۱۳۹۶/۰۹/۱۰
–
۲۵۳ بازدید
سلام،چطور در حالیکه اینقدر کم آبی هست،تشویق به فرزند اوری میکنن؟
هرچی هم صرفه جویی کنیم،نسل های بعدی کم ابی و بی ابی دارن.
با سلام، آنچه تحت عنوان سیاست افزایش جمعیت در طی سال های اخیر از سوی مقام معظم رهبری مطرح شده است، به دلیل پیشگیری از زیان ها و آسیب هایی بوده است که در اثر کاهش و پیر شدن تدریجی جمعیت و بر هم خوردن توازن هرم جمعیتی کشور در آینده ای نه چندان دور متوجه کشور ما خواهد شد و این مشکلات به اندازه ای خطرناک است که مشکلات مقطعی مربوط به ازدواج و افزایش جمعیت فعلی و کمبود امکانات در بیمارستانها و… در برابر مشکلاتی که در صورت عمل نکردن به این نسخه، گریبانگیر کل کشور و جامعه خواهد شد، چندان اهمیتی نخواهد داشت . ضمن اینکه وقتی مقام معظم رهبری سخن از لزوم افزایش جمعیت به میان می آورند به معنای بی توجهی به مشکلات مرتبط با این مساله نمی باشد بلکه ایشان معتقدند می توان راهکارهایی اندیشید که هم سیاست افزایش جمعیت، عملی گردد و هم این قبیل مشکلات نیز رفع گردد . به عنوان مثال ایشان در این زمینه معتقدند : «بلاشک از نظر سیاست کلّی کشور، کشور باید برود به سمت افزایش جمعیّت؛ البتّه به نحو معقول و معتدل. همه اشکالات و ایرادهایی که وارد میشود -که بعضی از اشکالاتی را هم که مطرح میکنند ما دیده ایم – قابل برطرف شدن و قابل پاسخ دادن است. آنچه مهم است این است که کشور ما با ظرفیّت طبیعی و با ویژگی جغرافیای سیاسی خود احتیاج دارد به یک جمعیّت بیشتر؛ علاوه بر این –همان طور که قبلاً هم گفته ایم- مسئله نمای جوان برای کشور یک مسئله اساسی و مهم و تعیین کننده است. آن طوری که اهل علم و اهل تحقیق بررسی کرده اند و جوانب قضیّه را ملاحظه کرده اند و آمارها را مورد مداقّه قرار داده اند، ما اگر چنانچه با این شیوه ای که امروز داریم حرکت میکنیم پیش برویم، در آینده نه چندان دور، یک کشور پیری خواهیم بود که علاج این بیماری پیری هم در حقیقت در دسترس نیست؛ حالا نه [ اینکه] در دسترس ما نیست، [بلکه] در دسترس هیچ کس نیست؛ یعنی امروز کشورهایی که در دنیا دچار پیری شده اند و قدرت زاد و ولد خودشان را از دست داده اند، به دُشواری میشود گفت که راه علاجی برای حلّ این مشکل دارند. ما هم طبعاً با همین مشکل مواجه خواهیم شد؛ و نباید بگذاریم به اینجا برسد.»( http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=contentShow&id=11226 )
نکته دیگر اینکه سیاست گذاری کلان کشور در زمینه جمعیت نیازمند راهکارهای عملیاتی هست که به دو حوزه تقنین و اجرا مربوط می شود و این وظیفه دولت و مجلس است که باید با تصویب قوانین مناسب و نیز اجرای درست این قوانین، مشکلات افزایش جمعیت را برطرف نمایند.
ما معتقدیم تنها با اصلاح روند آبیاری کشاورزی با بخشی از آن ، آب مورد نیاز جمعیتی بیش از دو برابر جمعیت کنونی کشور تأمین خواهد شد و بخش دیگری نیز صرف ترمیم سفره های ابی کشور خواهد شد . با نگاهی به میزان آب مصرفی در کشاورزی امروز و مقایسه آن با میزان آب مصرفی جمعیت کنونی کشور به خوبی این مسأله روشن خواهد شد . البته روشن است که با در نظر گرفتن تدابیر و برنامه های صحیح می توان راهکارهای مناسب برای برطرف نمودن مشکلات آبی کشور را فراهم نمود . علاوه بر اینکه ممکن است در آینده نزدیک با پیشرفت علم ، بتوان از آب دریا جهت شرب استفاده نمود . سخن ما این است که با توجه به منابع سرشار کشور ، ظرفیت تأمین نیازهای جمعیت دو برابر جمعیت کنونی کشور وجود دارد . در حال حاضر برخی از کشورها با وجود وسعت به مراتب کمتر از کشورما و منابع کمتر، تراکم جمعیت بیشتری نسبت به کشور ما دارند.
توضیحات بیشتر:
وضعیت و بافت کنونی جمعیت ایران در حال حاضر چگونه است؟ آیا ایران به زودی به کشوری پیر در جهان تبدیل میشود؟ چرا مقام معظم رهبری هشدار دادند که هر چه سریعتر باید ساختار جمعیتی ایران تغییر کند؟ تهدیدات آتی جمعیت پیر برای یک کشور چیست؟ آیا اکنون برای یک خانواده مقرون بهصرفه است که تعداد فرزند بیش از یکی داشته باشد؟
آمارهای رسمی نشان میدهد آهنگ شدید رشد جمعیت کشور که در سالهای نخست پس از انقلاب اسلامی شروع شده بود، در سالهای اخیر تا حد زیادی کاهش یافته است. با این اوصاف سوال این است آیا روند کاهش جمعیت ایران از قبل مشخص بوده است؟ چند سال قبل؟ اگر مشخص بود پس چرا در مورد این مسئله هشدار جدی داده نشده بود و سازمانها و افراد پس از هشدارهای مقام معظم رهبری درباره کاهش جمعیت اظهارنظر کردند؟ نظر رسانههای غربی درباره بافت جمعیتی ایران چیست؟ چگونه میتوان خانوادههای ایرانی را به فرزندآوری بیشتر ترغیب کرد.
گروه اقتصادی «برهان» در گفتوگوی اختصاصی با «دکتر محمدجواد محمودی» رئیس مرکز مطالعات و پژوهشهای جمعیتی آسیا و اقیانوسیه به این سؤالات پاسخ میدهد؟
اگر امکان دارد دربارهی وضعیت و بافت کنونی جمعیت کشور توضیح دهید و بفرمایید چرا اکنون مقام معظم رهبری هشدار دادهاند که باید هرچه سریعتر این ساختار تغییر کند؟
اگر نگاهی به زمینههای تاریخی تحولات جمعیت ایران داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که آهنگ شدید رشد جمعیت کشور که در سالهای نخست پس از انقلاب اسلامی (1357) شروع شده بود، در سالهای اخیر تا حد زیادی کاهش یافته است. براساس نتایج سرشماری سال 1385 مرکز آمار ایران، جمعیت ایران برابر 70.5میلیون نفر بوده که 35.9میلیون نفر آن را مردان و 34.6میلیون نفر آن را زنان تشکیل میدهند که در مقایسه با جمعیت 60 میلیون نفری سال 1375 مبین خالص افزایشی در حدود 14.8درصد یا 10.4میلیون نفر در این فاصلهی زمانی است.
درصد رشد سالانهی جمعیت کشور طی سالهای 1385-1375 در کل کشور و بهتفکیک نقاط شهری و روستایی بهترتیب برابر 1.61، 2.74و 0.4- درصد بوده که مقایسهی آن با رشدهای متناظر 3.9، 5.5و 2.3درصد در دههی 1365– 1355 و 1.96، 3.2و 0.3درصد در دههی 75 – 1365 حاکی از تحولی اساسی و افت اساسی میزانهای رشد جمعیت است.
بر اساس نتایج آخرین سرشماری کشور در سال 1390، جمعیت کشور برابر با 75.1میلیون نفر بوده که 37.9میلیون نفر آن را مردان و 37.2میلیون نفر آن را زنان تشکیل میدهند و متوسط رشد سالانهی جمعیت نیز با ادامهی همان روند کاهشی به 1.3درصد رسیده است. از سوی دیگر، با توجه به الگوهای جمعیتی کشور ایران از نظر سیر کاهندهی میزان موالید در مقایسه با اکثر کشورهایی که این مسیر را طی نمودهاند در مدت بسیار کوتاهی (حدود 20سال) توانسته تعداد کل فرزندان یا باروری کل را در کشور از حدود 6.5فرزند به 1.6فرزند برساند و در حال حاضر در مرحلهی فرصت یا پنجرهی جمعیتی (دوران طلایی جمعیت) قرار دارد، یعنی حداکثر سهم جمعیتی فعال را به خود اختصاص داده است.
برای تبیین علمی منویات و دغدغهی مقام معظم رهبری در زمینهی تغییر ساختار جمعیت، بایستی به زمینههای تاریخی تحولات جمعیت کشور، چالشها و پیامدهای گذار ساختار سنی جمعیت در کشور توجه نمود. همانگونه که میدانیم، اولین و مهمترین وظیفهی هر مسئول ارشد جامعه صیانت و اعتلای جامعه است و حفاظت جامعه منوط به بقای نسل است. شواهد و قرائن جمعیتشناختی حاکی از افت شدید باروری در دو دههی اخیر است که موجب نگرانی شده است. با مراجعه به ارقام مرکز آمار ایران و سازمان ملل در سال 1385 این رقم برای کل کشور 1.8فرزند است؛ یعنی 18 فرزند با 20 نفر والدین جایگزین میشود که 2 نفر کمتر از حد جانشینی است.
این رقم در حال حاضر (1390) به حدود 1.6فرزند برای هر مادر رسیده است. بر اساس مطالعهی سازمان ملل در حال حاضر بیش از 20درصد جمعیت کشورهای توسعه یافته بالاتر از 60 سال سن دارند و این نسبت تا سال 2050م. به 32.4درصد کل جمعیت کشورهای توسعه یافته خواهد رسید. براساس این پیشبینی تا سال 2025م. نزدیک 11 درصد از کل جمعیت ایران در سنین بالای 60 سال قرار خواهد گرفت و این نسبت تا سال 2050م. به نزدیک 26 درصد خواهد رسید یعنی بیش از یک چهارم کل جمعیت ایران سالخورده خواهند بود.
این تحول بزرگ مستلزم توسعهی قابل ملاحظهی اقدامهای حمایتی و تأمینی است. علاوه بر بعد جمعیتشناختی، ابعاد اقتصادی، اجتماعی و امنیتی (به ویژه توطئههای استکباری نظیر تشدید نسلکشی و کاهش جمعیت جهان و کشورهای مسلمان منطقهی خاورمیانه) نیز حائز اهمیت است که بر نگرانی معظمله صحه گذاشته است.
پیر شدن جامعهی ایران از چه سالهایی کاملاً مشهود بوده و چرا تا کنون مقامهای مسئول در این باره هشدار جدّی ندادهاند؟
با توجه به تحولات جمعیتی کشور، نقطهی عطف تاریخی تغییر ساختار سنی جمعیت را بایستی در سرشماری سال 1375 جستوجو کرد. تا سال 1365 ساختار جمعیت رو به جوانی بوده و بیش از 40درصد از کل جمعیت را جمعیت زیر 15 سال تشکیل میدادند، اما در سال 1375 این درصد به 39.5درصد و به دنبال آن در سال 1385 به 25.8دصد رسیده است. به عبارت دیگر، در نیم قرن گذشته مسئلهی جوانی جمعیت در ایران محوریت داشته و در نیم قرن آینده به تدریج مسئلهی سالخوردگی جمعیت و تمرکز نسبی بر سنین میانسالی نمود و محوریت خواهد داشت.
براساس سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن، جمعیت سالمندان (65 سال به بالای) کشور در فاصلهی سالهای 1385- 1335 بیش از 4.5برابر شده است، این رقم در مقایسه با نسبت افزایش کل جمعیت در دورهی مشابه (جمعیت کشور طی این سالها 3 برابر شده) رقم بزرگتری را نشان میدهد. متوسط رشد سالانهی جمعیت افراد سالمند در بین سالهای 85-1375 حدود 3.5درصد بوده، در حالی که این نسبت برای جمعیت کل کشور حدود 1.61درصد بوده است، بهعبارتی طی این سالها متوسط رشد سالانهی افراد سالمند بیش از 2 برابر رشد جمعیت کل کشور بوده است.
هشدارها و زنگ خطرها از سال 1371 توسط صاحبنظران جمعیتی در خصوص بازنگری سیاستهای جمعیتی زده شده بود ولی انحراف از قانون برنامهی اول توسعهی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، نبود شورای عالی سیاستگذاری و برنامهریزی جمعیت و نبود نهاد تخصصی برای راهبری مدیریت جمعیت برای رصد مداوم تحولات جمعیت در کشور، این هشدارها را مسکوت باقی گذاشته بود.
در قانون برنامهی اول توسعهی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در زمینهی خطوط کلی سیاست تحدید موالید کشور در بخش جمعیت چنین آمده است: «بر مبنای بررسیهای به عمل آمده، اعمال سیاست تعدیل موالید از 6.4مولود زنده به دنیا آمده در طی دوران بالقوه باروری یک زن (سال 1365) به 4 نوزاد در سال 1390 و کاهش نرخ رشد طبیعی جمعیت از 3.2 به 2.3 درصد در همین مدت با توجه به ساختمان فعلی بسیار جوان جمعیت و ویژگیهای زیستی و فرهنگی جامعه امکان پذیر خواهد بود.
از این رو کاهش باروری عمومی زنان تا حد 4 نوزاد و نرخ رشد طبیعی 2.3درصد در سال 1390 مهمترین هدفهای دراز مدت سیاست تحدید موالید کشور خواهد بود و متناسب با این هدفها، کاهش نرخ رشد طبیعی جمعیت به 2.9درصد در انتهای این برنامه و ابتدای برنامهی توسعهی بعدی از راه اثرگذاری آگاهانه و برنامهریزی شده بر متغیر باروری به عنوان عمدهترین هدف جمعیتی این برنامه در نظر گرفته شده است.»
نتایج سرشماری سال 1385 کشور نشان میدهد که روند تحولات جمعیتی کشور با آنچه که در قانون برنامهی اول توسعه آمده، دارای انحراف چشمگیر بوده است. همچنان که بیان شد بر اساس سرشماری سال 1385 رشد جمعیتی کشور 1.62و میزان باروری کل کشور 1.8 و بر اساس سرشماری 1390، باروری کل 1.6فرزند اعلام شده است. این انحرافها از قانون برنامهی توسعه، ضرورت تجدید نظر در سیاستهای جمعیتی را بیشتر میکند.
با این اوصاف، دلیل اعمال برنامههای کنترل جمعیت در کشور چه بوده است؟ و اگر جلوی برنامههای کنترل جمعیت گرفته نشود چه اتفاق ناگواری برای اقتصاد ایران رخ خواهد داد؟
آهنگ زمانی وقوع تحولات جمعیتی در هر کشوری متفاوت است. انتقال جمعیت در جهان نیز به سمت کاهش باروری و مرگ و میر در قالبهای اقتصادی و اجتماعی متغیری، رخ داد. در کشور ما نیز باروری به سبب شرایط اجتماعی (جنگ) در برههای از زمان (در دههی 60) افزایش و سپس بعد از یک دورهی به نسبت بلند مدت کاهش یافت. نکتهی مهم این است که ماهیت اصلی برنامههای کنترل جمعیت، حفظ توازن در ساختار جمعیت است. آنچه در ارتباط با مسئلهی جمعیت اهمیت دارد این است که تلاش شود تغییرات موجود جمعیتی مطابق با بهترین آهنگ رشد جمعیت و موزون، در مسیر یک جمعیت مطلوب و بهینه قرار گیرد.
در برههای از زمان، هشدارها و زنگ خطرها جدّی گرفته نشد. به عنوان یک برآیند جمعیتی، نتیجهی بالا بودن سطح باروری و افت اساسی در کشور، افزایش جمعیت در سن کار را به دنبال آورد، یعنی زمانی که برآمدگی بهوجود آمده در اثر باروری بالا در هرم سنی، به طرف سنین میانی هرم سنی میل میکند و از آن به عنوان پنجرهی جمعیتی یاد میکنند. پنجرهی جمعیتی به شکلهای متفاوتی منجر به بروز فرصتها برای رشد تولید سرانه میشود. بررسیهای «بلوم» و «ویلیامسن» در مورد تأثیرات ساختار سنی بر رشد اقتصادی در آسیای شرقی نشان داد که افزایش جمعیت در سن کار در جهش اقتصادی آسیای شرقی بسیار مؤثر بوده است، بهطوری که بین یک چهارم تا دو پنجم معجزهی اقتصادی آسیای شرقی را به بهره گیری از پنجرهی جمعیتیشان نسبت دادهاند.
لازم به ذکر است که پنجرهی جمعیتی و بهرهوری اقتصادی ناشی از آن همواره قطعی نیست و برای تحقق این فرصت نیاز به اتخاذ سیاستهای مناسب در حیطهی آموزش و بهداشت و انعطاف و توسعه در بازار کار و همچنین تشویق سرمایهگذاری و پسانداز است. اگر سیاستهای مناسب در دورهی طلایی جمعیتی اتخاذ نگردد، ممکن است منجر به هدر رفتن سرمایهگذاری در بخش آموزش، افزایش بیکاری و بار اقتصادی غیرقابل تحمل بر بخشهای تأمین اجتماعی و بیمه گردد. (فرصت اقتصادی تبدیل به تهدید اقتصادی میشود.)
نکتهی بعدی، با توجه به اینکه در حال حاضر، تعداد سالمندان سهم کمتری از جمعیت کشور را به خود اختصاص داده است، اما فزونی سرعت رشد جمعیت سالمند در مقایسه با رشد جمعیت کل کشور و پیشبینی افزایش تعداد و سهم سالخوردگان (جمعیت 60 ساله و بیشتر) در سالهای آینده، لزوم برنامهریزی آیندهنگر برای کنترل مسائل مربوط به این گروه از جمعیت شامل نیازهای دارویی، نگهداری و مراقبت از آنها و… را توجیه میکند. بر اساس جدیدترین گزارش سازمان ملل متحد، پیشبینی شده است جمعیت بالای 60 سال ایران طی سالهای 2011 تا 2050م. با رشد 26 درصدی به 33 درصد کل جمعیت این کشور برسد و ایران از نظر سرعت پیر شدن جمعیت رتبهی سوم جهان را بعد از کشورهای امارات متحده عربی و بحرین به خود اختصاص خواهد داد.
بنا بر این گزارش، جمعیت جهان در حال پیر شدن است. افزایش سن جمعیت در جوامع انسانی تبعاتی چون افزایش هزینههای درمانی، کاهش تعداد نیروی کار را در پی خواهد داشت. این پیامدها، هشدارهایی جدّی برای بخشهای اقتصادی و صنعتی کشورها به شمار میروند. در کشور ما نیز، رشد جمعیت سالمند، وضع سیاستها و برنامههای اجرایی جدیدی را در این زمینه طلب میکند.
نتایج سرشماری سال 1385 کشور نشان میدهد که روند تحولات جمعیتی کشور با آنچه که در قانون برنامهی اول توسعه آمده، دارای انحراف چشمگیر بوده است. همچنان که بیان شد بر اساس سرشماری سال 1385 رشد جمعیتی کشور 1.62و میزان باروری کل کشور 1.8 و بر اساس سرشماری 1390، باروری کل 1.6فرزند اعلام شده است.
آقای دکتر، افزایش جمعیت برای جامعهای مانند ما اکنون یک تهدید است یا فرصت؟ تحلیل حضرتعالی چیست؟ با توجه به اینکه جنابعالی اقتصاد توسعه خواندهاید، چه استدلالهای اقتصادی دارید تا خانوادهها را برای بچهدار شدن تشویق و ترغیب کنید. خیلی از خانوادهها میگویند با توجه به گرانیها و مشکلات عدیدهی زندگی، ضرورتی ندارد فرزند در خانواده بیشتر شود؟
همانگونه که اشاره شد، اولین و مهمترین وظیفهی هر مسئول ارشد جامعه، صیانت و اعتلای جامعه است و حفاظت جامعه منوط به بقای نسل است. حال اگر به منابع داخلی و بینالمللی مراجعه شود به اطلاعاتی بر میخوریم که زمینهساز نگرانی است. یک شاخص شناخته شدهی زاد و ولد، نرخ باروری کل ((T.F.R است. در بیان سادهتر منظور از نرخ باروری کل تعیین تعداد فرزندانی است که جانشین والدین شوند، اگر این شاخص در حد 2.1بچه یا کمتر باشد به معنای کاهش تدریجی جمعیت است. با مراجعه به ارقام مرکز آمار ایران و سازمان ملل در سال 1385 این رقم برای کل کشور 1.8فرزند است.
یعنی 18 فرزند با 20 نفر والدین جایگزین میشود که 2 نفر کمتر از حد جانشینی است. این رقم در حال حاضر(1390) به حدود 1.6فرزند برای هر مادر رسیده است. یادآور میشم که این شرایط مختص ایران نیست و میدانیم که هم اکنون تعدادی از کشورهای پیشرفته که نرخ باروری کل آنها کمتر از 2 فرزند است با ارائهی مشوقهایی تلاش دارند تا والدین را به داشتن فرزند بیشتر ترغیب کنند و کسی هم اقدامهای آنها را منفی ارزیابی نمیکند. حال شما از جمعیتشناسان داخلی و بینالمللی سؤال کنید آیا باروری کلی 1.6فرزند به ازای هر مادر، نگران کننده است یا نه؟ اگر همگی تأیید کردند پس ضرورت بررسی موضوع و اصلاح سیاستها جای تردید نخواهد داشت.
در آن صورت میتوان در راستای بهینه کردن جمعیت و تدوین سیاست جامع جمعیتی اقدام کرد. اضافه مینمایم که اتخاذ سیاست جمعیتی لزوماً مترادف با تحدید یا افزایش موالید نیست. بلکه جنبههای دیگر جمعیت از جمله آموزش، اشتغال مولد، مهاجرت، بهداشت و …. هر کدام از اهمیت خاصی برخوردارند.
در رابطه با سطح کیفیت زندگی شاخصی وجود دارد به نام شاخص توسعهی انسانی که همه ساله سازمانهای بینالمللی با محاسبه و ارزیابی آن سطح کیفی زندگی در کشورهای مختلف را ارائه میکنند. این شاخص شامل آموزش، امید زندگی و درآمد سرانهی تبدیل شده به قدرت خرید مردم بر حسب دلار است. این آمار در سال 2011م. گویای آن است که ایران از نظر شاخص توسعهی انسانی در میان 187 کشور دنیا در رتبهی 88 قرار گرفته که در مقایسه با 2 دههی گذشته ارتقای بسیار خوبی است.
بر این اساس نمیتوان پذیرفت که افزایش جمعیت موجب کاهش سطح کیفی زندگی ایرانیان شده است. نتایج مطالعات اخیر نشان داده است که رابطهی شاخص توسعهی انسانی با تعداد جمعیت در ایران قابل ملاحظه است. همواره با افزایش جمعیت کشور در طول 3 دههی اخیر، شاخص توسعهی انسانی که مبین سطح کیفی زندگی در کشور است، رو به بهبود بوده است. بنابراین اعتقاد بنده بر این است چون مسئلهی رشد جمعیت یک مسئلهی ساختاری است، به تدریج و همراه با تغییرات در ساختار اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه امکان تغییر سطح باروری بهوجود میآید، بنابراین امکان افزایش جمعیت صرفاً با بستههای تشویقی، بدون ایجاد تغییرات ساختاری وجود ندارد.
در مورد افزایش درآمد خانوارها و رابطهی آن با افزایش فرزند آوری این نکته را باید مد نظر قرار داد که درآمد افراد تا حدی میتواند باعث تشویق به فرزند آوری گردد. بعد از افزایش درآمد از یک آستانهای، میتوان گفت افزایش درآمد باعث افزایش فرزند آوری نمیشود. نمودار زیر نشان میدهد در اکثر کشورهای دنیا، کشورهایی که دارای درآمد سرانهی کمتر از 5هزار دلار هستند، باروریشان بالاست ولی وقتی میآید بالاتر از 5هزار دلار؛ میبینیم که هیچ فرقی نیست بین آن کشوری که 5هزار دلار درآمد دارد با آن کشوری که 7هزار دلار یا 45هزار دلار درآمد سرانه دارد. آمریکا درآمد سرانهاش 45هزار دلار است ولی باروری آن با کشوری که 10 هزار دلار درآمد سرانه دارد برابر است.
البته همان طور که در نمودار مشاهده میکنید، تمامی کشورهایی که پایینتر از 5هزار دلار درآمد سرانه دارند از باروری بالایی برخوردار میباشند. بنابراین مشاهده میشود افزایش درآمد سرانه تا حد 5هزار دلار باعث کاهش باروری شده است و بعد از این آستانه، افزایش درآمد سرانه هیچ اثری بر افزایش یا کاهش باروری نداشته است. بنابراین یک حداقلی از تمکن مالی برای ازدواج و فرزند آوری نیاز است اما تمکن مالی بیشتر در هیچ کجای دنیا باعث فرزند آوری بیشتر نشده است.
از جمله مسائلی که هماکنون دیده میشود، تشویق رسانههای غربی برای کاهش جمعیت ایران است، دلیل این توصیههای رسانههای غرب و غربیها چیست؟
به گمان رسانههای غرب و غربیها، اگر جمعیت خوب مدیریت شود، جمعیت عامل قدرت میشود و این خود موجب توازن ترس و به خطر افتادن منافع کشورهای توسعه یافتهی جهان میشود. نشست «بیلدربرگ» به عنوان حکومت نامرئی جهان (انجمن سیاسی و اقتصادی جهان) درصدد طراحی مقدمات جنگ بزرگ در خاورمیانه، تشدید نسلکشی و کاهش جمعیت جهان به ویژه کشورهای مسلمان منطقهی خاورمیانه است.
وضعیت دیگر کشورهای جهان در حوزهی بافت جمعیتی، چگونه است؟ آیا کشورهایی مانند آمریکا، اسراییل و اروپاییها نیز بافتی مشابه ایران دارند؟ آنها برای گسترده شدن جمعیتشان چه مشوقهایی را برای مردمشان به کار میگیرند؟
وضعیت کلی رشد جمعیت در جهان نشان میدهد که طی دهههای گذشته رشد جمعیت در کشورهای در حال توسعه نه تنها دو برابرکشورهای پیشرفته بوده، بلکه با سرعتی رشد کرده که قبلاً در کشورهای پیشرفته سابقه نداشته است. البته باید گفت که در دههی اول قرن بیستویکم، کاهش تفاوت در بین دو گروه کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه ملاحظه میشود و در برخی از کشورهای در حال توسعه، باروری به سطح جانشینی (در حد 2 فرزند) رسیده است و رشد نزدیک به 1.5تا 2درصد و کمتر از آن را تجربه میکنند که کشور ایران جزو این دسته از کشورهاست.
لازم به ذکر است که بعضی از کشورهای در حال توسعه رشد بالای جمعیتی را تجربه میکنند. در حال حاضر ایران از نظر رشد سالانهی جمعیت در حد میانی و در سطح بینالمللی از جمله کشورهای با رشد متوسط جمعیتی است. کشور آمریکا و اروپاییها به دلیل اینکه زودتر وارد مرحلهی انتقال شده و زودتر به پیری جمعیت رسیدند، سوپاپ اطمینان آنها برای توازن جمعیتشان، مهاجرتهای بینالمللی بود که اکثراً از کشورهای در حال توسعه تأمین میشد. اکنون نیز در این کشورها، سیاستهای افزایش موالید در حال شکلگیری است و بستههای تشویقی رفاهی و حقوقی در نظر گرفته شده است. باروری کل ایران نسبت به کشورهای آمریکا، انگلستان و فرانسه در حد به نسبت پایینی است.
سیاستهای مشوق باروری اعمال شده در کشورهای اروپایی که با روند کاهشی باروری روبهرو بودهاند عبارتاند از:
– مشوقهای مالی و اقتصادی؛
– تدوین قانون حمایت از خانواده و قرار دادن آن در رأس برنامههای دولت؛
– سازگار نمودن مشارکت زنان در بازار کار با فرزند دار شدن (سازگار نمودن نقش مادری با نقش کارمندی و کارگری) شامل مرخصی زایمان به مدت مناسب با حقوق «فراهم آوردن امکانات نگهداری کودکان در مهد کودکها»؛
– تشویق تولد فرزند دوم و سوم؛
– تشویق تساوی مسئولیتها برای زن و مرد هم بهعنوان کارمند و هم بهعنوان ارائه دهندهی مراقبت برای کودک؛
– مرخصی آموزشی با حقوق؛
– وامهای بدون بهره به زوجهای تازه ازدواج کرده؛
– افزایش پاداشهای مادی به تولدها؛
– افزایش مزایای پرداختی ماهانهی خانواده؛
– بهبود مراقبت از کودکان؛
– افزایش سرمایهی انسانی با تشویق مردم برای کارکردن برای سالهای طولانیتر. این امر به معنای طولانی کردن طول مدت زندگی کاری و تشویق ورودیهای جدید به بازار کار مانند زنان است (این سیاست بیشتر برای مقابله با عواقب سالمندی جمعیت است.)؛
– برنامهی تخفیف ساعتهای کار و مزایای مربوط به آن(نروژ)؛
– برنامهی حمایت از مراقبت کودکان در مراکز غیردولتی(نروژ).
