تأثیر خواندن قرآن در سخن امام خمینی(ره)
۱۳۹۵/۱۲/۰۲
–
۸۷۸ بازدید
آیا قرآن خواندن بدون تدبر، تأثیری در انسان دارد؟ یک سخنی از امام خمینی(ره) هست که میفرمایند چون قرآن سخن محبوب است، تأثیر میگذارد و لو تدبر نشود، توضیحی بفرمایید.
از جمله خصایص قرآن این است که هر کس به اندازه اُنس با آن و تدبر و تفکر در آیاتش و حتی تلاوت و روخوانی آن از این کتاب عظیم بهره مند می شود.
تردیدی نیست که خواندن قرآن و ادعیه با توجه به معانی آن تأثیر بسزایی در نفس و جان انسان دارد و این تأثیر خاص بدون آن حاصل نمیشود ولی به هر حال خواندن آنها بدون توجه به معانی آن نیز بدون ثواب و ارزش نیست.
امام خمینی(ره) در این باره میفرماید:
«مطلوب در تلاوت (قرآن) شریف آن است که قرآن در اعماق قلب انسان تأثیر کند و باطن انسان صورت کلام الهی گیرد، و از مرتبه ملکه به مرتبه تحقق رسد. و معصوم به این اشاره کرده آنجا که میفرمایند: «جوان مؤمن اگر قرائت کند، قرآن در گوشت و خون او وارد شود» و این کنایه از آن است که صورت قرآن در قلب مستقر و جایگزین گردد به طوری که خود باطن انسان کلام اللّه مجید و قرآن حمید گردد به اندازه لیاقت و استعدادش.»[ قرآن از دیدگاه امام خمینی، ص 103.]
امام خمینی(ره) در جایی دیگر به فرزند بزگوارشان حاج سید احمد خمینی در این رابطه میفرماید: « فرزندم با قرآن این بزرگ کتاب معرفت آشنا شو، اگرچه با قرائت آن باشد و راهی از آن به سوی محبوب باز کن و تصور نکن که قرائت بدون معرفت اثری ندارد که این وسوسه شیطان است، آخر، این کتاب از طرف محبوب است برای تو و برای همه کس و نامه محبوب، محبوب است اگر چه عاشق و محبّ مفاد آن را نداند و با این انگیزه حبِّ محبوب که کمال مطلوب است به سراغت آید و شاید دستت گیرد.»[ همان، ص 105.]
همچنین امام خمینی درباره راه بهرهمندی بیشتر از قرآن فرموده است:
«یکی از آداب مهمّه قرائت قرآن که انسان را به نتایج بسیار و استفادت بی شمار نایل کند، «تطبیق» است. آنچنان که در هر آیه از آیات شریفه که تفکر می کند، مفاد آن را با حال خود منطبق کند، و نقصان خود را به واسطه آن مرتفع کند و امراض خود را بدان شفا دهد. مثلاً، در قصه شریفه حضرت آدم(ع)، ببیند سبب مطرود شدن شیطان از بارگاه قدس با آن همه سجده ها و عبادت های طولانی چه بوده، خود را از آن تطهیر کند؛ زیرا مقام قرب الهی جای پاکان است، با اوصاف و اخلاق شیطانی قدم در آن بارگاه قدس نتوان گذاشت. از آیات شریفه استفاده می شود که مبدأ سجده ننمودن ابلیس خودبینی و عجب بوده که کوس (أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ)[ من بهتر از اویم، مرا از آتش و او را از گل آفریدی. اعراف (7): 12.] زد، و این خود بینی اسباب خودخواهی و خود فروشی – که استکبار است – شد؛ و آن، اسباب خود رأیی – که استقلال و سرپیچی از فرمان است – شد، پس مطرود درگاه شد. آنچه سبب مطرودیّت درگاه قدس است در هر کسی باشد مطرود است؛ شیطان خصوصیتی ندارد، آنچه او را از درگاه قرب دور کرد ما را نگذارد که به آن درگاه راه یابیم.»[ قرآن از دیدگاه امام خمینی، ص 113 – 114.]
تردیدی نیست که خواندن قرآن و ادعیه با توجه به معانی آن تأثیر بسزایی در نفس و جان انسان دارد و این تأثیر خاص بدون آن حاصل نمیشود ولی به هر حال خواندن آنها بدون توجه به معانی آن نیز بدون ثواب و ارزش نیست.
امام خمینی(ره) در این باره میفرماید:
«مطلوب در تلاوت (قرآن) شریف آن است که قرآن در اعماق قلب انسان تأثیر کند و باطن انسان صورت کلام الهی گیرد، و از مرتبه ملکه به مرتبه تحقق رسد. و معصوم به این اشاره کرده آنجا که میفرمایند: «جوان مؤمن اگر قرائت کند، قرآن در گوشت و خون او وارد شود» و این کنایه از آن است که صورت قرآن در قلب مستقر و جایگزین گردد به طوری که خود باطن انسان کلام اللّه مجید و قرآن حمید گردد به اندازه لیاقت و استعدادش.»[ قرآن از دیدگاه امام خمینی، ص 103.]
امام خمینی(ره) در جایی دیگر به فرزند بزگوارشان حاج سید احمد خمینی در این رابطه میفرماید: « فرزندم با قرآن این بزرگ کتاب معرفت آشنا شو، اگرچه با قرائت آن باشد و راهی از آن به سوی محبوب باز کن و تصور نکن که قرائت بدون معرفت اثری ندارد که این وسوسه شیطان است، آخر، این کتاب از طرف محبوب است برای تو و برای همه کس و نامه محبوب، محبوب است اگر چه عاشق و محبّ مفاد آن را نداند و با این انگیزه حبِّ محبوب که کمال مطلوب است به سراغت آید و شاید دستت گیرد.»[ همان، ص 105.]
همچنین امام خمینی درباره راه بهرهمندی بیشتر از قرآن فرموده است:
«یکی از آداب مهمّه قرائت قرآن که انسان را به نتایج بسیار و استفادت بی شمار نایل کند، «تطبیق» است. آنچنان که در هر آیه از آیات شریفه که تفکر می کند، مفاد آن را با حال خود منطبق کند، و نقصان خود را به واسطه آن مرتفع کند و امراض خود را بدان شفا دهد. مثلاً، در قصه شریفه حضرت آدم(ع)، ببیند سبب مطرود شدن شیطان از بارگاه قدس با آن همه سجده ها و عبادت های طولانی چه بوده، خود را از آن تطهیر کند؛ زیرا مقام قرب الهی جای پاکان است، با اوصاف و اخلاق شیطانی قدم در آن بارگاه قدس نتوان گذاشت. از آیات شریفه استفاده می شود که مبدأ سجده ننمودن ابلیس خودبینی و عجب بوده که کوس (أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ)[ من بهتر از اویم، مرا از آتش و او را از گل آفریدی. اعراف (7): 12.] زد، و این خود بینی اسباب خودخواهی و خود فروشی – که استکبار است – شد؛ و آن، اسباب خود رأیی – که استقلال و سرپیچی از فرمان است – شد، پس مطرود درگاه شد. آنچه سبب مطرودیّت درگاه قدس است در هر کسی باشد مطرود است؛ شیطان خصوصیتی ندارد، آنچه او را از درگاه قرب دور کرد ما را نگذارد که به آن درگاه راه یابیم.»[ قرآن از دیدگاه امام خمینی، ص 113 – 114.]