خانه » همه » مذهبی » اعتقادات اهل حق

اعتقادات اهل حق


اعتقادات اهل حق

۱۳۹۷/۰۶/۱۲


۵۴۲۶ بازدید

نور علی اللهی که بود و نام مکتبی که بوجود آورد چیست و چه فرقی با مکتب اهل حق دارد؟ و اینکه شیطان پرستان از کدام فرقه می باشند و دارای چه ادعاهایی می باشند آیا در ایران هم وجود دارند؟

اهل حق، علی اللهی، سرسپردگان، یارسان، غلات، نصیریه، علویان و …. نامهایی است برای افراد و گروههای که در مورد امام علی «علیه السلام» راه غلو را پیموده اند و او را به درجه خدایی رسانیده اند و برای خود آداب و رسوم خاص وضع کره اند برخی از این گروهها حتی درباره روسای خود نیزغلو می کنند در کشور ایران درباره این گروهها معمولا از اسامی اهل حق و علی اللهی استفاده می شود گرچه خود آنها ترجیح می دهند که بر آنان اهل حق اطلاق شود و کلمات علی اللهی و غلات خوشایندشان نیست در ترکیه به این گروه بکتاشی و علوی و در سوریه نصریه و علویان می گویند. پیروان این مذاهب در کشورهای ایران، عراق، ترکیه، آلبانی، سوره، افغانستان و کشورهای آسیای میانه پراکنده شده اند در ایران اکثر اهل حق در استان کرمانشاه زندگی می کنند هر چند در مناطق دیگر نیز طوایفی از اهل حق وجود دارند.گروههای مختلف اهل حق در آرا و عقاید و آداب و رسوم اختلافات زیادی دارند تا آنجا که به راحتی نمی توان اهل حق را فرقه و مذهبی واحد دانست برخی از آنان صریحا امام علی «علیه السلام» را خدا می دانند برخی دیگر که شیطان پرست نامیده می شوند شیطان را تقدیس می کنند و حرامهای الهی را حلال می دانند و مخالف طهارت و عبادتند. همچنین گروهی از اهل حق را اهل حق مسلمان و شیعه اثنی عشریه معرفی کرده و سعی می کنند تا عقاید خود را با عقاید امامیه هماهنگ سازند و به شریعت و اعمال و عبادات اسلامی پایبندند.
تاریخ پیدایش و گسترش مذهب اهل حق:
درباره تاریخ پیدایش فرقه های اهل حق اختلاف نظر وجود دارد و در این باره مدارک مستندی در دست نیست در کتابهای قدیمی که تا قرن پنجم نگاشته شده ، نامی از اهل حق دیده نمی شود اگر ملاک اهل حق بودن را صرفا غلو درباره امام علی «علیه السلام» بدانیم در این صورت تاریخ پیدایش این فرقه به زمان امام علی «علیه السلام» می رسد زیرا در آن زمان حضرت برخی او را به درجه خدایی رساندند و حضرت با آنها برخورد شدیدی کرد ما اگر اهل حق را فرقه ای خاص با مجموعه ای از آرا و عقاید که هم اینک مرکز آنها در غرب ایران است بدانیم ، در این صورت تعیین دقیق تاریخ پیدایش آنان ممکن نیست و تنها نقل قول هایی در این باره وجود دارد .
بنا به کتاب نامه سرانجام که از متون مقدس اهل حق است این مسلک از زمانی که خداوند با ارواح آدمیان به محاوره پرداخته و از آنان بر الوهیت خود اقرار گرفته است ( عالم الست یا عالم ذر ) پی ریزی شده و برنامه آن در هر زمان و عصری جزء اسرار پیامبران بوده و سینه به سینه از سلف به خلف می رسیده است و نیز دنباله همان برنامه است که امام علی «علیه السلام» به سلمان و عده ای از یاران معدود خود تعلیم داد و سپس در ادوار گوناگون اسرار این گروه به اشخاص دیگری از قبیل بهلول ، بابا سرهنگ ، بابا نااوس و سلطان اسحاق منتقل شده و آنان نیز به دیگران انتقال دادند .
کتاب شاهنامه حقیقت که از کتابهای اهل حق به شمار می رود موسس و پایه گذار اهل حق را نصیر معرفی می کند و او را غلام حضرت علی «علیه السلام» می داند .
برخی معتقدند این آیین در قرن دوم توسط بهلول ماهی( م 219 ق ) و یارانش با استفاده از عقاید و آرا و ذخایر معنوی ایران مانند آیین زردشتی ، مانوی و مزدکی و با بهره گیری از دین مبین اسلام و آیین مسیحی و کلیمی و افکار فرقه های غالی پس از اسلام پی ریزی شده است همچنین گفته شده است که مسلک اهل حق در قرن سوم توسط شاه فضل ولی تاسیس شده است .
برخی دیگر بر آن اند که در قرن چهارم مردی به نام مبارک شاه ملقب به شاه خوشین که همچون حضرت عیسی «علیه السلام» متولد از مادری بکر به نام ماما جلاله دانسته می شود در میان ایلات لر ظهور کرد و آیین حقیقت را در میان مردم شایع کرد گفته می شود و وعده داد که پس از رحلتش روحش به جسم شخصی به نام سلطان اسحاق حلول خواهد کرد .
در قرن هشتم سلطان اسحاق( سحاک یا صحاک ) در مناطق کرد نشین بین ایران وعراق ظهور کرد او در قریه برزنجه ناحیه شاره زور بخش حلبچه عراق به دنیا آمد امام پس از مرگ پدرش شیخ عیسی به منطقه اورامان ایران مهاجرت کرد اگر او را موسس فرقه اهل حق ندانیم لااقل باید او را بزرگترین مجدد و احیاگر این آیین دانست .او بود که مذهبی با عقاید و آیین مشخص ابداع کرد واهل حق را از مناطق مختلف کردنشین دور خویش جمع کرد و آنها را سازماندهی کرد .
یکی از منابع مهم درباره آیین اهل حق مجموعه رسائلی است که شامل شش بخش می باشد و مجموعاً نامه سرانجام یا کلام سرانجام نامیده می شود این رسائل توسط سلطان اسحاق و یارانش نگاشته شده است .
کتابهای دیگری نیز توسط یاران سلطان نوشته شده و از خود او نیز سرودهای زیادی بر جای مانده است سلطان اسحاق برای تداوم آیین خود یارانش را سازماندهی کرد ابتدا یکی از یارانش به نام پیر بنیامین را به سمت پیری و دیگر دوستش به نام داوود را به سمت دلیل برگزید سپس هفت تن از پیروانش را به عنوان هفت خاندان برای رهبری فرقه خویش انتخاب کرد بدین ترتیب خاندانهای هفتگانه یارسان ( مخفف یارستان به معنای یاران حق ) تشکیل شد این خاندانها عبارتند از : شاه ابراهیم – یادگاری – خاوشی – عالی قلندری – میرسوری – مصطفائی – حاجی باویسی . در قرون یازدهم تا سیزدهم چهار خاندان دیگر به نامهای زنوری ، آتش بگی، شاهیاسی ، و بابا حیدری تشکیل شد در نتیجه هم اکنون در آیین پارسان یازده خاندان وجود دارد به فرزندان هر یک از این خاندانها سید گفته می شود که وظایف خاصی بر عهده آنان است سلطان اسحاق گذشته از خاندانها به منظور سازماندهی اهل حق دسته های دیگری نیز ایجاد کرد و برای هر دسته وظایف خاصی تعیین نمود .
آداب و رسوم اهل حق :
یکی از آداب اهل حق که به دستور سلطان رایج گردید سرسپردگی است پیروان اهل حق باید یکی از خاندانهای یازده گانه را انتخاب کرده و در آن سرسپرده شوند برای سرسپردگی مراسم خاصی با حضور پیر و دلیل خاندان اجرا می شود سرسپردگی به اندازه ای واجب شمرده شده که خود سلطان اسحاق برای انجام سرسپردگی پیر بنیامین را به پیری و داود را به دلیلی انتخاب کرد و مراسم سرسپردگی را در حضور آنان انجام داد .
از دیگر آدابی که سلطان اسحاق آن را رای ساخت گرفتن سه روز روزه است بر هر فرد اهل حق واجب است سه روز ا ز دوازدهم چله بزرگ زمستان تا چهاردهم آن را روزه بگیر و روزه پانزدهم روز عید سلطان و جشن حقیقت است البته پارسان پس از روز پانزدهم نیز سه روز دیگر را روزه می گیرند از دیگر مراسم ابداعی سلطان مراسم جمخانه است گروه یارستان هر هفته باید در محلی جمع شوند و با مراسم خاصی سرگرم عبادت و خواندن اوراد و اذگار گردند عده حاضر را جم یا جمع و محل اجتماع را جمخانه یا جمخانه گویند وارد شدن به جمخانه مراسم خاصی دارد .
در نزد اهل حق به جمخانه رفتن و نیاز دادن و قربانی کردن از مهمترین عبادات به شمار می رود همان گونه که روز ماه رمضان از نظر آنها واجب نیست نماز خواندن نیز ضرورتی ندارد واغلب به جای نماز نیاز می دهند و معتقدند با نشستن در جمخانه و دادن نیاز نماز ساقط می شود .
نیاز هدیه ای است که اهل حق به رئیس خود یا جمخانه تقدیم می کنند یکی از پیروان اهل مسلک اهل حق در عین حال که خود را مسلمان و شیعه اثنی عشری می داند درباره دلیل عدم وجود نماز و روزه می گویند : برای چه نماز می خوانیم برای اینکه به فکر خدا باشیم و از او تشکر کنیم اهل حق در دوره خانقاه تمرین کرده است تا جایی که همیشه با خدایش است و همیشه با او راز و نیاز می کندو از او تشکر می نماید دیگر احتیاج نیست که حالا نماز بخواند .
در اینجا سخت غفلت شده است که لازمه عبودیت تسلیم خدا بودن و اطاعت از اوست و خدا از بندگانش خواسته است تا در قالب نماز خدا را یاد کنند چگونه می توان عبادات شرعی را که خداوند خود خواسته است رها کرده و به اوراد خود ساخته روی آورد و همچنان از عبودیت و بندگی سخن گفت.
به نظر می رسد که اهل حق مطلب فوق را از برخی از صوفیان که معتقدند هنگام وصل به حقیقت شریعت باطل می گردد اخذ کرده اند به طور کلی شباهتهای زیادی میان اهل حق و صوفیان وجود دارد از جمله این شباهتها جمخانه است که بی شباهت به خانقاه نیست همچنین اهل حق همچون صوفیان عموما موهای انبوه و پریشان و شاربهای بلند دارند و این چهره خاص از نشانه های این جماعت است نقل شده است که پاره ای از پیروان اهل حق برای اینکه آسیبی به سبیلشان نرسد از کشیدن سیگار خودداری می کنند .
سلطان اسحاق پس از تدوین اصول و قوانین فرقه اهل حق در کنار پل رودخانه سیروان در شمال شرقی ناحیه گوران در نزدیک مرز ایران و عراق دستور اجرای آنها را داد این محل پردیور( به زبان کردی یعنی این طرف رودخانه ) خوانده می شود و برای اهل حق مکانی مقدس و محترم می باشد و قبله اهل حق کرند و کوران می باشد .
عقاید اهل حق
همان گونه که گفته شد اهل حق درباره امام علی «علیه السلام» غلو می کنند بسیاری از آنان امام علی «علیه السلام» را به مقام الوهیت می رسانند در شاهنامه حقیقت از کتابهای اهل حق آمده است :
به دور محمد همان کردگار شد از جامه مرتضی آشکار
پس از رحلت احمد مصطفی بر او جانشین گشت آن مرتضی
که آن مرتضی بود ذات خدا به تخت بقا گشت فرمانروا
برخی از اهل حق همان اعتقادی که درباره حضرت علی «علیه السلام» دارند در مورد برخی بزرگان خود نیز دارند و معتقدند خداوند در جامه های مختلف به میان مردم آمده است : در وهله اول در جامه خداوندگار در مرتبه دوم در جامه علی «علیه السلام» در مرحله سوم در جامه شاه خوشین در مرتبه چهارم در جامه سلطان سحاک در مرتبه پنجم در جامه قرمزی (شاه ویس قلی ) در مرتبه ششم در جامه محمد بیک ، در مرتبه هفتم در جامه خان آتش ظاهر شده است .
از دیگر عقاید رایج در میان اهل حق مسئله حلول است حلول به معنای وارد شدن چیزی در غیر خود است و در اصطلاح به معنای حلول ذات خدا در اشیا و افراد است . مسئله حلول مبنای اعتقادی به الوهیت امام علی «علیه السلام» و برخی از بزرگان اهل حق به این معنا که خداوند در حضرت علی «علیه السلام» و شاه خوشین و سلطان سحاک و دیگران حلول کرده است .تناسخ یکی دیگر از عقاید اهل حق است تناسخ عبارت از داخل شدن روح انسان پس از مرگ در بدن دیگر است بر این اساس هر انسان متناسب با اعمالی که در زندگی خویش انجام داده است پس از مرگ وارد بدن خاصی که به منزله لباس جدید اوست می شود روح نیکوکاران وارد بدن و لباس ثروتمندان و روح بدکاران وارد بدن فقرا می شود تا جزای کردار خویش را ببیند هر انسانی پس از عوض کردن هزار جامه ولباس هزار و یکمین جامه خود را که عبارت از بقا و ابدیت است خواهد پوشید اهل حق معتقدند ارواح انبیاء در بدن بزرگان آنها وارد شده اند قبلا دیدیم که اعتقاد به تناسخ و تقمص در نزد دروزیها هم رایج است این اعتقاد در همه ادیان هندی ونیز برخی فلسفه های باستان همچون فلسفه فیثاغوری وجود داشته است و احتمالا از ادیان هندی وارد این گونه فرقه ها شده است ادیان الهی با مسئله تناسخ سخت به مخالفت پرداخته اند آن را عقیده ای باطل و بی پایه می دانند .
نصیریه وعلویون
درباره فرقه نصیریه مطالب مختلف و گاه متعارض بیان شده است شهرستانی نصیریه را به عنوان فرقه ای که امامان معصوم را خدا می دانند معرفی می کند نوبختی از شخصی به نام محمد بن نصیر نمیری نام می برد که به ده امام از ائمه امامیه معتقد بود امام درباره امام یازدهم امام حسن عسگری «علیه السلام» غلو کرد و او را به درجه ربوبیت رسانید و خود را پیامبر وی می دانست نمیری به تناسخ نیز اعتقاد داشت و محارم الهی را حلال می دانست پیروان او نمیریه نام دارند اشعری وبغدادی از فرقه ای به نام نمیری نام می برند که معتقند خداوند در نمیری حلول کرده است .
کسانی که امروزه در سوریه به عنوان نصیریه و علویون نامیده می شوند ( البته خود ترجیح می دهند علویون نامیده شوند) بر آن اند که از لحاظ تاریخی کلمه نصیریه در قرن ششم رایج شده است .در حالی که محمد بن نصیر نمیری حوالی سال 359 ق یعنی دو قرن زودتر از دنیا رفته است و نمی توان فرقه نصیریه را به محمد بن نصیر نمیری نسبت داد گذشته از آنکه عقاید منقول از محمد بن نصیر نمیری را می پذیرند و معتقدند او موسس فرقه نمیریه است البته نوبختی نیز پیروان محمد بن نصیر نمیری را نمیریه نامیده است .
به اعتقاد علویون دلیل اینکه به علویون نصیریه می گویند این است که علویون مدتی در اثناء جنگهای صلیبی در بین سالهای 448 و 690 ق به کوههای نصیره در سوریه پناه آوردند و امویون به جهت تحقیر آنان را نصیریه می نامیدند و نام نصیریه در همین زمان رایج گردید اما دلیل اینکه کوههای مذکور نصیره نامیده شده این است که جماعتی به اسم نصره از مدینه این کوهها را فتح کرده و در آنجا سکوت کردند برخی بر آن اند که نصیریه به این جهت به این نام خوانده می شوند که آنان از احفاد انصار و از شیعیان علی «علیه السلام» بودند که از ظلم و جور حکومت عثمانی به این مناطق پناه آورده اند .
علویون امروزه خود را امامیه و شیعه اثنی عشری می دانند و اصول دین و عقاید امامیه را قبول دارند و اهل بیت «علیه السلام» را از انسانهای معصوم می دانند و معتقدند غلو درباره ائمه «علیه السلام» تنها در میان گروهی از علویون آن هم به دلیل دوری از علماء رایج شده است همچنین آنها حلول و تناسخ را رد می کنند و تنها گروه متصوفه آنها همچون متصوفه دیگر فرق به مسئله تجلی معتقدند .
چکیده :
1- اهل حق، علی اللهی ، غلات ، نصیریه و …. نامهایی است برای افراد و گروههای که در مورد امام علی «علی السلام» راه غلو را پیموده او را به درجه خدایی رسانده اند و برای خود آداب و رسوم خاصی وضع کرده اند .
2- گروههای مختلف اهل حق عقاید مختلف دارند برخی صریحا امام علی را خدا می دانند برخی شیطان را تقدیس می کنند و مخالف طهارت و عبادتند و برخی عقاید خود را با امامیه هماهنگ می سازند.
3- در مورد نحوه پیدایش فرقه اهل حق اقوال مختلفی گفته شده است اما نقش محوری سلطان اسحاق در شکل گیری عقاید و آداب این فرقه غیر قابل انکار است مهمترین منابع و متون این فرقه نام سرانجام است که مجموعه سخنان و عقاید اوست .
4- یکی از آداب اهل حق که به دستور سلطان رایج شد سرسپردگی به یکی از روز روزه است مراسم جمخانه نیاز دادن و قربانی کردن از دیگر آداب آنهاست .به نظر آنها با این اعمال نماز و دیگر عبادات اسلامی ساقط می شود .
5- برخی از اهل حق همان اعتقادی که درباره حضرت علی «علیه السلام» دارند در مورد برخی بزرگان خود هم دارند و معتقدند خداوند در جامه های مختلف به میان مردم آمده است که از جمله آنها جامه علی – شاه خوشین – سلطان سحاک و ….است آنها به حلول خدا در اشیاء و افراد و همچنین تناسخ قائل اند که مطابق آن پس از مرگ روح افراد وارد بدن دیگران می شوند .
6- درباره فرقه نصیریه مطالب مختلفی گفته شده است شهرستانی می گوید آنها امامان معصوم را خدا می دانند نوبختی از محمد بن نصیر نمیرم نام می برد که به ده امام معتقد بود و درباره امام یازدهم غلو کرد ولی علویون که در سوریه هستند لفظ نصیریه را مربوط به قرن ششم می دانند که با پیروان نمیری تفاوت دارد .
علویون خود را شیعه امامی می دانند و عقاید امامیه را قبول دارند و غلو درباره ائمه در میان برخی علویان را ناشی از جهل آنها و دوری از علما می دانند .
آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی ، رضا برنجکار ،ص 160-169
انتشارات موسسه فرهنگی طه.
مجموعه کتب استاد محمد مردانی درباره فرق و مذاهب مراجعه فرمایید.
منابع برای مطالعه بیشتر:
1- آشنایی با فرق و مذاهب، رضا برنجکار.
2- خاکسار و اهل حق ، نور الدین مدرس چهاردهی.
3- سر سپردگان ( اهل حق ) سید محمد علی خواجه الدین .
4- سخنی با اهل حق ، سید عباس طباطبایی فر .
5- فرق و مذاهب کلامی ، علی ربانی گلپایگانی .
6- ادیان الهی و فرق اسلامی، آموزش عقیدتی سیاسی سپاه.
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد