خانه » همه » مذهبی » باور ناپذیری عصمت

باور ناپذیری عصمت

 براى روشن شدن این مسئله توجّه به چند نکته ضرورى است:
 

یک.

ابتدا به لحاظ روش شناختى باید روشن ساخت که آیا عصمت از طریق تجربى اثبات مى شود یا روش هاى دیگرى دارد؟ به طور مسلم اگر تنها راه کشف عصمت، تجربه حسّى و خارجى باشد ما هیچ راهى براى اثبات آن نخواهیم داشت. تجربه تا حدودى مى تواند موارد آشکار متضاد با عصمت را کشف کند و از این رو با لحاظ پاره اى قیود و شرایط مى تواند مدّعیان دروغین عصمت را رسوا سازد. تجربه اما در اثبات عصمت ناتوان است، زیرا اگر همواره بهترین کارها را از کسى ببیند، از درون و نیات فاعل آن و نیز از کارهاى کاملاً سرى و پوشیده او بى خبر است. بنابراین اگر کسى آمپریست و تجربه گراى محض باشد همواره با این احتمال روبرو خواهد بود که: «شاید آنان در خلوت انسان هاى خوبى نبوده اند». لیکن در اینجا اشکال از روش و ناکافى بودن آن در تحقیق مسئله اى است که داراى پاره اى ابعاد فراتجربى است. به همین دلیل در نگاه شیعه امام معصوم باید منصوب و منصوص از ناحیه حق تعالى باشد، زیرا اساساً انسان به تنهایى قادر به کشف مصادیق معصومان نیست.
 

دو.

عصمت پشتوانه ها و استدلال هاى استوار عقلى و نقلى بررسى شده اند، از تکرار آنها در اینجا خوددارى مى شود. پس اگر کسى بخواهد آن را انکار کند باید استدلال منطقى قوى ترى در برابر هر یک از آن ادله ارائه کند و ضعف منطقى آنها را با برهان روشن سازد. اما این که بگوییم: «اصلاً برایم قابل قبول نیست… مگر مى شود…» صرفاً بیانگر یک احساس و استبعاد است و هیچ ارزش منطقى و استدلالى ندارد.
 سه.

بهتر است قدرى علل و راز این که مى گویید: «اصلاً برایم قابل قبول نیست…» را نیز بکاویم. اکنون به علل فرامعرفتى مسئله کارى نداریم؛ اما به لحاظ معرفتى گمان مى رود برخى یا همه عوامل ذیل در این باره مؤثّر باشند:
 الف. پنداشت این که لازمه انسان بودن گناه یا خطا کردن است. در حالى که چنین تلازمى وجود ندارد.
 ب. بى توجهى به توانایى هاى فوق العاده و بالاى انسان در کنترل نفس و بازدارى آن از گناه و خطا.
 ج. نادیده انگاشتن ظرفیت هاى علمى و معرفتى انسان و نقش آنها در جهت یابى صحیح.
 د. بى توجهى به امدادهاى پیاپى الهى در مصونیت بخشیدن به اولیاى خود، در عین حفظ اختیار آنها.
 ه. عدم واکاوى ژرف شخصیت معصومان و نا آشنایى با چگونگى عزم، ایمان، دانش و معارف آنان، و به تعبیر دیگر آنان را با انسان هاى عادى و معمولى یکسان انگاشتن.
 و. مشکل روش شناختى که در بند یک توضیح داده شد.
 علل دیگرى نیز در این باره قابل بررسى است که به جهت رعایت اختصار به این مقدار بسنده مى شود.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد