۱۳۹۷/۰۷/۱۷
–
۱۴۶۵ بازدید
خواستم بدونم دلیل حمله اعراب مسلمان به ایران چی بوده؟ آیا اهل بیت با این جنگ ها موافق بوده اند؟ واقعا اون همه غارت و کشتار انجام دادن مسلمونا؟چرا اطلاعاتی تو اینترنت میذارن درمورد اون جنگ که چهره زشتی از اسلام نشون داده؟آیا واقعا مسلمانان به دانشمندان ما مثل ابو علی سینا صدمه زدن با اینکه مسلمان بوده؟واقعا چرا درمورد اسلام و اهل بیت اینطور تبلیغات بد میکنن؟چرا میخوان بین ایران و اسلام یکیو انتخاب کنیم؟لطفا راهنماییم کنین.هر کدوم از سوالایی که پرسیدم برام خیلی مهمن.لطفا به همشون پاسخ بدین.خیلی ممنونم.لطفا جوری پاسخ ندین که انگار با یه ضد اسلام حرف میزنین.من چون اسلام رو دوس دارم میخوام بدونم چرا این طور درموردش بد نوشته اند؟
بطور خلاصه دشمن کارش دشمنی و ضربه زدنه هرجور بتوانند با سوء استفاده از حس ناسیونالیستی و وطنپرستی جوانان کم اطلاع به اسلام عزیز ضربه میزنند و دین مبین را زشت ترسیم میکنند تا به نتیجه برسند . لذا بدگویی آنها در خصوص اسلام چیز عجیبی نیست!مسلما اهل بیت(ع) با این نوع و نحوه کشور گشایی و انتشار اسلام موافق نبوده اند چرا که برای انسانها احترام زیادی قائلند با هر دین و آئینی که باشند.بوعلی سینا دانشمند قرن چهار و پنج است نه صدر اسلام .
درباره حمله اعراب و فتح ایران توسط مسلمین باید به نکات زیر توجه داشت، برای پاسخ به سوال شما توجهتان را به مطالب زیر معطوف می نماییم:1- موقعیت زمانی:«پیامبر گرامی اسلام(ص)» در زمان حیات خویش وعده فتح ایران و روم را به مسلمین داده بود و در زمان خود ایشان بود که اولین تماس میان مسلمین با پایگاه نظامی ساسانیان در بحرین رخ داد.نخستین نبردهای جدی میان مسلمانان و ایرانیان حملات مسلمانان به مرزهای دولت ساسانی در زمان ابوبکر و در محرم سال 12 قمری آغاز شد؛ این حملات با این هدف انجام گرفت که اذهان مسلمانان را از غصب خلافت «امیر مومنان علی(ع)» دور کرده و به خارج از جزیرة العرب سوق دهند و با افزایش وحدت، بر قدرت خلافت خود در زمان «ابوبکر» بیفزایند. فرمانده فتوحات مسلمانان در جبهه ایران «خالد بن ولید» بود که پس از سرکوب شورش برخی اعراب مرتد شده در شبه جزیره عربستان به سمت ایران روانه شده بود. با مرگ ابوبکر و غصب مجدد خلافت توسط «عمربن خطاب» روند فتح ایران شدت بیشتری یافت و مسلمانان موفق به فتح مناطق بسیاری از ایران شدند. این ایام مصادف با حکومت «یزدگرد سوم» از سلسله شاهان ساسانی امپراطوری ایران بود.2- ظلم و تعدی اعمال شده به ایرانیان:در پاسخ به این قسمت از سوال شما باید گفت: بسیاری از اعراب شرکت کننده در فتوحات افرادی تازه مسلمان بودند. این بدان معنا است که آنان با تعالیم اسلامی آشنایی کاملی نداشتند و شاید بتوان تصریح نمود که اسلام در جان و روح بسیاری از آنان ریشه نداشت. بعلاوه باید تصریح نمود که ما شیعیان هرگز اسلام ارائه شده توسط خلفا را اسلام ناب نمیدانیم تا چه رسد به اعمال برخی عوامل و فرماندهان آنان در مناطق جنگی. لذا هرگز از اعمال مسلمانان مهاجم به ایران دفاع نمیکنیم و اعمال آنان را نیز بر اساس اسلام ناب نمیدانیم. چرا که اگر این اعمال مطابق اسلام ناب بود امیرالمومنین علی علیهالسلام از آن کناره نمیگرفت (به گونهای که ایشان حتی در یک نبرد بر علیه ایرانیان شرکت نکرد).در نیتجه هرگز نمیتوان چنین ادعایی نمود که تمامی شئونات اخلاقی توسط تمام سپاه اسلام رعایت شده باشد. اما با این حال بر روی دو نکته باید تاکید نمود:1. در مقایسه با سایر هجوم های صورت گرفته به این سرزمین در طول تاریخ (همچون مغولها، تیموریان، استعمار و …)، شاید بتوان این حمله را دارای تبعات منفی اخلاقی کمتری دانست.2. همچنین بر عکس سایر هجوم ها که دستاوردی جز ویرانی برای ایران به همراه نداشت این حمله، دین مبین اسلام، فرهنگ و تمدن اسلامی و شیعی را که بعدها و در نتیجه این حمله به ایرانیان رسید با خود به ارمغان آورد.3. ما شیعیان هرگز اسلام ارائه شده توسط خلفا را اسلام ناب نمیدانیم تا چه رسد به اعمال برخی عوامل و فرماندهان آنان در مناطق جنگی. لذا هرگز از اعمال مسلمانان مهاجم به ایران دفاع نمیکنیم و اعمال آنان را نیز بر اساس اسلام ناب نمیدانیم. چرا که اگر این اعمال مطابق اسلام ناب بود امیرالمومنین علی علیهالسلام از آن کناره نمیگرفت (به گونهای که ایشان حتی در یک نبرد بر علیه ایرانیان شرکت نکرد).3- اجبار ایرانیان به پذیرش اسلامدر پاسخ به این بخش از سوال باید گفت: به طور کلی فتوحات اولیه مسلمین در داخل ایران تقریبا از دو گونه خارج نبود: فتح به جنگ یا فتح به صلح.3-1. فتح به جنگ.اولین نقاطی که اعراب به آن جا حمله بردند منطقه «سواد» (یا همان محدوده عراق امروزی) بود. در این منطقه که محل وقوع جنگهای مهمی است، اغلبِ فتوحات به جنگ انجام گرفت. زیرا دولت و حکومت ساسانی از حیثیت و موجودیت خود دفاع میکرد و طبیعی است که باید برای رهایی از چنگال سقوط و اضمخلال بیشترین امکانات و تواناییهای خود را به کار میگرفت.3-2. فتح به صلح.پس از تصرف عراق و بین النهرین نیروهای بومی مناطق مفتوحه نیز به کمک لشکریان مسلمان آمده در فتح سایر مناطق، با آنان به همکاری میپرداختند. مسلمانان هر چه بیشتر در فلات ایران پیش می رفتند پیشروی با صلح نیز بیشتر می شد مگر در سرزمین فارس. فارس: در سرزمین فارس فتح به جنگ بیشتر بود. زیرا این منطقه پایگاه اعتقادی و خاستگاه نژادی ساسانیان بود و نفوذ آیین زرتشت در آنجا ریشههای استوارتری داشت.خراسان: در خراسان نیز اغلب فتوحات صلح آمیز بود. زیرا دیگر امیدی به بقای حکومت ساسانی وجود نداشت.نهاوند: بلاذری مینویسد: «پارسیان از شهر بیرون شده پیکار میکردند و مسلمانان ایشان را هزیمت میداند. اما سرانجام با مسلمانان از سر صلح بر آمده و در قبال پرداخت خراج (منظور همان مالیات است) و جزیه، اعراب مردم نهاوند را بر اموال، بناها و منازلشان باقی گذارده متعرض آنان نشدند».[1]دینور: مردم دینور پس از یکروز جنگ به مصالحه پرداختند وضمن قبول پرداخت خراج و جزیه، بر جان و مال و فرزندان خویش، امان خواستند که فرمانده سپاه مسلمانان شرط آنان را پذیرفت.شهرهای ماسپذان ، شیروان و صمیره: این شهرها نیز به این شرط که فرمانده عرب خون هیچ یک از ایشان را نریزد یا آنان را به اسیری نگیرد و زر و سیم مردم را نستاند با مسلمانان صلح کردند.[2]همدان: این شهر تبدیل به گریزگاه سپاهیان ایرانیای شده بود که در نهاند شکست خورده و فراری شده بودند لذا دست به مقاومت زدند اما شکست خورده و مسلمانان همان شرایط نهاوند را بر آنان اعمال کردند (مسلمانان خراج بگیرند و کاری به اموال و منازل آنان نداشته باشند).اصفهان: تنها مقاومت در محدوده اصفهان در منطقه «جی» صورت پذیرفت که مورخین در مورد آن مینویسند: مسلمانان پس از نبردی کوچک جی را که از توابع اصفهان بود مشروط بر آن که اهل آن خراج و جزیه بپردازند، به صلح فتح کردند و در عوض مردمان را بر جان و مالشان امان دادند. و به همین طریق بر سایر نقاط اصفهان چیره شدند.[3]و به همین ترتیب سایر شهرهای ایران … بخش دوم: جامعه ایرانی در رویارویی با اسلام و اعرابانگیزه و نحوه برخورد هر یک از اقشار اجتماعی ایران با اعراب و اسلام تقریبا متفاوت از دیگری بوده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم:الف. دربار سلطنتی، اشراف. یزدگرد سوم، پادشاه ساسانی و خاندان سلطنتی از همان ابتدا با خشونت وتنفر هرچه بیشتر به درخواست مسلمانان مبنی بر قبول اسلام جواب منفی دادند و با هر شکست یک گام به عقب مینشستند و در انتظار پیروزی بر حریفان خود بودند.[4] شاهزادگان ساسانی حتی سالها پس از سقوط این سلسله هنوز هوای سلطنت از دست رفته را در سر داشتند؛ مثلا خسرو، از نوادگان یزدگرد در سال 110ق درحمله ترکان به ماوراء النهر، از جمله مهاجمان بود.[5] ب. امرای سپاه ساسانی.اسپهبدان، امرا و افراد برجسته ارتش ساسانی و نیز اشراف نزدیک به دربار سلطنتی ، عموما در مقابل سپاه مسلمین ایستادگی میکردند، زیرا موجودیت آنها به حکومت ساسانی وابسته بود و راه دیگری برایشان متصور نبود.ج. حکام، امرای محلی و دهقانان.این گروه نیز خود دو دسته میشدند : 1- حاکمان مناطق غربی 2- حاکمان مناطق شرقی. در مناطق غربی برخی از این حکام به تنهایی یا در کنار امرای نظامی به رویاروی با سپاه اسلام پرداختند اما در نهایت به علت فقدان حکومت مرکزی و اینکه اتکای آنان در گذران زندگیشان بر درآمدهای ارضی استوار بود به سازش با مسلمانان روی آوردند.اما در نواحی شرقی ایران همچون خراسان، حکام و اشراف محلی بویژه دهقانان (در این برهه زمانی مراد از دهقان، کسانی است که: عهدهدار جمع آوری مالیات بودند) به دلیل عدم انگیزه مقاومت و نیز حفظ جایگاه اجتماعی و امتیازهای شخصی و نیازشان به مسلمانان، برای متوقف ساختن حملات اقوام ترک، به سرعت راه مسالمت با مسلمانان را در پیش گرفتند و حتی برای تسلم مناطق تحت نفوذ خود به ایشان پیشقدم شدند، مثلا مرزبان طوس در سال 29 ق به والی بصره و کوفه نامه نوشت و آن دو را به خراسان فراخواند.[6]د. کشاورزان و رعایا.ریچارد بولت در مورد این دسته مینویسد: در میان بخشهای مختلف اجتماعی ایرانی، دو گروه بیش از همه تمایل به گرایش به اسلام داشتند، اسیران جنگی و افرادی که از طبقات پائین جامعه بودند مانند رعایایی که در اراضی کشاورزی به کار مشغول بودند.[7]بررسی مفاد اولین عهد نامه های صلح میان فاتحین مسلمان و بزرگان محلی ایران حاکی از عدم اعمال سیاست اجبار و زور در دعوت و جذب ملل شکست خورده در امر پذیرش دین اسلام از سوی اعراب مسلمان است. اینکه بسیاری از کارگزاران نظام پیشین، بدون تغییر آیین خود، به خدمت نظام جدید درآمدند، این حقیقت را روشن میسازد که مسلمین اصراری بر پذیرش اسلام از سوی شکست خوردگان نداشته اند حتی در این راستا هیچ کوشش آگاهانهای از سوی لشکریان مسلمان مشاهده نمیشود.از سوی دیگر با آن که اسلام خود، داعیه جهان شمولی داشت اما روشن است که باید میان فتوحاتِِ اعراب و گسترش اسلام از نظر کیفی و هم کمی تفاوت نهاد. به عبارت دیگر گرچه در مجموع، فتح اسلامی بوسیله جنگ حاصل شد اما نشر اسلام در بین کشورهای فتح شده به زور جنگ نبود.[8]برخی از محققین نیز بر عدم اعمال زور و فشار از سوی مسلمین در جهت تغییر دین ملل فتح شده از جمله ایران تاکید ورزیدهاند.[9]4- موضع امام علی (ع) در این جنگجواب: در هیچ یک از منابعِ کهن و معتبر تاریخی (چه شیعه و چه سنی) حضور امیرمؤمنان حتی در یکی از جنگهای زمان خلفا ثبت نشده است. در نتیجه میتوان مخالفت ضمنی حضرت با عملکرد آنان را برداشت نمود. نفوذ اسلام میان ایرانیانباید گفت: به طور کلی فتوحات اولیه مسلمین در داخل ایران تقریبا از دو گونه خارج نبود: فتح به جنگ یا فتح به صلح.1- فتح به جنگ.اولین نقاطی که اعراب به آن جا حمله بردند منطقه «سواد» (یا همان محدوده عراق امروزی) بود. در این منطقه که محل وقوع جنگهای مهمی است، اغلبِ فتوحات به جنگ انجام گرفت. زیرا دولت و حکومت ساسانی از حیثیت و موجودیت خود دفاع میکرد و طبیعی است که باید برای رهایی از چنگال سقوط و اضمخلال بیشترین امکانات و تواناییهای خود را به کار میگرفت.2- فتح به صلح.پس از تصرف عراق و بین النهرین نیروهای بومی مناطق مفتوحه نیز به کمک لشکریان مسلمان آمده در فتح سایر مناطق، با آنان به همکاری میپرداختند. مسلمانان هر چه بیشتر در فلات ایران پیش میرفتند پیشروی با صلح نیز بیشتر میشد مگر در سرزمین فارس. فارس: در سرزمین فارس فتح به جنگ بیشتر بود. زیرا این منطقه پایگاه اعتقادی و خاستگاه نژادی ساسانیان بود و نفوذ آیین زرتشت در آنجا ریشههای استوارتری داشت.خراسان: در خراسان نیز اغلب فتوحات صلح آمیز بود. زیرا دیگر امیدی به بقای حکومت ساسانی وجود نداشت.نهاوند: بلاذری مینویسد: «پارسیان از شهر بیرون شده پیکار میکردند و مسلمانان ایشان را هزیمت میداند. اما سرانجام با مسلمانان از سر صلح بر آمده و در قبال پرداخت خراج (منظور همان مالیات است) و جزیه، اعراب مردم نهاوند را بر اموال، بناها و منازلشان باقی گذارده متعرض آنان نشدند».[10]دینور: مردم دینور پس از یکروز جنگ به مصالحه پرداختند وضمن قبول پرداخت خراج و جزیه، بر جان و مال و فرزندان خویش، امان خواستند که فرمانده سپاه مسلمانان شرط آنان را پذیرفت.شهرهای ماسپذان، شیروان و صمیره: این شهرها نیز به این شرط که فرمانده عرب خون هیچ یک از ایشان را نریزد یا آنان را به اسیری نگیرد و زر و سیم مردم را نستاند با مسلمانان صلح کردند.[11]همدان: این شهر تبدیل به گریزگاه سپاهیان ایرانیای شده بود که در نهاند شکست خورده و فراری شده بودند لذا دست به مقاومت زدند اما شکست خورده و مسلمانان همان شرایط نهاوند را بر آنان اعمال کردند (مسلمانان خراج بگیرند و کاری به اموال و منازل آنان نداشته باشند).اصفهان: تنها مقاومت در محدوده اصفهان در منطقه «جی» صورت پذیرفت که مورخین در مورد آن مینویسند: مسلمانان پس از نبردی کوچک جی را که از توابع اصفهان بود مشروط بر آن که اهل آن خراج و جزیه بپردازند، به صلح فتح کردند و در عوض مردمان را بر جان و مالشان امان دادند. و به همین طریق بر سایر نقاط اصفهان چیره شدند.[12]و به همین ترتیب سایر شهرهای ایران … . [1] . بلاذری، فتوح البلدان، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، سروش، 1364ش، چاپ دوم، ص303؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، (ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1364ش، ج2، ص378.[2] . بلاذری، فتوح البلدان، ص304.[3] . حسین مفتخری و حسین زمانی، تاریخ ایران از ورود مسلمانان تا پایان طاهریان، تهران، سمت، 1381، ص 29و 30.[4] .یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، علیم و فرهنگی، 1362ش، ج2، ص43؛ فتوح البلدان، ص258.[5] . طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج4، ص33.[6] . یعقوبی، البلدان، ترجمه آیتی، تهرن، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1356ش، چاپ سوم، ص330؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج2، ص167.[7] . گروش به اسلام در قرون میانه، ص44.[8] . کارنامه اسلام، ص11؛ تاریخ گسترش اسلام، صفحات مختلف.[9] . برتولد اشپولر، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ترجمه جواد فلاطوری، تهران، علمی وفرهنگی، 1364ش، چاپ دوم، ج1، ص240؛ تاریخ گسترش اسلام، ص152.[10] . بلاذری، فتوح البلدان، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، سروش، 1364ش، چاپ دوم، ص303؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، (ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1364ش، ج2، ص378.[11] . بلاذری، فتوح البلدان، ص304.[12] . حسین مفتخری و حسین زمانی، تاریخ ایران از ورود مسلمانان تا پایان طاهریان، تهران، سمت، 1381، ص 29و 30.
درباره حمله اعراب و فتح ایران توسط مسلمین باید به نکات زیر توجه داشت، برای پاسخ به سوال شما توجهتان را به مطالب زیر معطوف می نماییم:1- موقعیت زمانی:«پیامبر گرامی اسلام(ص)» در زمان حیات خویش وعده فتح ایران و روم را به مسلمین داده بود و در زمان خود ایشان بود که اولین تماس میان مسلمین با پایگاه نظامی ساسانیان در بحرین رخ داد.نخستین نبردهای جدی میان مسلمانان و ایرانیان حملات مسلمانان به مرزهای دولت ساسانی در زمان ابوبکر و در محرم سال 12 قمری آغاز شد؛ این حملات با این هدف انجام گرفت که اذهان مسلمانان را از غصب خلافت «امیر مومنان علی(ع)» دور کرده و به خارج از جزیرة العرب سوق دهند و با افزایش وحدت، بر قدرت خلافت خود در زمان «ابوبکر» بیفزایند. فرمانده فتوحات مسلمانان در جبهه ایران «خالد بن ولید» بود که پس از سرکوب شورش برخی اعراب مرتد شده در شبه جزیره عربستان به سمت ایران روانه شده بود. با مرگ ابوبکر و غصب مجدد خلافت توسط «عمربن خطاب» روند فتح ایران شدت بیشتری یافت و مسلمانان موفق به فتح مناطق بسیاری از ایران شدند. این ایام مصادف با حکومت «یزدگرد سوم» از سلسله شاهان ساسانی امپراطوری ایران بود.2- ظلم و تعدی اعمال شده به ایرانیان:در پاسخ به این قسمت از سوال شما باید گفت: بسیاری از اعراب شرکت کننده در فتوحات افرادی تازه مسلمان بودند. این بدان معنا است که آنان با تعالیم اسلامی آشنایی کاملی نداشتند و شاید بتوان تصریح نمود که اسلام در جان و روح بسیاری از آنان ریشه نداشت. بعلاوه باید تصریح نمود که ما شیعیان هرگز اسلام ارائه شده توسط خلفا را اسلام ناب نمیدانیم تا چه رسد به اعمال برخی عوامل و فرماندهان آنان در مناطق جنگی. لذا هرگز از اعمال مسلمانان مهاجم به ایران دفاع نمیکنیم و اعمال آنان را نیز بر اساس اسلام ناب نمیدانیم. چرا که اگر این اعمال مطابق اسلام ناب بود امیرالمومنین علی علیهالسلام از آن کناره نمیگرفت (به گونهای که ایشان حتی در یک نبرد بر علیه ایرانیان شرکت نکرد).در نیتجه هرگز نمیتوان چنین ادعایی نمود که تمامی شئونات اخلاقی توسط تمام سپاه اسلام رعایت شده باشد. اما با این حال بر روی دو نکته باید تاکید نمود:1. در مقایسه با سایر هجوم های صورت گرفته به این سرزمین در طول تاریخ (همچون مغولها، تیموریان، استعمار و …)، شاید بتوان این حمله را دارای تبعات منفی اخلاقی کمتری دانست.2. همچنین بر عکس سایر هجوم ها که دستاوردی جز ویرانی برای ایران به همراه نداشت این حمله، دین مبین اسلام، فرهنگ و تمدن اسلامی و شیعی را که بعدها و در نتیجه این حمله به ایرانیان رسید با خود به ارمغان آورد.3. ما شیعیان هرگز اسلام ارائه شده توسط خلفا را اسلام ناب نمیدانیم تا چه رسد به اعمال برخی عوامل و فرماندهان آنان در مناطق جنگی. لذا هرگز از اعمال مسلمانان مهاجم به ایران دفاع نمیکنیم و اعمال آنان را نیز بر اساس اسلام ناب نمیدانیم. چرا که اگر این اعمال مطابق اسلام ناب بود امیرالمومنین علی علیهالسلام از آن کناره نمیگرفت (به گونهای که ایشان حتی در یک نبرد بر علیه ایرانیان شرکت نکرد).3- اجبار ایرانیان به پذیرش اسلامدر پاسخ به این بخش از سوال باید گفت: به طور کلی فتوحات اولیه مسلمین در داخل ایران تقریبا از دو گونه خارج نبود: فتح به جنگ یا فتح به صلح.3-1. فتح به جنگ.