برخی سیاستهای مشوق باروری در کشورها، سال شروع، ماهیت برنامهها، تأثیرات آن بر باروری
تحولات میزان باروری کل طی سالهای 2005 تا 2011م
در صورت وقوع جامعهی پیر برای ایران در آینده، با چه بحرانهایی مواجه میشویم؟
با توجه به تجربهی انتقال جمعیتی در کشور، پیشبینیهای علمی انجام شده و آیندهنگری مسائل جمعیتی از دیدگاه صاحبنظران جمعیتی کشور، پیامدهای پیری جمعیت (دغدغه)، شامل پیامدهای جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی – فرهنگی خواهد شد که عبارتاند از:
– پیامدهای جمعیتی
الف) کاهش حجم و رشد جمعیت ملی؛
ب) کاهش باروری و قدرت تجدید نسل؛
ج) افزایش میانهی سنی و سالمندی جمعیت؛
پیامدهای اقتصادی
د) کاهش جمعیت در سن کار؛
هـ) کاهش رشد اقتصادی؛
و) پایین آمدن نرخ پس انداز خانواده؛
ز) افزایش بار مالی نسلهای جوانتر؛
ح) افزایش بار تکفل؛
ط) افزایش تقاضای بازنشستههای فعلی و فشار بر سیستم تأمین اجتماعی؛
– پیامدهای اجتماعی – فرهنگی
ی) شکافهای نسلی در اثر بهم خوردن توازن جمعیت نسلها؛
ل) جمع شدن چترهای حمایتی خانواده از سالمندان.
با تشکر از اینکه وقت خود را در اختیار «برهان» قرار دادید/۱۳۹۱/۵/۱۷
منبع:
http://www.borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=3844
نکته دیگر اینکه سیاست گذاری کلان کشور در زمینه جمعیت نیازمند راهکارهای عملیاتی هست که به دو حوزه تقنین و اجرا مربوط می شود و این وظیفه دولت و مجلس است که باید با تصویب قوانین مناسب و نیز اجرای درست این قوانین، مشکلات افزایش جمعیت را برطرف نمایند.
ما معتقدیم تنها با اصلاح روند آبیاری کشاورزی با بخشی از آن ، آب مورد نیاز جمعیتی بیش از دو برابر جمعیت کنونی کشور تأمین خواهد شد و بخش دیگری نیز صرف ترمیم سفره های ابی کشور خواهد شد . با نگاهی به میزان آب مصرفی در کشاورزی امروز و مقایسه آن با میزان آب مصرفی جمعیت کنونی کشور به خوبی این مسأله روشن خواهد شد . البته روشن است که با در نظر گرفتن تدابیر و برنامه های صحیح می توان راهکارهای مناسب برای برطرف نمودن مشکلات آبی کشور را فراهم نمود . علاوه بر اینکه ممکن است در آینده نزدیک با پیشرفت علم ، بتوان از آب دریا جهت شرب استفاده نمود . سخن ما این است که با توجه به منابع سرشار کشور ، ظرفیت تأمین نیازهای جمعیت دو برابر جمعیت کنونی کشور وجود دارد . در حال حاضر برخی از کشورها با وجود وسعت به مراتب کمتر از کشورما و منابع کمتر، تراکم جمعیت بیشتری نسبت به کشور ما دارند.
توضیحات بیشتر:
وضعیت و بافت کنونی جمعیت ایران در حال حاضر چگونه است؟ آیا ایران به زودی به کشوری پیر در جهان تبدیل میشود؟ چرا مقام معظم رهبری هشدار دادند که هر چه سریعتر باید ساختار جمعیتی ایران تغییر کند؟ تهدیدات آتی جمعیت پیر برای یک کشور چیست؟ آیا اکنون برای یک خانواده مقرون بهصرفه است که تعداد فرزند بیش از یکی داشته باشد؟
آمارهای رسمی نشان میدهد آهنگ شدید رشد جمعیت کشور که در سالهای نخست پس از انقلاب اسلامی شروع شده بود، در سالهای اخیر تا حد زیادی کاهش یافته است. با این اوصاف سوال این است آیا روند کاهش جمعیت ایران از قبل مشخص بوده است؟ چند سال قبل؟ اگر مشخص بود پس چرا در مورد این مسئله هشدار جدی داده نشده بود و سازمانها و افراد پس از هشدارهای مقام معظم رهبری درباره کاهش جمعیت اظهارنظر کردند؟ نظر رسانههای غربی درباره بافت جمعیتی ایران چیست؟ چگونه میتوان خانوادههای ایرانی را به فرزندآوری بیشتر ترغیب کرد.
گروه اقتصادی «برهان» در گفتوگوی اختصاصی با «دکتر محمدجواد محمودی» رئیس مرکز مطالعات و پژوهشهای جمعیتی آسیا و اقیانوسیه به این سؤالات پاسخ میدهد؟
اگر امکان دارد دربارهی وضعیت و بافت کنونی جمعیت کشور توضیح دهید و بفرمایید چرا اکنون مقام معظم رهبری هشدار دادهاند که باید هرچه سریعتر این ساختار تغییر کند؟
اگر نگاهی به زمینههای تاریخی تحولات جمعیت ایران داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که آهنگ شدید رشد جمعیت کشور که در سالهای نخست پس از انقلاب اسلامی (1357) شروع شده بود، در سالهای اخیر تا حد زیادی کاهش یافته است. براساس نتایج سرشماری سال 1385 مرکز آمار ایران، جمعیت ایران برابر 70.5میلیون نفر بوده که 35.9میلیون نفر آن را مردان و 34.6میلیون نفر آن را زنان تشکیل میدهند که در مقایسه با جمعیت 60 میلیون نفری سال 1375 مبین خالص افزایشی در حدود 14.8درصد یا 10.4میلیون نفر در این فاصلهی زمانی است.
درصد رشد سالانهی جمعیت کشور طی سالهای 1385-1375 در کل کشور و بهتفکیک نقاط شهری و روستایی بهترتیب برابر 1.61، 2.74و 0.4- درصد بوده که مقایسهی آن با رشدهای متناظر 3.9، 5.5و 2.3درصد در دههی 1365– 1355 و 1.96، 3.2و 0.3درصد در دههی 75 – 1365 حاکی از تحولی اساسی و افت اساسی میزانهای رشد جمعیت است.
بر اساس نتایج آخرین سرشماری کشور در سال 1390، جمعیت کشور برابر با 75.1میلیون نفر بوده که 37.9میلیون نفر آن را مردان و 37.2میلیون نفر آن را زنان تشکیل میدهند و متوسط رشد سالانهی جمعیت نیز با ادامهی همان روند کاهشی به 1.3درصد رسیده است. از سوی دیگر، با توجه به الگوهای جمعیتی کشور ایران از نظر سیر کاهندهی میزان موالید در مقایسه با اکثر کشورهایی که این مسیر را طی نمودهاند در مدت بسیار کوتاهی (حدود 20سال) توانسته تعداد کل فرزندان یا باروری کل را در کشور از حدود 6.5فرزند به 1.6فرزند برساند و در حال حاضر در مرحلهی فرصت یا پنجرهی جمعیتی (دوران طلایی جمعیت) قرار دارد، یعنی حداکثر سهم جمعیتی فعال را به خود اختصاص داده است.
برای تبیین علمی منویات و دغدغهی مقام معظم رهبری در زمینهی تغییر ساختار جمعیت، بایستی به زمینههای تاریخی تحولات جمعیت کشور، چالشها و پیامدهای گذار ساختار سنی جمعیت در کشور توجه نمود. همانگونه که میدانیم، اولین و مهمترین وظیفهی هر مسئول ارشد جامعه صیانت و اعتلای جامعه است و حفاظت جامعه منوط به بقای نسل است. شواهد و قرائن جمعیتشناختی حاکی از افت شدید باروری در دو دههی اخیر است که موجب نگرانی شده است. با مراجعه به ارقام مرکز آمار ایران و سازمان ملل در سال 1385 این رقم برای کل کشور 1.8فرزند است؛ یعنی 18 فرزند با 20 نفر والدین جایگزین میشود که 2 نفر کمتر از حد جانشینی است.
این رقم در حال حاضر (1390) به حدود 1.6فرزند برای هر مادر رسیده است. بر اساس مطالعهی سازمان ملل در حال حاضر بیش از 20درصد جمعیت کشورهای توسعه یافته بالاتر از 60 سال سن دارند و این نسبت تا سال 2050م. به 32.4درصد کل جمعیت کشورهای توسعه یافته خواهد رسید. براساس این پیشبینی تا سال 2025م. نزدیک 11 درصد از کل جمعیت ایران در سنین بالای 60 سال قرار خواهد گرفت و این نسبت تا سال 2050م. به نزدیک 26 درصد خواهد رسید یعنی بیش از یک چهارم کل جمعیت ایران سالخورده خواهند بود.
این تحول بزرگ مستلزم توسعهی قابل ملاحظهی اقدامهای حمایتی و تأمینی است. علاوه بر بعد جمعیتشناختی، ابعاد اقتصادی، اجتماعی و امنیتی (به ویژه توطئههای استکباری نظیر تشدید نسلکشی و کاهش جمعیت جهان و کشورهای مسلمان منطقهی خاورمیانه) نیز حائز اهمیت است که بر نگرانی معظمله صحه گذاشته است.
پیر شدن جامعهی ایران از چه سالهایی کاملاً مشهود بوده و چرا تا کنون مقامهای مسئول در این باره هشدار جدّی ندادهاند؟
با توجه به تحولات جمعیتی کشور، نقطهی عطف تاریخی تغییر ساختار سنی جمعیت را بایستی در سرشماری سال 1375 جستوجو کرد. تا سال 1365 ساختار جمعیت رو به جوانی بوده و بیش از 40درصد از کل جمعیت را جمعیت زیر 15 سال تشکیل میدادند، اما در سال 1375 این درصد به 39.5درصد و به دنبال آن در سال 1385 به 25.8دصد رسیده است. به عبارت دیگر، در نیم قرن گذشته مسئلهی جوانی جمعیت در ایران محوریت داشته و در نیم قرن آینده به تدریج مسئلهی سالخوردگی جمعیت و تمرکز نسبی بر سنین میانسالی نمود و محوریت خواهد داشت.
براساس سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن، جمعیت سالمندان (65 سال به بالای) کشور در فاصلهی سالهای 1385- 1335 بیش از 4.5برابر شده است، این رقم در مقایسه با نسبت افزایش کل جمعیت در دورهی مشابه (جمعیت کشور طی این سالها 3 برابر شده) رقم بزرگتری را نشان میدهد. متوسط رشد سالانهی جمعیت افراد سالمند در بین سالهای 85-1375 حدود 3.5درصد بوده، در حالی که این نسبت برای جمعیت کل کشور حدود 1.61درصد بوده است، بهعبارتی طی این سالها متوسط رشد سالانهی افراد سالمند بیش از 2 برابر رشد جمعیت کل کشور بوده است.
هشدارها و زنگ خطرها از سال 1371 توسط صاحبنظران جمعیتی در خصوص بازنگری سیاستهای جمعیتی زده شده بود ولی انحراف از قانون برنامهی اول توسعهی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، نبود شورای عالی سیاستگذاری و برنامهریزی جمعیت و نبود نهاد تخصصی برای راهبری مدیریت جمعیت برای رصد مداوم تحولات جمعیت در کشور، این هشدارها را مسکوت باقی گذاشته بود.
در قانون برنامهی اول توسعهی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در زمینهی خطوط کلی سیاست تحدید موالید کشور در بخش جمعیت چنین آمده است: «بر مبنای بررسیهای به عمل آمده، اعمال سیاست تعدیل موالید از 6.4مولود زنده به دنیا آمده در طی دوران بالقوه باروری یک زن (سال 1365) به 4 نوزاد در سال 1390 و کاهش نرخ رشد طبیعی جمعیت از 3.2 به 2.3 درصد در همین مدت با توجه به ساختمان فعلی بسیار جوان جمعیت و ویژگیهای زیستی و فرهنگی جامعه امکان پذیر خواهد بود.
از این رو کاهش باروری عمومی زنان تا حد 4 نوزاد و نرخ رشد طبیعی 2.3درصد در سال 1390 مهمترین هدفهای دراز مدت سیاست تحدید موالید کشور خواهد بود و متناسب با این هدفها، کاهش نرخ رشد طبیعی جمعیت به 2.9درصد در انتهای این برنامه و ابتدای برنامهی توسعهی بعدی از راه اثرگذاری آگاهانه و برنامهریزی شده بر متغیر باروری به عنوان عمدهترین هدف جمعیتی این برنامه در نظر گرفته شده است.»
نتایج سرشماری سال 1385 کشور نشان میدهد که روند تحولات جمعیتی کشور با آنچه که در قانون برنامهی اول توسعه آمده، دارای انحراف چشمگیر بوده است. همچنان که بیان شد بر اساس سرشماری سال 1385 رشد جمعیتی کشور 1.62و میزان باروری کل کشور 1.8 و بر اساس سرشماری 1390، باروری کل 1.6فرزند اعلام شده است. این انحرافها از قانون برنامهی توسعه، ضرورت تجدید نظر در سیاستهای جمعیتی را بیشتر میکند.
با این اوصاف، دلیل اعمال برنامههای کنترل جمعیت در کشور چه بوده است؟ و اگر جلوی برنامههای کنترل جمعیت گرفته نشود چه اتفاق ناگواری برای اقتصاد ایران رخ خواهد داد؟
آهنگ زمانی وقوع تحولات جمعیتی در هر کشوری متفاوت است. انتقال جمعیت در جهان نیز به سمت کاهش باروری و مرگ و میر در قالبهای اقتصادی و اجتماعی متغیری، رخ داد. در کشور ما نیز باروری به سبب شرایط اجتماعی (جنگ) در برههای از زمان (در دههی 60) افزایش و سپس بعد از یک دورهی به نسبت بلند مدت کاهش یافت. نکتهی مهم این است که ماهیت اصلی برنامههای کنترل جمعیت، حفظ توازن در ساختار جمعیت است. آنچه در ارتباط با مسئلهی جمعیت اهمیت دارد این است که تلاش شود تغییرات موجود جمعیتی مطابق با بهترین آهنگ رشد جمعیت و موزون، در مسیر یک جمعیت مطلوب و بهینه قرار گیرد.
در برههای از زمان، هشدارها و زنگ خطرها جدّی گرفته نشد. به عنوان یک برآیند جمعیتی، نتیجهی بالا بودن سطح باروری و افت اساسی در کشور، افزایش جمعیت در سن کار را به دنبال آورد، یعنی زمانی که برآمدگی بهوجود آمده در اثر باروری بالا در هرم سنی، به طرف سنین میانی هرم سنی میل میکند و از آن به عنوان پنجرهی جمعیتی یاد میکنند. پنجرهی جمعیتی به شکلهای متفاوتی منجر به بروز فرصتها برای رشد تولید سرانه میشود. بررسیهای «بلوم» و «ویلیامسن» در مورد تأثیرات ساختار سنی بر رشد اقتصادی در آسیای شرقی نشان داد که افزایش جمعیت در سن کار در جهش اقتصادی آسیای شرقی بسیار مؤثر بوده است، بهطوری که بین یک چهارم تا دو پنجم معجزهی اقتصادی آسیای شرقی را به بهره گیری از پنجرهی جمعیتیشان نسبت دادهاند.
لازم به ذکر است که پنجرهی جمعیتی و بهرهوری اقتصادی ناشی از آن همواره قطعی نیست و برای تحقق این فرصت نیاز به اتخاذ سیاستهای مناسب در حیطهی آموزش و بهداشت و انعطاف و توسعه در بازار کار و همچنین تشویق سرمایهگذاری و پسانداز است. اگر سیاستهای مناسب در دورهی طلایی جمعیتی اتخاذ نگردد، ممکن است منجر به هدر رفتن سرمایهگذاری در بخش آموزش، افزایش بیکاری و بار اقتصادی غیرقابل تحمل بر بخشهای تأمین اجتماعی و بیمه گردد. (فرصت اقتصادی تبدیل به تهدید اقتصادی میشود.)
نکتهی بعدی، با توجه به اینکه در حال حاضر، تعداد سالمندان سهم کمتری از جمعیت کشور را به خود اختصاص داده است، اما فزونی سرعت رشد جمعیت سالمند در مقایسه با رشد جمعیت کل کشور و پیشبینی افزایش تعداد و سهم سالخوردگان (جمعیت 60 ساله و بیشتر) در سالهای آینده، لزوم برنامهریزی آیندهنگر برای کنترل مسائل مربوط به این گروه از جمعیت شامل نیازهای دارویی، نگهداری و مراقبت از آنها و… را توجیه میکند. بر اساس جدیدترین گزارش سازمان ملل متحد، پیشبینی شده است جمعیت بالای 60 سال ایران طی سالهای 2011 تا 2050م. با رشد 26 درصدی به 33 درصد کل جمعیت این کشور برسد و ایران از نظر سرعت پیر شدن جمعیت رتبهی سوم جهان را بعد از کشورهای امارات متحده عربی و بحرین به خود اختصاص خواهد داد.
بنا بر این گزارش، جمعیت جهان در حال پیر شدن است. افزایش سن جمعیت در جوامع انسانی تبعاتی چون افزایش هزینههای درمانی، کاهش تعداد نیروی کار را در پی خواهد داشت. این پیامدها، هشدارهایی جدّی برای بخشهای اقتصادی و صنعتی کشورها به شمار میروند. در کشور ما نیز، رشد جمعیت سالمند، وضع سیاستها و برنامههای اجرایی جدیدی را در این زمینه طلب میکند.
نتایج سرشماری سال 1385 کشور نشان میدهد که روند تحولات جمعیتی کشور با آنچه که در قانون برنامهی اول توسعه آمده، دارای انحراف چشمگیر بوده است. همچنان که بیان شد بر اساس سرشماری سال 1385 رشد جمعیتی کشور 1.62و میزان باروری کل کشور 1.8 و بر اساس سرشماری 1390، باروری کل 1.6فرزند اعلام شده است.
آقای دکتر، افزایش جمعیت برای جامعهای مانند ما اکنون یک تهدید است یا فرصت؟ تحلیل حضرتعالی چیست؟ با توجه به اینکه جنابعالی اقتصاد توسعه خواندهاید، چه استدلالهای اقتصادی دارید تا خانوادهها را برای بچهدار شدن تشویق و ترغیب کنید. خیلی از خانوادهها میگویند با توجه به گرانیها و مشکلات عدیدهی زندگی، ضرورتی ندارد فرزند در خانواده بیشتر شود؟
همانگونه که اشاره شد، اولین و مهمترین وظیفهی هر مسئول ارشد جامعه، صیانت و اعتلای جامعه است و حفاظت جامعه منوط به بقای نسل است. حال اگر به منابع داخلی و بینالمللی مراجعه شود به اطلاعاتی بر میخوریم که زمینهساز نگرانی است. یک شاخص شناخته شدهی زاد و ولد، نرخ باروری کل ((T.F.R است. در بیان سادهتر منظور از نرخ باروری کل تعیین تعداد فرزندانی است که جانشین والدین شوند، اگر این شاخص در حد 2.1بچه یا کمتر باشد به معنای کاهش تدریجی جمعیت است. با مراجعه به ارقام مرکز آمار ایران و سازمان ملل در سال 1385 این رقم برای کل کشور 1.8فرزند است.
یعنی 18 فرزند با 20 نفر والدین جایگزین میشود که 2 نفر کمتر از حد جانشینی است. این رقم در حال حاضر(1390) به حدود 1.6فرزند برای هر مادر رسیده است. یادآور میشم که این شرایط مختص ایران نیست و میدانیم که هم اکنون تعدادی از کشورهای پیشرفته که نرخ باروری کل آنها کمتر از 2 فرزند است با ارائهی مشوقهایی تلاش دارند تا والدین را به داشتن فرزند بیشتر ترغیب کنند و کسی هم اقدامهای آنها را منفی ارزیابی نمیکند. حال شما از جمعیتشناسان داخلی و بینالمللی سؤال کنید آیا باروری کلی 1.6فرزند به ازای هر مادر، نگران کننده است یا نه؟ اگر همگی تأیید کردند پس ضرورت بررسی موضوع و اصلاح سیاستها جای تردید نخواهد داشت.
در آن صورت میتوان در راستای بهینه کردن جمعیت و تدوین سیاست جامع جمعیتی اقدام کرد. اضافه مینمایم که اتخاذ سیاست جمعیتی لزوماً مترادف با تحدید یا افزایش موالید نیست. بلکه جنبههای دیگر جمعیت از جمله آموزش، اشتغال مولد، مهاجرت، بهداشت و …. هر کدام از اهمیت خاصی برخوردارند.
در رابطه با سطح کیفیت زندگی شاخصی وجود دارد به نام شاخص توسعهی انسانی که همه ساله سازمانهای بینالمللی با محاسبه و ارزیابی آن سطح کیفی زندگی در کشورهای مختلف را ارائه میکنند. این شاخص شامل آموزش، امید زندگی و درآمد سرانهی تبدیل شده به قدرت خرید مردم بر حسب دلار است. این آمار در سال 2011م. گویای آن است که ایران از نظر شاخص توسعهی انسانی در میان 187 کشور دنیا در رتبهی 88 قرار گرفته که در مقایسه با 2 دههی گذشته ارتقای بسیار خوبی است.
بر این اساس نمیتوان پذیرفت که افزایش جمعیت موجب کاهش سطح کیفی زندگی ایرانیان شده است. نتایج مطالعات اخیر نشان داده است که رابطهی شاخص توسعهی انسانی با تعداد جمعیت در ایران قابل ملاحظه است. همواره با افزایش جمعیت کشور در طول 3 دههی اخیر، شاخص توسعهی انسانی که مبین سطح کیفی زندگی در کشور است، رو به بهبود بوده است. بنابراین اعتقاد بنده بر این است چون مسئلهی رشد جمعیت یک مسئلهی ساختاری است، به تدریج و همراه با تغییرات در ساختار اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه امکان تغییر سطح باروری بهوجود میآید، بنابراین امکان افزایش جمعیت صرفاً با بستههای تشویقی، بدون ایجاد تغییرات ساختاری وجود ندارد.
در مورد افزایش درآمد خانوارها و رابطهی آن با افزایش فرزند آوری این نکته را باید مد نظر قرار داد که درآمد افراد تا حدی میتواند باعث تشویق به فرزند آوری گردد. بعد از افزایش درآمد از یک آستانهای، میتوان گفت افزایش درآمد باعث افزایش فرزند آوری نمیشود. نمودار زیر نشان میدهد در اکثر کشورهای دنیا، کشورهایی که دارای درآمد سرانهی کمتر از 5هزار دلار هستند، باروریشان بالاست ولی وقتی میآید بالاتر از 5هزار دلار؛ میبینیم که هیچ فرقی نیست بین آن کشوری که 5هزار دلار درآمد دارد با آن کشوری که 7هزار دلار یا 45هزار دلار درآمد سرانه دارد. آمریکا درآمد سرانهاش 45هزار دلار است ولی باروری آن با کشوری که 10 هزار دلار درآمد سرانه دارد برابر است.
البته همان طور که در نمودار مشاهده میکنید، تمامی کشورهایی که پایینتر از 5هزار دلار درآمد سرانه دارند از باروری بالایی برخوردار میباشند. بنابراین مشاهده میشود افزایش درآمد سرانه تا حد 5هزار دلار باعث کاهش باروری شده است و بعد از این آستانه، افزایش درآمد سرانه هیچ اثری بر افزایش یا کاهش باروری نداشته است. بنابراین یک حداقلی از تمکن مالی برای ازدواج و فرزند آوری نیاز است اما تمکن مالی بیشتر در هیچ کجای دنیا باعث فرزند آوری بیشتر نشده است.
از جمله مسائلی که هماکنون دیده میشود، تشویق رسانههای غربی برای کاهش جمعیت ایران است، دلیل این توصیههای رسانههای غرب و غربیها چیست؟
به گمان رسانههای غرب و غربیها، اگر جمعیت خوب مدیریت شود، جمعیت عامل قدرت میشود و این خود موجب توازن ترس و به خطر افتادن منافع کشورهای توسعه یافتهی جهان میشود. نشست «بیلدربرگ» به عنوان حکومت نامرئی جهان (انجمن سیاسی و اقتصادی جهان) درصدد طراحی مقدمات جنگ بزرگ در خاورمیانه، تشدید نسلکشی و کاهش جمعیت جهان به ویژه کشورهای مسلمان منطقهی خاورمیانه است.
وضعیت دیگر کشورهای جهان در حوزهی بافت جمعیتی، چگونه است؟ آیا کشورهایی مانند آمریکا، اسراییل و اروپاییها نیز بافتی مشابه ایران دارند؟ آنها برای گسترده شدن جمعیتشان چه مشوقهایی را برای مردمشان به کار میگیرند؟
وضعیت کلی رشد جمعیت در جهان نشان میدهد که طی دهههای گذشته رشد جمعیت در کشورهای در حال توسعه نه تنها دو برابرکشورهای پیشرفته بوده، بلکه با سرعتی رشد کرده که قبلاً در کشورهای پیشرفته سابقه نداشته است. البته باید گفت که در دههی اول قرن بیستویکم، کاهش تفاوت در بین دو گروه کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه ملاحظه میشود و در برخی از کشورهای در حال توسعه، باروری به سطح جانشینی (در حد 2 فرزند) رسیده است و رشد نزدیک به 1.5تا 2درصد و کمتر از آن را تجربه میکنند که کشور ایران جزو این دسته از کشورهاست.
لازم به ذکر است که بعضی از کشورهای در حال توسعه رشد بالای جمعیتی را تجربه میکنند. در حال حاضر ایران از نظر رشد سالانهی جمعیت در حد میانی و در سطح بینالمللی از جمله کشورهای با رشد متوسط جمعیتی است. کشور آمریکا و اروپاییها به دلیل اینکه زودتر وارد مرحلهی انتقال شده و زودتر به پیری جمعیت رسیدند، سوپاپ اطمینان آنها برای توازن جمعیتشان، مهاجرتهای بینالمللی بود که اکثراً از کشورهای در حال توسعه تأمین میشد. اکنون نیز در این کشورها، سیاستهای افزایش موالید در حال شکلگیری است و بستههای تشویقی رفاهی و حقوقی در نظر گرفته شده است. باروری کل ایران نسبت به کشورهای آمریکا، انگلستان و فرانسه در حد به نسبت پایینی است.
سیاستهای مشوق باروری اعمال شده در کشورهای اروپایی که با روند کاهشی باروری روبهرو بودهاند عبارتاند از:
– مشوقهای مالی و اقتصادی؛
– تدوین قانون حمایت از خانواده و قرار دادن آن در رأس برنامههای دولت؛
– سازگار نمودن مشارکت زنان در بازار کار با فرزند دار شدن (سازگار نمودن نقش مادری با نقش کارمندی و کارگری) شامل مرخصی زایمان به مدت مناسب با حقوق «فراهم آوردن امکانات نگهداری کودکان در مهد کودکها»؛
– تشویق تولد فرزند دوم و سوم؛
– تشویق تساوی مسئولیتها برای زن و مرد هم بهعنوان کارمند و هم بهعنوان ارائه دهندهی مراقبت برای کودک؛
– مرخصی آموزشی با حقوق؛
– وامهای بدون بهره به زوجهای تازه ازدواج کرده؛
– افزایش پاداشهای مادی به تولدها؛
– افزایش مزایای پرداختی ماهانهی خانواده؛
– بهبود مراقبت از کودکان؛
– افزایش سرمایهی انسانی با تشویق مردم برای کارکردن برای سالهای طولانیتر. این امر به معنای طولانی کردن طول مدت زندگی کاری و تشویق ورودیهای جدید به بازار کار مانند زنان است (این سیاست بیشتر برای مقابله با عواقب سالمندی جمعیت است.)؛
– برنامهی تخفیف ساعتهای کار و مزایای مربوط به آن(نروژ)؛
– برنامهی حمایت از مراقبت کودکان در مراکز غیردولتی(نروژ).
برخی سیاستهای مشوق باروری در کشورها، سال شروع، ماهیت برنامهها، تأثیرات آن بر باروری
تحولات میزان باروری کل طی سالهای 2005 تا 2011م
در صورت وقوع جامعهی پیر برای ایران در آینده، با چه بحرانهایی مواجه میشویم؟
با توجه به تجربهی انتقال جمعیتی در کشور، پیشبینیهای علمی انجام شده و آیندهنگری مسائل جمعیتی از دیدگاه صاحبنظران جمعیتی کشور، پیامدهای پیری جمعیت (دغدغه)، شامل پیامدهای جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی – فرهنگی خواهد شد که عبارتاند از:
– پیامدهای جمعیتی
الف) کاهش حجم و رشد جمعیت ملی؛
ب) کاهش باروری و قدرت تجدید نسل؛
ج) افزایش میانهی سنی و سالمندی جمعیت؛
پیامدهای اقتصادی
د) کاهش جمعیت در سن کار؛
هـ) کاهش رشد اقتصادی؛
و) پایین آمدن نرخ پس انداز خانواده؛
ز) افزایش بار مالی نسلهای جوانتر؛
ح) افزایش بار تکفل؛
ط) افزایش تقاضای بازنشستههای فعلی و فشار بر سیستم تأمین اجتماعی؛
– پیامدهای اجتماعی – فرهنگی
ی) شکافهای نسلی در اثر بهم خوردن توازن جمعیت نسلها؛
ل) جمع شدن چترهای حمایتی خانواده از سالمندان.
با تشکر از اینکه وقت خود را در اختیار «برهان» قرار دادید/۱۳۹۱/۵/۱۷
منبع:
http://www.borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=3844