انسان از نقایص و عیوب خود ناراحت و غمگین می شود چرا که فطرتاً کمال طلب است و نقص و عیب در مقابل کمال است؛ لذا انسان فطرتا دوست دارد که کامل باشد و دیگران نیز او را به وصف کمال بشناسند و چون این حس فطری ، ریشه در روح دارد در همه عوالم وجود خواهد داشت، در عالم طبیعت بسیاری از نقایص و عیوب روحی و اخلاقی انسانها در پشت پرده عالم ماده پنهان است و خداوند متعال آن را از بسیاری از مردم پنهان کرده است؛ حتی از برخی از روایات استفاده می شود که بسیاری از قبایح انسان مؤمن از برخی از فرشتگان نیز مستور است. امام صادق(ع) فرمودند: « هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه صورتی مثالی در عرش دارد وقتی شخص مشغول رکوع وسجود و مانند آن می شود صورت مثالی او نیز در عرش مشغول همان اعمال می شود و در این هنگام ملائک او را در عرش می بینند و بر او صلوات می فرستند و استغفار می کنند و زمانی که بنده مؤمن مشغول گناه می شود، خدا بر صورت مثالی او پوششی می افکند تا ملائک مطلع نشوند و این است تأویل « یا من اظهر الجمیل و ستر القبیح»(بحارالانوار، ج54 ص354
)
همین طور از روایات استفاده می شود که خداوند متعال گناهان توبه کنندگان را هم در دنیا و هم در آخرت می پوشاند. امام صادق(ع) فرمودند: « زمانی که بنده توبه نصوح کند خدا او را دوست می دارد پس عیوب او را در دنیا و آخرت می پوشاند. راوی از امام می پرسد: خدا چگونه می پوشاند؟ امام می فرمایند: خدا گناهان او را از یاد دو ملکی که گناهان او را می نویسند، می برد و به اعضاء او وحی می کند که گناهان او را کتمان کنید و وحی می کند به اماکن زمین که کتمان کنید آنچه را که از گناه در شما انجام می داد، پس او خدا را ملاقات می کند در حالی که هیچ چیزی نیست که بر گناه او شهادت دهد.»(کافی، ج2، ص430 و 431)
از این گونه روایات استفاده می شود که خداوند متعال نسبت به مؤمنان هم در دنیا و هم در آخرت ستارالعیوب است. اما نسبت به غیر مؤمنین خداوند متعال چنین تعهدی نداده است. خداوند متعال بسیاری از قبایح غیر مؤمنین را در دنیا مخفی می کند ولی آن گاه که بنده خدا از ستاریت خدا مغرور شود و حرمت شکنی را از حد بگذارند و به خصوص شروع به ریختن آبروی بندگان کند، در این حالت بعید نیست که خدا نیز پرده از کار او بردارد و او را رسوا کند و البته در آخرت به طور حتم پرده از کارش گشوده خواهد شد؛ و در واقع این خود شخص است که با کناره گیری کامل از عبادت خدا پرده ستاریت خدا را کنار می زند و خود را رسوا می کند. بنابراین در عین اینکه آخرت یوم تبلی السرائر است و اسرار در آن روز فاش می شوند ولی گناهان مؤمنان مکتوم می ماند و خدا آن را حتی از ملائک نیز مخفی می کند واین خود پاداشی برای مومنان است ؛ حتی از برخی روایات استفاده می شود که خداوند متعال بعد از ورود مؤمنان به بهشت، گناهان گذشته آنها را از یاد خودشان نیز می برد تا از شرمندگی آن آزار نبینند.
همچنین لازم به ذکر است که شهود باطن افراد توسط بعضعی اولیای الهی به معنی دریده شدن پرده ستاریت نیست؛چون اولیای خدا با چشم الهی می نگرند ودیدن آنها عین دیدن خداست
چشم بصیرت یافتن معلول نوعی تکامل برزخی و اشتداد یافتن روح است و چنین تکاملی ناشی از تخلّق به اخلاق الهی و به معنی مظهر اسماء الهی شدن است. شخص زمانی دارای چشم بصیرت می شود که از یک جهت مظهر اسمائی چون بصیر و عالم السر و الخفیات و امثال آن باشد و از جهت دیگر مظهر اسم ستارالعیوب گردد. وقتی شخص به چنین مرحله ای از تکامل رسید دیدن او با چشم الهی خواهد بود. چنین کسی می بیند ولی با بصیرت خدا و می شنود با سمع خدا و عیب پوشی می کند با ستاریت خدا. از این مقام تعبیر می شود به قرب نوافل. پیامبر(ص) فرمود همانا خداوند متعال می فرماید: « بنده ی من با نوافل (مستحبات ) و از سر اخلاص به من تقرب می جوید تا اینکه من او را دوست می دارم؛ پس زمانی که او را دوست داشتم شنوایی او می شوم که با آن می شنود و بینایی او می شوم که با آن می بیند و دست او می شوم که با آن می گیرد؛اگر از من چیزی بخواهد به او می دهم و اگر از من پناه خواهد او را درپناه خود می گیرم .»(ارشادالقلوب، ج1، ص91) و بالا تر ازاین مقام ،مقام قرب فرائض است که که مختصّ به معصومین(ع) است که در آن مقام انسان چشم و زبان و دست خدا می شود یعنی خدا با چشم او می بیندوبا گوش او می شنود نه اینکه او با بینایی خدا نظاره کند وبا سمع الهی بشنود. امیراالمؤمنین(ع) فرمودند: « أنا عین الله و أنا یدالله و أنا جنب الله و أنا باب الله»(کافی، ج1، ص145) دیدن چنین کسی دیدن خداست و شندیدن او شنیدن خداست، کما اینکه رضایت او رضایت خدا و غضب او غضب خداست پیامبر (ص) فرمودند : « إِنَّ اللَّهَ یَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ یَرْضَى لِرِضَاهَا.» (بحار الانوار ،ج21،ص279) البته این نکته نیز گفتنی است که صاحبان بصیرت – از گروه اول- همه چیز را نمی بینند و اگر خدا اموری را به آنها نشان می دهد حکمتی دارد و بسیاری از اوقات این امر به نفع خود صاحب عیب است. همچنین ستاریت خدا نیز حدی دارد لذا اگر بنده به ستاریت خدا مغرور شد و فسق و فجور را از حد گذراند خدا نیز او را رسوا می کند.
)
همین طور از روایات استفاده می شود که خداوند متعال گناهان توبه کنندگان را هم در دنیا و هم در آخرت می پوشاند. امام صادق(ع) فرمودند: « زمانی که بنده توبه نصوح کند خدا او را دوست می دارد پس عیوب او را در دنیا و آخرت می پوشاند. راوی از امام می پرسد: خدا چگونه می پوشاند؟ امام می فرمایند: خدا گناهان او را از یاد دو ملکی که گناهان او را می نویسند، می برد و به اعضاء او وحی می کند که گناهان او را کتمان کنید و وحی می کند به اماکن زمین که کتمان کنید آنچه را که از گناه در شما انجام می داد، پس او خدا را ملاقات می کند در حالی که هیچ چیزی نیست که بر گناه او شهادت دهد.»(کافی، ج2، ص430 و 431)
از این گونه روایات استفاده می شود که خداوند متعال نسبت به مؤمنان هم در دنیا و هم در آخرت ستارالعیوب است. اما نسبت به غیر مؤمنین خداوند متعال چنین تعهدی نداده است. خداوند متعال بسیاری از قبایح غیر مؤمنین را در دنیا مخفی می کند ولی آن گاه که بنده خدا از ستاریت خدا مغرور شود و حرمت شکنی را از حد بگذارند و به خصوص شروع به ریختن آبروی بندگان کند، در این حالت بعید نیست که خدا نیز پرده از کار او بردارد و او را رسوا کند و البته در آخرت به طور حتم پرده از کارش گشوده خواهد شد؛ و در واقع این خود شخص است که با کناره گیری کامل از عبادت خدا پرده ستاریت خدا را کنار می زند و خود را رسوا می کند. بنابراین در عین اینکه آخرت یوم تبلی السرائر است و اسرار در آن روز فاش می شوند ولی گناهان مؤمنان مکتوم می ماند و خدا آن را حتی از ملائک نیز مخفی می کند واین خود پاداشی برای مومنان است ؛ حتی از برخی روایات استفاده می شود که خداوند متعال بعد از ورود مؤمنان به بهشت، گناهان گذشته آنها را از یاد خودشان نیز می برد تا از شرمندگی آن آزار نبینند.
همچنین لازم به ذکر است که شهود باطن افراد توسط بعضعی اولیای الهی به معنی دریده شدن پرده ستاریت نیست؛چون اولیای خدا با چشم الهی می نگرند ودیدن آنها عین دیدن خداست
چشم بصیرت یافتن معلول نوعی تکامل برزخی و اشتداد یافتن روح است و چنین تکاملی ناشی از تخلّق به اخلاق الهی و به معنی مظهر اسماء الهی شدن است. شخص زمانی دارای چشم بصیرت می شود که از یک جهت مظهر اسمائی چون بصیر و عالم السر و الخفیات و امثال آن باشد و از جهت دیگر مظهر اسم ستارالعیوب گردد. وقتی شخص به چنین مرحله ای از تکامل رسید دیدن او با چشم الهی خواهد بود. چنین کسی می بیند ولی با بصیرت خدا و می شنود با سمع خدا و عیب پوشی می کند با ستاریت خدا. از این مقام تعبیر می شود به قرب نوافل. پیامبر(ص) فرمود همانا خداوند متعال می فرماید: « بنده ی من با نوافل (مستحبات ) و از سر اخلاص به من تقرب می جوید تا اینکه من او را دوست می دارم؛ پس زمانی که او را دوست داشتم شنوایی او می شوم که با آن می شنود و بینایی او می شوم که با آن می بیند و دست او می شوم که با آن می گیرد؛اگر از من چیزی بخواهد به او می دهم و اگر از من پناه خواهد او را درپناه خود می گیرم .»(ارشادالقلوب، ج1، ص91) و بالا تر ازاین مقام ،مقام قرب فرائض است که که مختصّ به معصومین(ع) است که در آن مقام انسان چشم و زبان و دست خدا می شود یعنی خدا با چشم او می بیندوبا گوش او می شنود نه اینکه او با بینایی خدا نظاره کند وبا سمع الهی بشنود. امیراالمؤمنین(ع) فرمودند: « أنا عین الله و أنا یدالله و أنا جنب الله و أنا باب الله»(کافی، ج1، ص145) دیدن چنین کسی دیدن خداست و شندیدن او شنیدن خداست، کما اینکه رضایت او رضایت خدا و غضب او غضب خداست پیامبر (ص) فرمودند : « إِنَّ اللَّهَ یَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ یَرْضَى لِرِضَاهَا.» (بحار الانوار ،ج21،ص279) البته این نکته نیز گفتنی است که صاحبان بصیرت – از گروه اول- همه چیز را نمی بینند و اگر خدا اموری را به آنها نشان می دهد حکمتی دارد و بسیاری از اوقات این امر به نفع خود صاحب عیب است. همچنین ستاریت خدا نیز حدی دارد لذا اگر بنده به ستاریت خدا مغرور شد و فسق و فجور را از حد گذراند خدا نیز او را رسوا می کند.