توفیق در لغت ایجاد موافقت میان دو چیز یا چیزها است؛ ازاین رو، مى توان آن را به «اصلاح» نیز تعریف کرد. قرآن مى فرماید: إِنْ أُرِیدُ إِلاَّ اَلْإِصْلاحَ مَا اِسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفِیقِی إِلاَّ بِاللَّهِ(11:88)؛ جز اصلاح مقصدى ندارم آنچه بتوانم و اصلاح کردنم نیست مگر به یارى خدا (هود، آیه 88). مقصود از توفیق در آیه شریفه، آن است که شرایط را طوری فراهم کند که آن قوم را بپذیرند.
در محاورات نیز که مى گوییم: اگر توفیق داشتم (یعنى چنانچه امور با یکدیگر موافق گشت و بستر براى انجام کار فراهم شد) آن کار را عملى مى کنم و یا این که مى گوییم، اگر خداوند توفیق داد (یعنى اگر او امور را با یکدیگر موافق گرداند و زمینه را مهیا ساخت) آن عمل را انجام خواهم داد، (ر.ک: قاموس قرآن، ج 5، ذیل واژه «وفق»).
موفقیت در زندگی:
بسیارى از افراد مفهوم زندگى را پیچیده مى پندارند و گمان مى کنند براى نیل به پیروزى هاى چشمگیر باید پیوسته جانفشانى کرد . زمین و آسمان را به هم پیوست تا شاید به اندکى از موفقیت دست یافت . اما گروهى زندگى را ساده و نیل به خوشى ها و کامیابى هایش را دست یافتنى تر مى دانند . به اعتقاد اینان براى این هدف بیش تر باید هوشیارانه با اصول و قوانین دستگاه آفرینش همنوا شد; آن هم نه اصول و قوانین مرموز و دست نیافتنى، بلکه آنچه به آسانى در اختیار ماست، گر چه کمتر بدانها توجه مى کنیم . این کم توجهى سبب شده است که بپنداریم قوانین آفرینش بسیار پیچیده و آرمانى و دور از دسترس است که جز افرادى کم شمار بدان آگاه نمى شوند .
آنچه شما را در به دست آوردن پیروزى، موفقیت و نشاط یارى مى رساند تنها داشتن امکانات مادى و توانایى سرشار جسمى نیست . شما مى توانید با تکیه بر برخى اصول روان شناسى، با صرف نیرویى کمتر و در زمانى کوتاه تر به موفقیت هاى چشمگیر دست یابید . پیوسته با نشاط بوده، از چیزى نهراسید و خود بزرگ ترین تشویق گر و امداد رسان خویش باشید . بدین منظور مى توانید از آنچه در این گفتار ارائه مى شود بهره گیرید و به اهداف خود نایل شوید .
یک – شادمانى به کسى هدیه نمى شود
اگر منتظرید تا کسى نشاط و شادمانى را به شما هدیه کند بدانید که آن فرد نخست خودتان هستید . فهرستى از همه آنچه تاکنون شما را شادمان نموده است تنظیم کنید و عامل یکایک آن ها را برشمرید، تا مطمئن شوید که بیشتر آن ها را خود فراهم کرده اید، موفقیت تحصیلى، دیدار دوستان، آشنایى هاى با اهمیت، سفرهاى شادى آفرین و . . . امورى است که بیشتر با اقدامات خود ما پدید مى آیند . شادى ها نیز انواع گوناگون اند . بعضى زود گذر و برخى پایدارند . شمارى نماى شادى دارند و در حقیقت تباهى آورند، مانند پاره اى از گناهان; و تعدادى لباس زحمت به تن دارند ولى زمینه ساز خوشى هاى فراوان اند، مانند کوشش هاى دوره تحصیل .
شور و هیجان در انجام فعالیت ها و عشق در زندگى از مهم ترین عواملى است که شادمانى هاى تازه اى را براى شما به ارمغان مى آورد . اگر شما خود از درون احساس درماندگى و کسالت کنید و بى روح و دل مرده باشید چه کسى خواهد توانست شور و اشتیاق و شادمانى را به شما بازگرداند؟ در میان اطرافیان هیچ کس براى ما دلسوزتر از خود ما نیست . زمانى که ما خود براى نیل به اهدافمان در خویش انگیزه و شوقى نداشته باشیم چه کسى خواهد توانست آن را در وجود ما پدید آورد؟ !
اگر براى فعالیت هاى خود شوق و انگیزه کافى ندارید مطمئن شوید که مهم ترین علت، روشن نبودن هدف و ناتوان دیدن خود است . بدین منظور باید همیشه در هر فعالیت، هدفتان را کاملا روشن کنید . پس از آن به اشتیاق و علاقه درونى خود در اعماق وجودتان مراجعه کنید و آن را روز به روز بیشتر کنید و امیدوار به آینده، به توانایى خود ایمان آورید . سپس خواهید دید که در مدتى کوتاه انگیزه کافى براى انجام و ادامه آن فعالیت در شما پدید خواهد آمد .
دو – منتظر اقبال نباشید
در زندگى بسیارى از افراد تحولات یک باره و چشمگیر گاه مهم ترین علت موفقیت آنان بوده است . امید به زندگى روشن تر، عامل دوام و کامیابى زندگى است . تلاش براى دستیابى به رفاه و پیروزى امرى نکوهیده نیست و اعتقاد به خداوند و پاداش هاى دنیوى خیلى از کارها، امید آفرین و عامل رشد و موفقیت هاى تازه تر است; اما این همه هیچ یک بدان معنا نیست که در زندگى همیشه منتظر باشیم روزى اقبال به سوى ما رو کند و در یک نیم روز تحول چشمگیرى در زندگى مان پدید آید . کسانى که همیشه در انتظار روزى به سر مى برند که رویدادها به طور اتفاقى به زندگى شان هیجان و تحول ببخشد معمولا آن روز را مشاهده نکرده، زندگى را بدرود گفته اند .
بخت و اقبالى که باید به انتظارش نشست و فرد را از حرکت و تلاش باز مى دارد بیش تر نکبت آور و کسالت آفرین است . زیرا عادتش آن است که کمتر به سراغ کسى رود و افراد را بیشتر در رخوت و دلسردى فرو مى برد . امید به هر چیز زمانى سرنوشت ساز و تحول آفرین است که منشا حرکت باشد، نه عامل سکون و ضعف .
بنابراین در انجام هر فعالیت، آن چه در توان دارید به جاى آورید و منتظر فرشته خوشبختى نباشید . آن فرشته خود شمایید که باید براى خودتان آشکار شوید ونیرویتان را براى نیل به اهداف به کار گیرید . اوقات خود را هدر ندهید و به استخدام کارهاى بى نتیجه و تباهى آور در نیایید . با جدیت تصمیم بگیرید به هیچ کارى رو نکنید مگر نتیجه دلخواه و مفیدى برایتان داشته باشد . تا زمانى که در وجود شما چنین قاطعیتى مشاهده نشود هیچ چیز به نفع شما تغییر نمى کند . قرآن را خوانده اید که مى فرماید: ان الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم» (رعد ، آیه 11).
دستگاه آفرینش نیز از خداوند فرمان مى گیرد و تا در درون چیزى تحول پدید نیاید، تغییرى در آن پدید نمى آورد .
سه – خود، ارزیاب کارهاى خویش باشید
اگر از فعالیت ها یا رفتارهاى خود نتیجه دلخواه را به دست نمى آورید به جاى دلسردى و ملامت خود و دیگران، جزئیات عملکردتان را با ژرف نگرى بررسى کنید تا دریابید که عیب کارهایتان کجاست . بدون شناخت عوامل بى توفیقى و درمان آن، در انتظار کسى نباشید که به عیوب کارهاى شما بنگرد و آن ها را برطرف سازد و نشاط و توفیق را تقدیم شما کند . به واقع آیا رواست که منتظر باشید کسى از غیب به سوى شما آید تا بنیان اشتباهات شما را بر کند و کسالت و ضعف و شکست را از شما دور سازد . آن ها که پیوسته از میان عوامل موفقیت آفرین، بدون تلاش و شکیبایى انتظار کامیابى را پیشه خود مى کنند و از پیشامدها توقع دارند که یکباره به کمک ایشان بشتابد و به زندگى آنان رونق تازه دهد، امروز خویش را به امید فرداى بهتر سپرى خواهند کرد و به موفقیتى دست نمى یابند .
چهار – درس شهامت آفرینى را خوب حفظ کنید
ما از آغاز کودکى تا پایان جوانى همواره مشغول درس آموزى و تحصیل هستیم ولى «درس شهامت آفرینى » را کمتر فرا مى گیریم . بیشتر مخترعان، سیاستمداران موفق و جنگجویان برجسته از آنانند که از نعمت شهامت چیزى کم نداشته اند . به خود امیدوار باشید و از هیچ چیز جز گناهانتان نهراسید . این سفارش مردى است که آدمى نظیر وى کم دیده است . در فرموده اى از امام على (ع) مى خوانیم: هر گاه کسى زمین را گردش کند تا به این چند حکمت دست یابد، هر چند گردش کند موفق نخواهد شد: نخست آن که آدمى نباید از هیچ چیز جز گناه خود هراس داشته باشد .
ترس و خیالات واهى نیروهاى درونى شما را بى اساس، مرموزانه هدر مى دهد و زندگى پرهیجان را از شما دریغ مى دارد . براى اهداف خود با استمداد از پروردگار به سوى آن گام بردارید و مطمئن باشید اگر از درون یاس و بى توفیقى را باخود زمزمه کنید گویا همه چیز این زمزمه را زودتر از شما مى شنود و یکایک توفیقات از شما سلب مى شود و کمترین تغییرى در وضعیت زندگى شما به وجود نمى آید . به خود تلقین کنید که توان و شجاعت هر کارى را دارایید . در غیر این صورت رکود و افسردگى و ناتوانى، نشانى شما را بسیار زود خواهد یافت و به سراغتان مى آید .
به اهداف مورد نظرتان فکر کنید، موانع موفقیت را بر شمرید و راه چیرگى بر آن را دریابید و سپس براى حرکت آماده شوید . باخود فکر کنید اگر کمى شهامت و حوصله داشته باشید ممکن است به چه مراتبى دست یابید .
درنگ در مرداب یکنواختى و سکون، کسى را از غرق شدن نجات نمى دهد، حرکت به سمت تکیه گاه مطمئن است که نجات آور است . همه ماتنها زمانى از توان نهفته در وجود خود آگاه مى شویم و از آن سود مى جوییم که اهریمن ترس را شکست دهیم .
شعاع دوستى خویش را توسعه دهید و رفقاى صمیمى، آگاه و با شهامت و پاکدامنى را که در همه جا کم نیست، بیابید و نظرات و مقاصد خود را با آن ها در میان گذارید تا احساس ترس را در شما کاهش دهند . یقین کنید وقتى انسان در مورد هدفى با افراد مطمئن به رایزنى مى پردازد ترس وى از اقدامات بزرگ کاهش مى یابد .
پنج – از اظهار دلتنگى پرهیز کنید.
هیچ یک از ما نمى تواند ادعا کند که عوامل دلتنگى آور پیرامون او وجود ندارد. دلتنگى گاه علت آشکار دارد و زمانى ناآشکار. با علت هاى آشکارش مى توان مبارزه کرد ولى عوامل ناآشکار، شناخته نمى شود تا برطرفشان کرد. دلتنگى از یک نظر عامل اندیشه در کارها، یقین به بى ارزشى دنیا و فریفته نشدن به آن است؛ اما زمانى که از حالت زود گذر به شکل پایدار در آید، پدیده اى ویرانگر است. سفارش به انجام دعا و تعقیب نمازها یکى بدان سبب است که معانى آن دعاها، مانع از پایدارى دلتنگى هاى ویرانگر است. نمازگزارى که در پى عبادت خود چنین زمزمه کند، با دلتنگى انسى نمى یابد: خدایا به درستى که آمرزش تو امیدبخش تر از کردار من است و رحمتت وسیع تر از گناه من. بار خدایا، اگر من اهل و شایسته براى دریافت رحمت و مواهب تو نیستم، رحمت تو بسى اهل و شایسته است که مرا فرا گیرد. اى پوشنده عیب ها و اى شنونده شکوه ها! اى آن که درگاهش براى جویندگان گشاده است! اى مهربان، روزى بخش، دادرس، یکتاى بى همتا، رفیق همراه و…!
آن دلتنگى که از حالت زود گذر به شکل پایدار چهره تغییر مى دهد، نوعى است که فرد خود آغازگر و تقویت کننده آن است. بدین شیوه که پیوسته از درون به خرده گیرى از خویش مى پردازد و یکایک قوایش را به محاکمه مى گیرد؛ خود را براى هر کار ناموفقش ملامت مى کند و نارسایى و ناکامى اش را بزرگ جلوه مى دهد. به همین سبب همیشه پیرامونش را تار و سرانجام کارهایش را تباه و بى نتیجه مى پندارد.
بدانید که آغاز بیش تر افسردگى هاى مرموز، دلتنگى هاى ساده بوده است. پس تصمیم بگیرید تا آن جا که ممکن است ذهن و اعصاب خود را در اختیار دلتنگى قرار ندهید که پس از مدتى در اعماق جانتان لانه مى کند و آن گاه دیگر به سادگى شما را ترک نمى کند تا آرام آرام یکایک نیروهایتان را مرموزانه فرسوده کند.
گرفتارى ها و مشکلات را ورزشگاه پرورش نیروهاى نهفته خود قرار دهید نه سببى براى تعطیل کردن فعالیت ها. تا شما در مسیر خود با موانع و مشکلات روبه رو نشوید، بخش عمده قدرت تجزیه و تحلیل مغزتان به کار نمى افتد و درون مایه شکیبایى و دوراندیشى تان هویدا نمى گردد. زمانى که شما در هر گفت وگوى دوستانه یا خانوادگى از مشکلات و کاستى ها و ناکامى هایتان سخن مى گویید، افزون بر این که دیگران را دلسرد و دلتنگ مى کنید، از درون به جنگ سلول هاى مغز و اعصابتان رفته اید و آن ها راخسته و فرسوده کرده و توان انجام کار را، با رفتار خود، از دست داده اید.
شش – رویدادها را خود رقم زنید.
آیا شما فکر مى کنید زندگى سراسر تحمل دشوارى است؟ آیا هیچ کس شما را دوست ندارد؟ آیا شما در کارهایتان پیوسته دچار بد اقبالى مى شوید؟ آیا گمان مى کنید به سبب نوعى ناتوانى جسمى یا ذهنى پیشرفتى نخواهید کرد؟
پاسخ این پرسش ها را جز شما کسى تعیین نمى کند. تصمیم با شما است که براى این پرسش ها چه پاسخى آماده کرده باشید. گزاف نیست اگر بگوییم ما هر طور مى اندیشیم، برایمان رخ خواهد داد. هر چند هیچ نمى توان سهم عوامل جانبى تأثیر گذار بر زندگى ما را نادیده گرفت، مهم ترین سهم را ذهن خود ما رقم مى زند. همه رفتارهاى ما از ذهن فرمان مى گیرد. کسى که از درون ذهن خویش، براى خود موفقیتى را روا نمى داند، عوامل بیرون از وجودش براى نیل او به موفقیت کمکى به وى نمى کند. اگر زمینه اى نیز براى او فراهم شود، ناپایدار است. گویا همه عوامل بیرونى منتظر خود مایند که به آن ها چه فرمانى مى دهیم. اگر کسى زندگى را «سراسر تحمل دشوارى» تعریف کند یا بپندارد که همیشه دچار بد اقبالى است، گویا همه پدیده ها همین گونه که او مى پندارد تنظیم مى شود؛ درست همانند ساعتى که آن را براى زنگ زدن در ساعت معین، تنظیم مى کنند.
