حالت جان دادن که به آن حالت احتضار می گویند، حالتی است که انسان در آخرین لحظه از حیات دنیا و اولین لحظه از ورود به عالم آخرت که همان عالم قبر و برزخ باشد قرار گرفته و بنابراین قوای او قدری متوجه آخرت است و مقداری به دنیا توجه دارد و در این لحظه، ارتباط روح که تدبیر کننده و اداره کننده بدن و قوا و حواس آن مثل حس بینایی و شنوایی و غیره می باشد، با بدن به تدریج کم می شود. معمولا در این حال زبان زودتر از سایر قوا از کار می افتد، یعنی قدرت سخن گفتن را از دست می دهد ولی چشمش اطراف و اطرافیان را می بیند و سخنان آنها را می شنود.در مرحله بعد، قوه شنوایی از کار می افتد، یعنی قدرت بر تشخیص سخن اطرافیان ندارد ولی چشمش تکان خوردن دهان و لب های آنها را می بیند و در آن مراحل آخر قدرت بینایی را از دست می دهد و چشم برزخی اش که امور مربوط به آخرت وعالم برزخ را با آن چشم می بیند، باز می شود، یعنی چیزهایی را می بیند که اطرافیانش از دیدن آن عاجز و ناتوانند و شاید خود این فرد هم تشخیص ندهد که چیزهایی را که می بیند با چشم ظاهری نمی باشد، بلکه با چشم باطنی و درونی است تا این که ارتباط روح با بدن قطع شود و به اصطلاح آن فرد از دنیا برود.