۱۳۹۶/۰۸/۲۱
–
۱۳۲۳ بازدید
چیکار کنیم انگیزه عبادت را در خود تقویت کنیم؟
مقدمه برای اینکه از عبادت لذت ببریم و احساس خستگی و کسالت نکنیم، ابتدا باید بدانیم که عبادت چیست، چگونه ارتباطی است و سپس حقیقت عبادت را در خودمان محقق کنیم و به ارتباط خود با خدای متعال عمق ببخشیم و سجاده را به می عشق حق تعالی رنگین سازیم تا از عبادت لذت ببریم.(در این پاسخ به عنوان نمونه به بارزترین مصداق عبادت یعنی نماز پرداخته شده است.)عبادت اظهار عبودیت نسبت به خدای قادر متعال است. نماز برای این است که با خداوند به عنوان منبع و معدن قدرت و عشق در هستی پیمان عبادت و اطاعت و عشق ببندیم و با او عهد کنیم که وقتی نماز به پایان رسید، تا نماز بعدی تنها او را بپرستیم، تنها او را دوست بداریم و تنها از او کمک بخواهیم. نه اینکه از کسی از بندگان خدا کمک نخواهیم، و مخلوقات خداوند را دوست نداشته باشیم، بلکه معتقد باشیم که همه بندگان او هستند، هرگونه عشق و محبتی از خدا است و هر کمکی که به ما می رسد یا از ما به دیگران می رسد، از جانب خدای متعال و به قدرت و رحمت او است. نماز تنها قول و قرار و عهد و پیمان است، حقیقت نماز بعد از نماز آغاز می شود. بعد از اینکه نماز تمام شد، تازه شروع می شود. یعنی پایان نماز , آغاز وفا کردن به عهد عبودیت و پیمان عشق ورزی با محبوب عالم است. در زیارت امام حسین(ع) می خوانیم که اشهد انک قد اقمت الصلاه، شهادت می دهم که تو نماز را به پاداشتی . این که گفته شد همان معنای به پاداشتن نماز و یاد دائم حق تعالی و معنای این بیت شاعر است که گفته : خوشا آنان که دائم در نمازند .اگر بدانی که نماز و عبادت رابطه تو را با محبوب و قدرت مطلق هستی برقرار می کند و تنها منبع قدرت تو خدای متعال است و او است که تمام نیروهای مورد نیازت را به تو عطا می کند، با شوق به سوی آن می روی و با قلبت با او سخن می گویی و خشوع و خضوع خواهی داشت و از این رابطه عارفانه لذت ها خواهی برد.اگر بدانی و ببینی که چگونه انسان های تارک نماز یا کسانی که اهمیتی برای عبادت قایل نیستند، ضعیف می شوند و در کار خود درمی مانند و نیروی ایمان و اراده کمی دارند و در مقابل هر مشکل و سختی به راحتی می شکنند و در زندگی کم می آورند، به این نتیجه خواهی رسید که نیروی ایمان و استقامت مومن از نماز و عبادت است و خدا است که به ما قدرت تحمل و پیشرفت و آرامش و عظمت می دهد و زندگی مومن را سامان دهی می کند.البته انسان حالات گوناگونى دارد. در نهج البلاغه از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده: «ان للقلوب شهوه و اقبالا و ادبارا» بنابراین قلب انسان گاه اقبال به خدا و معنویات دارد و گاه پشت مى کند. در این رابطه فرموده اند: در هنگام اقبال دل به مستحبات و مندوبات بپردازید و در صورت ادبار به واجبات اکتفا کنید. البته هر قدر انسان مجاهده نفس بیشترى کند و با خدا و قرآن و اهل بیت(ع) انس بیشترى گرفته و دل از هواهاى نفسانى تخلیه کند به تدریج اقبالش بیشتر شده و به صورت ملکه راسخه در مى آید. آن گاه است که در همه حالات به یاد خدا و متوجه اوست و هیچ چیز نمى تواند او را از محبوب حقیقى باز دارد. این همان حالتى است که ازآن تعبیر به «نماز دائم» شده است:خوشا آنان که الله یارشان بى به حمد و قل هوالله کارشان بىخوشا آنان که دایم در نمازند بهشت جاودان ماوایشان بىآرى واقعا گمشده انسان خدا است و تا انسان دریافت درست و حقیقى از مبدأ و معبود خود نداشته باشد، دلش آرام نمى گیرد. انسان به دنبال این حقیقت است که به نوعى حضور حق تعالى را در زندگى خویش احساس نماید و از این که مى بیند در بسیارى از موارد قادر نمى باشد که حضور او را در زندگى خویش ادراک نماید، به شدت غمگین مى شود و احساس مى کند که از او غافل و دور افتاده است.لذا یکی از مهمترین راههای برطرف کردن حالت کسالت در نماز این است که حضور خداوند را در زندگی ( بویژه در نماز ) حس کنیم ؛ و برای رسیدن به این مطلوب ,تنها راه , معرفت صحیح و تصور و شناخت حقیقی از حق تعالی است .براى تقویت این حرکت و رشد آن توجه به چند نکته لازم است:
1- پرهیز از مجالست و همنشینى با اهل دنیا و دور از معنویت. چه آنکه از رسول اکرم(ص) نقل شده است که فرمود: «به خاطر برخورد با اهل دنیا قلبم زنگار گرفته و مکدر مى شود و براى جبران آن روزى هفتاد مرتبه استغفار مى کنم». خداوند نیز در سوره «نجم آیه 29»مى فرماید: فاعرض عن من تولى عن ذکرنا و لم یرد الا الحیوه الدنیا پس از کسانى که از یاد ما روى گرداندند و جز زندگى دنیا را نخواستند اعراض کن و روى بگردان .
2- محاسبه نفس که هر شب یا هر هفته و یا لااقل هر ماه گذشته خود را بررسى نماید و به تعبیرى به خود نمره بدهد. اگر کار شایسته اى انجام داده سپاسگزار بوده و از خداوند ادامه توفیق را بخواهد و اگر مرتکب خلافى شده استغفار نموده و تصمیم بر ترک آن بگیرد.
3 – بهره گیرى از ثقل اکبر و قرآن کریم و انس با آن. چه این که هم تلاوت و حفظ قرآن به انسان نورانیت بخشیده و معنویت مى دهد و هم آشنایى با معارف آن (هرکسى در حد خودش حتى در حد ترجمه) موجب رشد روحى مى باشد. زیرا معارف قرآن و آیاتش نسخه هایىاست براى درمان دردها و مشکلات .
4- بهره گیرى از ثقل اصغر و ائمه هدی(ع) و توسل به ایشان. باید توجه داشت که توسل به حضرات معصومین(ع) هم خود توجه به حق تعالى و عالم ملکوت است و هم زمینه ساز بهره گیرى بیشتر از فیض ربوبى و کسب توفیقات بیشتر.
5 – ترک تعلقات دنیوی . وجهه ی قلب انسان همیشه به سوی تعلقات وی و چیزهایی است که به آنها دل بسته است ؛ ما تکلیف داریم نیازهایی مادی خود را برطرف کنیم , اما آنها را هدف ندیده بلکه دنیا و آنچه در آنست را وسیله ای ببینیم برای رسیدن به اهداف بالاتر و برتر . بنابراین مؤمن حقیقی از دنیا استفاده می کند ولی به دنیا دل نمی بندد و برای دنیا کار نمی کند و لذا چنین کسی تمام توجهش به سمت اطاعت از حق تعالی است و چون مطیع اوامر خداوند و فرستاده های او است , بنابراین قلب او نیز کم کم لبریز از محبت او می شود و در هنگام نماز , بیشتر از هر زمان و موقعیت دیگری حضور قلب دارد , چرا که گرایشهای عاطفی انسان , اصلی ترین عامل تمرکز حواس و حضور قلب است . در مقابل , کسی که علاقه و دلبستگی به دنیا و لذتهای مادی و مانند آن دارد , تمام حواس و تمرکزش به سمت دنیاست و در نتیجه نسبت به امور معنوی بی توجه , و در نماز که یک امر معنوی است , با کسالت و خستگی وارد می شود .
راهکاری از علامه طباطبایی( ره)
یکى از شاگردان علامه طباطبایى(ره) از نداشتن خشوع در نماز و عدم حضور قلب رنج مى برد به خدمت علامه(ره) رسید و راهکارى خواست. ایشان نخست از پاسخ خوددارى کردند، پس از چندبار اصرار به شاگرد خود رو کردند و فرمودند: «شما نمى توانى!» شاگرد گفت: آقا شما بفرمایید حداقل اگر کسى پرسید به او بگویم. علامه(ره) فرمودند: «فکر در نماز دنباله افکار شبانه روز است. کسى که صبح تا ظهر به یاد خدا نبوده نمى تواند هنگام نماز یاد خدا را استمرار دهد.»
البته چون اکثر ما دلبستگی به دنیا را به صورت کامل از خود دور نکرده ایم , مواقعی پیش می آید که حال نماز خواندن نداریم و این نمی تواند عاملی برای ترک نماز شود ؛ چرا که نخواندن نماز , از خواندن نماز با کسالت ( آنهم در بعضی موارد ) گناهی بس بزرگتر است ؛ چون به فرموده ی امام معصوم , مرز بین اسلام و کفر نماز است و ترک نماز در این موارد , خود از تلبیسات شیطان لعین است . بنابراین باید سعی کنیم کسالت را به نشاط و سر زندگی تبدیل کنیم نه اینکه اصل نماز را ترک کنیم . لذا بهتر است پس از رعایت موارد ذکر شده , اگر دیدیم در بعضی موارد برای نماز خواندن , نه تنها نشاط و توجه لازم را نداریم بلکه کسل و بی رغبت به نماز هستیم , دقایقی یا ساعتی خواندن نماز را به تأخیر اندازیم و اگر عامل کسالت را می دانیم برطرف کنیم ؛ مثلا ً اگر علت آن گرسنگی یا بی خوابی و خستگی است , رفع گرسنگی کرده یا کمی بخوابیم و سپس با توسل به حضرات معصومین بویژه آقا صاحب الزمان ( عج الله تعالی فرجه الشریف ) سعی کنیم با توجه و حضور قلب نمازمان را بخوانیم .
عوامل سستی در عبادات
در اینجا مناسب است به عوامل سستی در عبادات نیز مورد اشاره قرار بگیرد. برخی از آنها عبارتند از: 1 – مهمترین عامل بی توجهی به عبادت، گناه است . حضرت حق ( جل و علا ) دستور فرمودند که با شیطان طرح دوستی نریزید و از دستورات او پیروی نکنید ؛ چرا که مطیع شیطان , از خدا اطاعت نمی کند . وقتی انسان , آلوده ی به گناه می شد یا اصلا به سمت نماز و نیایش با خدا نمی رود و یا از نماز و عبادت خویش حظ و بهره ای نخواهد برد و بطور طبیعی هر فردی به چیزی گرایش دارد که از آن لذت برد ! بنا بر این چون فرد گناهکار از نمازش لذت نمی برد ممکن است کم کم نماز را ترک کند و شیطان را به هدفش برساند . بدون شک اگر مدتی در ترک گناهان بکوشیم موفق به انجام عبادات شده و لذت و شیرینی آنرا نیز خواهیم چشید . 2 – حب دنیا محبت و علاقه ی قلبی به دنیا , ریشه ی همه ی خطاها و گناهان است ؛ لذا در اثر این محبت , انواع گناهان از انسان سر خواهد زد و به همان وضعی که در بالا اشاره کردیم گرفتار می شود چرا که حب الدنیا رأس کل خطیئه از علاقه ی قلبی به دنیا و متعلقات دنیاست که حتی در نماز هم , تمام توجه محب دنیا به سمت دنیاست و هیچ لذتی از نماز نمی برد و کم کم کاهل نماز شده و چه بسا نماز را ترک کند و به خسران ابدی گرفتار شود . 3 – عدم معرفت نسبت به خالق یکتا و حقیقت نماز مهمترین مشکل ما با نماز اینست که خود را نیازمند به نماز خواندن , نمی دانیم بلکه تنها به چشم یک تکلیف به آن نگاه می کنیم ؛ تکلیف هم همانطور که از لفظ آن معلوم است یعنی کاری که با مشقت و سختی انجام پذیرد . همه ی اینها به این خاطر است که نسبت به خالق خویش , معرفت صحیحی نداشته و از اسرار نماز آگاه نیستیم . اگر پی به عظمت خدای یکتا ببریم و بدانیم که او خالق هستی است و بی نیاز مطلق است ؛ او قادر و حکیم و عالم بر همه چیز است و …. بدانیم که چنین خدای با عظمتی , به انسان فقیر سراپا تقصیر بی چیز و نیازمند , امر کرده که بیا و با من همنشینی کن و با من حرف بزن ! چرا که تنها من می توانم احتیاجات تو را برآورده کنم و تو در اثر انس با من می توانی از دیگران بی نیاز شوی و… آیا باز هم در امر نماز کوتاهی می کنبم ؟ آیا نعوذ بالله او نیاز به هم صحبتی با ما دارد ؟ ! یا این عبد آلوده ی جاهل و نیازمند است که محتاج راهنمایی و یاری و کمک خالق خویش است ؟ انبیاء الهی و اولیاء خدا چون عظمت حق تعالی را درک کرده بودند نماز را نور چشم خود می دانستند و ندا در می دادند که کفی بی عزا ً ان اکون لک عبدا ً و کفی بی فخرا ً ان تکون لی ربا ً (2) برای من همین عزت , که عبد تو باشم و برای من همین فخر , که تو رب من باشی کفایت می کند و اینان همانها هستند که قرآن در وصفشان فرمود : یخرون للاذقان سجدا ً (3)در محجة البیضاء آمده است که خداوند فرمود : یا داوود : اگر آنان که روی از من گردانیده اند می دانستند انتظار و شوق مرا به ترک معصیتشان و مدارائیم را با ایشان , هر آینه از شوق , جان رها می کردند و در اثر محبت و عشق , بند بندشان از هم میگسست . (4)ندهی اگر به او دل , به چه آرمیده باشی ؟ نگزینی ار غم او چه غمی گزیده باشی؟نظری نهان بیفکن , مگرش عیان ببینی گرش از جهان نبینی زجهان چه دیده باشی؟ سوی او چو نیست چشمت , چه در آیدت به دیده سوی او چو نیست گوشت چه سخن شنیده باشی؟ ( فیض کاشانی )4 – عدم صبر بر طاعت انجام هر تکلیفی در آغاز راه , صبوری می خواهد و استقامت . امام خمینی ( رحمة الله علیه ) در توضیح صبر در اطاعت فرموده اند : [ یعنی ] انسان در فرمانبرداری حق تعالی , خود دار باشد و نفس اماره عنان از دست انسان نگیرد , و افسار گسیخته نکند . (4) در حدیثی از امام علی ( علیه السلام ) آمده است که فرمودند : … کسی که بر اطاعت صبر کند خداوند برای او ششصد درجه بنویسد که فاصله ی هر درجه از پایان زمین تا عرش می باشد … (5)
مطالعه ی کتاب هایى همچون «آداب الصلوه» یا «پرواز در ملکوت امام خمینى» و «اسرار الصلوه» مرحوم میرزا جواد آقا ملکى بسیار نافع است.دو کتاب دیگر نیز در این مورد پیشنهاد مى کنیم:1. حضور قلب در نماز، على اصغر عزیزى تهرانى2. حضور قلب در نماز، محمد بدیعى.
1- پرهیز از مجالست و همنشینى با اهل دنیا و دور از معنویت. چه آنکه از رسول اکرم(ص) نقل شده است که فرمود: «به خاطر برخورد با اهل دنیا قلبم زنگار گرفته و مکدر مى شود و براى جبران آن روزى هفتاد مرتبه استغفار مى کنم». خداوند نیز در سوره «نجم آیه 29»مى فرماید: فاعرض عن من تولى عن ذکرنا و لم یرد الا الحیوه الدنیا پس از کسانى که از یاد ما روى گرداندند و جز زندگى دنیا را نخواستند اعراض کن و روى بگردان .
2- محاسبه نفس که هر شب یا هر هفته و یا لااقل هر ماه گذشته خود را بررسى نماید و به تعبیرى به خود نمره بدهد. اگر کار شایسته اى انجام داده سپاسگزار بوده و از خداوند ادامه توفیق را بخواهد و اگر مرتکب خلافى شده استغفار نموده و تصمیم بر ترک آن بگیرد.
3 – بهره گیرى از ثقل اکبر و قرآن کریم و انس با آن. چه این که هم تلاوت و حفظ قرآن به انسان نورانیت بخشیده و معنویت مى دهد و هم آشنایى با معارف آن (هرکسى در حد خودش حتى در حد ترجمه) موجب رشد روحى مى باشد. زیرا معارف قرآن و آیاتش نسخه هایىاست براى درمان دردها و مشکلات .
4- بهره گیرى از ثقل اصغر و ائمه هدی(ع) و توسل به ایشان. باید توجه داشت که توسل به حضرات معصومین(ع) هم خود توجه به حق تعالى و عالم ملکوت است و هم زمینه ساز بهره گیرى بیشتر از فیض ربوبى و کسب توفیقات بیشتر.
5 – ترک تعلقات دنیوی . وجهه ی قلب انسان همیشه به سوی تعلقات وی و چیزهایی است که به آنها دل بسته است ؛ ما تکلیف داریم نیازهایی مادی خود را برطرف کنیم , اما آنها را هدف ندیده بلکه دنیا و آنچه در آنست را وسیله ای ببینیم برای رسیدن به اهداف بالاتر و برتر . بنابراین مؤمن حقیقی از دنیا استفاده می کند ولی به دنیا دل نمی بندد و برای دنیا کار نمی کند و لذا چنین کسی تمام توجهش به سمت اطاعت از حق تعالی است و چون مطیع اوامر خداوند و فرستاده های او است , بنابراین قلب او نیز کم کم لبریز از محبت او می شود و در هنگام نماز , بیشتر از هر زمان و موقعیت دیگری حضور قلب دارد , چرا که گرایشهای عاطفی انسان , اصلی ترین عامل تمرکز حواس و حضور قلب است . در مقابل , کسی که علاقه و دلبستگی به دنیا و لذتهای مادی و مانند آن دارد , تمام حواس و تمرکزش به سمت دنیاست و در نتیجه نسبت به امور معنوی بی توجه , و در نماز که یک امر معنوی است , با کسالت و خستگی وارد می شود .
راهکاری از علامه طباطبایی( ره)
یکى از شاگردان علامه طباطبایى(ره) از نداشتن خشوع در نماز و عدم حضور قلب رنج مى برد به خدمت علامه(ره) رسید و راهکارى خواست. ایشان نخست از پاسخ خوددارى کردند، پس از چندبار اصرار به شاگرد خود رو کردند و فرمودند: «شما نمى توانى!» شاگرد گفت: آقا شما بفرمایید حداقل اگر کسى پرسید به او بگویم. علامه(ره) فرمودند: «فکر در نماز دنباله افکار شبانه روز است. کسى که صبح تا ظهر به یاد خدا نبوده نمى تواند هنگام نماز یاد خدا را استمرار دهد.»
البته چون اکثر ما دلبستگی به دنیا را به صورت کامل از خود دور نکرده ایم , مواقعی پیش می آید که حال نماز خواندن نداریم و این نمی تواند عاملی برای ترک نماز شود ؛ چرا که نخواندن نماز , از خواندن نماز با کسالت ( آنهم در بعضی موارد ) گناهی بس بزرگتر است ؛ چون به فرموده ی امام معصوم , مرز بین اسلام و کفر نماز است و ترک نماز در این موارد , خود از تلبیسات شیطان لعین است . بنابراین باید سعی کنیم کسالت را به نشاط و سر زندگی تبدیل کنیم نه اینکه اصل نماز را ترک کنیم . لذا بهتر است پس از رعایت موارد ذکر شده , اگر دیدیم در بعضی موارد برای نماز خواندن , نه تنها نشاط و توجه لازم را نداریم بلکه کسل و بی رغبت به نماز هستیم , دقایقی یا ساعتی خواندن نماز را به تأخیر اندازیم و اگر عامل کسالت را می دانیم برطرف کنیم ؛ مثلا ً اگر علت آن گرسنگی یا بی خوابی و خستگی است , رفع گرسنگی کرده یا کمی بخوابیم و سپس با توسل به حضرات معصومین بویژه آقا صاحب الزمان ( عج الله تعالی فرجه الشریف ) سعی کنیم با توجه و حضور قلب نمازمان را بخوانیم .
عوامل سستی در عبادات
در اینجا مناسب است به عوامل سستی در عبادات نیز مورد اشاره قرار بگیرد. برخی از آنها عبارتند از: 1 – مهمترین عامل بی توجهی به عبادت، گناه است . حضرت حق ( جل و علا ) دستور فرمودند که با شیطان طرح دوستی نریزید و از دستورات او پیروی نکنید ؛ چرا که مطیع شیطان , از خدا اطاعت نمی کند . وقتی انسان , آلوده ی به گناه می شد یا اصلا به سمت نماز و نیایش با خدا نمی رود و یا از نماز و عبادت خویش حظ و بهره ای نخواهد برد و بطور طبیعی هر فردی به چیزی گرایش دارد که از آن لذت برد ! بنا بر این چون فرد گناهکار از نمازش لذت نمی برد ممکن است کم کم نماز را ترک کند و شیطان را به هدفش برساند . بدون شک اگر مدتی در ترک گناهان بکوشیم موفق به انجام عبادات شده و لذت و شیرینی آنرا نیز خواهیم چشید . 2 – حب دنیا محبت و علاقه ی قلبی به دنیا , ریشه ی همه ی خطاها و گناهان است ؛ لذا در اثر این محبت , انواع گناهان از انسان سر خواهد زد و به همان وضعی که در بالا اشاره کردیم گرفتار می شود چرا که حب الدنیا رأس کل خطیئه از علاقه ی قلبی به دنیا و متعلقات دنیاست که حتی در نماز هم , تمام توجه محب دنیا به سمت دنیاست و هیچ لذتی از نماز نمی برد و کم کم کاهل نماز شده و چه بسا نماز را ترک کند و به خسران ابدی گرفتار شود . 3 – عدم معرفت نسبت به خالق یکتا و حقیقت نماز مهمترین مشکل ما با نماز اینست که خود را نیازمند به نماز خواندن , نمی دانیم بلکه تنها به چشم یک تکلیف به آن نگاه می کنیم ؛ تکلیف هم همانطور که از لفظ آن معلوم است یعنی کاری که با مشقت و سختی انجام پذیرد . همه ی اینها به این خاطر است که نسبت به خالق خویش , معرفت صحیحی نداشته و از اسرار نماز آگاه نیستیم . اگر پی به عظمت خدای یکتا ببریم و بدانیم که او خالق هستی است و بی نیاز مطلق است ؛ او قادر و حکیم و عالم بر همه چیز است و …. بدانیم که چنین خدای با عظمتی , به انسان فقیر سراپا تقصیر بی چیز و نیازمند , امر کرده که بیا و با من همنشینی کن و با من حرف بزن ! چرا که تنها من می توانم احتیاجات تو را برآورده کنم و تو در اثر انس با من می توانی از دیگران بی نیاز شوی و… آیا باز هم در امر نماز کوتاهی می کنبم ؟ آیا نعوذ بالله او نیاز به هم صحبتی با ما دارد ؟ ! یا این عبد آلوده ی جاهل و نیازمند است که محتاج راهنمایی و یاری و کمک خالق خویش است ؟ انبیاء الهی و اولیاء خدا چون عظمت حق تعالی را درک کرده بودند نماز را نور چشم خود می دانستند و ندا در می دادند که کفی بی عزا ً ان اکون لک عبدا ً و کفی بی فخرا ً ان تکون لی ربا ً (2) برای من همین عزت , که عبد تو باشم و برای من همین فخر , که تو رب من باشی کفایت می کند و اینان همانها هستند که قرآن در وصفشان فرمود : یخرون للاذقان سجدا ً (3)در محجة البیضاء آمده است که خداوند فرمود : یا داوود : اگر آنان که روی از من گردانیده اند می دانستند انتظار و شوق مرا به ترک معصیتشان و مدارائیم را با ایشان , هر آینه از شوق , جان رها می کردند و در اثر محبت و عشق , بند بندشان از هم میگسست . (4)ندهی اگر به او دل , به چه آرمیده باشی ؟ نگزینی ار غم او چه غمی گزیده باشی؟نظری نهان بیفکن , مگرش عیان ببینی گرش از جهان نبینی زجهان چه دیده باشی؟ سوی او چو نیست چشمت , چه در آیدت به دیده سوی او چو نیست گوشت چه سخن شنیده باشی؟ ( فیض کاشانی )4 – عدم صبر بر طاعت انجام هر تکلیفی در آغاز راه , صبوری می خواهد و استقامت . امام خمینی ( رحمة الله علیه ) در توضیح صبر در اطاعت فرموده اند : [ یعنی ] انسان در فرمانبرداری حق تعالی , خود دار باشد و نفس اماره عنان از دست انسان نگیرد , و افسار گسیخته نکند . (4) در حدیثی از امام علی ( علیه السلام ) آمده است که فرمودند : … کسی که بر اطاعت صبر کند خداوند برای او ششصد درجه بنویسد که فاصله ی هر درجه از پایان زمین تا عرش می باشد … (5)
مطالعه ی کتاب هایى همچون «آداب الصلوه» یا «پرواز در ملکوت امام خمینى» و «اسرار الصلوه» مرحوم میرزا جواد آقا ملکى بسیار نافع است.دو کتاب دیگر نیز در این مورد پیشنهاد مى کنیم:1. حضور قلب در نماز، على اصغر عزیزى تهرانى2. حضور قلب در نماز، محمد بدیعى.