وقتى شما به سبب نوعى ناتوانى جسمى یا ذهنى راه بسیارى از موفقیت ها را بر خود بسته بدانید، گویا همه چیز همان طور خواهد شد که شما احساس مى کنید. روان شناسان این پدیده را «جادوى ذهن» مى خوانند. آن خوش بینى که در گفتار پیشوایان آسمانى مورد سفارش جدى قرار گرفته است تنها ویژه «خوش بینى به رفتار دیگران» نیست. همه ما باید به استعدادهاى درونى خویش خوش بین باشیم. خود راناتوان از به دست آوردن هیچ موفقیتى نپنداریم. با تخیّلات منفى، سد راه موفقیت خود نباشیم و بى سبب عوامل بیرونى تأثیرگذار بر موفقیت هاى خود را، با افکار اشتباه و مأیوسانه، بر ضد خود بسیج نکنیم.پس تصمیم با خود شما است که چگونه آینده را رقم زنید.
هفت – در هر موقعیت که قرار گرفتید قدرشناس آن باشید
.
به درستى معلوم نیست چرا گروه بى شمارى از مردم همیشه در جست وجوى لذت هایى هستند که قرار است به احتمال در آینده بدان دست یابند. آن ها خود را مسافرِ مقصدى مى دانند که لذت هایش را فقط در مقصد به مهمانانش هدیه مى کند. غافل از آن که لذت سفر، در طول سفر است نه فقط هنگام رسیدن به مقصد؛ به ویژه آن که در خیلى از سفرها در مقصد لذتى نهفته نیست و شادکامى هاى بین راه است که مسافرت را لذت بخش مى کند.
پس بیایید در هر موقعیت که قرار گرفته اید قدرشناس آن باشید. همه شادى ها در آینده موهوم جاى ندارد. امروز نیز آینده دیروز است که باید سپاسگزار نعمت هایش بود. اگر در کنار پدر و مادر زندگى مى کنید یا میان دوستان، در سال هاى آغاز تحصیل هستید یا پایان آن، موقعیت اقتصادى متوسطى دارید یا ندارید، همه را آن گونه که انتظار مى رود قدر بدانید. اگر قدرشناسى بخشى از جهان بینى شما قرار گیرد، خواهید دید که همه چیز برایتان دلچسب و شادى آور مى شود. مطمئن باشید، با وجود این خصیصه، عوامل ناخوشایند زندگى بر شما پیروز نمى شود و به تدریج خواهید دید که در همه زمینه ها تحولات چشمگیرى برایتان پدید خواهد آمد.
هرگز این قانون طبیعت را از یاد نبرید که «در زندگى سپاس هر نعمت را که به جاى آورید، بیش تر در خدمتتان قرار مى گیرد و آن گاه با نیروى آن بهتر مى توانید با ناملایمات مبارزه کنید یا دست کم با آن ها به سازگارى برسید.» از وضع خود و خانواده و محیط و استاد گله مند نباشید. کوشش براى بهتر سازى این امور به مفهوم گله مندى از آن ها نیست. پدیده هاى پیرامون ما نیز، همانند اشخاص، خوب در مى یابند که شما سپاسگزار وجود آن هایید یا ناسپاس. به فرموده خداى متعال: اگر شیوه سپاسگزارى پیش گیرید، بر [نعمت هاى ] شما افزوده مى گردد و اگر ناسپاس باشید، عذاب الاهى شدید است ( با استفاده از سوره ابراهیم، آیه 7).
بیش تر افراد از احسان و محبت به کسى که قدرشناس محبت نیست، دریغ دارند؛ هر چند وى از دیگر امتیازات اخلاقى برخوردار باشد. به عکس به فردى که از میان همه امتیازات فقط قدرشناسى را پیشه خود کرده است، خرسندترند و از هر گونه احسان و محبت به وى دریغ نمى ورزند.
موفقیت در دین داری:
توفیق در عرف عام به معنی جور آمدن و موافقت امور در رسیدن به اهداف است و در اصطلاح خاص دینی، به معنی موفقیت در جهت نیل به کمال نهایى؛ یعنى، قرب الى الله و همنشینى با اولیاى خاص الهى است . به عبارت دیگر توفیق امری الهی است و موفقیت؛ یعنی رسیدن به جایی که خداوند می خواسته من به آن جا برسم.
بنابر این طلب توفیق از خداوند نیز بدین معنی است که خدای متعال میان ما و اهدافمان موافقت ایجاد نماید و کارها را با مشیت و قدرت خود به نحوی سامان دهد که بر وفق مراد باشد و مارا به اهداف و یا هدف نهایی زندگی واصل گرداند.
رسیدن به چنین آرمان بلند و گران سنگى درگرو تلاش و جهادى پر دامنه و دراز آهنگ است. بدون شک مبارزه جدى و بى امان با هواها و خواهش هاى نفسانى، بیرون راندن حب دنیا و تعلقات دنیوى از دل، عبودیت مطلقه پروردگار، پالودن نفس از رذایل و آراستن آن به فضایل، تهجد و شب زنده دارى و توسل و استشفاع به اولیاى گرام الهى و. همه ره توشه هاى این سیر خدایى است. این که: گویند به هرکس ندهند دلیلش بسیار واضح و روشن است. زیرا کسى که جهاد با نفس نکرد و دل به مادیات سپرد و در ظلمات نفس و نفسانیات خود را محبوس ساخت کى تواند که به سوى نورحق پر کشد و به لایتناهى عروج کند؟ >البته مقصود آن نیست که از اول خداوند افراد را به دو دسته تقسیم کرده به برخى توفیق مى دهد و برخى را واپس مى زند. بلکه مقصود آن است که رسیدن به چنین آرمان بلندى عزم و همتى استوار و جهاد خستگى ناپذیر مى طلبد هم چنان که دیگر خواست ها و اهداف نیز به تناسب خود نیازمند تلاش و کوشش است.
موفقیت به مناسبت تنوع اهداف کلی و مهم زندگی، گونه گون و متنوع است. مانند موفقیت در تحصیل ، در ازدواج و تشکیل خانواده، در پیشبرد زندگی ، در دین داری و عبودیت خداوند و مانند آن ، ولی در عین حال چون از نگاه دینی تمامی اهداف زندگی در جهت واحدی سازمان می یابند و آن قرب به خدای متعال و وصول به مقام ولایت و خلافت الهی است ، موفقیت نهایی نیز در این راستا ارزیابی می شود.
اسباب نوفیق و سلب آن
هیچ کاری بدون علت نیست . هم موفقیت ناشی از علل و عوامل است و هم عدم آن. برای موفق شدن ابتدا باید اسباب و علل آن را شناخت و از راه اسباب آن وارد شد. اگر کسی با شناخت کافی وارد این میدان شود و شایسته عمل نماید ، به طور قطع شاهد موفقیت خواهد بود.
البته زمینه های تربیت خانوادگی و محیطی افراد، در موفقیت و عدم آن، نقش فراوانی دارد و هر کسی، در حقیقت، به لحاظ شخصیتی، تاحد زیادی از خانواده و محیط اطراف خود رنگ می گیرد وآموزشهای تربیتی که از اوایل کودکی تا سن بلوغ و اختیار، به او داده می شود، نقش اساسی در موفقیت آتی او دارد ، ولی در عین حال اینطور نیست که آثار تربیتی قبل از بلوغ، قابل تغییر نباشد. کسانی که در سنین جوانی و بزرگ سالی هستند، می توانند با استفاده از روشهای اختیاری که آگاهانه و از روی انتخاب اتخاذ می شوند ، زمینه های موفقیت خویش را فراهم آورند.
اسباب و علل موفقیت ممکن است به حسب مورد مختلف و فراوان باشد ، ولی به طور کلی و قانونی می توان اسباب و علل موفقیت اختیاری را در چند مورد زیر، به صورت خلاصه بیان نمود.
1- ایمان و انگیزه قوی: به طور کلی، تا انسان به کاری آگاهی و ایمان نداشته باشد، در آن کار موفق نمی شود، آگاهی و ایمان به انسان انگیزه می دهد و انگیزش، به لحاظ روان شناختی، از عوامل عمده حرکت، سخت کوشی و تحمل دشواری، برای رسیدن به مقصود است.
علی (ع) در روایتی فرموده است: خدای متعال به اندازه نیت و هدفداری افراد بدیشان عطا می کند على قدر النیة تکون من الله العطیة . میزان الحکمة ، ج 4 ص 341
نقش ایمان خصوصا در دین داری و وظیفه شناسی نسبت به خالق هستی و راه او، نمود روشنی دارد. در این راه که یک راه معنوی و غیر محسوس است، ایمان به غیب و ماورای طبیعت و اینکه انسان در ارتباط و انس با عوالم معنوی به کمال می رسد، اولین و مهمترین قدم است.
در صحنه اجتماعی، هر گونه موفقیت و پیروزی ای که مردم ما در طول انقلاب و جنگ تحمیلی بدست آوردند، به برکت ایمان و قدرت آن بوده است و در زندگی فردی نیز، خصوصا در مسئله دین داری و انجام واجبات، بدون برانگیختگی، نیت و هدفداری ایمانی، موفقیتی در کار نخواهد بود.
2- صفات و ملکات اخلاقی: به مصداق (از کوزه هر آن برون تراود که در اوست) صفات و ملکات اخلاقی و درونی منشا حرکت و رفتار بیرونی انسان اند و هر عملی که از انسان بروز می کند، ریشه در درون دارد.
ریشه برخی اعمال آگاهی ، ایمان و گرایشهای انسان است و خواستگاه برخی دیگر نیز اخلاق و ملکات اوست. اگر می بینیم کسی گناه می کند، باید بدانیم یا آن شخص از آگاهی و ایمان کافی بر خوردار نیست ویا ملکات رزیله اخلاقی از درون، او را به اعمال زشت و غیر اخلاقی وادار نموده اند.
به طور مثال بسیاری گناهان از حسد سرچشمه می گیرند. وجود رزیله حسد باعث آن می شود که آدم حسود نسبت به محسود خود غیبت کند یا تهمت بزند و در برخی از موارد بسیار پیشرفته ،حتی او را به قتل برساند. در ارزیابی کارشناسان این نکته کاملا ثابت شده که انگیزه بسیاری از قتلها ، در حسادت نهفته است و به لحاظ اخلاقی نیز خواستگاه بسیاری از گناهان در این صفت زشت ریشه دارد .
بنابراین در صورتی که انسان بخواهد در دین داری موفق باشد ، پس از کسب آگاهی و ایمان ، مهمترین کاری که باید انجام دهد ، ریشه کن نمودن صفات و ملکات رزیله از دل است . تا انسان به اینگونه صفات مثل بخل، حسد، کبر، عجب، حب دنیا و هوی پرستی و مانند آن آلوده است ، زمینه برای توفیق الهی و حرکت معنوی در او وجود ندارد و در دین داری و کسب معنویت موفق خواهد بود.
3- عادت های نیک و بد: علاوه بر آنچه گفته شد، عادت نیز در این زمینه نقش فراوان دارد. عادت خوب به انسان در انجام کارهای خوب کمک می کند و عادت بد مانع انجام خیرات می شود.
به طور مثال، یکى از چیزهایى که این روزها بیشتر باعث سلب توفیق، مخصوصاً موفق نشدن به نماز صبح و یا نماز اول وقت در صبح ها مى شود، مسأله شب نشینى ها ، نشستن پاى فیلم ها و بعضى از برنامه هاى تلویزیون تا دیر وقت است. روشن است اگر انسان بخواهد تا دیر وقت بیدار بماند، نه تنها موفق به شب زنده داری و نماز صبح اول وقت نخواهد شد بلکه حتی ممکن است در اثر دیر خوابی و عادت به پر خوابی، متاسفانه نماز صبحش نیز قضا شود .
پرخوری ، پرخوابی، پرگویی ، تنبلی و راحت طلبی از جمله عادتهای بدی هستند که توفیق عمل و تلاش در جهت تقوی و عبودیت حق تعالی را از انسان سلب می نمایند . هرکس باید ببیند چه نقطه ضعفى در زندگیش وجود دارد که مانع از انجام درست و به موقع عبادت هایش مى شود ، سپس بکوشد تا آن را برطرف نماید. نقطه ضعف عدم موفقیت افراد در بسیاری از موارد ، عادتهای بد است.
4- سخت کوشی و تحمل سختی ها: اگر طالب موفقیت هستیم باید بپذیریم که همه چیز با کار و کوشش سخت ، برد باری و مقاومت در مقابل دشواری ها بدست می آید. کسی با خوش گذرانی و راحت طلبی به جایی نرسیده که ما دومین آن باشیم .
امام رضا (ع) مى فرمایند: هر کس از خدا توفیق را مسئلت کند در حالى که کوشا و تلاش گر نیست خود را به استهزاء و شوخى گرفته است. و من سأل الله التوفیق و لم یجتهد فقد استهزاء بنفسه. بحار الانوار، ج 78،ص 356
در بحث دین داری و عبودیت حق تعالی نیز کوشش و صبر در مقابل نا همواری ها و ناملایمات زندگی، چه زندگی مادی و چه معنوی، از شرایط اصلی موفقیت محسوب می شود. قرآن کریم در مورد سختی نماز می فرماید : نماز خواندن ، جز برای خاشعین ، کار ساده و آسانی نیست و انها لکبیره الا علی الخاشعین. بقره ، 45
و در قیامت نیز به کسانی که صبورند، وعده بهشت بی حساب می دهد ان الله یوفی الصابرین اجرهم بغیر حساب. زمر، 10
در مورد روزه، حج، جهاد ، خمس، ذکوه، امر به معروف و سایر وظایف شرعی و عبادی نیز وضعیت به همین منوال است . انجام تمامی اینگونه تکالیف نیاز به صبر و مقاومت فراوان دارد. نابرده رنج گنج میسر نمی شود. موفقیت در بدست آوردن گنج مقصود که در لقای الهی ، قرب به خداوند و اولیای او خلاصه می شود، کاری است که با عمل و تحمل دشواری های آن حاصل خواهد شد.
دست از طلب ندارم تا کام من برآید یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآید
5- ترک گناه و حرام: خوردن غذاى حرام و شبهه ناک و ارتکاب گناهان (از قبیل غیبت، دروغ ، نگاه به نامحرم و شرکت در جلسات گناه و مانند آن) از عوامل اصلی سلب توفیق است.
در روایتى آمده است که شخصى به حضرت امیر (ع) عرض کرد: من هرقدر مى خواهم براى نماز شب بیدار شوم موفق نمى گردم؟ حضرت در جواب فرمودند: «گناهانى که در روز انجام مى دهى مانع مى شوند.
اگر کسی طالب کمال و قرب به خدای است و می داند که راه نزدیک شدن به خدای متعال که نور است ، جز از طریق کسب نور و فرار از تاریکی و ظلمت میسرنیست، چاره ای جز پرهیز از گناه و انجام وظایف عبادی ندارد. گناه ظلمت است و تاریک کننده روح انسان . آلودگی به تاریکی و گناه مانع آن می شود که انسان در عبودیت خداوند و کسب نور الهی موفق باشد.
6- برنامه ، نظم ، تداوم: هدف خویش را در زندگی و رسیدن به قرب الهی مشخص نمایید و برای رسیدن به آن برنامه ریزی کنید و بر آن برنامه پای بفشارید. نظم و برنامه ریزی از لوازم ضروری موفقیت در دین داری و یا هر کار دیگر است . امکان ندارد یک آدم بی انضباط و ولنگار در رسیدن به اهداف زندگی خود موفق باشد.
این برنامه که در حقیقت یک دستور العمل خود سازی و قرب الهی است باید از روى دقت، مطالعه و مشورت با متخصصین متعهد و علما ی دین باشد تا هم قابل عمل باشد و هم از افراط و تفریط به دور باشد. موفقیت در عمل و عبادت خدای در گرو تداوم در آن است . عبادت خداوند ، نوری است که به تدریج تمام وجود انسان را می گیرد و آدمی را سراسرنورانی می کند.
اگر روزی در برنامه های عبودی خود کوتاهى کردید بدانید، که به همان اندازه از توفیقات شما کاسته مى گردد، کوشایى و استقامت شرط توفیق است. على (ع) در روایتی فرموده است: من طلب شیئاً ناله او بعضه» هر کس طالب چیزى باشد و واقعاً بخواهد به آن برسد ، به تمام یا قسمتی از آن، حتما خواهد رسید. مطالب السئوول، ص37
7- تامین اقتصادی : از نظر اسلام هم فقر مفرط مانع انجام وظایف بندگی است و هم ثروت فراوان. بهترین حالت برای ایجاد فراقت و تمرکز در بندگی خداوند، حالت توسط و تامین اقتصادی است. کسی که فقیر است دایم باید به فکر آب و نان خانواده خود باشد و همچنین کسی که مال و منال فراوان دارد ، همواره باید وقت و نیروی خود را در جهت سامان دادن و حفظ و حراست اموال خود به هدر بدهد ، این دو گروه معمولا در دین داری و عبودیت خداوند موفق نیستند.
قرآن کریم نسبت به ثروتمندی فراوان می فرماید: ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی . انسان همین که خود را ثروتمند و بی نیاز احساس کند ، سر به شورش و طغیان گری می گزارد سوره علق،آیه 6
و در روایت از رسول اکرم (ص) است که کاد الفقر ان یکون کفرا . نزدیک است که فقر آدم فقیر را به کفر بکشاند. کافی،ج2 ،ص307
در مقابل افرادی که از یک زندگی آبرو مند و ساده برخوردارند، فکری راحت و فرصتی مناسب برای بندگی خداوند و قرب به او در اختیار خواهند داشت و در این زمینه موفقیتشان بیشتر است.
8- رفق و مدارا : یکی از شرایط موفقیت در عبادت ، اقتصاد در آن و رفق و مدارا با خود است. حتی عبادت را نباید به خود تحمیل نمود، عبادت تحمیلی باعث زدگی انسان می شود و حال بندگی را زایل و خود عمل را بی ثمر می نماید.
در روایات اسلامی، تاکید فراوان شده است که در عبادت، میانه رو باشید و اقبال و ادبار قلب خویش را در نظر بگیرید. در حالتی که میل و اقبال دارید ، بیشتر عبادت کنید و در حالت بی حالی و ادبار، تنها به انجام واجبات اکتفا نمایید .
امیر مومنان حضرت علی(ع) فرمود: ان للقلوب اقبالا و ادبارا، فاذا اقبلت فاحملوها علی النوافل، و اذا ادبرت فاقتصروا بها علی الفرایض. بدرستی که قلب انسان را اقبال و ادباری است. پس چون در حال پذیرش بود، آنرا به انجام مستحبات و نوافل بدارید و هنگامی که در حالت روی گردانی بود، به انجام واجبات اکتفا نمایید. نهج البلاغه، حکمت 312
10- طلب توفیق از خداوند: دعا و درخواست مخصوصاً با تضرع ، حال ، اشک چشم و دل شکسته، علاوه بر آثار مادى و معنوى استجابت و موفقیت در رسیدن به اهداف، دل را بر انجام اوامر الهى رقیق و آماده مى سازد و آن را از کدورتها و تعلق و تشویش و اضطراب هاى ناشى از وسوسه هاى یأس آور شیطان و نفس اماره پالایش مى دهد.
در روایتى از امام جواد (ع) آمده که مؤمن نیاز به سه چیز دارد : توفیق الهی و کسی که از درون او را نصیحت کند و پذیرش نصیحت از کسی که او را نصیحت کرده. المؤمن یحتاج إلى توفیق من الله ، وواعظ من نفسه ، وقبول ممن ینصحه. میزان الحکمة، ج4 ص 3598.
علی ( علیه السلام ) فرموده است: همانگونه که جسم از سایه خود جدا نمی شود، همچنین دین و توفیق الهی از هم جدا شدنی نیستند. کما أن الجسم والظل لا یفترقان ، کذلک الدین والتوفیق لا یفترقان
و در روایت دیگری فرمود : حتی کوشش بدون توفیق از جانب خداوند، نافع نخواهد بود. لا ینفع اجتهاد بغیر توفیق
از امام باقر (ع) در باره معنای جمله لا حول ولا قوة إلا بالله سوال شد ، حضرت فرمود : معنایش این است که بدون کمک الهی، هرگز کسی را یارای اجتناب از هیچ گناهی نیست و بدون توفیق الهی نیز کسی را نیروی اطاعت نمی باشد. «معناه لاحول لنا عن معصیة الله إلا بعون الله ، ولا قوة لنا على طاعة الله إلا بتوفیق الله عزوجل» ( توحید صدوق، ص242)
بنابراین باید از راه توسل به ذات اقدس اله و واسطه قرار دادن ارواح پاک معصومین (ع) به درگاه او از خداوند طلب توفیق نمود. البته جدیت و کوشش خود انسان هم لازم است و باید از خوردن غذاهاى شبهه ناک پرهیز نموده و از مجالست با رفقایى که مقید به آداب و مقررات اسلامى نیستند دورى کرد تا به تدریج کارهاى خوب در انسان عادت و به صورت ملکه درآید و توفیق الهى شامل حال شود.
اى خداى پاک بى انباز و بار دست گیر و جرم ما را درگذار
در ده ما را سخن هاى رقیق تا تو را رحم آورد بر ما شفیق
هم دعا از تو اجابت هم زتو ایمنى از تو مهابت هم زتو
11- مراقبه و محاسبه: در آغاز هر کارى کمى مکث کنید اگر واجب است حتماً انجام دهید اگر حرام است حتماً ترک کنید و اگر نه حرام است نه واجب در انجام و ترک آن مختارید این سه چیز را قبل از انجام هر کارى مشخص کنید سپس انجام دهید. اصل این توجه و مراقبه چندین فایده دارد اولاً انسان به حرام نمى افتد و نیز واجبى از او ترک نمى شود. ثانیاً: انسان را از غفلت شبانه روزى مى گیرد. ثالثاً: ترک حرام و فعل واجب به قصد قربت خود عبادت به حساب مى آید مى توان فعل تمام واجبات و ترک تمام محرمات را به قصد قربت انجام داد حتى افعالى که نه واجب هستند نه حرام مى توان با قصد قربت آنها را عبادى کرد مثلاً خوابیدن با این قصد باشد که تجدید نیرو شود تا انسان عبادت خدا کند و… شب به محاسبه بنشیند که آیا مراقبه طول روز را خوب انجام داده یا نه. اگر خوب انجام داده و نه تنها در اول هر کارى مراقبه اش را انجام داده بلکه آن کار را طبق مراقبه انجام داده مثلاً اگر در اول فهمید فلان کار حرام است در عمل هم آن را ترک کرده یا اگر در اول فهمید واجب است در عمل آن را انجام داده اینجا شکر خداى را هر چند زبانى به جا آورد و اگر خوب انجام نداده علت یابى کند تا به مرور نقص ها و علت عدم موفقیت را کشف کند تا بعد از سال ها به جایى برسد که حتى یک گناه از او صادر نشود و خلاصه این که مدار مراقبه و محاسبه شما انجام واجبات و ترک محرمات مى باشد. حضرت على(ع) مى فرمایند:
ان هذه النفس لامارة بالسوء فمن اهملها، جمحت به الى المآثم ؛ همانا این نفس پیوسته به بدى و زشتى امر مى کند پس هر کسى آن را مهمل به حال خود واگذارد (ولى او انسان را رها نمى کند و) او انسان را به سمت گناهان مى کشاند»، (الغرر والدرر، باب النفس به نقل از سر الاسراء، استاد على سعادت پرور، ج 1، ص 305، روایت 20).
بنابراین مراقبه و محاسبه را باید جدى گرفت که از اساسى ترین دستورات اخلاقى و سازنده مى باشد. موارد مهم مراقبه عبارت است از:
1- نماز اول وقت: اگر کار اهمى با نماز اول وقت در تعارض نباشد نماز اول وقت را ترک نکنید. روایات و نیز بزرگان نماز اول وقت را اکیداً سفارش کرده اند. امام صادق(ع) مى فرمایند:
لکل صلاة وقتان: اول و آخر، فاول الوقت افضله و لیس لاحد ان یتخذ آخر الوقتین وقتاً الا من علة و انما جعل آخرالوقت للمریض والمعتل و لمن له عذر و اول الوقت رضوان الله و آخر الوقت عفوالله ؛ براى هر نمازى دو وقت است: اول وقت و آخر وقت پس اول وقت برتر و با فضیلت تر است و براى کسى نشاید که آخر وقت را وقت (نماز) اتخاذ کند مگر از روى علتى و آخر وقت فقط براى شخص بیمار و ناتوان و کسى که داراى عذرى است مى باشد و اول وقت خشنودى خدا را دربردارد ولى آخر وقت عفو خدا را»، (میزان الحکمه، ج 5، ص 401، روایت 10390).
2- مستحبات نشاطآور: از میان مستحبات از نمازهاى نافله گرفته تا دعاى کمیل و ندبه و… فقط و فقط آنهایى را انجام دهید که براى شما نشاطآور است و از تحمیل نفس بر مستحبات پرهیز کنید فقط به اقبال قلب بنگرید هر عمل مستحبى که قلب بدان اقبال داشت و برایتان نشاطبخش و حال آور بود به همان اکتفا کنید، حتى نسبت به نماز شب که سفارش زیادى شده است اگر نشاط نداشتید یا اصلاً نخوانید یا خیلى خیلى خلاصه در ظرف ده دقیقه تمام یازده رکعت را با حذف مستحبات بخوانید.
3- توسل به ائمه معصومین(ع): گاه گاهى مخصوصاً به اقتضاى حال و اقبال قلب به ائمه معصومین(ع) توسل جویید و توفیق و حاجات خود را از آن معادن کرم بخواهید.
تذکرات پایانی:
1- سعى کنید همیشه وضودار باشید و اگر براى شب قبل از خواب وضو بگیرید کافى است و چنانچه نیمه شب براى کارى برخاستید و خواستید دوباره بخوابید وضو لازم نیست اگر آب وضو را با حوله خشک کنید از جهتى بهتر است.
2- هفته اى یک بار به زیارت اهل قبور مؤمنین و شهداى عزیز بروید و اگر وقت خلوتى را انتخاب کنید تا تأمل بیشترى کنید و گذرا بودن دنیا بیشتر در دلتان جا افتد خیلى بهتر است هدف این است که دل تکان بخورد و رغبت خود را به دنیا کم کند و به فکر آخرت و عالم قبر و قیامت بیفتد.
3-بالا بردن سطح معلومات دینى و اجتماعى خود توسط مطالعه کتب دینى مخصوصاً کتاب هاى تفسیرى و شرکت در جلسات سخنرانى و… زیرا هیچ چیز مانند علم و آگاهى مقام انسان را بالا نمى برد و موجب نجات از گرفتارى هاى دینى و دنیوى نمى گردد.