خانه » همه » مذهبی » اگر خداوند از سرنوشت بندگان خود اطلاع دارد چرا آنها را آزمایش می کند؟ این اندیشه که آزمایش برای آگاهی خود انسان است برایم منطقی نیست.

اگر خداوند از سرنوشت بندگان خود اطلاع دارد چرا آنها را آزمایش می کند؟ این اندیشه که آزمایش برای آگاهی خود انسان است برایم منطقی نیست.


یکی از اهداف آفرینش انسان امتحان او است : قرآن می فرماید: »انا خلقنا الانسان من نطفه امشاج تبتلیه فجعلناه سمیعا بصیرا انا هدینا السبیل اما شاکرا و اما کفورا; ما انسان را از نطفه ی مختلفی آفریدیم , و او را می آزماییم و لذا او را شنوا و بینا قرار دادیم . ما راه را به او نشان دادیم , خواه شاکر باشد یا کفران کند«, (انسان , آیه ی 2 – 3). هم چنین فرموده است : »الذی خلق الموت و الحیاه لیبلوکم ایکم احسن عملا; او کسی است که مرگ و زندگی را آفرید, تا شما را آزمایش کند کدامین نفر بهتر عمل می کند«, (ملک , آیه ی 2). حتی آفرینش دیگر اجزا و پدیده های جهان را نیز به انگیزه ی آزمایش انسان می داند: »و هو الذی خلق السماوات و الارض فی سته ایام و کان عرشه علی المائ لیبلوکم ایکم احسن عملا; و او خدایی است که آسمان و زمین را در فاصله ی شش روز آفرید و عرش او بر آب قرار یافت تا شما را بیازماید که عمل کدام یک از شما نیکوتر است «, (هود, آیه 7 و نیز ر.ک : کهف , آیه 7; انبیائ, آیه 35; تغابن , آیه 15; محمد, آیه 5; اعراف , آیه 163; انفال , آیه 7; عنکبوت , آیه 3)V.
درباره ی این که چرا خداوند, انسان را امتحان می کند و چرا علت آفرینش او را, امتحان می داند; گفتنی است که :
یکم . خداوند متعال هر آن چه را آفرید, با هدف معلوم و مشخصی آفرید و از همین رو, آن را به سوی هدف مطلوب خود هدایت کرد; »الذی خلق فسوی و الذی قدر فهدی «, (اعلی , آیه 3) و »الذی اعطی کل شی ئ خلقه ثم هدی «, (طه , آیه 50). این هدایت , به معنای ارائه ی طریق نیست ; هدایت ارائه ی طریق همان است که فرمود: »انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا«, (دهر, آیه 3) و نیز مطالعه کنید(سجده , آیه 17) چرا که هدایت به معنای ارائه طریق مخصوص موجودات باشعور و عاقل (مانند انسان ) است و فقط موجود عاقل است که میتواند از آن هدایت پیروی نکند; اما هدایتی که مراد از آیات اول است هدایتی تکوینی است به معنای رساندن هر موجود به غایت و هدف از خلقتش می باشد. خداوند متعال , چنین هدایتی را بر خود لازم می داند: »ان علینا للهدی «,(لیل , آیه 13) پس باید نوع انسان را نیز به هدف از خلقتش برساند.
دوم . آن غایت و کمالی که هدف از خلقت انسان است , کمالی است که جز با افعال اختیاری قابل تحصیل نیست ; یعنی , آن کمال انسان , معلول افعال اختیاری او است و معلول نمی تواند قبل از علت خود ایجاد شود. پس محال است که خداوند, کمال نهایی انسان را – بدون این که وی مسیر اختیاری کمال را طی کند – به او اعطا نماید. از این مطلب نتیجه می گیریم که هدایت انسان , اقتضا می کند که خداوند, راه رسیدن به این کمال اختیاری را برای او فراهم سازد. این راه , »امتحان « نامیده می شود و می توان همه ی حوادث خوب و بدی که در مسیر زندگی انسان رخ می دهد و همه دارایی ها (مانند اموال و فرزند) و کمبودهای انسان را »امتحان « نامید, (المیزان , ج 4, ص 30 – 32). خداوند راه موفقیت در این امتحان را هم در عقل و فطرت و هم در هدایت تشریعی پیامبران , به انسان آموخته است . هر کس دعوت الهی را پیروی کند, قابلیت هایش را به فعلیت می رساند و راه کمال را قدم به قدم می پیماید. در این حالت , افعال اختیاری او و نیز حوادثی که پیش روی او رخ داده و باعث کمال او شده است ; توفیق الهی و هدایت خاص او نامیده می شود: »یهدیهم ربهم بایمانهم «,(یونس , آیه 9) »و الله یوئید بنصره من یشائ«, (آل عمران , آیه 13) »و الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور«,(بقره , آیه 257). هر کس که با دعوت الهی مخالفت کند, او نیز قابلیت های درونی خود را به فعلیت می رساند و قدم به قدم با اختیار خود راه شقاوت را می پیماید. امکان چنین مخالفتی , حق او بر خدا است , چرا که خداوند باید به او اختیار مخالفت می داد. در این حالت افعال اختیاری او حوادثی که به واسطه ی کردارش , برای او رخ می دهد, »املا«, »استدراج « و »مکر« نامیده می شود. »سنستدرجهم من حیث لا یعلمون واملی لهم ان کیدی متین «, (اعراف , آیه ی 183). پس انتهای مسیر حرکت انسان ها در زندگی و نوع کمالات و شقاوت های او, جز از راه افعال اختیاری و امتحان هایی که در طول حیات می شود, تحقق پیدا نمی کند; یعنی , امتحان راه تحقق نتیجه است , نه راه علم به نتیجه . خداوند, عالم به همه ی اشیا است , اما تحقق کمال یا شقاوتی که خداوند می دانست که انسان به آنان می رسد, جز با امتحان میسر نیست .
سوم . امتحان هدف نهایی آفرینش انسان نیست ; بلکه هدف میانی است ; یعنی , خداوند انسان را به این هدف به دنیا آورد که او را امتحان کند. هدف امتحان کردن او, برای به فعلیت رساندن قابلیت های هر انسان است تا لایق دار ثواب گردد یا دار عقاب .
چهارم . خداوند دارای دو خواست است : خواست تکوینی و خواست تشریعی . مقصود از خواست تکوینی , آن چیزی است که اذن می دهد, در عالم تکوینی رخ دهد و مقصود از »خواست تشریعی « آن چیزی است که می پسندد مخلوق با اراده ی خود انجام دهد. پس ارتکاب گناه خواست تکوینی خداوند است ; ولی خواست تشریعی او نیست .
با توجه به تفاوت خواست تکوینی و تشریعی , می توان مطلب سوم را چنین تکمیل کرد: هدف از آفرینش انسان در دنیا, امتحان او است و هدف از امتحان او – به خواست تکوینی – این است که هر انسانی , به سعادت یا شقاوتی که انتخاب می کند منتهی شود; ولی هدف از امتحان او – به خواست تشریعی – این است که به سعادت انتخابی نایل آید. به عبارت دیگر: هدف از امتحان در دنیا, به خواست تکوینی , این است که انسان ها پس از گذر از امتحانات به سوی خدا بازگردند »انا لله و انا الیه راجعون «,(بقره , آیه 156) و در ملاقات خدا هر کس با جلوه ای از جلوه های خدا ملاقات خواهد کرد, خوبان با رحمانیت او و بدان با قهاریت او »یا ایها الانسان انک کارح الی ربک کدحا فملاقیه فاما من اوتی کتابه بیمینه … و اما من اوتی کتابه ورائ ظهره …«,(انشقاق , آیه 6 – 11). هدف از امتحان در دنیا, به خواست تشریعی , این است که انسان به کمال برسد و با جلوه ی رحمانیت او ملاقات کند و پاداش موفقیت خود در امتحان را در دار ثواب – یعنی بهشت – ببیند. پنجم . قرآن , از »بندگی « به عنوان هدف آفرینش انسان یاد کرده است : »و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون «,(ذاریات , آیه ی 56). بندگی راه رسیدن به کمال در امتحانات الهی است ; پس آن نیز هدف میانی آفرینش انسان است . اما خود کمال , هدف نهایی از آفرینش انسان است ; زیرا اولا این کمال ایستایی ندارد و همواره کمالی بالاتر از کمال موجود وجود دارد. ثانیا خود کمال , مطلوب ذاتی است و نیازمند غایتی ورای خود نیست .

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد