۱۳۹۷/۰۹/۱۹
–
۳۱۶۲ بازدید
ایا در اسلام مگر ازدواج با دو خواهر حرام نیست پس چرا پیامبر دو دوختر خود را به عقد عثمان دراورد؟
در مورد قرابت عثمان با پیامبر (ص) شک و تردید بسیار وجود دارد و بسیاری از علماء شیعه این مطلب را قبول ندارند و میگویند: یکی از فضیلتهایی که اهل سنت برای عثمان بن عفان نقل کردهاند ، ازدواج با دو دختر نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله به نامهای رقیه و ام کلثوم است . در اینباره نظریات مختلفی وجود دارد، اهل سنت با قاطعیت تمام بر آن پافشاری میکنند ؛ اما از طرف دیگر ما بر این اعتقاد هستیم که همسران عثمان هیچ کدامشان دختر پیامبر نبودند ؛ بلکه ربیبه آن حضرت و دختران خواهر حضرت خدیجه بودهاند. (برای آگاهی بیشتر به این کتابها مراجعه بفرمایند : ازواج النبی و بناته ، تألیف الشیخ نجاح الطائی و الصحیح من سیرة النبی الأعظم نوشته سید جعفر مرتضی و…).
اما دلایلی که در این باره(بر فرض صحت و قبول چنین ازدواجی امکلثوم و رقیه دختران پیامبر نبودند) آورده شده است :
1 . عدم وجود رابطه صمیمانه بین پیامبر و دیگر دختران آن حضرت :
با رجوع به سیره نبی مکرم اسلام و دقت در آن ، در مییابیم که روایات بسیاری از رابطه بسیار صمیمانه نبی مکرم اسلام و دختر بزرگوارش صدیقه طاهره سلام الله علیها حکایت میکند ؛ تا جایی که هر زمانی پیامبر اسلام به سفر میرفت ، آخرین کسی که با او خداحافظی میکرد ، فاطمه زهرا بود و وقتی از سفر بر میگشت ، قبل از هر کاری به دیدار فاطمه میرفت و در خانه او را میزد . روایات فراوانی در کتابهای شیعه و سنی این رابطه بسیار صمیمانه را ثابت میکند ؛ از جمله بسیاری از علمای شیعه و سنی یکی از القاب آن حضرت را « ام أبیها » نقل کردهاند. ابن حجر عسقلانی در تهذیب و الإصابه ، ذهبی در سیر اعلام النبلاء و الکاشف خود و .. نوشتهاند :فاطمة الزهراء … کانت تکنى أم أبیها.(الإصابة – ابن حجر – ج 8 – ص 262 و سیر أعلام النبلاء – الذهبی – ج 2 – ص 118 – 119 و الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب الستة – الذهبی – ج 2 – ص 514 و تهذیب الکمال – المزی – ج 35 – ص 247 و أسد الغابة – ابن الأثیر – ج 5 – ص 520 و الاستیعاب – ابن عبد البر – ج 4 – ص 1899) .
اما هیچ روایتی؛ حتی یک روایت ضعیف نیز در کتابهای شیعه و سنی نقل نشده است که پیامبر اسلام حتی یکبار درِ خانه رقیه و ام کلثوم را زده باشد. چرا پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله این رابطه بسیار صمیمانه را با دیگر دختران خود نداشته است؛ نه در مدینه و نه حتی در مکه؟ مگر نه این که به ادعای اهل سنت آنها نیز یادگار خدیجه بودند؟
هر چند که فاطمه زهرا (سلام الله علیها)از هر نظر از تمامی زنان عالم متمایز بوده است؛ ولی اگر پیامبر دختری غیر از فاطمه داشت ، شایسته بود که این رابطه صمیمانه بین آنها نیز وجود داشته باشد .
2. در قضیه مباهله که پیامبر تمام بستگان درجه یک خود را انتخاب کرد ، چرا دیگر دختران خود را نبرد و از بین «نساء» خود فقط فاطمه را انتخاب کرد ؟
3 . چرا هیچ کس از دیگر دختران پیامبر خواستگاری نکردند؟ قضیه دیگری که بطلان این قضیه را روشن میکند ، این است که در هیچ جایی از تاریخ ثبت نشده است که در مدینه ، احدی از مهاجرین و یا انصار به خواستگاری ام کلثوم رفته باشد؛ با این که برای خواستگاری از فاطمه زهرا و رسیدن به افتخار دامادی پیامبر، بر یکدیگر پیش دستی میکردند و هر کس دوست داشت این افتخار نصیب او شود. آیا ام کلثوم دختر پیامبر نبود یا اصلاً چنین دختری وجود خارجی نداشت؟
4. از دلایلی که دروغ بودن این قضیه را روشن میسازد، این است که بسیاری از علمای اهل سنت و از جمله ضیاء المقدسی گفتهاند: ..قتاده گفته است: خدیجه برای نبی مکرم اسلام ، در عهد جاهلیت ، عبد مناف را به دنیا آورد و بعد از اسلام ، دو پسر و چهار دختر به نام های : قاسم ـ به خاطر او کنیه پیامبر را «ابوالقاسم » گذاشتند ، آن قدر زنده بود که میتوانست راه برود بعد از آن فوت کرد ـ و عبد الله که خردسال فوت کرد ، و ام کلثوم ، زینب ، رقیه و فاطمه را به دنیا آورد . (البدء والتاریخ ، ج 5 ، ص 16 و ج 4 ، ص 139).
شهاب الدین قسطلانی بعد از نقل سخن مقدسی مینویسد: گفتهاند که خدیجه قبل از مبعث یک پسر برای او به دنیا آورد که به او عبد مناف میگفتند، غیر از عبد مناف بقیه فرزندان پیامبر بعد از مبعث متولد شده است. (المواهب اللدنیة ، ج 1 ، ص 196) .
و ابن عبدالبر در الإستیعاب مینویسد: زبیر گفته: نخستین فرزند رسول خدا که به دنیا آمد، قاسم بود و او از همه بزرگتر بود، پس او زینب، و پس از وی عبدالله که به وی طیب و یا طاهر نیز میگفتند بعد از نبوت متولد شد، پس از آن ام کلثوم، سپس فاطمه و پس از وی رقیه به دنیا آمدند . (الاستیعاب – ابن عبد البر – ج 4 – ص 1818).
از طرف دیگر نوشتهاند که رقیه ، کوچکترین دختر رسول خدا و حتی از حضرت زهرا سلام الله علیها نیز کوچکتر بوده است . چنانچه ابن کثیر دمشقی مینویسد: بزرگترین فرزند ، پیامبر صلی الله علیه وآله، قاسم ، و پس از آن ، زینب ، عبد الله ، ام کلثوم ، فاطمه و پس از آن رقیه بوده است .
با این تفصیل ، چگونه میتوان این سخن اهل سنت را تصدیق کرد که رقیه با عثمان ازدواج کرده ، بعد با او به حبشه مهاجرت نموده و حتی در داخل کشتی فرزندی از او سقط شده است !!! . با این که میدانیم ، هجرت اول به حبشه در سال پنجم بعد از بعثت بوده است .
و همچنین بسیاری از علمای اهل سنت نوشتهاند که ام کلثوم و رقیه قبل از این که با عثمان ازدواج کند در عقد پسران أبی لهب بودهاند و بعد از آن که سوره تبّت در حق أبی لهب نازل شد ، وی به فرزندانش دستور داد که دختران رسول خدا را طلاق بدهند . ابن أثیر در اسد الغابة مینویسد : رسول خدا ، دخترش رقیه را به عتبه پسر أبی لهب و ام کلثوم را به عتیبه پسر دیگر ابولهب داد ، وقتی سوره تبت نازل شد ، ابولهب و همسرش ام جمیل که همان «حمالة الحطب » باشد، به پسرانش دستور دادند که دختران محمد را طلاق دهند . پس آنها را طلاق دادند … (أسد الغابة – ابن الأثیر – ج 5 – ص 456). در حالی که میدانیم، سوره تبت در زمانی نازل شده است که مسلمین در شعب أبی طالب در محاصره بودند.
