۱۳۹۷/۰۴/۲۳
–
۷۵۰ بازدید
آیا بستن تنگه هرمز قبلاً هم صورت گرفته است؟
تهدید به بستن تنگه هرمز مسبوق به سابقه و مختص شرایط حاد است.علاوه بر دوره جنگ تحمیلی،ایران در سال 2011 و در بحبوحه تحریمها نیز چنین تهدیدی کرد و جامعه جهانی این تهدید را جدی گرفت و عقب نشینی کرد. به دنبال خروج آمریکا از برجام و تهدید آمریکا به «تحریم مطلق نفت ایران تا رساندن صادرات آن به صفر» دکتر روحانی در سفر خود به سوئیس با تهدید تلویحی به بستن تنگه هرمز به آمریکاییها واکنش نشان داد.
تهدید روحانی در قلب اروپا، البته با نامه تشکر سردار قاسم سلیمانی، ضمانت و اعتبار اجرایی یافت و این پیام را به مخاطب بینالمللی مخابره کرد که تهدید رئیس جمهور توخالی نیست و جدی است.
در این میان چند سوال مطرح است.
1- آیا ایران از لحاظ حقوق بین الملل و نظامی قادر به مسدود کردن تنگه هرمز است؟
2- تهدید به بستن تنگه هرمز صرفا یک «تهدید» و برای کوتاه آمدن طرف مقابل است یا واقعا عملی خواهد شد؟!
در پاسخ به سوال اول باید گفت، منطقه تنگه هرمز جزء آبهای سرزمینی ایران و عمان است و هیچ منطقه دریای آزاد در آن وجود ندارد.
حقوق بینالملل دریاها برای عبور از تنگههای بینالمللی دو حالت عبور «بیضرر» (کنوانسیون 1958 ژنو) و عبور «ترانزیت» (کنوانسیون 1982 مونته گوبه) را به رسمیت شناخته است.
طبق کنوانسیون «عبور بی ضرر» که مورد پذیرش ایران است، سایر کشورها حق دارند از آن عبور کنند، به شرطی که عبور آنها ضرری برای کشورها نداشته باشد.
اما طبق کنوانسیون «عبور ترانزیت»، عبور و مرور همه کشورها آزاد است. ایران عضو این کنوانسیون نیست (آمریکا هم نیست) و بر اساس عرف موجود، نظام حقوقی حاکم بر تنگه هرمز، نظام «عبور بیضرر» است.
پس از لحاظ حقوقی، ایران قادر و مجاز است مانع عبور کشتی های دیگر کشورها از تنگه هرمز شود. این موضوع در کنوانسیون 1982 حقوق دریاها نیز به رسمیت شناخته شده: کنوانسیون حقوق دریاها بر نظام حقوقی تنگههایی که عبور و مرور از آنها کلاً یا جزئاً بر اساس عهدنامههای خاص از مدتها پیش معمول بوده و همواره مَجراست خدشهای وارد نخواهد کرد. (ماده 35)
جمهوری اسلامی ایران، همواره بر اساس رژیم حقوقی «عبور بی ضرر»، رفتار و سلطه قانونی خود را اعمال و تثبیت کرده است. مثل برخورد ایران با ورود غیرمجاز یک کشتی تجاری آمریکایی در سال 94، برخورد با تجاوز نیروهای دریایی آمریکا در سال 94 و دستگیری آنها، دستگیری 5 ملوان انگلیسی در سال 88 که بصورت غیرقانونی وارد آبهای خلیج فارس شده بودند و.. از لحاظ نظامی، تحدید تنگه هرمز به دو صورت امکانپذیر است: ناامن سازی تنگه و استقرار حالت جنگی در آن یا انسداد فیزیکی با کاشتن مین های دریایی، حمله به کشتی ها با قایق های تندرو، موشک های ضد کشتی و زیردریایی ها و … و توقف کشتی ها.
ایران در جریان جنگ نفتکش ها (1980-1988) در مقابل متحدان صدام، تهدید به بستن تنگه هرمز کرده بود و با وجود آنکه امکانات نظامی خاصی نداشت، توانست باعث ایجاد شرایط ناامنی و متضرر شدن تانکرها و کشتی ها شود و سازمان ملل و صدام را به تهیه قطعنامه 598 و پایان جنگ با پذیرش مرزهای ایران، سوق داد.
