خانه » همه » مذهبی » امامت

امامت


امامت

۱۳۹۷/۰۷/۲۰


۱۶۳ بازدید

منزلت و جایگاه امامت را از نگاه امام رضا(علیه السلام) بیان کنید.

یکی از توصیف های جامع و زیبایی که درباره ی جایگاه امامت بیان شده، از حضرت رضا(علیه السلام) در مرو به یادگار مانده است. عبدالعزیزبن مسلم می گوید:[ کافی، ج1، ص 198 تا 203. ] با امام رضا(علیه السلام) در مرو بودیم. روز جمعه ای در اوایل ورود، با عده ای در مسجدجامع اجتماع کردیم. سخن درباره ی مسئله ی امامت درگرفت و از اختلاف های بسیاری که درباره ی آن شده است، بحث به میان آمد. نزد آقای خود [امام رضا(علیه السلام)] آمدم و ایشان را از این که مردمان دراین باره سخن می گفتند، آگاه کردم. ایشان لبخند زدند و گفتند: «ای عبدالعزیز، مردمان ندانستند و در اندیشه های خود دچار فریب شدند. خدای عزّوجل جان پیامبر خود را نگرفت، مگر آن گاه که دین را برای او تمام کرد و قرآن را بر او فرو فرستاد. در قرآن، بیان هر چیز است. در آن، حلال و حرام، حدود و احکام و همه ی آنچه مردمان به آن نیاز دارند، به تمامی واضح و آشکار است. خداوند می فرماید: (((ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ)))؛[ انعام (6)، آیه 38. ]
«در کتاب از هیچ چیز فروگذار نکردیم».
در حجةالوداع که سال آخر عمر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بود، این آیه نازل شد:
(((الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الاسْلامَ دِیناً)))؛[ مائده (5)، آیه 3. ]
«امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را برای شما به عنوان دین برگزیدم».
مسئله ی امامت، متمم دین است. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از دنیا بیرون نرفت؛ مگر آن گاه که نشانه های دین را برای امت آشکار ساخت، راه درست را به ایشان نمود، آنان را بر راه راست قرار داد و علی(علیه السلام) را عَلَم و امام ایشان معیّن کرد. او هیچ چیز را که امت به آن نیازمند بودند، بیان ناکرده باقی نگذاشت. پس هرکس گمان برده که خداوند دین خود را تمام نکرده، کتاب خدا را رد کرده است. هرکس کتاب خدا را رد کند، به آن کفر ورزیده است.»
امام رضا(علیه السلام) ادامه دادند: «آیا مردم قدر امامت و پایگاه آن را در برابر امت می دانند که گزینش ایشان در آن روا باشد؟! امامت بلندقدرتر، گران مایه تر، رفیع جایگاه تر، استوارتر و ژرف تر از آن است که مردمان با خِردهای خود بتوانند به آن برسند یا با اندیشه های خود از آن آگاه شوند یا امامی را به گزینش خویش اختیار کنند. امامت آن است که خدای تبارک وتعالی ابراهیم خلیل(علیه السلام) را پس از پیامبری و دوستی خود، همچون پایگاه سومی، به آن مخصوص گردانید. امامت فضیلتی بود که خداوند، ابراهیم(علیه السلام) را بِدان مُشرَّف ساخت و نامور کرد و فرمود: (((إِنِّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً)))[ بقره (2)، آیه 124. ]؛ «تو را برای مردمان، امام و پیشوا قرار می دهم.» خلیل(علیه السلام) که با این عنوان غرق شادی شده بود، پرسید: (((وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی)))؛ (و از فرزندانم؟) خدای متعال گفت: (((لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمِینَ)))[ همان. ]؛ «عهد من [امامت] نصیب ستمکاران نخواهد شد.» پس این آیه، امامت هر ستمگری را تا روز بازپسین، باطل کرده و این منصب، مخصوص برگزیدگان است.
خداوند سپس، اکرام را بر ابراهیم(علیه السلام) تمام کرد و در فرزندانش کسانی را اهل پاکی قرار داد تا شایسته ی مقام امامت باشند. باری تعالی فرمود:
(((وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ نافِلَة وَ کُلًّا جَعَلْنا صالِحِینَ وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّة یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاة وَ إِیتاءَ الزَّکاة وَ کانُوا لَنا عابِدِینَ)))؛[ انبیا (21)، آیات 72 و 73. ]
«به او اسحاق و یعقوب [نواده ی او] را بخشیدیم و همه را از صالحان قرار دادیم. آنان را امامانی قرار دادیم که به فرمان ما راهنمایی کنند. نیکوکاری و برپاداشتن نماز و دادن زکات را به ایشان وحی کردیم. آنان خود، پرستندگان ما بودند.»
بدین گونه، امامت در ذُریه ی او بود و از بعضی به بعضی دیگر، در قرن های متوالی انتقال پیدا می کرد تا آن گاه که خدای متعال آن را میراث پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) قرار داد و فرمود:
(((إِنَّ أَوْلَی النّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ اللّهُ وَلِیُّ الْمُؤمِنِینَ)))؛[ آل عمران (3)، آیه 68. ]
«نزدیک ترینِ مردمان به ابراهیم آنان بودند که از او پیروی کردند و این پیامبر و کسانی که ایمان آوردند. خدا ولیّ مؤمنان است.»
پیشوای هشتم ادامه دادند: «امامت به پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اختصاص یافت. او نیز به فرمان خدا، آن را بر دوش علی(علیه السلام) نهاد. سپس، بنا بر آنچه خدا واجب کرده بود، در اختیار برگزیدگان ذُریه ی او قرار گرفت: کسانی که خدا به آنان علم و ایمان ارزانی داشته و به آنان فرموده است:
(((وَ قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الایمانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِی کِتابِ اللّهِ إِلی یَوْمِ الْبَعْثِ)))؛[ روم (30)، آیه 56. ]
«کسانی که علم و ایمان بهره ی ایشان شده است، گفتند که در [گورهای خویش، چنان که در] کتاب [تقدیر] خدا ثبت است، تا روز رستاخیز درنگ خواهید کرد.»
پس تا روز قیامت، امامت مخصوص فرزندان علی(علیه السلام) است؛ زیرا پس از محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)، دیگر پیامبری نخواهد آمد. با این وصف، آن نادانان از کجا می توانند امامی برای خود برگزینند؟! امامت منزلت پیامبران و ارث اوصیاست. جانشینی خدا و رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) و مقام امیرالمؤمنین(علیه السلام) و میراث حسن و حسین(علیهم السلام) است. زمام دین است. نظام مسلمانان و اصلاح کننده ی دنیا و مایه ی عزّت مؤمنان است. اصلِ رشدکننده ی اسلام و فرعِ بلندمرتبه ی آن است.
نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، فراوانی غنائم و صدقه ها، روان شدن حدود و احکام و نیز پاسداری از مرزها و اطراف، با امام اتمام می یابد. امام، حلال خدا را حلال و حرامش را حرام می کند. او حدود الهی را روان می سازد. از دین خداوند دفاع می کند. با حکمت و پند نیکو و برهان رسا، مردمان را به راه پروردگار می خواند. او امین خدا در میان آفریدگان، حجّت الهی بر بندگان، جانشین باری تعالی در سرزمین ها، دعوت کننده به سوی ایزد و مدافع حرم خداست. امام از گناه پاک و از عیب تهی است. علم، مخصوص به او و بردباری از ویژگی های اوست. نظام دین است و مایه ی عزّت مسلمانان و خشم منافقان و هلاک کافران. بار گران امامت را بر دوش دارد. از سیاست آگاه است. فرمان بردن از او واجب است. برپای دارنده ی فرمان خدای عزّوجل است. نصیحت گوی بندگان و پاسدار دین خداست.»

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد