ما باید در جهت تأمین منافع خود و البته براساس قدرت خود حرکت کنیم، به همین علت است که مهمترین مولفه قدرت هر کشور از جمله ایران حمایت مردم از حکومتشان است به همین علت اولویت نه با برجام و سیاست خارجی بلکه با سیاست داخلی است که باید قوام پیدا کند.
این اشتباه مشترک دولت روحانی و ساختار قدرت در ایران بود که هر دو (شاید هم روحانی کمتر) گمان کردند و اکنون هم گمان میکنند که بدون تقویت پایههای اصلی نظام و قدرت کشور که مردم هستند، میتوانند هر گونه رویکرد خارجی را پیش ببرند، و این اشتباه است.
چینیها هم گرچه در مسائل داخلی خود تفاوت جدی با کشورهای غربی دارند، ولی آنان هم به خوبی متوجه هستند که حمایتهای مردم یک امتیاز بسیار مهم و لازم برای ثبات هر حکومتی است، هر چند کافی نیست.
ما نباید تخممرغهای زندگی مردم را در سبد هیچ رابطه خارجی قرار دهیم. باید رابطهای متوازن برقرار کنیم. با فرض حمایت دیگران از ما، نمیتوانیم با اتکا به این حمایت به مقابله با یک قدرت دیگر برویم، و بعد اینچنین احساس کنیم که پشت ما خالی شده است.
اگر سیاست خارجی ما مبتنی بر منافع ملی باشد، بیشترین رابطه را با چین و سپس اتحادیه اروپا و بعد کشورهای همسایه خواهیم داشت. امریکا و روسیه در مراحل بعدی قرار خواهند گرفت. ولی هنگامی که سیاست خارجی را به گونهای پیش ببریم که بخواهیم در بلوکبندیهای جهانی وارد شویم و برای ورود به شانگهای یا قرارداد ۲۵ساله با چین جشن بگیریم، نتیجه همین خواهد شد که شاهد آن هستیم.
23302