۱۳۹۷/۰۵/۲۷
–
۳۱۳۰ بازدید
حدیث از پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم هست که هر گاه دوستی را دوست داشتید بهش بگید. خب مااگه بگیم،و اون نسبت به ماانتظار پیدا نمیکنه که همیشه بهش بگیم؟ اومد و یه زمانی دیگه شرایطش پیش نیومد بگیم.این مشکلی ایجاد نمیکنه؟و یااین طوری از ما یک دید دیگه ای پیدا میکنه.اینکه ما دوستش داریم و هیچ وقت نباید طوری رفتار کنیم که مخالف میلش باشه.اینطوری اگه یه نا سازگاری و مخالفتی از ما ببینه ناراحت نمیشه؟.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: هنگامی که کسی را دوست میداری، او را از این محبت آگاه کن، زیرا این کار، دوستی بین شما را محکم تر می کند. (کافی ، ج 2 ، ص 644 ، حدیث 2)الف ) نسبت دین و محبتاز نظر اسلام می توان به روایت امام باقر (علیه السلام) استناد کنیم که «هل الدین الا الحب» آیا دین جز محبت است؟ و می توان آغازگر قرآن یعنی «بسم الله الرحمن الرحیم» را در سوره فاتحة الکتاب دلیل این قرار دهیم که در اسلام همه چیز با رحمانیت و رحیمیت شروع می شود.
ما در بسیاری از عبارات دینی این را داریم که رحمت خداوند نسبت به همه هستی عام و گسترده است؛ «رحمتی وسعت کل شیی» رحمت من همه چیز را فراگرفته است؛ در دین به ما می آموزند که همه هستی مخلوق خداست، پس همه هستی و مخلوقات خدا ارزشمند می شوند و وقتی چیزی ارزشمند شد ما می توانیم بدان احترام کنیم و نسبت به آن محبت داشته باشیم و اگر همه چیز از آن خدای رحمان دیده شد؛ همه چیز رحمانی و رحیمی و با مهربانی آغاز و پایان می گیرد.
در دین اسلام انسان به عنوان برترین موجود هستی؛ مخلوق خداوند است و ارزشمند است پس ما باید نسبت به انسان محبت داشته باشیم چون مخلوق خداوند است. این مسئله را در عهدنامه امام علی (علیه السلام) با مالک اشتر می بینیم که حضرت به مالک می فرماید: تو باید نسبت به همه مهربانی بکنی چون «إمّا اخ لک فی الدین و إمّا نظیر لک فی الخلق» یا آدمها هم دین و هم کیش ما هستند که باید حتما بدانها مهربانی کنیم و یا اگر هم دین ما نیستد اما در خلقت انسانی با ما یکی هستند.
در مناجات شعبانیه می بینیم که حضرت می فرماید: «الهی لم یکن لی حول فانتقل به عن معصیتک الا فی وقت ایقظتنی لمحبتک …» خدایا من قدرتی ندارم که از معصیت دوری کنم مگر وقتی که محبت تو مرا بیدار کند. پس هرگاه محبت انسان نسبت به خدا شکفته شد؛ پارساتر و عالم تر می شود. دین و محبت از دیدگاه اسلام در هم تنیده شده اند؛ هرچه دیندارتر بامحبت تر و هرچه بامحبت تر دیندارتر.
از پیامبر (صلی الله و علیه وآله) نیز روایت است که فرمود: هر یک از شما دوست یا برادر دینی اش را دوست بدارد، پس به او اعلام کند. در حدیث دیگری همین مضمون آمده با این اضافه که؛ این اعلام دوستی، برای اصلاح و آشتی میان افراد، شایسته تر و مفیدتر است
ب ) ابراز علاقه و دوستی
ما نباید به محبت درون دل و قلب اکتفا کنیم؛ اسلام دستور داده که محبت را ابراز کنیم اینکه ما فقط کسی را دوست داشته باشیم کافی نیست بلکه باید به او خبر دهیم که دوستش داریم.
مطالب مختلفی چه در زمان پیامبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) و چه در زمان ائمه اطهار (علیهم السلام) وجود دارد که اگر شخصی به این معصومین بزرگوار عرضه می کرد که مثلا من فلانی را دوست دارم می فرمودند که برو به او اظهار کن که در مورد زن و شوهر هم تأکید شده است .
محبت ها را بر زبان بیاوریم و آن را ابراز کنیم، تا محبت ها افزوده شود و دوستی ها تداوم و استمرار یابد.
انسان علاقه دارد که مورد علاقه و محبت دیگران باشد. اگر آن دوستداران، محبت خود را آشکار کنند، محبوب هم به محبّان علاقه مند می شود و این محبت دو جانبه، زندگی ها را از صفا و صمیمیت بیشتری برخوردار می سازد.
ما اگر بدانیم خداوند دوستمان دارد ما هم خدا را بیشتر دوست خواهیم داشت. اگر بدانیم و بفهمیم که رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) و اهل بیت (علیهم السلام) به ما شیعیان عنایت و محبت دارند و این علاقه را بارها نشان داده و اظهار کرده اند، محبت عترت در دل ما بیشتر خواهد شد.
در عهدنامه امام علی (علیه السلام) با مالک اشتر می بینیم که حضرت به مالک می فرماید: تو باید نسبت به همه مهربانی بکنی چون «إمّا اخ لک فی الدین و إمّا نظیر لک فی الخلق» یا آدمها هم دین و هم کیش ما هستند که باید حتما بدانها مهربانی کنیم و یا اگر هم دین ما نیستد اما در خلقت انسانی با ما یکی هستند
اینکه خداوند بارها در قرآن کریم، محبت خویش را ابراز کرده و در آیاتی که”ان الله یحب الذین”می فرماید که دوستدار پاکان، توبه کنندگان، پاکی جویان، نیکوکاران، متقین، متوکلین، صابران، اهل قسط و عدل است و در جایی از کسانی یاد می کند که هم خدا آنان را دوست دارد و هم آنان به خدا علاقه دارند”یحبُّهُمْ و یحبُّونَهُ” توجه به این نکته”حب خدا” را در دلها شعله ورمی سازد.
وقتی ائمه معصومین (علیهم السلام) محبت های خویش را نسبت به هوادارانشان ابراز می کنند، متقابلا این اظهار عشق، عشق می آفریند. از حضرت علی (علیه السلام) می پرسند یا علی! چگونه اید؟ می فرماید؛ دوستدار دوستانمان و دشمن دشمنانمان هستم.
آنچه روابط دوستانه را نیرومندتر می سازد ابراز علاقه است. شما ممکن است به کسی علاقه و ارادت داشته باشید ولی به دلیل تنبلی و بی حالی یا خجالت و شرم یا به هر علت دیگر هر گز بر زبان نیاورید او چگونه بفهمد که او را دوست دارید؟ از پیامبر (صلی الله و علیه وآله) نیز روایت است که فرمود: هر یک از شما دوست یا برادر دینی اش را دوست بدارد، پس به او اعلام کند. در حدیث دیگری همین مضمون آمده با این اضافه که؛ این اعلام دوستی، برای اصلاح و آشتی میان افراد، شایسته تر و مفیدتر است.
ج ) افراط در محبت
البته ذکر این نکته لازم است که عشق و علاقه هم آثار نیک و جهات مثبت دارد و هم اگر بی حساب و بی معیار و خارج از کنترل باشد، پیامدهای سوء خواهد داشت. به همان اندازه که دوست داشتن و عشق ورزیدن در انسان دوستدار کشش و امید و دلگرمی ایجاد می کند، او را به همرنگی و همسانی با محبوب و اطاعت از معشوق می کشاند و عاشق را به فداکاری، گذشت و ایثار در راه محبوب می کشاند، گاهی هم حقایق را بر انسان پوشیده می سازد و عیب ها را کتمان می کند و نقاط ضعف را به نقاط قوت تبدیل می نماید و زشت را زیبا جلوه می دهد و این از عوارض سوء “افراط در محبت” است.
به تعبیر رسول اکرم (صلی الله و علیه وآله)، علاقه به چیزی انسان را کور و کر می کند. حضرت امیر (علیه السلام) هم می فرماید کسی که به چیزی عاشق و شیفته شود، این محبت، چشم صورت و چشم دل او را نابینا می سازد، پس او با چشمی ناسالم می نگرد و با گوشی ناشنوا می شنود و خواسته ها و تمنیات، عقل او را از هم می گسلد و دنیا، دلش را می میراند.
محبت، گاهی در داوری انسان نسبت به دیگران هم اثر می گذارد و محبت را به داوری ناحق می کشاند. علاقه در نپذیرفتن نقد و انتقاد هم موثر است. اگر شما دوستدار کسی باشید، اغلب حاضر نیستید در باره او انتقاد و عیب جویی بشنوید.
منابع:
بحار الانوار، ج 74
نهج البلاغه، خطبه 109
سفینة البحار، ج 2
بحار الانوار، ج 71
ما در بسیاری از عبارات دینی این را داریم که رحمت خداوند نسبت به همه هستی عام و گسترده است؛ «رحمتی وسعت کل شیی» رحمت من همه چیز را فراگرفته است؛ در دین به ما می آموزند که همه هستی مخلوق خداست، پس همه هستی و مخلوقات خدا ارزشمند می شوند و وقتی چیزی ارزشمند شد ما می توانیم بدان احترام کنیم و نسبت به آن محبت داشته باشیم و اگر همه چیز از آن خدای رحمان دیده شد؛ همه چیز رحمانی و رحیمی و با مهربانی آغاز و پایان می گیرد.
در دین اسلام انسان به عنوان برترین موجود هستی؛ مخلوق خداوند است و ارزشمند است پس ما باید نسبت به انسان محبت داشته باشیم چون مخلوق خداوند است. این مسئله را در عهدنامه امام علی (علیه السلام) با مالک اشتر می بینیم که حضرت به مالک می فرماید: تو باید نسبت به همه مهربانی بکنی چون «إمّا اخ لک فی الدین و إمّا نظیر لک فی الخلق» یا آدمها هم دین و هم کیش ما هستند که باید حتما بدانها مهربانی کنیم و یا اگر هم دین ما نیستد اما در خلقت انسانی با ما یکی هستند.
در مناجات شعبانیه می بینیم که حضرت می فرماید: «الهی لم یکن لی حول فانتقل به عن معصیتک الا فی وقت ایقظتنی لمحبتک …» خدایا من قدرتی ندارم که از معصیت دوری کنم مگر وقتی که محبت تو مرا بیدار کند. پس هرگاه محبت انسان نسبت به خدا شکفته شد؛ پارساتر و عالم تر می شود. دین و محبت از دیدگاه اسلام در هم تنیده شده اند؛ هرچه دیندارتر بامحبت تر و هرچه بامحبت تر دیندارتر.
از پیامبر (صلی الله و علیه وآله) نیز روایت است که فرمود: هر یک از شما دوست یا برادر دینی اش را دوست بدارد، پس به او اعلام کند. در حدیث دیگری همین مضمون آمده با این اضافه که؛ این اعلام دوستی، برای اصلاح و آشتی میان افراد، شایسته تر و مفیدتر است
ب ) ابراز علاقه و دوستی
ما نباید به محبت درون دل و قلب اکتفا کنیم؛ اسلام دستور داده که محبت را ابراز کنیم اینکه ما فقط کسی را دوست داشته باشیم کافی نیست بلکه باید به او خبر دهیم که دوستش داریم.
مطالب مختلفی چه در زمان پیامبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) و چه در زمان ائمه اطهار (علیهم السلام) وجود دارد که اگر شخصی به این معصومین بزرگوار عرضه می کرد که مثلا من فلانی را دوست دارم می فرمودند که برو به او اظهار کن که در مورد زن و شوهر هم تأکید شده است .
محبت ها را بر زبان بیاوریم و آن را ابراز کنیم، تا محبت ها افزوده شود و دوستی ها تداوم و استمرار یابد.
انسان علاقه دارد که مورد علاقه و محبت دیگران باشد. اگر آن دوستداران، محبت خود را آشکار کنند، محبوب هم به محبّان علاقه مند می شود و این محبت دو جانبه، زندگی ها را از صفا و صمیمیت بیشتری برخوردار می سازد.
ما اگر بدانیم خداوند دوستمان دارد ما هم خدا را بیشتر دوست خواهیم داشت. اگر بدانیم و بفهمیم که رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) و اهل بیت (علیهم السلام) به ما شیعیان عنایت و محبت دارند و این علاقه را بارها نشان داده و اظهار کرده اند، محبت عترت در دل ما بیشتر خواهد شد.
در عهدنامه امام علی (علیه السلام) با مالک اشتر می بینیم که حضرت به مالک می فرماید: تو باید نسبت به همه مهربانی بکنی چون «إمّا اخ لک فی الدین و إمّا نظیر لک فی الخلق» یا آدمها هم دین و هم کیش ما هستند که باید حتما بدانها مهربانی کنیم و یا اگر هم دین ما نیستد اما در خلقت انسانی با ما یکی هستند
اینکه خداوند بارها در قرآن کریم، محبت خویش را ابراز کرده و در آیاتی که”ان الله یحب الذین”می فرماید که دوستدار پاکان، توبه کنندگان، پاکی جویان، نیکوکاران، متقین، متوکلین، صابران، اهل قسط و عدل است و در جایی از کسانی یاد می کند که هم خدا آنان را دوست دارد و هم آنان به خدا علاقه دارند”یحبُّهُمْ و یحبُّونَهُ” توجه به این نکته”حب خدا” را در دلها شعله ورمی سازد.
وقتی ائمه معصومین (علیهم السلام) محبت های خویش را نسبت به هوادارانشان ابراز می کنند، متقابلا این اظهار عشق، عشق می آفریند. از حضرت علی (علیه السلام) می پرسند یا علی! چگونه اید؟ می فرماید؛ دوستدار دوستانمان و دشمن دشمنانمان هستم.
آنچه روابط دوستانه را نیرومندتر می سازد ابراز علاقه است. شما ممکن است به کسی علاقه و ارادت داشته باشید ولی به دلیل تنبلی و بی حالی یا خجالت و شرم یا به هر علت دیگر هر گز بر زبان نیاورید او چگونه بفهمد که او را دوست دارید؟ از پیامبر (صلی الله و علیه وآله) نیز روایت است که فرمود: هر یک از شما دوست یا برادر دینی اش را دوست بدارد، پس به او اعلام کند. در حدیث دیگری همین مضمون آمده با این اضافه که؛ این اعلام دوستی، برای اصلاح و آشتی میان افراد، شایسته تر و مفیدتر است.
ج ) افراط در محبت
البته ذکر این نکته لازم است که عشق و علاقه هم آثار نیک و جهات مثبت دارد و هم اگر بی حساب و بی معیار و خارج از کنترل باشد، پیامدهای سوء خواهد داشت. به همان اندازه که دوست داشتن و عشق ورزیدن در انسان دوستدار کشش و امید و دلگرمی ایجاد می کند، او را به همرنگی و همسانی با محبوب و اطاعت از معشوق می کشاند و عاشق را به فداکاری، گذشت و ایثار در راه محبوب می کشاند، گاهی هم حقایق را بر انسان پوشیده می سازد و عیب ها را کتمان می کند و نقاط ضعف را به نقاط قوت تبدیل می نماید و زشت را زیبا جلوه می دهد و این از عوارض سوء “افراط در محبت” است.
به تعبیر رسول اکرم (صلی الله و علیه وآله)، علاقه به چیزی انسان را کور و کر می کند. حضرت امیر (علیه السلام) هم می فرماید کسی که به چیزی عاشق و شیفته شود، این محبت، چشم صورت و چشم دل او را نابینا می سازد، پس او با چشمی ناسالم می نگرد و با گوشی ناشنوا می شنود و خواسته ها و تمنیات، عقل او را از هم می گسلد و دنیا، دلش را می میراند.
محبت، گاهی در داوری انسان نسبت به دیگران هم اثر می گذارد و محبت را به داوری ناحق می کشاند. علاقه در نپذیرفتن نقد و انتقاد هم موثر است. اگر شما دوستدار کسی باشید، اغلب حاضر نیستید در باره او انتقاد و عیب جویی بشنوید.
منابع:
بحار الانوار، ج 74
نهج البلاغه، خطبه 109
سفینة البحار، ج 2
بحار الانوار، ج 71