۱۳۹۵/۱۲/۰۲
–
۴۵۲ بازدید
آثار قرائت قرآن در روایات چیست؟
در روایات به آثار مثبت جسمی و روحی، مادی و معنوی و دنیوی و اخروی زیادی برای قرائت قرآن اشاره شده از جمله:
1. نورانیت خانه؛ 2. ایجاد خیر کثیر؛ 3. تمتّع و بهره بردن دیگران از قرائت قاری قرآن 4. درخشندگی و نور افشانی خانه ای که در آن قرآن تلاوت میشود برای اهل آسمان، همچنانکه ستارگان آسمانی برای اهل دنیا نور افشانی می کنند و در واقع خانههایی که در آن قرآن خوانده میشود ستارگان زمین برای اهل آسمان هستند. پیامبر اکرم(ص) در این باره میفرمایند: «نَوِّروا بیوتَکم بتلاوةِ القرآن… فانّ البیت اذا کثُرَ فیه تلاوة القرآن کَثُرَ خَیرُه و امتَعَ اهلَه و اضاءَ لاهل السماء کما تَضیء نجوم السماء لاهل الدنیا؛ خانههای خود را به خواندن قرآن روشن کنید… چون تلاوت قرآن در خانه زیاد شود، خیر آن افزایش پیدا می کند و اهل آن از نعمتهای الهی برخوردار می شوند و درخشندگی و نور افشانی میکنند برای اهل آسمان، همچنان که ستارگان آسمانی برای اهل دنیا نور افشانی می کنند.»[ عدة الداعی، ص 268. ]
5. رفع عذاب؛ حضرت رسول(ص) میفرمایند: «لایُعَذِّبُ الله قَلْباً وَعی القُرآنَ؛ خداوند قلبی را که در آن قرآن جای دارد، عذاب نمی کند.»[ امالی شیخ طوسی، ج1، ص 6 . ]
6. برکت بسیار؛
7. حضور ملائکه؛
8. و هجرت و دور شدن شیاطین؛ امام علی(ع) میفرماید: « البیتُ الذی یُقرأ فیهِ الْقُرآن ویُذکَر الله ـ عزوجل ـ فیه تکثُر برکته و تحضُرُه الملائکة و تهجره الشیاطین…؛ خانهای که در آن قرآن خوانده و خدا در آن یاد میشود، برکتش زیاد میگردد و ملائکه در آن حاضر میشوند و شیاطین از آن میروند…»[ کافی، ج 2، ص610 . ]
9. عدم هلاکت مردم؛حضرت علی(ع) حفظ حرمت کودکان متعلّم و فراگیرنده قرآن موجب حفظ مردم از هلاکت شمرده است: «والولدان یتعلّمون القرآن.»[ علل الشرایع، ص521 . ] را شمرد .
11. دفع بلاء؛
12. محفوظ بودن از شر دشمنان؛
13. نزول باران؛ امام باقر(ع) فرمودهاند: … و رَجُلٌ قَرَأ القرآن … فَبِاوُلئِکَ یَدْفَعُ اللهُ الْعَزیرُ الْجَبّارُ البَلاءَ وباولئک یُدیل اللهُ عزوجل من الْاَعداءِ وَ بِاوُلئِکَ یُنزل الله ـ عزوجل الغیث من السماء؛ … و شخصی که قرآن خواند… به خاطر این دسته از مردمان است که خدای عزیز جبار بلا را بگرداند، و به برکت ایشان است که خدای عز و جل شر دشمنان را باز دارد، و به سبب آنان است که خدای عزوجل از آسمان باران فرستد… »[ کافی، ج 2، ص 627 . ]
14. اختلاط قرآن با گوشت و خون؛
15. قرار گرفتن در زمره فرشتگان با کرامت و نیک.
16. مانع از عذاب قاری قرآن؛ امام صادق(ع) میفرماید:
«مَنْ قَرَأ القرآنَ وَ هُوَ شابٌ مُؤْمِنْ اخْتِلَطَ الْقُرآنُ بِلَحْمِهِ وَدَمِهِ وَجَعَلَه اللهُ مَعَ السَفَرَة اِلکرامِ البَرَرة وَکانَ الْقُرآنُ حَجیزاً عَنْهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ…؛ هر شخصی که در جوانی قرآن بخواند و مؤمن باشد، قرآن با گوشت و خون او آمیخته می شود، و خداوند او را با سفیران خود که بزرگوار و نیکوکارند قرار خواهد داد، و روز قیامت قرآن مانع او از آتش دوزخ خواهد بود… »[ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص126. ]
17. نزدیک بودن دُعا به اجابت
امام صادق (ع) از پدر بزرگوارشان این حدیث را نقل می کنند: «اِغْتِنَمُوا الدُّعاءَ عِنْدَ خَمْس عِنْدَ قَراءَةِ الْقُرْآنِ وَعِنْدَ الْاَذانِ وَعِنْدَ نُزُولِ الْغَیْثِ وَعِنْدَ التقاء الصَفَینِ لِلشَّهادَةِ وَعِنْدَ دَعْوَةِ الْمَظْلُومِ، لَیْسَ لَها حِجاب دَوْنِ العرش؛ دعا را در پنج وقت غنیمت شمرید که نزدیک به اجابت باشد، در وقت قرائت قرآن واذان و نازل شدن باران و در وقت برخورد دو جناح (حق و باطل) در جنگ به قصد شهادت و در وقت دعوت مظلوم، در این پنچ وقت حجابی برای استجابت دعا جز عرش الهی نیست.»[ امالی صدوق، ص234 .]
