۱۳۹۶/۰۳/۲۰
–
۱۳۰ بازدید
آیا این مطلب صحیح است که قبل از شروع رسمی جنگ ایران وعراق،مسوولین ارتش بر اساس شواهد نظامی،اعلام خطر کرده اند ولی سران کشور بیتفاوت بوده اند؟
بر اساس اظهارات برخی فرماندهان ارتش چنین ادعایی در مراحل اولیه صحت داشته که بعد از توجیهات صورت گرفته، نهایتا از 20 شهریور 59 یعنی حدود 10 روز قبل از تهاجم نظامی عراق، اعلام آماده باش صورت گرفته است. نکته قابل توجه اینکه در زمان حمله نظامی عراق به ایران، بنی صدر رئیس جمهور کشور و فرمانده کل قوا بوده و این بی تفاوتی از سوی وی بوده است.اعلام خطر حمله عراق به ایران از زبان شهید شیرازی: در تاریخ ۲۴/۵/۵۹در یک شور ستادی در قرارگاه شمال غرب تشکیل و افسران اطلاعاتی قرارگاه در یک گزارش تحلیلی اطلاعاتی خبر حمله قریب الوقوع عراق با ایران دادند البته این مهم موضوعی نبود که از چشم تیز بین جامعه اطلاعاتی ارتش به دور مانده باشد تقریباً از محتوای سخن رانی و مصاحبه ها و رسانه های عراق و حتی کشورهای هم جوار می شد این تصمیم عراق را درک کرد و حتی محل تک اصلی و فرعی را هم تشخیص داد اما قرارگاه شمال غرب به علت وضعیت خاص منطقه کردستان که عراق آن را خط اول نفوذ خود محسوب می کرد از این حمله نظامی همه جانبه به برکت عوامل خود فروخته گروهکی و ضد انقلاب نسبت به سایر استان های مرز غربی کشور محفوظ تر بود زیرا جنگ اصلی در همان روزهای اول پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ در این منطقه شروع شده بود و چون عراق نتوانسته بود از راه های چریکی موفقیت چشم گیری و راه ورودی مناسبی در منطقه بدست آورد تصمیم گرفته بود که منطقه را با همه شرایط خاصش رها و از این که تقریباً نیمی از توان ارتش ایران فرسوده و درگیر عملیات در منطقه کردستان نموده بود از فرصت بوجود آمده و شرایط پدیده گشته حداگثراستفاده را به عمل آورد و به خیال خودش ضربه اصلی را به نیروهای نظامی وارد و مناطقی از سر زمین غربی کشور ایران را اشغال نمایدو لذا آرایش تاکتیکی و گسترش یگان های متعدد عراق در نوار مرز مطلبی نبود که از دید عامه مردم غرب خاصه عوامل اطلاعاتی، فرماندهان یگان ها و مقامات سیاسی به دور مانده باشد.بنا به درخواست قرارگاه غرب، رئیس جمهور و همراهانش در تاریخ ۲۴/۵/۱۳۵۹به کرمانشاه آمدند، سپس در قراگاه غرب حضور یافتند و جلسه ای با حضور فرماندهان عالی رتبه ارتش و سپاه تشکیل گردید، ابتدا سرگرد ابراهیم وند اطلاعات جمع آوری شده از نوار مرز و داخل خاک عراق را گزارش داد، این گزارش شامل ترکیب و گسترش و استعداد چند لشکر عراقی مستقر در محدوده عملیاتی قرارگاه بود. سپس سرهنگ جاودانی افسر عملیات قرارگاه از گزارش رکن دوم با توجه به استعداد و فعالیت های نیروهای عراقی و نیروهای خودی نتیجه گرفت که عراق تا چند هفته دیگر به ایران حمله خواهد کرد.این گزارش همه را تکان داد و سکوت بر فضای سالن حاکم گردید. باید توجه داشت که قبل از این جریان ریاست جمهور و نخست وزیر شهید رجایی چندین بار در منطقه خوزستان نسبت به حمله احتمالی عراق به ایران توجیه شده بودند و در این رابطه گزارشات مکتوبی هم به دستشان داده شده و حتی جواب مکتوب هم داده بود (راز جاودانگی صیاد شیرازی-سید تراب ذاکری ص۷۲-۱۳۹۲)
اظهارسرتیپ۲سید تراب ذاکری مسئول اطلاعات استان خوزستان در ارتباط با فعالیت و احتمال حمله ارتش عراق: یک بار آقای غرضی استاندار خوزستان را بعد از اینکه توجیه اطلاعاتی نمودم، ایشان برای توجیه مقامات به تهران عزیمت نمودند، بیان کرده بود، که نیروهای عراق به ما حمله خواهند کرد. برخی از مسئولین پاسخ های روشنی نداده بودند و یا به عبارتی نپذیرفته بودند.
سرتیپ2 دکتر مروت آزادبخت: فرماندهی ارتش با دعوت ازرئیس جمهور، نخست وزیر و هیئت همراه (مسئولان دولتی، ارتش و سپاه)در تاریخ۲۲/۶/۱۳۵۹، توسط فرماندهی قرارگاه غرب، آثار تهاجم را به ایشان نشان داد. این کار در تصور آنان که حمله عراق را بعید می دانستند، تاثیر گذاشت، چنان که از آن روز به بعد خطر جدی تهاجم نظامی عراق در تمام سطوح برای تلاش های موثر جهت جلوگیری از بروز جنگ تحمیلی و باز داشتن متجاوز عراقی از پیشروی در خاک ایران وجود نداشت.
همانگونه که در ابتدای پاسخ اشاره گردید، بی تفاوتی نسبت به پیش بینی حمله عراق به کشور از سوی بنی صدر، رئیس جمهور و فرمانده کل قوا بوده است. در حالی که از ماهها قبل از آغاز جنگ در روز 31/6/59 نشانه هایی از آمادگی رژیم بعثی عراق برای حمله به ایران کاملا مشهود بود و این مساله را بسیاری از کارشناسان و مسئولین سیاسی و نظامی کشور نیز گوشزد مینمودند, بنی صدر با نفی همه این نظرات از هرگونه اقدام جهت آمادگی برای دفاع و ایجاد آرایش تدافعی در برابر دشمن طفره رفته و بستر را برای تجاوز آسان دشمن آماده نمود.
خود وی در کتاب خاطراتش اذعان دارد که از این مساله مطلع بوده است اما اشاره نمیکند که چرا اقدامی نظامی برای مقابله انجام نداده است. وی می گوید:
«در آن ایام، روشن شده بود که تجاوز خواهد شد و با اینکه یاسر عرفات را فرستاده بودم پیش آقای صدام حسین تا دست به این کار نزند، اما او در رؤیای پیروزی برقآسا و بیقرار حمله بود… یاسر عرفات رفت به عراق و برگشت و گفت که صدام را مثل طاوس دیده و او میگوید که کار ایران را چهار روزه تمام میکنم.»[حمید احمدی, “درس تجربه” (خاطرات ابوالحسن بنی صدر), انجمن مطالعات و تحقیقات تاریخ شفاهی ایران (برلین),، صص265 – 266]سردار سرلشکر “غلامعلی رشید” یکی از فرماندهان عالی رتبه سپاه اسلام درباره وضعیت قابل پیش بینی حمله عراق میگوید: « در ماههای منتهی به تجاوز عراق، تحولات منطقه، تحرکات صدام و مواضع قدرتهای بزرگ، دستکم احتمال تعرض به ایران را مطرح میکرد. با این حال، بنیصدر که در آن هنگام، حکم فرماندهی کل قوا را هم دریافت کرده بود، در بازدیدی از شهرهای مرزی مصاحبه کرد و گفت: “جنگ علیه ایران نخواهد شد” و حتی از برگزاری مانور و رزمایش هم خودداری کرد. در حالی که اگر چنین کارهایی انجام میشد، قاعدتا در بروز جنگ تحمیلی کارساز بود… حتی پس از حمله ارتش بعثی صدام هم او تا بیست روز نشست شورای عالی دفاع را تشکیل نداد.» [غلامعلی رشید, سایت آفتاب، 26/1/87]مرحوم حجت الاسلام سید احمد خمینی, فرزند گرامی امام راحل(ره) نیز درباره عملکرد خائنانه بنی صدر میفرمایند: «او باید در برابر خدا به این سوال ها جواب دهد که شما که شش ماه قبل از جنگ میدانستید عراق به ایران حمله میکند چه کردید؟ آیا سپاه را در کنار ارتش آرایش دادید؟ آیا ارتش را با سلاحهای مختلفی که داشت مجهز نمودید؟ آیا در سراسر مرز ایران و عراق اقدام به سنگربندی نمودید؟ آیا وسایل نظامی از قبیل تانک و توپ را از سراسر ایران به آنجا گسیل داشتید؟ …» [مصاحبه با سید احمد خمینی, اطلاعات, 8/2/61]
اظهارسرتیپ۲سید تراب ذاکری مسئول اطلاعات استان خوزستان در ارتباط با فعالیت و احتمال حمله ارتش عراق: یک بار آقای غرضی استاندار خوزستان را بعد از اینکه توجیه اطلاعاتی نمودم، ایشان برای توجیه مقامات به تهران عزیمت نمودند، بیان کرده بود، که نیروهای عراق به ما حمله خواهند کرد. برخی از مسئولین پاسخ های روشنی نداده بودند و یا به عبارتی نپذیرفته بودند.
سرتیپ2 دکتر مروت آزادبخت: فرماندهی ارتش با دعوت ازرئیس جمهور، نخست وزیر و هیئت همراه (مسئولان دولتی، ارتش و سپاه)در تاریخ۲۲/۶/۱۳۵۹، توسط فرماندهی قرارگاه غرب، آثار تهاجم را به ایشان نشان داد. این کار در تصور آنان که حمله عراق را بعید می دانستند، تاثیر گذاشت، چنان که از آن روز به بعد خطر جدی تهاجم نظامی عراق در تمام سطوح برای تلاش های موثر جهت جلوگیری از بروز جنگ تحمیلی و باز داشتن متجاوز عراقی از پیشروی در خاک ایران وجود نداشت.
همانگونه که در ابتدای پاسخ اشاره گردید، بی تفاوتی نسبت به پیش بینی حمله عراق به کشور از سوی بنی صدر، رئیس جمهور و فرمانده کل قوا بوده است. در حالی که از ماهها قبل از آغاز جنگ در روز 31/6/59 نشانه هایی از آمادگی رژیم بعثی عراق برای حمله به ایران کاملا مشهود بود و این مساله را بسیاری از کارشناسان و مسئولین سیاسی و نظامی کشور نیز گوشزد مینمودند, بنی صدر با نفی همه این نظرات از هرگونه اقدام جهت آمادگی برای دفاع و ایجاد آرایش تدافعی در برابر دشمن طفره رفته و بستر را برای تجاوز آسان دشمن آماده نمود.
خود وی در کتاب خاطراتش اذعان دارد که از این مساله مطلع بوده است اما اشاره نمیکند که چرا اقدامی نظامی برای مقابله انجام نداده است. وی می گوید:
«در آن ایام، روشن شده بود که تجاوز خواهد شد و با اینکه یاسر عرفات را فرستاده بودم پیش آقای صدام حسین تا دست به این کار نزند، اما او در رؤیای پیروزی برقآسا و بیقرار حمله بود… یاسر عرفات رفت به عراق و برگشت و گفت که صدام را مثل طاوس دیده و او میگوید که کار ایران را چهار روزه تمام میکنم.»[حمید احمدی, “درس تجربه” (خاطرات ابوالحسن بنی صدر), انجمن مطالعات و تحقیقات تاریخ شفاهی ایران (برلین),، صص265 – 266]سردار سرلشکر “غلامعلی رشید” یکی از فرماندهان عالی رتبه سپاه اسلام درباره وضعیت قابل پیش بینی حمله عراق میگوید: « در ماههای منتهی به تجاوز عراق، تحولات منطقه، تحرکات صدام و مواضع قدرتهای بزرگ، دستکم احتمال تعرض به ایران را مطرح میکرد. با این حال، بنیصدر که در آن هنگام، حکم فرماندهی کل قوا را هم دریافت کرده بود، در بازدیدی از شهرهای مرزی مصاحبه کرد و گفت: “جنگ علیه ایران نخواهد شد” و حتی از برگزاری مانور و رزمایش هم خودداری کرد. در حالی که اگر چنین کارهایی انجام میشد، قاعدتا در بروز جنگ تحمیلی کارساز بود… حتی پس از حمله ارتش بعثی صدام هم او تا بیست روز نشست شورای عالی دفاع را تشکیل نداد.» [غلامعلی رشید, سایت آفتاب، 26/1/87]مرحوم حجت الاسلام سید احمد خمینی, فرزند گرامی امام راحل(ره) نیز درباره عملکرد خائنانه بنی صدر میفرمایند: «او باید در برابر خدا به این سوال ها جواب دهد که شما که شش ماه قبل از جنگ میدانستید عراق به ایران حمله میکند چه کردید؟ آیا سپاه را در کنار ارتش آرایش دادید؟ آیا ارتش را با سلاحهای مختلفی که داشت مجهز نمودید؟ آیا در سراسر مرز ایران و عراق اقدام به سنگربندی نمودید؟ آیا وسایل نظامی از قبیل تانک و توپ را از سراسر ایران به آنجا گسیل داشتید؟ …» [مصاحبه با سید احمد خمینی, اطلاعات, 8/2/61]