کمبود امکانات نظامی سبب شد عراق و آمریکا، پایانه نفتی خارک را بمباران و منهدم کنند و آمریکا با حمله به هواپیمای مسافربری ایران ایر، ایران را وادار به عقب نشینی از بستن هرمز و البته پایان جنگ کند.
توان نظامی ایران کنونی با ایران دهه شصت، هرگز قابل قیاس نیست و آمریکاییها به خوبی درک میکنند که مسدود یا مختل کردن عبور و مرور در تنگه هرمز، برای ایران سهل و آسان است.
به تعبیر یکی از فرماندهان نظامی «مثل آب خوردن آسان است».
اما واقعا ایران قصد دارد تنگه هرمز را ببندد؟
تهدید به بستن تنگه هرمز، تهدیدی مسبوق به سابقه و مختص شرایط حاد است. علاوه بر دوره جنگ تحمیلی، ایران در سال 2011 و در بحبوحه تحریم ها نیز چنین تهدیدی کرد و جامعه جهانی این تهدید را جدی گرفت و عقب نشینی کرد.
اکنون نیز با توجه به جنگ تجاری عریان آمریکا با ایران برای تحریم کامل نفت ایران، ایران به عنوان یک اهرم فشار از این گزینه کمک میگیرد. چرا که دیپلماسی بدون ابزار و قدرت نظامی،بی اثر است.
آمریکاییها و اروپاییها به خوبی میدانند کوچکترین تحرک در تنگه هرمز، (نه حتی بستن آن)، باعث افزایش قیمت نفت و بنزین و بالا بردن هزینه های این کشورها خواهد شد.
بیش از 17 میلیون بشکه نفت خام _ یک سوم حمل و نقل نفتی جهان از راه دریا_ روزانه از تنگه هرمز عبور میکند که تحرکات نظامی سبب بالا رفتن هزینه های بیمه کشتی ها و بالا رفتن اتوماتیک قیمت نفت خواهد شد.
با توجه به روحیه کاسبکارانه دولت آمریکا، بعید است آنها این تهدید را جدی نگیرند و دست از تحریمهای غیرقانونی فزاینده علیه ایران نکشند. در غیر این صورت آنها شاهد “ضرر همگی با هم” خواهند بود.
محمد عبداللهی، روزنامه رسالت، ۱۳۹۷/۰۴/۱۹
تهدید روحانی در قلب اروپا، البته با نامه تشکر سردار قاسم سلیمانی، ضمانت و اعتبار اجرایی یافت و این پیام را به مخاطب بینالمللی مخابره کرد که تهدید رئیس جمهور توخالی نیست و جدی است.
در این میان چند سوال مطرح است.
1- آیا ایران از لحاظ حقوق بین الملل و نظامی قادر به مسدود کردن تنگه هرمز است؟
2- تهدید به بستن تنگه هرمز صرفا یک «تهدید» و برای کوتاه آمدن طرف مقابل است یا واقعا عملی خواهد شد؟!
در پاسخ به سوال اول باید گفت، منطقه تنگه هرمز جزء آبهای سرزمینی ایران و عمان است و هیچ منطقه دریای آزاد در آن وجود ندارد.
حقوق بینالملل دریاها برای عبور از تنگههای بینالمللی دو حالت عبور «بیضرر» (کنوانسیون 1958 ژنو) و عبور «ترانزیت» (کنوانسیون 1982 مونته گوبه) را به رسمیت شناخته است.
طبق کنوانسیون «عبور بی ضرر» که مورد پذیرش ایران است، سایر کشورها حق دارند از آن عبور کنند، به شرطی که عبور آنها ضرری برای کشورها نداشته باشد.
اما طبق کنوانسیون «عبور ترانزیت»، عبور و مرور همه کشورها آزاد است. ایران عضو این کنوانسیون نیست (آمریکا هم نیست) و بر اساس عرف موجود، نظام حقوقی حاکم بر تنگه هرمز، نظام «عبور بیضرر» است.
پس از لحاظ حقوقی، ایران قادر و مجاز است مانع عبور کشتی های دیگر کشورها از تنگه هرمز شود. این موضوع در کنوانسیون 1982 حقوق دریاها نیز به رسمیت شناخته شده: کنوانسیون حقوق دریاها بر نظام حقوقی تنگههایی که عبور و مرور از آنها کلاً یا جزئاً بر اساس عهدنامههای خاص از مدتها پیش معمول بوده و همواره مَجراست خدشهای وارد نخواهد کرد. (ماده 35)
جمهوری اسلامی ایران، همواره بر اساس رژیم حقوقی «عبور بی ضرر»، رفتار و سلطه قانونی خود را اعمال و تثبیت کرده است. مثل برخورد ایران با ورود غیرمجاز یک کشتی تجاری آمریکایی در سال 94، برخورد با تجاوز نیروهای دریایی آمریکا در سال 94 و دستگیری آنها، دستگیری 5 ملوان انگلیسی در سال 88 که بصورت غیرقانونی وارد آبهای خلیج فارس شده بودند و.. از لحاظ نظامی، تحدید تنگه هرمز به دو صورت امکانپذیر است: ناامن سازی تنگه و استقرار حالت جنگی در آن یا انسداد فیزیکی با کاشتن مین های دریایی، حمله به کشتی ها با قایق های تندرو، موشک های ضد کشتی و زیردریایی ها و … و توقف کشتی ها.
ایران در جریان جنگ نفتکش ها (1980-1988) در مقابل متحدان صدام، تهدید به بستن تنگه هرمز کرده بود و با وجود آنکه امکانات نظامی خاصی نداشت، توانست باعث ایجاد شرایط ناامنی و متضرر شدن تانکرها و کشتی ها شود و سازمان ملل و صدام را به تهیه قطعنامه 598 و پایان جنگ با پذیرش مرزهای ایران، سوق داد.
کمبود امکانات نظامی سبب شد عراق و آمریکا، پایانه نفتی خارک را بمباران و منهدم کنند و آمریکا با حمله به هواپیمای مسافربری ایران ایر، ایران را وادار به عقب نشینی از بستن هرمز و البته پایان جنگ کند.
توان نظامی ایران کنونی با ایران دهه شصت، هرگز قابل قیاس نیست و آمریکاییها به خوبی درک میکنند که مسدود یا مختل کردن عبور و مرور در تنگه هرمز، برای ایران سهل و آسان است.
به تعبیر یکی از فرماندهان نظامی «مثل آب خوردن آسان است».
اما واقعا ایران قصد دارد تنگه هرمز را ببندد؟
تهدید به بستن تنگه هرمز، تهدیدی مسبوق به سابقه و مختص شرایط حاد است. علاوه بر دوره جنگ تحمیلی، ایران در سال 2011 و در بحبوحه تحریم ها نیز چنین تهدیدی کرد و جامعه جهانی این تهدید را جدی گرفت و عقب نشینی کرد.
اکنون نیز با توجه به جنگ تجاری عریان آمریکا با ایران برای تحریم کامل نفت ایران، ایران به عنوان یک اهرم فشار از این گزینه کمک میگیرد. چرا که دیپلماسی بدون ابزار و قدرت نظامی،بی اثر است.
آمریکاییها و اروپاییها به خوبی میدانند کوچکترین تحرک در تنگه هرمز، (نه حتی بستن آن)، باعث افزایش قیمت نفت و بنزین و بالا بردن هزینه های این کشورها خواهد شد.
بیش از 17 میلیون بشکه نفت خام _ یک سوم حمل و نقل نفتی جهان از راه دریا_ روزانه از تنگه هرمز عبور میکند که تحرکات نظامی سبب بالا رفتن هزینه های بیمه کشتی ها و بالا رفتن اتوماتیک قیمت نفت خواهد شد.
با توجه به روحیه کاسبکارانه دولت آمریکا، بعید است آنها این تهدید را جدی نگیرند و دست از تحریمهای غیرقانونی فزاینده علیه ایران نکشند. در غیر این صورت آنها شاهد “ضرر همگی با هم” خواهند بود.
محمد عبداللهی، روزنامه رسالت، ۱۳۹۷/۰۴/۱۹