سیوطی در الدر المنثور مینویسد: محاصره در شعب أبی طالب در سال ششم هجری و بعد از هجرت به حبشه بوده است. (الدر المنثور – جلال الدین السیوطی – ج 6 – ص 408) با این حال چگونه میتوان تصدیق کرد که همسر عثمان دختر پیامبر بوده است؟
5. تنها کسی که پیامبر افتخار قرابت با او را ذکر کرده است حضرت علی بن ابی طالب (ع) است در این رابطه به این حدیث توجه کنید: ابن الدمشقی و محب الدین طبری مینویسند: رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به على علیه السّلام فرمود : یا على خداى تعالى سه گونه موهبت به تو عنایت فرموده است که به من و هیچیک از مردم ، عنایت نفرموده است : 1. پدر زنى مانند من به تو ارزانى داشته است که به من عنایت نکرده است ؛ 2. همسر پاکیزه گوهر راستگو و راست رو به تو مرحمت داشته که به من عنایت نفرموده است ؛ 3 . حسن و حسینى از پشت تو به وجود آورده است که چنان دو فرزندى از پشت من بوجود نیاورده است ؛ آرى ! من از شمایم و شما از من مى باشد . (جواهر المطالب فی مناقب الإمام علی (ع) – ابن الدمشقی – ج 1 – ص 209 و الریاض النضرة ج 2 ص 202) .
در این روایت پیامبر اسلام به صراحت میگوید که به احدی غیر از علی علیه السلام پدر زنی مثل من داده نشده است، معلوم میشود که پیامبر دختر دیگری نداشته است و گرنه چنین سخنی نمیفرمود. و همچنین به صراحت از حضرت علی(ع) تجلیل کرده است.
این بود بعضی از دلایلی که این بزرگان در اینباره ذکر کرده اند، و با ذکر این مطالب دیگر جای شک و تردیدی برای انسان منصف باقی نمی ماند که اولا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله غیر از فاطمه زهرا سلام الله علیها دختر دیگری نداشته است و ثانیا لقب ذوالنورین از لقبهای جعلی برای عثمان بن عفان می باشد.
اما دلایلی که در این باره(بر فرض صحت و قبول چنین ازدواجی امکلثوم و رقیه دختران پیامبر نبودند) آورده شده است :
1 . عدم وجود رابطه صمیمانه بین پیامبر و دیگر دختران آن حضرت :
با رجوع به سیره نبی مکرم اسلام و دقت در آن ، در مییابیم که روایات بسیاری از رابطه بسیار صمیمانه نبی مکرم اسلام و دختر بزرگوارش صدیقه طاهره سلام الله علیها حکایت میکند ؛ تا جایی که هر زمانی پیامبر اسلام به سفر میرفت ، آخرین کسی که با او خداحافظی میکرد ، فاطمه زهرا بود و وقتی از سفر بر میگشت ، قبل از هر کاری به دیدار فاطمه میرفت و در خانه او را میزد . روایات فراوانی در کتابهای شیعه و سنی این رابطه بسیار صمیمانه را ثابت میکند ؛ از جمله بسیاری از علمای شیعه و سنی یکی از القاب آن حضرت را « ام أبیها » نقل کردهاند. ابن حجر عسقلانی در تهذیب و الإصابه ، ذهبی در سیر اعلام النبلاء و الکاشف خود و .. نوشتهاند :فاطمة الزهراء … کانت تکنى أم أبیها.(الإصابة – ابن حجر – ج 8 – ص 262 و سیر أعلام النبلاء – الذهبی – ج 2 – ص 118 – 119 و الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب الستة – الذهبی – ج 2 – ص 514 و تهذیب الکمال – المزی – ج 35 – ص 247 و أسد الغابة – ابن الأثیر – ج 5 – ص 520 و الاستیعاب – ابن عبد البر – ج 4 – ص 1899) .
اما هیچ روایتی؛ حتی یک روایت ضعیف نیز در کتابهای شیعه و سنی نقل نشده است که پیامبر اسلام حتی یکبار درِ خانه رقیه و ام کلثوم را زده باشد. چرا پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله این رابطه بسیار صمیمانه را با دیگر دختران خود نداشته است؛ نه در مدینه و نه حتی در مکه؟ مگر نه این که به ادعای اهل سنت آنها نیز یادگار خدیجه بودند؟
هر چند که فاطمه زهرا (سلام الله علیها)از هر نظر از تمامی زنان عالم متمایز بوده است؛ ولی اگر پیامبر دختری غیر از فاطمه داشت ، شایسته بود که این رابطه صمیمانه بین آنها نیز وجود داشته باشد .
2. در قضیه مباهله که پیامبر تمام بستگان درجه یک خود را انتخاب کرد ، چرا دیگر دختران خود را نبرد و از بین «نساء» خود فقط فاطمه را انتخاب کرد ؟
3 . چرا هیچ کس از دیگر دختران پیامبر خواستگاری نکردند؟ قضیه دیگری که بطلان این قضیه را روشن میکند ، این است که در هیچ جایی از تاریخ ثبت نشده است که در مدینه ، احدی از مهاجرین و یا انصار به خواستگاری ام کلثوم رفته باشد؛ با این که برای خواستگاری از فاطمه زهرا و رسیدن به افتخار دامادی پیامبر، بر یکدیگر پیش دستی میکردند و هر کس دوست داشت این افتخار نصیب او شود. آیا ام کلثوم دختر پیامبر نبود یا اصلاً چنین دختری وجود خارجی نداشت؟
4. از دلایلی که دروغ بودن این قضیه را روشن میسازد، این است که بسیاری از علمای اهل سنت و از جمله ضیاء المقدسی گفتهاند: ..قتاده گفته است: خدیجه برای نبی مکرم اسلام ، در عهد جاهلیت ، عبد مناف را به دنیا آورد و بعد از اسلام ، دو پسر و چهار دختر به نام های : قاسم ـ به خاطر او کنیه پیامبر را «ابوالقاسم » گذاشتند ، آن قدر زنده بود که میتوانست راه برود بعد از آن فوت کرد ـ و عبد الله که خردسال فوت کرد ، و ام کلثوم ، زینب ، رقیه و فاطمه را به دنیا آورد . (البدء والتاریخ ، ج 5 ، ص 16 و ج 4 ، ص 139).
شهاب الدین قسطلانی بعد از نقل سخن مقدسی مینویسد: گفتهاند که خدیجه قبل از مبعث یک پسر برای او به دنیا آورد که به او عبد مناف میگفتند، غیر از عبد مناف بقیه فرزندان پیامبر بعد از مبعث متولد شده است. (المواهب اللدنیة ، ج 1 ، ص 196) .
و ابن عبدالبر در الإستیعاب مینویسد: زبیر گفته: نخستین فرزند رسول خدا که به دنیا آمد، قاسم بود و او از همه بزرگتر بود، پس او زینب، و پس از وی عبدالله که به وی طیب و یا طاهر نیز میگفتند بعد از نبوت متولد شد، پس از آن ام کلثوم، سپس فاطمه و پس از وی رقیه به دنیا آمدند . (الاستیعاب – ابن عبد البر – ج 4 – ص 1818).