اولین نقاطی که اعراب به آن جا حمله بردند منطقه «سواد» (یا همان محدوده عراق امروزی) بود. در این منطقه که محل وقوع جنگهای مهمی است، اغلبِ فتوحات به جنگ انجام گرفت. زیرا دولت و حکومت ساسانی از حیثیت و موجودیت خود دفاع میکرد و طبیعی است که باید برای رهایی از چنگال سقوط و اضمخلال بیشترین امکانات و تواناییهای خود را به کار میگرفت.3-2. فتح به صلح.پس از تصرف عراق و بین النهرین نیروهای بومی مناطق مفتوحه نیز به کمک لشکریان مسلمان آمده در فتح سایر مناطق، با آنان به همکاری میپرداختند. مسلمانان هر چه بیشتر در فلات ایران پیش می رفتند پیشروی با صلح نیز بیشتر می شد مگر در سرزمین فارس. فارس: در سرزمین فارس فتح به جنگ بیشتر بود. زیرا این منطقه پایگاه اعتقادی و خاستگاه نژادی ساسانیان بود و نفوذ آیین زرتشت در آنجا ریشههای استوارتری داشت.خراسان: در خراسان نیز اغلب فتوحات صلح آمیز بود. زیرا دیگر امیدی به بقای حکومت ساسانی وجود نداشت.نهاوند: بلاذری مینویسد: «پارسیان از شهر بیرون شده پیکار میکردند و مسلمانان ایشان را هزیمت میداند. اما سرانجام با مسلمانان از سر صلح بر آمده و در قبال پرداخت خراج (منظور همان مالیات است) و جزیه، اعراب مردم نهاوند را بر اموال، بناها و منازلشان باقی گذارده متعرض آنان نشدند».[1]دینور: مردم دینور پس از یکروز جنگ به مصالحه پرداختند وضمن قبول پرداخت خراج و جزیه، بر جان و مال و فرزندان خویش، امان خواستند که فرمانده سپاه مسلمانان شرط آنان را پذیرفت.شهرهای ماسپذان ، شیروان و صمیره: این شهرها نیز به این شرط که فرمانده عرب خون هیچ یک از ایشان را نریزد یا آنان را به اسیری نگیرد و زر و سیم مردم را نستاند با مسلمانان صلح کردند.[2]همدان: این شهر تبدیل به گریزگاه سپاهیان ایرانیای شده بود که در نهاند شکست خورده و فراری شده بودند لذا دست به مقاومت زدند اما شکست خورده و مسلمانان همان شرایط نهاوند را بر آنان اعمال کردند (مسلمانان خراج بگیرند و کاری به اموال و منازل آنان نداشته باشند).اصفهان: تنها مقاومت در محدوده اصفهان در منطقه «جی» صورت پذیرفت که مورخین در مورد آن مینویسند: مسلمانان پس از نبردی کوچک جی را که از توابع اصفهان بود مشروط بر آن که اهل آن خراج و جزیه بپردازند، به صلح فتح کردند و در عوض مردمان را بر جان و مالشان امان دادند. و به همین طریق بر سایر نقاط اصفهان چیره شدند.[3]و به همین ترتیب سایر شهرهای ایران … بخش دوم: جامعه ایرانی در رویارویی با اسلام و اعرابانگیزه و نحوه برخورد هر یک از اقشار اجتماعی ایران با اعراب و اسلام تقریبا متفاوت از دیگری بوده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم:الف. دربار سلطنتی، اشراف. یزدگرد سوم، پادشاه ساسانی و خاندان سلطنتی از همان ابتدا با خشونت وتنفر هرچه بیشتر به درخواست مسلمانان مبنی بر قبول اسلام جواب منفی دادند و با هر شکست یک گام به عقب مینشستند و در انتظار پیروزی بر حریفان خود بودند.[4] شاهزادگان ساسانی حتی سالها پس از سقوط این سلسله هنوز هوای سلطنت از دست رفته را در سر داشتند؛ مثلا خسرو، از نوادگان یزدگرد در سال 110ق درحمله ترکان به ماوراء النهر، از جمله مهاجمان بود.[5] ب. امرای سپاه ساسانی.اسپهبدان، امرا و افراد برجسته ارتش ساسانی و نیز اشراف نزدیک به دربار سلطنتی ، عموما در مقابل سپاه مسلمین ایستادگی میکردند، زیرا موجودیت آنها به حکومت ساسانی وابسته بود و راه دیگری برایشان متصور نبود.ج. حکام، امرای محلی و دهقانان.این گروه نیز خود دو دسته میشدند : 1- حاکمان مناطق غربی 2- حاکمان مناطق شرقی. در مناطق غربی برخی از این حکام به تنهایی یا در کنار امرای نظامی به رویاروی با سپاه اسلام پرداختند اما در نهایت به علت فقدان حکومت مرکزی و اینکه اتکای آنان در گذران زندگیشان بر درآمدهای ارضی استوار بود به سازش با مسلمانان روی آوردند.اما در نواحی شرقی ایران همچون خراسان، حکام و اشراف محلی بویژه دهقانان (در این برهه زمانی مراد از دهقان، کسانی است که: عهدهدار جمع آوری مالیات بودند) به دلیل عدم انگیزه مقاومت و نیز حفظ جایگاه اجتماعی و امتیازهای شخصی و نیازشان به مسلمانان، برای متوقف ساختن حملات اقوام ترک، به سرعت راه مسالمت با مسلمانان را در پیش گرفتند و حتی برای تسلم مناطق تحت نفوذ خود به ایشان پیشقدم شدند، مثلا مرزبان طوس در سال 29 ق به والی بصره و کوفه نامه نوشت و آن دو را به خراسان فراخواند.[6]د. کشاورزان و رعایا.ریچارد بولت در مورد این دسته مینویسد: در میان بخشهای مختلف اجتماعی ایرانی، دو گروه بیش از همه تمایل به گرایش به اسلام داشتند، اسیران جنگی و افرادی که از طبقات پائین جامعه بودند مانند رعایایی که در اراضی کشاورزی به کار مشغول بودند.[7]بررسی مفاد اولین عهد نامه های صلح میان فاتحین مسلمان و بزرگان محلی ایران حاکی از عدم اعمال سیاست اجبار و زور در دعوت و جذب ملل شکست خورده در امر پذیرش دین اسلام از سوی اعراب مسلمان است. اینکه بسیاری از کارگزاران نظام پیشین، بدون تغییر آیین خود، به خدمت نظام جدید درآمدند، این حقیقت را روشن میسازد که مسلمین اصراری بر پذیرش اسلام از سوی شکست خوردگان نداشته اند حتی در این راستا هیچ کوشش آگاهانهای از سوی لشکریان مسلمان مشاهده نمیشود.از سوی دیگر با آن که اسلام خود، داعیه جهان شمولی داشت اما روشن است که باید میان فتوحاتِِ اعراب و گسترش اسلام از نظر کیفی و هم کمی تفاوت نهاد. به عبارت دیگر گرچه در مجموع، فتح اسلامی بوسیله جنگ حاصل شد اما نشر اسلام در بین کشورهای فتح شده به زور جنگ نبود.[8]برخی از محققین نیز بر عدم اعمال زور و فشار از سوی مسلمین در جهت تغییر دین ملل فتح شده از جمله ایران تاکید ورزیدهاند.[9]4- موضع امام علی (ع) در این جنگجواب: در هیچ یک از منابعِ کهن و معتبر تاریخی (چه شیعه و چه سنی) حضور امیرمؤمنان حتی در یکی از جنگهای زمان خلفا ثبت نشده است. در نتیجه میتوان مخالفت ضمنی حضرت با عملکرد آنان را برداشت نمود. نفوذ اسلام میان ایرانیانباید گفت: به طور کلی فتوحات اولیه مسلمین در داخل ایران تقریبا از دو گونه خارج نبود: فتح به جنگ یا فتح به صلح.1- فتح به جنگ.اولین نقاطی که اعراب به آن جا حمله بردند منطقه «سواد» (یا همان محدوده عراق امروزی) بود. در این منطقه که محل وقوع جنگهای مهمی است، اغلبِ فتوحات به جنگ انجام گرفت. زیرا دولت و حکومت ساسانی از حیثیت و موجودیت خود دفاع میکرد و طبیعی است که باید برای رهایی از چنگال سقوط و اضمخلال بیشترین امکانات و تواناییهای خود را به کار میگرفت.2- فتح به صلح.پس از تصرف عراق و بین النهرین نیروهای بومی مناطق مفتوحه نیز به کمک لشکریان مسلمان آمده در فتح سایر مناطق، با آنان به همکاری میپرداختند. مسلمانان هر چه بیشتر در فلات ایران پیش میرفتند پیشروی با صلح نیز بیشتر میشد مگر در سرزمین فارس. فارس: در سرزمین فارس فتح به جنگ بیشتر بود. زیرا این منطقه پایگاه اعتقادی و خاستگاه نژادی ساسانیان بود و نفوذ آیین زرتشت در آنجا ریشههای استوارتری داشت.خراسان: در خراسان نیز اغلب فتوحات صلح آمیز بود. زیرا دیگر امیدی به بقای حکومت ساسانی وجود نداشت.نهاوند: بلاذری مینویسد: «پارسیان از شهر بیرون شده پیکار میکردند و مسلمانان ایشان را هزیمت میداند. اما سرانجام با مسلمانان از سر صلح بر آمده و در قبال پرداخت خراج (منظور همان مالیات است) و جزیه، اعراب مردم نهاوند را بر اموال، بناها و منازلشان باقی گذارده متعرض آنان نشدند».[10]دینور: مردم دینور پس از یکروز جنگ به مصالحه پرداختند وضمن قبول پرداخت خراج و جزیه، بر جان و مال و فرزندان خویش، امان خواستند که فرمانده سپاه مسلمانان شرط آنان را پذیرفت.شهرهای ماسپذان، شیروان و صمیره: این شهرها نیز به این شرط که فرمانده عرب خون هیچ یک از ایشان را نریزد یا آنان را به اسیری نگیرد و زر و سیم مردم را نستاند با مسلمانان صلح کردند.[11]همدان: این شهر تبدیل به گریزگاه سپاهیان ایرانیای شده بود که در نهاند شکست خورده و فراری شده بودند لذا دست به مقاومت زدند اما شکست خورده و مسلمانان همان شرایط نهاوند را بر آنان اعمال کردند (مسلمانان خراج بگیرند و کاری به اموال و منازل آنان نداشته باشند).اصفهان: تنها مقاومت در محدوده اصفهان در منطقه «جی» صورت پذیرفت که مورخین در مورد آن مینویسند: مسلمانان پس از نبردی کوچک جی را که از توابع اصفهان بود مشروط بر آن که اهل آن خراج و جزیه بپردازند، به صلح فتح کردند و در عوض مردمان را بر جان و مالشان امان دادند. و به همین طریق بر سایر نقاط اصفهان چیره شدند.[12]و به همین ترتیب سایر شهرهای ایران … . [1] . بلاذری، فتوح البلدان، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، سروش، 1364ش، چاپ دوم، ص303؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، (ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1364ش، ج2، ص378.[2] . بلاذری، فتوح البلدان، ص304.[3] . حسین مفتخری و حسین زمانی، تاریخ ایران از ورود مسلمانان تا پایان طاهریان، تهران، سمت، 1381، ص 29و 30.[4] .یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، علیم و فرهنگی، 1362ش، ج2، ص43؛ فتوح البلدان، ص258.[5] . طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج4، ص33.[6] . یعقوبی، البلدان، ترجمه آیتی، تهرن، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1356ش، چاپ سوم، ص330؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج2، ص167.[7] . گروش به اسلام در قرون میانه، ص44.[8] . کارنامه اسلام، ص11؛ تاریخ گسترش اسلام، صفحات مختلف.[9] . برتولد اشپولر، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ترجمه جواد فلاطوری، تهران، علمی وفرهنگی، 1364ش، چاپ دوم، ج1، ص240؛ تاریخ گسترش اسلام، ص152.[10] . بلاذری، فتوح البلدان، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، سروش، 1364ش، چاپ دوم، ص303؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، (ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1364ش، ج2، ص378.[11] . بلاذری، فتوح البلدان، ص304.[12] . حسین مفتخری و حسین زمانی، تاریخ ایران از ورود مسلمانان تا پایان طاهریان، تهران، سمت، 1381، ص 29و 30.