هرگاه هدف از عبادت این باشد که نیازمندیهاى خدا رابرطرف کنیم و از پرستش خود بهره اى به او برسانیم، در این صورت پرسش یاد شده پیش مى آید که خداوند وجودى نامحدود و نامتناهى و پیراسته از هرگونه نقص و نیاز است پس چه احتیاجى به پرستش ما دارد؛ ولى هرگاه هدف از پرستش او، تکامل خود ما باشد، در این موقع عبادت وسیله تکامل و سعادت ماست و دستور او به عبادت، یک نوع لطف و مرحمت و راهنمایى خواهد بود که ما را به کمال شایسته برساند.
آری خداوند بی نیاز مطلق است و نیازی به نماز و عبادت ما ندارد. دلیل عبادت و نماز نیاز انسان به آن است.
نماز فلسفه، آثار و منافع فراوانی برای انسان دارد که بدان اشاره خواهد شد. همچنین درست است که خداوند با فضل خودش عطا می کند، ولی کارهای خداوند گتره و بی حساب نیست. بی حساب عطا کردن خداوند نیز حساب و کتابی دارد. به طور مثال در قرآن کریم فرموده است من به صابران بدون حساب عطا می کنم. قل یا عباد الذین آمنوا اتقوا ربکم للذین احسنوا فی هذه الدنیا حسنة و ارض الله واسعة انما یوفى الصابرون اجرهم بغیر حساب (10، زمر)یکی از اقسام صبر صبر بر اطاعت است و کسی صابر است که نماز می خواند. ما هر قدر هم کارهای شایسته بکنیم باز عمل ما در مقابل نعمت های الهی هیچ است و پاداش الهی در قبال آن بی حساب محسوب می شود.
پس از پذیرش اسلام و قرآن به عنوان دین و کتاب الهى، درمى یابیم که در قرآن و نیز کلمات انبیاى الهى و پیشوایان، تأکید وافرى بر اقامه نماز شده است. همچنین نماز داراى جایگاه ویژه اى در ادیان الهى است و در طول تاریخ تمامى پیامبران و پیروان آنها سفارش به نماز شده اند. اما چرا نماز؟ اسلام و قرآن داراى سیستمى ترتیبى جهت نیل آدمى به مراتب کمال است که از جمله آنها اقامه نماز مى باشد. محور تربیت و تعالى انسان در مکتب اسلام، با توجه به خداوند و در نظر گرفتن موقعیت او و نیز جایگاه خود انسان میسّر است. این توجه با نماز حاصل مى شود. نماز و نه هیچ عبادت دیگرى، براى خداوند سودى به همراه ندارد و اگر هیچ کس در تمامى هستى سر بر آستان او نساید، بر دامن کبریایى او گردى نمى نشیند. ولى غفلت انسان از خداوند، زمینه سقوط وى به پست ترین درجات را فراهم مى کند. حال آن که یاد خداوند او را بر طریق مستقیم نگاه مى دارد و در طوفان حوادث زندگى و فراز و نشیب آن دست او را مى گیرد.
نمازهاى پنج گانه در تمامى عمر، همانند چراغ ها و پمپ بنزین هایی است که در مسیرى سخت، طولانى و پرحادثه، به انسان نور و انرژی می دهد تا از راه خود به سوی کمال و قرب الهی و رشد و تعالی باز نماند. بدون نماز، آدمى در مسیر زندگى، گوهر عبودیت خویش را در برابر ذات لایزال احدیت به فراموشى خواهد سپرد و در نتیجه از کمال خویش باز خواهد ماند.
از همین رو، تمامى پیامبران الهى و کتاب هاى آسمانى، آدمى را به نماز دعوت کرده اند. کسی که نماز نمی خواند رابطه ای با منبع نور و قدرت هستی ندارد و در نتیجه ضعیف و تاریک خواهد شد و توان زندگی اش کم خواهد گشت. آن چه گفته شد، تنها اشاره اى کوتاه به فلسفه فردى نماز بود و نماز، از جهات مختلف اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و… داراى حکمت هاى عمیقى است.
نماز، عملاً موجب همبستگى مسلمانان و احساس روح یکرنگى در بین آنان است؛ چرا که همه آنان به یک مشکل و به سمت یک قبله نماز مى گذارند و این موضوع، پیامدهاى ارزنده اى خواهد داشت.ارزنده ترین و شریف ترین انسان هاى تاریخ، به پا دارنده نماز و فرمان دهنده به آن بوده اند.
در نماز راز و رمز و اهداف چندى نهفته که بعضى از آنها عبارت است از:
الف) یاد و ذکر خدا؛ زیرا انسان موجود فراموش کارى است. بنابر این هر چند ساعت یک بار، با خواندن نماز خداى سبحان را یاد کرده و متذکر وجود لایتناهاى او مى شود.
ب ) وقتى انسان متذکر خدا بود و خدا را مراقب خویش دید، قهراً از انجام گناه و منکرات شرم و حیا مى کند. بنابر این یکى از اهداف نماز جلوگیرى از فحشا و منکرات است: «ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر».
ج ) هدف دیگر نماز عبودیت و خشوع و خضوع در پیشگاه مقام ربوبیت است. به طور مؤدب ایستادن، رکوع کردن، جبین به خاک ساییدن، سجده و نشستن دو زانو و… همه نشانه هاى خضوع است. و این حقى است از خداى سبحان که هر انسانى موظف به اداى آن است. توجه داشته باشید که همین خشوع و خضوع، به تدریج در روح و جان ما اثر گذاشته و انسان را در برابر سایر افراد متواضع مى کند. امام على(ع) مى فرماید: «ومن تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا ؛ خداى سبحان نماز را مقرر داشت تا پیشانى از روى تواضع به خاک مالیده شود» (نهج البلاغه، کلمات قصار، حکمت 252)
حضرت فاطمه(س) نیز مى فرماید: «فرض اللّه الصلاة تنزیها عن الکبر ؛ خداوند نماز را مقرّر داشت تا دامن انسان را از کبر و منیّت پاک گرداند».
د ) راز دیگرى که در نماز نهفته است تشکیل جماعت هاست. ویل دورانت مى نویسد: بر هیچ انسان منصفى پوشیده نیست که شرکت مسلمان ها در نمازهاى جماعت روزانه چه اثر خوبى در وحدت و تشکّل آنها دارد. با کمى دقت مى توان دریافت که در سایه همین جماعت ها و جمعه هاست که انسجام و اتحادى در اقشار مختلف ایجاد مى شود و در سایه آن برکات و ارزش هایى وجود دارد. از کارهاى عمرانى یک منطقه گرفته تا راه حل سایر مشکلات افراد و جامعه.
آنچه ذکر شد بیانگر این حقیقت است که به هر حال یکى از اهداف نماز، پاک و منزه ساختن روح انسان از کبر و منیت است؛ همچنان که نماز بازدارنده انسان از لغزش ها و گناهان است. نماز در ساحت روح انسان، همان نقشى را ایفا مى کند که نرمش و ورزش در ساحت جسم انسان ایفا مى نماید. اگر کسى ورزش رابراى مدت طولانى ترک کند، کم کم بدنش دچار یک نوع سستى و کسالت مى شود و چه بسا سلامت خود را از دست بدهد.
بنابر این انسان باید روزانه یا لااقل هفته اى چند ساعت، به راهپیمایى و ورزش بپردازد تا به تدریج جسم را سلامت و شاداب سازد. روح انسان نیز چنین نیازى دارد، باید هر روز این نیایش و سرود مذهبى و اسلامى تکرار گردد تا به تدریج سلامت و شادابى روح انسان در سایه یاد حق احراز گردد. نماز از جمله عبادات عملى در بینش توحیدى اسلام است که فلسفه آن را تنها در پرتو آن بینش، مى توان نظاره کرد.
بدیهى است تا زمانى که ابعاد مختلف این بینش، به درستى شناخته نشود، جایگاه نماز و هم چنین دیگر برنامه هاى عملى آن، روشن نخواهد شد. در بینش اسلام و ادیان توحیدى، انسان و مجموعه هستى، آفریده هاى خداوند و در مسیر حرکت به سوى او و معرفت مبدأ خویشند. در این دیدگاه، هیچ غایتى جز معرفت خداوند براى انسان متصوّر نیست و کمال انسان، تنها در این محدوده رقم مى خورد و تمامى جاذبه هاى دیگر، جملگى براى به حرکت درآوردن آدمى و فراخوان وى به معرفت خداوند هستند.
در این مسیر است که «عبادت» جایگاه خود را پیدا مى کند؛ آن هم به صورت عبادتى موزون و حساب شده که باید به صورت خاصى به جاى آورده شود. بدون این عبادت، سرّ حیات بى رنگ خواهد شد و انسان در بیغوله جاذبه هاى دیگر، راه اصلى را به فراموشى خواهد سپرد.
برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر . ک : 1- اسرار نمازشهید ثانی , ترجمه : مهدی پور 2- اسرار الصلاه میرزا جواد ملکی تبریزی 3- آداب نمازامام خمینی 4- پرتوی از اسرار نمازمحسن قرائتی نماز,
آری خداوند بی نیاز مطلق است و نیازی به نماز و عبادت ما ندارد. دلیل عبادت و نماز نیاز انسان به آن است.
نماز فلسفه، آثار و منافع فراوانی برای انسان دارد که بدان اشاره خواهد شد. همچنین درست است که خداوند با فضل خودش عطا می کند، ولی کارهای خداوند گتره و بی حساب نیست. بی حساب عطا کردن خداوند نیز حساب و کتابی دارد. به طور مثال در قرآن کریم فرموده است من به صابران بدون حساب عطا می کنم. قل یا عباد الذین آمنوا اتقوا ربکم للذین احسنوا فی هذه الدنیا حسنة و ارض الله واسعة انما یوفى الصابرون اجرهم بغیر حساب (10، زمر)یکی از اقسام صبر صبر بر اطاعت است و کسی صابر است که نماز می خواند. ما هر قدر هم کارهای شایسته بکنیم باز عمل ما در مقابل نعمت های الهی هیچ است و پاداش الهی در قبال آن بی حساب محسوب می شود.
پس از پذیرش اسلام و قرآن به عنوان دین و کتاب الهى، درمى یابیم که در قرآن و نیز کلمات انبیاى الهى و پیشوایان، تأکید وافرى بر اقامه نماز شده است. همچنین نماز داراى جایگاه ویژه اى در ادیان الهى است و در طول تاریخ تمامى پیامبران و پیروان آنها سفارش به نماز شده اند. اما چرا نماز؟ اسلام و قرآن داراى سیستمى ترتیبى جهت نیل آدمى به مراتب کمال است که از جمله آنها اقامه نماز مى باشد. محور تربیت و تعالى انسان در مکتب اسلام، با توجه به خداوند و در نظر گرفتن موقعیت او و نیز جایگاه خود انسان میسّر است. این توجه با نماز حاصل مى شود. نماز و نه هیچ عبادت دیگرى، براى خداوند سودى به همراه ندارد و اگر هیچ کس در تمامى هستى سر بر آستان او نساید، بر دامن کبریایى او گردى نمى نشیند. ولى غفلت انسان از خداوند، زمینه سقوط وى به پست ترین درجات را فراهم مى کند. حال آن که یاد خداوند او را بر طریق مستقیم نگاه مى دارد و در طوفان حوادث زندگى و فراز و نشیب آن دست او را مى گیرد.
نمازهاى پنج گانه در تمامى عمر، همانند چراغ ها و پمپ بنزین هایی است که در مسیرى سخت، طولانى و پرحادثه، به انسان نور و انرژی می دهد تا از راه خود به سوی کمال و قرب الهی و رشد و تعالی باز نماند. بدون نماز، آدمى در مسیر زندگى، گوهر عبودیت خویش را در برابر ذات لایزال احدیت به فراموشى خواهد سپرد و در نتیجه از کمال خویش باز خواهد ماند.
از همین رو، تمامى پیامبران الهى و کتاب هاى آسمانى، آدمى را به نماز دعوت کرده اند. کسی که نماز نمی خواند رابطه ای با منبع نور و قدرت هستی ندارد و در نتیجه ضعیف و تاریک خواهد شد و توان زندگی اش کم خواهد گشت. آن چه گفته شد، تنها اشاره اى کوتاه به فلسفه فردى نماز بود و نماز، از جهات مختلف اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و… داراى حکمت هاى عمیقى است.
نماز، عملاً موجب همبستگى مسلمانان و احساس روح یکرنگى در بین آنان است؛ چرا که همه آنان به یک مشکل و به سمت یک قبله نماز مى گذارند و این موضوع، پیامدهاى ارزنده اى خواهد داشت.ارزنده ترین و شریف ترین انسان هاى تاریخ، به پا دارنده نماز و فرمان دهنده به آن بوده اند.
در نماز راز و رمز و اهداف چندى نهفته که بعضى از آنها عبارت است از:
الف) یاد و ذکر خدا؛ زیرا انسان موجود فراموش کارى است. بنابر این هر چند ساعت یک بار، با خواندن نماز خداى سبحان را یاد کرده و متذکر وجود لایتناهاى او مى شود.
ب ) وقتى انسان متذکر خدا بود و خدا را مراقب خویش دید، قهراً از انجام گناه و منکرات شرم و حیا مى کند. بنابر این یکى از اهداف نماز جلوگیرى از فحشا و منکرات است: «ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر».
ج ) هدف دیگر نماز عبودیت و خشوع و خضوع در پیشگاه مقام ربوبیت است. به طور مؤدب ایستادن، رکوع کردن، جبین به خاک ساییدن، سجده و نشستن دو زانو و… همه نشانه هاى خضوع است. و این حقى است از خداى سبحان که هر انسانى موظف به اداى آن است. توجه داشته باشید که همین خشوع و خضوع، به تدریج در روح و جان ما اثر گذاشته و انسان را در برابر سایر افراد متواضع مى کند. امام على(ع) مى فرماید: «ومن تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا ؛ خداى سبحان نماز را مقرر داشت تا پیشانى از روى تواضع به خاک مالیده شود» (نهج البلاغه، کلمات قصار، حکمت 252)
حضرت فاطمه(س) نیز مى فرماید: «فرض اللّه الصلاة تنزیها عن الکبر ؛ خداوند نماز را مقرّر داشت تا دامن انسان را از کبر و منیّت پاک گرداند».
د ) راز دیگرى که در نماز نهفته است تشکیل جماعت هاست. ویل دورانت مى نویسد: بر هیچ انسان منصفى پوشیده نیست که شرکت مسلمان ها در نمازهاى جماعت روزانه چه اثر خوبى در وحدت و تشکّل آنها دارد. با کمى دقت مى توان دریافت که در سایه همین جماعت ها و جمعه هاست که انسجام و اتحادى در اقشار مختلف ایجاد مى شود و در سایه آن برکات و ارزش هایى وجود دارد. از کارهاى عمرانى یک منطقه گرفته تا راه حل سایر مشکلات افراد و جامعه.
آنچه ذکر شد بیانگر این حقیقت است که به هر حال یکى از اهداف نماز، پاک و منزه ساختن روح انسان از کبر و منیت است؛ همچنان که نماز بازدارنده انسان از لغزش ها و گناهان است. نماز در ساحت روح انسان، همان نقشى را ایفا مى کند که نرمش و ورزش در ساحت جسم انسان ایفا مى نماید. اگر کسى ورزش رابراى مدت طولانى ترک کند، کم کم بدنش دچار یک نوع سستى و کسالت مى شود و چه بسا سلامت خود را از دست بدهد.
بنابر این انسان باید روزانه یا لااقل هفته اى چند ساعت، به راهپیمایى و ورزش بپردازد تا به تدریج جسم را سلامت و شاداب سازد. روح انسان نیز چنین نیازى دارد، باید هر روز این نیایش و سرود مذهبى و اسلامى تکرار گردد تا به تدریج سلامت و شادابى روح انسان در سایه یاد حق احراز گردد. نماز از جمله عبادات عملى در بینش توحیدى اسلام است که فلسفه آن را تنها در پرتو آن بینش، مى توان نظاره کرد.
بدیهى است تا زمانى که ابعاد مختلف این بینش، به درستى شناخته نشود، جایگاه نماز و هم چنین دیگر برنامه هاى عملى آن، روشن نخواهد شد. در بینش اسلام و ادیان توحیدى، انسان و مجموعه هستى، آفریده هاى خداوند و در مسیر حرکت به سوى او و معرفت مبدأ خویشند. در این دیدگاه، هیچ غایتى جز معرفت خداوند براى انسان متصوّر نیست و کمال انسان، تنها در این محدوده رقم مى خورد و تمامى جاذبه هاى دیگر، جملگى براى به حرکت درآوردن آدمى و فراخوان وى به معرفت خداوند هستند.
در این مسیر است که «عبادت» جایگاه خود را پیدا مى کند؛ آن هم به صورت عبادتى موزون و حساب شده که باید به صورت خاصى به جاى آورده شود. بدون این عبادت، سرّ حیات بى رنگ خواهد شد و انسان در بیغوله جاذبه هاى دیگر، راه اصلى را به فراموشى خواهد سپرد.
برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر . ک : 1- اسرار نمازشهید ثانی , ترجمه : مهدی پور 2- اسرار الصلاه میرزا جواد ملکی تبریزی 3- آداب نمازامام خمینی 4- پرتوی از اسرار نمازمحسن قرائتی نماز,