از طرف دیگر نوشتهاند که رقیه ، کوچکترین دختر رسول خدا و حتی از حضرت زهرا سلام الله علیها نیز کوچکتر بوده است . چنانچه ابن کثیر دمشقی مینویسد: بزرگترین فرزند ، پیامبر صلی الله علیه وآله، قاسم ، و پس از آن ، زینب ، عبد الله ، ام کلثوم ، فاطمه و پس از آن رقیه بوده است .
با این تفصیل ، چگونه میتوان این سخن اهل سنت را تصدیق کرد که رقیه با عثمان ازدواج کرده ، بعد با او به حبشه مهاجرت نموده و حتی در داخل کشتی فرزندی از او سقط شده است !!! . با این که میدانیم ، هجرت اول به حبشه در سال پنجم بعد از بعثت بوده است .
و همچنین بسیاری از علمای اهل سنت نوشتهاند که ام کلثوم و رقیه قبل از این که با عثمان ازدواج کند در عقد پسران أبی لهب بودهاند و بعد از آن که سوره تبّت در حق أبی لهب نازل شد ، وی به فرزندانش دستور داد که دختران رسول خدا را طلاق بدهند . ابن أثیر در اسد الغابة مینویسد : رسول خدا ، دخترش رقیه را به عتبه پسر أبی لهب و ام کلثوم را به عتیبه پسر دیگر ابولهب داد ، وقتی سوره تبت نازل شد ، ابولهب و همسرش ام جمیل که همان «حمالة الحطب » باشد، به پسرانش دستور دادند که دختران محمد را طلاق دهند . پس آنها را طلاق دادند … (أسد الغابة – ابن الأثیر – ج 5 – ص 456). در حالی که میدانیم، سوره تبت در زمانی نازل شده است که مسلمین در شعب أبی طالب در محاصره بودند.
سیوطی در الدر المنثور مینویسد: محاصره در شعب أبی طالب در سال ششم هجری و بعد از هجرت به حبشه بوده است. (الدر المنثور – جلال الدین السیوطی – ج 6 – ص 408) با این حال چگونه میتوان تصدیق کرد که همسر عثمان دختر پیامبر بوده است؟
5. تنها کسی که پیامبر افتخار قرابت با او را ذکر کرده است حضرت علی بن ابی طالب (ع) است در این رابطه به این حدیث توجه کنید: ابن الدمشقی و محب الدین طبری مینویسند: رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به على علیه السّلام فرمود : یا على خداى تعالى سه گونه موهبت به تو عنایت فرموده است که به من و هیچیک از مردم ، عنایت نفرموده است : 1. پدر زنى مانند من به تو ارزانى داشته است که به من عنایت نکرده است ؛ 2. همسر پاکیزه گوهر راستگو و راست رو به تو مرحمت داشته که به من عنایت نفرموده است ؛ 3 . حسن و حسینى از پشت تو به وجود آورده است که چنان دو فرزندى از پشت من بوجود نیاورده است ؛ آرى ! من از شمایم و شما از من مى باشد . (جواهر المطالب فی مناقب الإمام علی (ع) – ابن الدمشقی – ج 1 – ص 209 و الریاض النضرة ج 2 ص 202) .
در این روایت پیامبر اسلام به صراحت میگوید که به احدی غیر از علی علیه السلام پدر زنی مثل من داده نشده است، معلوم میشود که پیامبر دختر دیگری نداشته است و گرنه چنین سخنی نمیفرمود. و همچنین به صراحت از حضرت علی(ع) تجلیل کرده است.
این بود بعضی از دلایلی که این بزرگان در اینباره ذکر کرده اند، و با ذکر این مطالب دیگر جای شک و تردیدی برای انسان منصف باقی نمی ماند که اولا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله غیر از فاطمه زهرا سلام الله علیها دختر دیگری نداشته است و ثانیا لقب ذوالنورین از لقبهای جعلی برای عثمان بن عفان می باشد.