1. نورانیت خانه؛ 2. ایجاد خیر کثیر؛ 3. تمتّع و بهره بردن دیگران از قرائت قاری قرآن 4. درخشندگی و نور افشانی خانه ای که در آن قرآن تلاوت میشود برای اهل آسمان، همچنانکه ستارگان آسمانی برای اهل دنیا نور افشانی می کنند و در واقع خانههایی که در آن قرآن خوانده میشود ستارگان زمین برای اهل آسمان هستند. پیامبر اکرم(ص) در این باره میفرمایند: «نَوِّروا بیوتَکم بتلاوةِ القرآن… فانّ البیت اذا کثُرَ فیه تلاوة القرآن کَثُرَ خَیرُه و امتَعَ اهلَه و اضاءَ لاهل السماء کما تَضیء نجوم السماء لاهل الدنیا؛ خانههای خود را به خواندن قرآن روشن کنید… چون تلاوت قرآن در خانه زیاد شود، خیر آن افزایش پیدا می کند و اهل آن از نعمتهای الهی برخوردار می شوند و درخشندگی و نور افشانی میکنند برای اهل آسمان، همچنان که ستارگان آسمانی برای اهل دنیا نور افشانی می کنند.»[ عدة الداعی، ص 268. ]
5. رفع عذاب؛ حضرت رسول(ص) میفرمایند: «لایُعَذِّبُ الله قَلْباً وَعی القُرآنَ؛ خداوند قلبی را که در آن قرآن جای دارد، عذاب نمی کند.»[ امالی شیخ طوسی، ج1، ص 6 . ]
6. برکت بسیار؛
7. حضور ملائکه؛
8. و هجرت و دور شدن شیاطین؛ امام علی(ع) میفرماید: « البیتُ الذی یُقرأ فیهِ الْقُرآن ویُذکَر الله ـ عزوجل ـ فیه تکثُر برکته و تحضُرُه الملائکة و تهجره الشیاطین…؛ خانهای که در آن قرآن خوانده و خدا در آن یاد میشود، برکتش زیاد میگردد و ملائکه در آن حاضر میشوند و شیاطین از آن میروند…»[ کافی، ج 2، ص610 . ]
9. عدم هلاکت مردم؛حضرت علی(ع) حفظ حرمت کودکان متعلّم و فراگیرنده قرآن موجب حفظ مردم از هلاکت شمرده است: «والولدان یتعلّمون القرآن.»[ علل الشرایع، ص521 . ] را شمرد .
11. دفع بلاء؛
12. محفوظ بودن از شر دشمنان؛
13. نزول باران؛ امام باقر(ع) فرمودهاند: … و رَجُلٌ قَرَأ القرآن … فَبِاوُلئِکَ یَدْفَعُ اللهُ الْعَزیرُ الْجَبّارُ البَلاءَ وباولئک یُدیل اللهُ عزوجل من الْاَعداءِ وَ بِاوُلئِکَ یُنزل الله ـ عزوجل الغیث من السماء؛ … و شخصی که قرآن خواند… به خاطر این دسته از مردمان است که خدای عزیز جبار بلا را بگرداند، و به برکت ایشان است که خدای عز و جل شر دشمنان را باز دارد، و به سبب آنان است که خدای عزوجل از آسمان باران فرستد… »[ کافی، ج 2، ص 627 . ]
14. اختلاط قرآن با گوشت و خون؛
15. قرار گرفتن در زمره فرشتگان با کرامت و نیک.
16. مانع از عذاب قاری قرآن؛ امام صادق(ع) میفرماید:
«مَنْ قَرَأ القرآنَ وَ هُوَ شابٌ مُؤْمِنْ اخْتِلَطَ الْقُرآنُ بِلَحْمِهِ وَدَمِهِ وَجَعَلَه اللهُ مَعَ السَفَرَة اِلکرامِ البَرَرة وَکانَ الْقُرآنُ حَجیزاً عَنْهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ…؛ هر شخصی که در جوانی قرآن بخواند و مؤمن باشد، قرآن با گوشت و خون او آمیخته می شود، و خداوند او را با سفیران خود که بزرگوار و نیکوکارند قرار خواهد داد، و روز قیامت قرآن مانع او از آتش دوزخ خواهد بود… »[ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص126. ]
17. نزدیک بودن دُعا به اجابت
امام صادق (ع) از پدر بزرگوارشان این حدیث را نقل می کنند: «اِغْتِنَمُوا الدُّعاءَ عِنْدَ خَمْس عِنْدَ قَراءَةِ الْقُرْآنِ وَعِنْدَ الْاَذانِ وَعِنْدَ نُزُولِ الْغَیْثِ وَعِنْدَ التقاء الصَفَینِ لِلشَّهادَةِ وَعِنْدَ دَعْوَةِ الْمَظْلُومِ، لَیْسَ لَها حِجاب دَوْنِ العرش؛ دعا را در پنج وقت غنیمت شمرید که نزدیک به اجابت باشد، در وقت قرائت قرآن واذان و نازل شدن باران و در وقت برخورد دو جناح (حق و باطل) در جنگ به قصد شهادت و در وقت دعوت مظلوم، در این پنچ وقت حجابی برای استجابت دعا جز عرش الهی نیست.»[ امالی صدوق، ص234 .]