جورج دبلیو بوش، رئیسجمهور سابق ایالات متحده، زمانی گفته بود که به چشمان ولادیمیر پوتین نگاه کرده و «روح و روانش را درک کرده است». دیدیم آخر و عاقبت این حرفها برای روابط بین روسیه و غرب چه شد.
به گزارش بی بی سی؛ بنابراین، وارد شدن به ذهن رهبر کرملین کار بسیار بیاجری است. اما مهم است که تلاش کنیم. شاید حالا و با توجه به تهدیدهای هستهای مسکو بیش از هر زمان دیگری این تلاش مهم است.
شکی نیست که رئیسجمهور روسیه تحت فشار است. به اصطلاح «عملیات نظامی ویژه» او در اوکراین بسیار گران تمام شده است.
این عملیات قرار بود چند روز طول بکشد. اما نزدیک به هشت ماه گذشته است و هیچ پایانی در چشمانداز آن دیده نمیشود.
کرملین به تلفات «قابل توجه» نیروها اعتراف میکند. در هفتههای اخیر ارتش روسیه در حال از دست دادن سرزمینهایی در اوکراین است که قبلاً آنها را اشغال کرده بود.
ماه گذشته پوتین برای افزایش تعداد نیروها بسیج محدود اعلام کرد، کاری که او اصرار داشت که انجام نخواهد داد. در همین حال، تحریمها همچنان اقتصاد روسیه را به تحلیل میبرد.
حالا به وضعیت ذهنی پوتین بازگردیم. آیا فکر میکند که در مورد همه چیز اشتباه کرده است، و تصمیم او برای حمله یک اشتباه اساسی بوده است؟
اینطور فرض نکنید. کنستانتین رمچوکوف، مالک و سردبیر روزنامه روسی نزاویسیمایا گازتا معتقد است: «کل این وضعیت را تصورات پوتین در این درگیری هدایت میکند.»
«او رهبر خودکامه یک قدرت هستهای است. او رهبر بی، چون و چرای این کشور است. او اعتقادات و تصورات محکمی دارد که او را به مرز جنون میرساند. او دارد ایمان پیدا میکند که این ماجرا برای او حیثیتی است. نه تنها برای او، بلکه برای آینده روسیه.»
اگر این درگیری حیثیتی است، پوتین حاضر است برای پیروزی در آن تا کجا پیش برود؟
در ماههای اخیر، مقامات ارشد روسیه (از جمله خود پوتین) اشاراتی مبنی بر آمادگی رهبر کرملین برای استفاده از تسلیحات هستهای در این درگیری داشتهاند.
جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا به سیانان گفت: «فکر نمیکنم این کار را انجام دهد. اما فکر میکنم که غیر مسئولانه است که درباره آن صحبت میکند.»
بمباران شدید اوکراین توسط روسیه در این هفته نشان میدهد که کرملین حداقل مصمم به تشدید درگیریها با کییف است.
آیا با غرب هم؟
گریگوری یاولینسکی، سیاستمدار کهنهکار لیبرال معتقد است: «او تلاش میکند از رویارویی مستقیم با غرب اجتناب کند، اما در عین حال برای آن آماده است. من بیشتر از احتمال درگیری هستهای میترسم؛ و در وهله دوم، از جنگ بیپایان میترسم.».
اما «جنگ بیپایان» به منابع بیپایان نیاز دارد. این چیزی است که به نظر میرسد روسیه ندارد. موج حملات موشکی به شهرهای اوکراین نمایشی چشمگیر از قدرت است، اما مسکو تا کی میتواند به آن ادامه دهد؟»
رمچوکوف میگوید: «آیا میتوانید این جریان موشکی را برای روزها، هفتهها، ماهها ادامه دهید؟ بسیاری از کارشناسان تردید دارند که ما به اندازه کافی موشک داشته باشیم.»
