خانه » همه » مذهبی » به شدت از یاد مرگ و بی انتهایی آن دنیا می ترسم یعنی حتی با خودم فکر می کنم که خدا خیلی مهربان است و اگر باز هم من در بهشت باشم تا کی تا بی نهایت … خیلی برایم ترسناک است تا حدی که افسرده می شوم و به نحوی سعی می کنم از این حالت خارج شوم. چه کنم راجع به بی انتهایی آن دنیا خیلی می ترسم.

به شدت از یاد مرگ و بی انتهایی آن دنیا می ترسم یعنی حتی با خودم فکر می کنم که خدا خیلی مهربان است و اگر باز هم من در بهشت باشم تا کی تا بی نهایت … خیلی برایم ترسناک است تا حدی که افسرده می شوم و به نحوی سعی می کنم از این حالت خارج شوم. چه کنم راجع به بی انتهایی آن دنیا خیلی می ترسم.

در این باره گفتنی است منظور از یاد مرگ و قیامت، نهادینه کردن دوراندیشی و فکر حسابرسی در زندگی است و از فوایدی که در این گونه روایات درباره یاد مرگ آمده، جایگاه آن به خوبی روشن می شود. به طور مثال، هنگامی که آدمی آماج شهوات قرار می گیرد و یا آلودگی به مال حرام در پیش باشد سفارش شده؛ «فاذکروا الموت».
نکته دوم؛ از مجموعه آموزه های دینی به روشنی می توان به این نتیجه رسید که آنچه مطلوب نزد خداوند است حفظ اعتدال است، لذا اگر غرور و سرمستی رو به سوی آدمی آورد باید با یاد مرگ و زیارت اهل قبور و رسیدگی به مسکینان و… غرور و سرمستی را فروکش داد.
و از سوی دیگر، زمانی که گرفتاری و اندوه سراسر وجود ما را گرفت با یادآوری و شکر نعمت ها و دیدار با خویشاوندان و لذت حلال و… حالت رضایت را در خود بازسازی کنیم.
در نتیجه با کمى تأمل و تفکر روشن مى شود که یاد مرگ منافاتى با زندگى عادى ندارد و نه تنها موجب افسردگی جوان نمی شود بلکه موجب تحرک و تلاش بیشتر در زندگى و دوری انسان از معاصی و گناهانی که خود موجب افسردگی می شود مى گردد زیرا اگر انسان حقیقت دنیا و حقیقت مرگ و حقیقت آخرت را شناخت مى فهمد که خلقت او براى زندگى جاوید در آخرت است ولى همان گونه که آمدن به دنیا بدون گذراندن رحم مادر و رشد جنین ممکن نیست، زندگى در آخرت هم بدون گذر از دنیا میسور نمى باشد و آنچه که موجب عبور انسان از دنیا به عالم برزخ سپس آخرت مى شود مرگ است. پس مردن یک پل ارتباطى براى رسیدن به آخرت مى باشد. از طرفى هم آخرت جایگاه جزا و ثواب و عقاب است نه جاى عمل و این دنیا است که مزرعه آخرت است پس هر چه بیشتر انسان به یاد مرگ، این کانال عبور به سوى آخرت باشد در دار عمل که دنیا باشد بیشتر تلاش و مواظبت مى کند و توشه بیشترى براى آن سفر طولانى برمى دارد، کسى که همیشه در ذهن دارد که هفته آینده به یک مسافرت طولانى مى رود از هر لحظه اوقات باقى مانده جهت فراهم نمودن وسائل سفر استفاده بهینه مى نماید.
بنابراین باید توجه داشت که یاد مرگ موجب رشد و تکامل انسان برای رسیدن به یک زندگى ایده آل و بهتر می باشد
البته یاد مرگ فواید زیادی دارد که در ذیل به روایتی که در این مورد آمده است اکتفا می کنیم:
حضرت امیرالمؤمنین(ع)، فواید یاد مرگ را امور ذیل شمرده اند:
1. یاد مرگ سبب بازداشتن انسان از بیهودگى و بازى هاى دنیوى مى شود: «به خدا سوگند، یاد مرگ مرا از هزل و بیهودگى منع مى کند».نهج البلاغه، خطبه 84، ص 66.
2. اندیشه مرگ مانع انجام دادن کارهاى زشت و ناروا است: «هان! [ مرگ ]بر هم زننده لذت ها، تیره کننده شهوت ها، و برنده آرزوها را به یاد آرید، آن گاه که به کارهاى زشت شتاب مى آرید».همان، خطبه 99، ص 92.
3. یاد مرگ موجب انجام دادن اعمال و کردار نیک مى شود: «آن که مرگ را چشم داشت، در کارهاى نیک پاى پیش گذاشت»همان، کلمات قصار 31، ص 364.
4. تذکر مرگ سبب بى رغبتى و کم خشنودى در دنیا مى شود: «آن که مرگ را بسیار یاد کند، از دنیا به اندک خشنود شود».همان، کلمات قصار 349، ص 423.
5. اندیشه مرگ و تفکر در مردگان پیشین باعث عبرت آموزى است: «پنداشتند که جاى مردگان تهى است؛ حال آن که سخت مایه عبرت اند… [ مردگان شان ] مایه پند باشند، بهتر است تا وسیله فخر و بزرگوارى».همان، خطبه 221، ص 252.
براى آگاهى بیشتر ر.ک: معاد، شهید مطهرى.
در رابطه با ابدیت جهان آخرت به نظر می رسد جاودانی در جهان آخرت را با جاودانی در این دنیا را مقایسه کرده اید و با توجه به خسته کننده بودن و ملالت آور بودن جاودانگی در دنیا، گمان کرده اید همین ویژگی ها در آخرت نیز هست پس جاودانی در آخرت زیبا و پسندیده نیست و ای کاش در آن دنیا جاویدان نباشیم. بنابراین اگر از معنای دقیق جاودانگی در آخرت و چگونگی آن شناخت حاصل کنید چه بسا این وحشت به وجود آمده از بین برود بلکه به آن علاقه مند هم بشوید. شکی نیست بین این جهان و جهان آخرت تفاوت های زیادی هست در اینجا با توجه به سؤال شما درباره جاودانگی به 3 تفاوت بین دنیا و آخرت اشاره می کنیم تا ترسیم و شناخت دقیق تری از جاودانگی در دنیا و آخرت حاصل شود. این تفاوت ها عبارتند از:

1. ثبات و تغییر

در این جهان، حرکت و تغییر هست. کودک، جوان می گردد، کامل می شود، به پیری می رسد و سپس می میرد. در این جهان، نوها کهنه می شود و کهنه ها از بین می رود؛ ولی در جهان آخرت پیری و کهنگی وجود ندارد، مرگی هم در کار نیست. آنجا جهان بقاء است و اینجا جهان فناء، آنجا خانة ثبات و قرار است و اینجا خانة زوال و فنا.

2. زندگی خالص و ناخالص

دومین تفاوت، این است که در این جهان، موت و حیات، مرگ وزندگی با هم آمیخته است، ولی آن جهان سرا پا زندگی است. در اینجا جماداتی و حیواناتی وجود دارند و هر کدام به دیگری تبدیل می گردند. جسمی که اکنون بدن ماست و حیات دارد زمانی مرده و جماد بوده است و بار دیگر نیز حیات از آن جدا می گردد و به حالت جمادی بر می گردد. زندگی و مرگ در دنیا مخلوط به هم اند. اما در آخرت چنین نیست؛ آنجا یکپارچه حیات است.

3. خستگی و دلزدگی و ملال

در دنیا انسان همیشه طالب چیزی است که ندارد و دلزده از چیزی است که دارد؛ اما در جهان آخرت به حکم آنکه به آنچه در اعماق فطرت و شعور شخصی خود دلبستگی داشته و گمشدة واقعی او بوده است، یعنی حیات جاوید در جوار ربّ العالمین رسیده است به هیچ وجه خستگی و ملال و دلزدگی برایش پیدا نمی شود.
اکنون با توجه به تفاوت های بیان شده بین دنیا و آخرت به عرضتان می رسانیم که جاودانگی در جهان آخرت نه از سکون برخوردار است و نه اینکه حیات و زندگی به همراه نقص و ضعف و کمبود و ناملایمات است و نه استمرار زندگی در آنجا ملالت آور و خسته کننده است.
اولا، در این دنیا زمانی که انسان دچار تکرار، سکون، ضعف و نقص می شود، احساس خستگی دارد که هیچ یک از آنها در آن جهان نیست.
ثانیا، در جهان آخرت لذت های مادی و معنوی آنچنان متنوع و متکثر است که هرگز احساس تکراری بودن نمی کند.
ثالثا، جهان آخرت بهشت و رحمت الهی، از مراتب و مراحل معنوی مادی بسیار زیادی برخوردار است و امکان صعود و بالا رفتن به مقامات و درجات بالا فراهم است. پس همه چیز و همیشه نو و جدید است پس از جاودانگی چه وحشتی باید داشت.
حتی جاودان بودن در بهشت و قرب الهی نیز دارای مراتب و مراحل و درجاتی است که هر درجه ای از آن با درجات قبلی متفاوت است و متکامل تر است. از همه مهمتر باید به عرضتان برسانیم که بر طبق آیات روایات آنچه می توان در آنجا خواهد بود طبق میل و گرایش انسان ولی چگونگی جهات آخرت چندان روشن نیست و باید از نزدیک آن را مشاهده و لمس کرد ولی مسلم آن است که ویژگی های آن جهان متفاوت از ویژگی های این جهان است و چون انسان خواستار بقای دائمی است، در آن جهان، به این خواسته و تمایل درونی و فطری اش خواهد رسید. به گونه ای که هرگز دچار ضعف، نقص، ملالت، خستگی و… نخواهد شد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد