۱۳۹۷/۰۱/۲۳
–
۴۸۴ بازدید
آیین پیامبر(ص) قبل از بعثت چه بوده است؟
تردیدى نیست که پیامبر(ص) از لحظه اى که چشم به جهان گشود تا آن لحظه که چشم از جهان فرو بست جز خداوند یکتا را نپرستید. پدران و اجداد او نیز همه موحد و خداپرست بودند. اما درباره اینکه آیین آن حضرت پیش از بعثت چه بوده، آراء مختلفى ارائه شده است. برخى گویند متعبد به دینى نبوده است، گروهى گویند پیرو آیینى بوده ولى در اینکه آن آیین دین حضرت نوح، ابراهیم، موسى یا عیسى علیهم السلام بوده اختلاف دارند. برخى نیز در این مطلب توقف کرده و گفته اند هر دو امر ممکن است و ترجیحى نیز در بین نیست. بزرگان اهل سنت و به ویژه دانشمندان شیعه در این باره به تفصیل سخن گفته اند. از مجموع مباحثى که در این زمینه مطرح شده است این نکته به دست مى آید که رسول خدا قبل از بعثت نیز زمینه و درجاتى از مقام نبوت را دارا بوده و با تعبّد به دین خود کلیات احکام آن را انجام مى داده ولى مأمور به تبلیغ نبوده است، به اصطلاح به نوعى نبى بوده است نه رسول، دلایل و شواهد زیادى بر این مدعا موجود است.
ابن سعد در طبقات 1/ 148 نقل مى کند شخصى از رسول خدا پرسید: «متى کنت نبیّا؟» چه زمانى پیامبر بودى؟ اصحاب گفتند: ساکت! ساکت! پیامبر فرمود: «دعوه» رهایش کنید. آنگاه خطاب به آن شخص فرمود: «کنت نبیّا و آدم بین الرّوح و الجسد» من پیامبر بودم در حالى که آدم بین روح و جسد به سر مى برد. کنایه از اینکه هنوز خلقت آدم کامل نشده بود. همچنین به روایت دلائل النبوه ابو نعیم اصفهانى/ 42 فرمود: «کنت أوّل النّبیّین فی الخلق و آخرهم فی البعث» من نخستین پیامبران در خلقت و آخرین آنان در بعثت بودم.
امیر المؤمنین در نهج البلاغه/ 200 مى فرماید: «و لقد قرن اللّه به صلى اللّه علیه و آله من لدن أن کان فطیما أعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن أخلاق العالم لیله و نهاره» هنگامى که پیامبر صلى اللّه علیه و آله از شیر گرفته شد خداوند بزرگترین فرشته از فرشتگانش را همنشین او گردانید تا شبانه روز وى را به راه هاى بزرگوارى و اخلاق نیک جهان رهنمون سازد. این مضمون در منابع اهل سنت نیز از جمله در بهجة المحافل 1/ 58 آمده است.
به روایت احتجاج طبرسى 1/ 133 حضرت فاطمه نیز در خطبه تاریخى و مشهور خود در این باره فرموده است: «أشهد أنّ أبی محمدا عبده و رسوله، اختاره قبل أن أرسله و سمّاه قبل أن اجتباه و اصطفاه قبل أن ابتعثه» گواهى مى دهم که پدرم محمد بنده و فرستاده خداست. پیش از آنکه او را بفرستد انتخاب کرد و پیش از آنکه برگزیند نامید و پیش از آنکه مبعوث گرداند برگزید.
فتّال نیشابورى در روضة الواعظین/ 52 گوید: «طایفه شیعه اجماع دارند بر اینکه رسول خدا صلى اللّه علیه و آله در نهان رسول و نبى بود و از زمانى که خداوند تعالى او را مکلف کرد، بر خلاف آنچه قریش انجام مى دادند روزه مى گرفت و نماز مى خواند. چون چهل ساله شد خداوند عزوجل به جبرئیل فرمان داد نزد او برود و فرمان آشکار کردن رسالت را به او ابلاغ کند». علامه مجلسى در بحار الانوار 18/ 248 پس از نقل اقوال مى گوید: «آنچه از اخبار معتبر و آثار مستفیض براى من روشن شده این است که آن حضرت قبل از بعثتش از زمانى که خداوند در ابتداى سنش عقلش را کامل کرد نبى و مؤیّد به روح القدس بود، فرشته با وى سخن مى گفت، سخن فرشته را مى شنید و در خواب او را مى دید. سپس بعد از چهل سالگى رسول گردید، با فرشته روبه رو سخن مى گفت و قرآن بر وى نازل شد و مأمور به تبلیغ گردید». اجماع شیعه بر عصمت پیامبر قبل از بعثت نیز مؤید همین نظریه است.
اینکه در برخى منابع درباره دین پیامبر آمده است: «کان على دین قومه» بر دین طایفه خویش بوده، مقصود بت پرستى نیست بلکه مراد دین حضرت ابراهیم است که در صدر اسلام هنوز پیروانى در بین قریش و به ویژه در طایفه بنى هاشم داشته و به فرموده امام صادق علیه السلام برخى از سنن و آداب رایج نزد عرب ها بقایاى دین حنیف ابراهیم بوده است. بیهقى در دلائل النبوه 2/ 37 و ابن اثیر در نهایه 2/ 148 تصریح کرده اند که مراد از «دین قومه» دین حضرت ابراهیم بوده است.
درباره اینکه خداوند در آیه پنجاه و دو سوره شورى خطاب به پیامبر مى فرماید: «ما کنت تدری ما الکتاب و لا الإیمان» تو نمى دانستى کتاب و ایمان چیست، علامه طباطبایى در المیزان 8/ 77 مى فرماید: مقصود این است که دین اسلام را به تفصیل نمى دانستى. پس منافات ندارد که حضرت به طور اجمال از دین اسلام آگاه بوده است و اینکه در آیه صد و بیست و سه نحل اشاره دارد به اینکه رسول خدا باید از برخى پیامبران پیشین پیروى کند مقصود پیروى در اصل توحید و یکتاپرستى و تداوم آن است نه پیروى از شریعت آنان.
ابن سعد در طبقات 1/ 148 نقل مى کند شخصى از رسول خدا پرسید: «متى کنت نبیّا؟» چه زمانى پیامبر بودى؟ اصحاب گفتند: ساکت! ساکت! پیامبر فرمود: «دعوه» رهایش کنید. آنگاه خطاب به آن شخص فرمود: «کنت نبیّا و آدم بین الرّوح و الجسد» من پیامبر بودم در حالى که آدم بین روح و جسد به سر مى برد. کنایه از اینکه هنوز خلقت آدم کامل نشده بود. همچنین به روایت دلائل النبوه ابو نعیم اصفهانى/ 42 فرمود: «کنت أوّل النّبیّین فی الخلق و آخرهم فی البعث» من نخستین پیامبران در خلقت و آخرین آنان در بعثت بودم.
امیر المؤمنین در نهج البلاغه/ 200 مى فرماید: «و لقد قرن اللّه به صلى اللّه علیه و آله من لدن أن کان فطیما أعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن أخلاق العالم لیله و نهاره» هنگامى که پیامبر صلى اللّه علیه و آله از شیر گرفته شد خداوند بزرگترین فرشته از فرشتگانش را همنشین او گردانید تا شبانه روز وى را به راه هاى بزرگوارى و اخلاق نیک جهان رهنمون سازد. این مضمون در منابع اهل سنت نیز از جمله در بهجة المحافل 1/ 58 آمده است.
به روایت احتجاج طبرسى 1/ 133 حضرت فاطمه نیز در خطبه تاریخى و مشهور خود در این باره فرموده است: «أشهد أنّ أبی محمدا عبده و رسوله، اختاره قبل أن أرسله و سمّاه قبل أن اجتباه و اصطفاه قبل أن ابتعثه» گواهى مى دهم که پدرم محمد بنده و فرستاده خداست. پیش از آنکه او را بفرستد انتخاب کرد و پیش از آنکه برگزیند نامید و پیش از آنکه مبعوث گرداند برگزید.
فتّال نیشابورى در روضة الواعظین/ 52 گوید: «طایفه شیعه اجماع دارند بر اینکه رسول خدا صلى اللّه علیه و آله در نهان رسول و نبى بود و از زمانى که خداوند تعالى او را مکلف کرد، بر خلاف آنچه قریش انجام مى دادند روزه مى گرفت و نماز مى خواند. چون چهل ساله شد خداوند عزوجل به جبرئیل فرمان داد نزد او برود و فرمان آشکار کردن رسالت را به او ابلاغ کند». علامه مجلسى در بحار الانوار 18/ 248 پس از نقل اقوال مى گوید: «آنچه از اخبار معتبر و آثار مستفیض براى من روشن شده این است که آن حضرت قبل از بعثتش از زمانى که خداوند در ابتداى سنش عقلش را کامل کرد نبى و مؤیّد به روح القدس بود، فرشته با وى سخن مى گفت، سخن فرشته را مى شنید و در خواب او را مى دید. سپس بعد از چهل سالگى رسول گردید، با فرشته روبه رو سخن مى گفت و قرآن بر وى نازل شد و مأمور به تبلیغ گردید». اجماع شیعه بر عصمت پیامبر قبل از بعثت نیز مؤید همین نظریه است.
اینکه در برخى منابع درباره دین پیامبر آمده است: «کان على دین قومه» بر دین طایفه خویش بوده، مقصود بت پرستى نیست بلکه مراد دین حضرت ابراهیم است که در صدر اسلام هنوز پیروانى در بین قریش و به ویژه در طایفه بنى هاشم داشته و به فرموده امام صادق علیه السلام برخى از سنن و آداب رایج نزد عرب ها بقایاى دین حنیف ابراهیم بوده است. بیهقى در دلائل النبوه 2/ 37 و ابن اثیر در نهایه 2/ 148 تصریح کرده اند که مراد از «دین قومه» دین حضرت ابراهیم بوده است.
درباره اینکه خداوند در آیه پنجاه و دو سوره شورى خطاب به پیامبر مى فرماید: «ما کنت تدری ما الکتاب و لا الإیمان» تو نمى دانستى کتاب و ایمان چیست، علامه طباطبایى در المیزان 8/ 77 مى فرماید: مقصود این است که دین اسلام را به تفصیل نمى دانستى. پس منافات ندارد که حضرت به طور اجمال از دین اسلام آگاه بوده است و اینکه در آیه صد و بیست و سه نحل اشاره دارد به اینکه رسول خدا باید از برخى پیامبران پیشین پیروى کند مقصود پیروى در اصل توحید و یکتاپرستى و تداوم آن است نه پیروى از شریعت آنان.