سالها پیش در دهههای شصت، هفتاد و اوایل دهه هشتاد، سریالهایی در شبکههای مختلف سیما داشتیم که هنوز هم در گوشه ذهن مردم ایران جا خوش کردهاند. آثاری که بازپخش چندباره آنها از شبکهای مثل «آی فیلم» هنوز هم در جذب مخاطب موفق است و از بسیاری از سریالهای تازه تلویزیون بیننده بیشتری دارند.
*نداشتن«قصه»، علت شکست بسیاری از سریالها
شاید بتوان گفت دلایلی همچون عدم استفاده از چهرههای موفق در زمینه ساخت سریال، سلیقهای برخورد کردن با بعضی از سوژههای جذاب اجتماعی، عدم حمایت از هنرمندان شاخص و بی توجهی به عنصر با ارزشی به نام «قصه» در سریالهای چند سال اخیر سیما بزرگترین علل شکست اکثر سریالهای تلویزیونی در سالهای اخیر است. در حال حاضر کمپانیهای بزرگ سریال سازی، الگوی خط تولید خود در سریال واقعی و پویانمایی را منتشر کردهاند.
آنها کار صنعتی میکنند بنابراین به فیلمساز سوژه میدهند که از آن فیلمنامه خلق کند. مخاطب امروز ما بسیار باشعور است. آثار دنیا را میبیند. همه میدانیم که اگر بیشترین هزینه را هم صرف کنیم، اگر پایه اثر که فیلمنامه است قوی نباشد، نتیجهای در بر نخواهد داشت.
عدم توفیق سریالهای تلویزیونی باعث شده به این تحلیل برسیم که جای حضور حرفهایها برای ساخت آثار استاندارد، فاخر و ارزشمند همچنان در رسانه ملی خالیست. از سوی دیگر قرار است مردم بازتاب دغدغههای زندگی خود را در این سریالها ببینند و با تجربه و فضاهای جدید آشنا شوند.
حال باید قضاوت کنیم که تولیدات چندسال اخیر رسانه ملی بویژه در عرصه سریال سازی چقدر به این دو هدف نزدیک بوده و چقدر ساز و کار درستی در مضمون، اجرا و از همه مهمتر در چرخه تولید دارد.
*درباره سریال«جزر و مد»
در میان سریالهای پاییزی تلویزیون سریال«جزر و مد» به تهیهکنندگی محسن توکلفرد و کارگردانی علی عبدالعلیزاده بعنوان سریالی طنز روی آنتن شبکه دو سیما رفته است و این شبها شاهد پخش قسمتهای پایانی آن هستیم.
«جزر و مد» داستان مردی به نام «لطیف» است که اصالتا جنوبی است و با زن و بچه خود در تهران زندگی میکند اما زمانی که سر او را کلاه گذاشته و خانهاش را میگیرند وی به ناچار به اهواز و به خانه پدری خود بازمیگردد تا دوباره به زندگیاش سر و سامان دهد. در این میان پسرش سعید عاشق دختری جنوبی میشود و ماجراهای بسیاری برای رسیدن به او پشت سر میگذارد.
*فقدان فیلم نامه منسجم و جذاب
«جزر و مد» تلاش دارد به موضوعاتی چون اشتغال، ازدواج جوانان، محیط زیست، خانواده، مشاغل زود بازده، کارآفرینی و …در فضایی شاد بپردازد.
همچنین بحث مهاجرت معکوس از تهران به استان خوزستان و بیان ظرفیتهای بومی استان خصوصاً شهرهای ماهشهر و سربندر در فضایی شاد و مفرح از اهداف این سریال بوده است اما متأسفانه بدلیل همان مشکل همیشگی سریال سازی یعنی نبود فیلمنامهای قوی و جذاب نتوانسته مخاطبان را راضی نگهدارد و کیفیت ضعیف سریال و شوخیهای آن نتوانسته جای خالی یک مجموعه کمدی بامزه را در تلویزیون پُر کند.
*تنها نقطه قوت سریال
اینکه فیلمسازان از کلان شهر تهران خارج شوند اتفاق مبارکی است. وقتی بنای تولید اثری نمایشی در یک استان پی ریزی میشود، مسئولین آن استان ترجیح میدهند روند ساخت کار به گونهای پیش برود که تمام توانمندیها، تواناییها، ظرفیتهای مختلف، جذابیتهای بصری و نقاط دیدنی و حتی گردشگری آن استان نیز در لابه لای روایت داستانها گنجانده شود و «جزر ومد» از این حیث خوب عمل کرده است حتی موضوع پوشش گیاهی استان خوزستان که گیاهان دارویی بسیاری را در خود پرورش میدهد، در این سریال همزمان با به تصویر کشیدن ارتباط کاراکترها و نوع بیان ماجراها به گونهای قرابت یافته به تصویر کشیده شده است که از معدود نکات مثبت این اثر میباشد.
*ناتوانی در به تصویر کشیدن تصویری واقعی از جامعه امروز
جغرافیای داستان«جزر و مد» و تیپ شخصیتهایش گویی برای دو دهه قبل است. مخاطب با تماشای جنس شوخیها و روابط کاراکترها به یاد دهه ۷۰ میافتد و این چنین «جزر و مد» به دلیل ناتوانی در به تصویر کشیدن تصویری واقعی از جامعه امروزی مخاطب را پس میزند و میخواهد تنها با تکیه بر بداهه گوییهای شخصیتهای اصلیاش همچون سعید و مالک و تکیه بر محبوبیت کمدین خنداننده شو و تجربه نصرالله رادش مخاطب را بخنداند که در عمل بازهم ناکام میماند.
در پایان باید گفت گرچه سخنان فیلمساز درخصوص شرایط سخت تولید در دوران کرونا و مشکلات مالی بر سر راه تولید سریالهای استانی وجود دارد اما اینها هیچکدام بهانه قابل قبولی برای پوشاندن ضعفهای مفرط فیلمنامه نیست و سریال «جزر و مد» از پای بست شلخته و سرگردان است.
۵۵۲۴۷