدل ایست آی با اشاره به اوج گیری نارضایتیهای افکار عمومی ترکیه و احزاب اپوزیسیون این کشور نسبت به کارنامه دولت اردوغان و سیاستهای آن در قبال سوریه، و در عین حال، نتیجه بخش نبودنِ عملیاتهای نظامی ترکیه در شمال سوریه و البته مواجهه این کشور با کنشگریهای موثر ایران و روسیه در قالب معادله سوریه و البته ناامیدی شخص اردوغان از همراهی دولت فعلی آمریکا با سیاستهای خود در قالب معادله سوریه، به این مساله تاکید میکند که دولت اردوغان به این نتیجه راهبردی رسیده که راهی جز تنش زدایی از روابط دوجانبه با دولت سوریه ندارد.
میدل ایست آی در این رابطه مینویسد: «حملات هوایی اخیر ترکیه علیه اهدافی در مرز سوریه و مقرهای نیروهای کُرد، اشاره به آغازِ دور جدیدی از حملات و تنشهای متقابل میان دمشق و آنکارا دارد. ترکیه در جریان این حملات به دنبال هدف قرار دادنِ نیروهای کُردی است که از حمایت آمریکا نیز برخوردارند. با این حال، “رجب طیب اردوغان” پس از بارها تلاش ناموفق جهت مخاطب قرار دادنِ موثر آنچه تهدیدهای شمال سوریه علیه ترکیه ادعا میشود، باید فهمیده باشد که راهکار خروج وی و کشورش از این چالش و مشکل، بمباران و استفاده از ابزار نظامی نیست.
اردوغان به آرامی، اما با اطمینان، در ماههای اخیر مسیر تنش زدایی با برخی حکام عربی در کشورهایی نظیر عربستان سعودی و امارات را در پیش گرفته است. در این مسیر، اکنون نوبت به سوریه و دولت بشار اسد رسیده است. در این راستا، جلسه و نشست مشترک اخیر وزیر خارجه ترکیه، “مولود چاووش اوغلو” با “فیصل مقداد” همتای سوریهای وی، عملا به نمودی عینی از بازنگری دولت ترکیه در ارتباط با نوعِ روابطش با نظام سیاسی سوریه تبدیل شده است.
به گزارش فرارو، اگرچه مسیر تنش زدایی در این رابطه طولانی است و باید مولفههایی نظیر کنشگری ایران و روسیه را نیز در قالب آن در نظر داشت، با این حال، باید توجه کرد که اردوغان با انتخابات آتیِ ریاست جمهوری ترکیه رو به رو است که مملو از طرح موضوعات و مناظرات مختلف در مورد مسائلی نظیر تروریسم و رسیدگی به موضوع مهاجران و پناهجویان سوری است که همگی آنها هیچ راهی جز بهبود روابط ترکیه با سوریه را پیش رویِ اردوغان باقی نگذاشته اند. روند آشتی جویانهای که پیگیری آن از سوی دولت ترکیه در قبال سوریه، با چالشهای زیادی رو به رو خواهد بود.
در شرایطی که اردوغان با مهارت تمام میان ناتو و روسیه در مورد مساله جنگ اوکراین مانور داده، وی بارها جهت ایجاد توزان در معادله سوریه، با شکست و ناکامی رو به رو شده است. در این رابطه تحرکات نظامی گاه و بیگاه ترکیه در شمال سوریه نیز هیچ دستاورد ملموسی را برای دولت ترکیه و شخص ریاست جمهوری این کشور رجب طیب اردوغان به همراه نداشته است. از این منظر، اردوغان جهت مخاطب قرار دادن مشکلات ترکیه در شمال سوریه هیچ راهی جز انعقاد یک توافق با دولت سوریه و رئیس جمهور این کشور را پیش روی خود نمیبیند.
سیاستِ تفرقه بینداز و حکومت کن
در رابطه با مساله اوکراین، ترکیه از این جنگ سود برده است. در واقع اردوغان با اتخاذ سیاست “تفرقه بینداز و حکومت کن” توانسته از شکافها میان روسیه و ناتو در راستای منافع ترکیه بهره برد. با این حال در مورد معادله سوریه، شکافها و انشقاقات به قدری گسترده هستند که کلیه اهرمهایی که ترکیه در رابطه با معادله مذکور در دست داشته، عملا محو شده اند و آنکارا را در موقعیت نامناسبی قرار داده اند.
در شرایط کنونی ترکیه دیگر همچون گذشته نمیتواند کنشگریهای خود در خاک سوریه را در قالب معادله مبارزه با تروریسم توجیه کند. البته که آنکارا نمیتواند به همان شیوهای که بیش از یک دهه قبل با سوریه گفتگو میکرد نیز روند گفتگوها با این کشور را به پیش برد.
باید توجه داشت که آنکارا نمیتواند در رابطه با روسها و موضع آنها در مساله سوریه نیز دست به توازن بزنند. علی رغمِ روابط چندلایه ترکیه با روسیه، پوتین، دولت اسد را به نفع اردوغان رها نخواهد کرد. این مساله مخصوصا با توجه به اینکه سوریه به یک متحد راهبردی برای روسیه به مدت بیش از پنج دهه تبدیل شده و در عین حال به یکی از مراکز اصلی بازگشت روسیه به منطقه خاورمیانه نیز بدل شده است، از اهمیت بیشتری برخوردار میشود.
البته که اردوغان در شرایط کنونی تا حد زیادی قدرت منطقِ ادعایی خود مبنی بر اینکه میخواهد از نوعِ خاصی از جنبشها و تحرکات اسلام گرایانه علیه برخی حکومتهای منطقه دفاع کند را نیز از دست داده است. این موضوع به ویژه با توجه به اقدامات اخیر دولت ترکیه در عادی سازی روابط با امارات و عربستان سعودی، بیش از پیش برجسته میشود.
در سوریه، علی رغم وقوع جنگ اوکراین که به نوعی موجب حواس پرتی همه از این کشور (سوریه) شده، روسها به شدت فعال هستند و عملا در ماههای اخیر بر شدتِ حمایتهای خود از نظام سیاسی سوریه در برابر حملات گاه و بیگاه رژیم اسرائیل به خاک سوریه افزوده اند. در جریان نشست ماه گذشته تهران نیز، اردوغان هشداری جدی را از سوی سران ایران و روسیه در صورت اقدام جدید دولت ترکیه در حمله احتمالی به خاک سوریه دریافت کرد. در عین حال ترکیه به هیچ عنوان مایل نیست که دامنه تنشهای آن با کشوری نظیر ایران نیز در منطقه گسترش یابد.
با این همه، روسها عمیقا به مساله استفاده ارتش اوکراین از پهپادهای ترکیهای در قالب جنگ اوکراین نیز توجه دارند و از آن دلخور هستند و البته نقش خاص ترکیه در قالب معادله جنگ آذربایجان و ارمنستان را نیز فراموش نکرده اند. تمامی این مسائل به این معنا هستند که ارتش ترکیه قبل از انجام هرگونه تحرک نظامی جدید علیه سوریه، باید به خوبی فکر کند وگرنه امکان دارد که بهایی سنگین را به واسطه اقدامات نسنجیده خود پرداخت کند.
خشم و عصبانیت عمومی
در حالی که اردوغان نتوانست جبهه اپوزیسیون سوریه را علیه دولت مرکزی این کشور متحد کند، سیاست وی در قبال سوریه در یک دهه اخیر، به نحوی عجیب و البته کنایه آمیز، مخالفان سیاسی داخلی وی را متحد کرده است. در این راستا، رهبران اپوزیسیون، علیه عملیاتهای ترکیه در خاک سوریه استدلال و اعتراض میکنند. این مساله در نوع خود موجبِ ایجاد تنش، ناآرامی و اختلافات سیاسی در داخل ترکیه با محوریت نوعِ سیاست این کشور در قبال سوریه شده است.
در ماههای اخیر اوج گیری احساسات مرتبط با بیگانه هراسی و در عین حال مقصر دانستنِ مهاجران سوریهای در چهارچوب مشکلات جاری اقتصادی (در ترکیه)، تا حد زیادی برای پناهجویان سوریِ حاضر در ترکیه ایجاد مشکل کرده است. در عین حال، در داخل ترکیه خشم گستردهای از سوی افکار عمومی نسبت به بودجههای نظامی قابل توجهِ ارتش ترکیه و عملیاتهای آن در خاک سوریه نیز ابراز میشود. در واقع، افکار عمومی ترکیه از اینکه این منابع مالی بدون هرگونه شفافیت و نتیجهای هزینه میشوند، احساس خشم میکنند.
در این راستا، احزاب اپوزیسیون بر ضرورت بازتنظیمِ روابط ترکیه با سوریه و در عین حال بازگرداندن پناهجویان سوری به کشور خودشان تاکید میکنند. مسائلی که در کنار هم و مخصوصا با توجه به در پیش بودنِ انتخابات ریاست جمهوری ترکیه، عملا سوریه را به مساله مهمی برای اردوغان تبدیل کرده اند.
با توجه به مشکلات و اختلافات تاریخی اردوغان با “جو بایدن” رئیس جمهور آمریکا با محوریت تاکیدات بایدن مبنی بر حمایت ترکیه از گروههای تروریستی، آنکارا در شرایط فعلی اهرمهای فشارِ بسیار محدودی را در واشینگتن دارد. در عین حال نباید فراموش کرد که “برت مک گورک” چهره شناخته شده سیاست خارجی آمریکا در قبال خاورمیانه که اکنون در دولت بایدن نیز فعال است، اساسا در مورد کُردهای سوری رویکردی نرم و منعطف دارد.
با توجه به این نکته که هم آمریکا و هم روسیه در حالِ حمایت از تنش زدایی کردهای سوری با دولت مرکزی این کشور هستند، دولت ترکیه در این فضا هیچ گزینهی را الا بهبود روابط با دولت سوریه در دسترسِ خود نمیبیند. اپوزیسیون سوریه مدت هاست که نسبت به حمایتهای دولت ترکیه از خود در شمال سوریه مطمئن است. با این حال با توجه به تحولات اخیرِ منطقهای و به طور خاص ابتکار ترکیه در عادی سازی و تشن زدایی از روابطش با دولتهای امارات و عربستان سعودی و اکنون دولت سوریه، دیگر این جریان نمیتواند مطمئن به حمایت کامل و صد در صدی دولت ترکیه از خود در برابر نظام سیاسی سوریه و متحدان آن باشد.
رجب طیب اردوغان علی رغمِ موضع گیریهای ملی گرایانه خود و به طور خاص حملات هوایی اخیر ترکیه به مناطق مرزی با سوریه، عملا زمان کمی تا فرارسیدن انتخابات آتی سوریه در اختیار دارد و باید هر چه سریعتر مسائل و مشکلات خود با سوریه را حل و فصل کند. در این چهارچوب، بشار اسد به سهم خود حقیقتا میتواند منتظر عقب نشینیهای قابل توجه ترکیه و شخص اردوغان بماند، زیرا با توجه به ناکامیهای وی در مسائل مرتبط با شمال سوریه، اردوغان بیش از هر زمان دیگری به بشار اسد و نظام سیاسی سوریه نیازمند خواهد بود.»