ارتش روسیه میگوید که میخواهد ۳۰۰ هزار نیروی ذخیره را بسیج کند -، اما به نظر میرسد مخالفت روز افزونی با این حرکت در سراسر کشور وجود دارد
«همچنین از نقطه نظر نظامی، هیچکس هرگز نگفته است که نشانه پیروزی نهایی [روسیه]چیست؟ نماد پیروزی چیست؟ در سال ۱۹۴۵ پرچم برافراشته بر فراز برلین بود. حالا معیارهای موفقیت چیست؟ [پرچمی] بر فراز کییف؟ بر فراز خرسون؟ بر فراز خارکیف؟ نمیدانم. هیچ کس نمیداند.»
حتی معلوم نیست که خود ولادیمیر پوتین هم بداند.
در ماه فوریه، به نظر میرسید هدف کرملین شکست سریع اوکراین باشد و همسایه روسیه را بدون جنگ طولانی مجبور به بازگشت به مدار مسکو کند. محاسبه او اشتباه بود. او عزم ارتش و مردم اوکراین را برای دفاع از سرزمین خود دست کم گرفته بود و ظاهراً تواناییهای ارتش خود را دست بالا.
حالا چه فکری میکند؟ آیا طرح فعلی ولادیمیر پوتین تحکیم کنترل بر سرزمینهای اوکراینی است که ادعا میکند به روسیه ضمیمه کرده است و سپس درگیری را ناگهان متوقف میکند؟ یا او مصمم است تا زمانی که کل اوکراین به حوزه نفوذ کرملین بازگردد، ادامه دهد؟
این هفته، دمیتری مدودف، رئیسجمهور سابق روسیه نوشت: «دولت اوکراین در پیکربندی کنونی خود … تهدیدی مداوم، مستقیم و آشکار برای روسیه خواهد بود. من معتقدم هدف اقدامات آینده ما باید از بین بردن کامل رژیم سیاسی اوکراین باشد.»
اگر سخنان مدودف منعکس کننده تفکر پوتین باشد، باید انتظار یک درگیری طولانی و خونین را داشته باشیم.
اما، اقدامات آقای پوتین در خارج از کشور، به ناچار عواقبی در داخل دارد. کرملین طی سالها تصویر «آقای ثبات» از پوتین را به سختی پرورش داده و افکار عمومی روسیه را تشویق کرده است که باور کنند تا زمانی که او در رأس امور باشد، آنها در امان خواهند بود.
باوراندن این تصویر حالا سخت است.
رمچوکوف میگوید: “قرارداد قبلی بین پوتین و جامعه این بود که «من از شما محافظت میکنم».»
«سالها بود که شعار اصلی «پیشبینیپذیری» بود. امروز چه نوع پیشبینیپذیری وجود دارد؟ عمر این مفهوم سر آمده است. هیچ چیز قابل پیشبینی نیست. روزنامهنگاران من نمیدانند امروز که به خانه برسند، برگههای فراخوان را دریافت خواهند کرد یا نه.»
تصمیم ولادیمیر پوتین برای حمله به اوکراین بسیاری را شگفتزده کرد. اما آقای یاولینسکی را نه.
یاولینسکی میگوید: «من فکر میکنم که [پوتین]در این مسیر حرکت میکرد – سال به سال او راه را برای آنچه اکنون داریم هموار میکرد.»
او میگوید: «به عنوان مثال، نابود کردن رسانههای مستقل. او این کار را در سال ۲۰۰۱ آغاز کرد. نابود کردن کسب و کارهای مستقل. او این کار را در سال ۲۰۰۳ شروع کرد. سپس در سال ۲۰۱۴ و اتفاقی که برای کریمه و دونباس افتاد. باید کور باشید تا آن را ندیده باشید.»
«مشکل روسیه سیستم ما است. سیستمی در اینجا ایجاد شد که چنین شخصی [مانند پوتین]را ایجاد کرد. مسئله نقش غرب در ایجاد این سیستم یک مسئله بسیار جدی است.»
«مشکل این است که این سیستم جامعهای ایجاد نکرده است. افراد بسیار خوبی در روسیه وجود دارد. اما جامعه مدنی وجود ندارد. به همین دلیل است که روسیه نمیتواند مقاومت کند.»