تاثیر تولد فرزند بر روابط همسران- حسادت همسر به فرزند
۱۳۹۷/۰۲/۰۲
–
۱۸۰۳ بازدید
چه کنیم که محبت بین فرزند و شوهر تقسیم شود تا شوهر حسادت نکند؟
پرسشگر گرامی از اعتماد و ارتباط شما با این مجموعه سپاسگزاریم و امیدواریم این ارتباط تداوم داشته باشد.
همانطور که شاید شما هم بدانید برای پاسخگویی به سوالات مشاوره ای دانستن نکات ریز زیادی ضروری است. مثلا ای کاش شما اشاره ای به سن و تحصیلات خود و همسرتان می کردید. و یا برای ما روشن می کردید چند فرزند دارید و فرزندان شما چند سال دارند؟ حس حسادتی که فکر می کنید همسرتان نسبت به محبت شما به فرزندتان دارد بیشتر در چه مواردی نمود دارد؟ رفتار شما بعد از تولد فرزند با همسرتان چگونه بوده است؟
با این حال با توجه به کلی بودن سوال نکات و مطالب زیر تقدیمتان می شود. به این امید که مفید واقع شود.
ازدواج رابطه نزدیکی است که بین زن و مرد برای مدتی طولانی برقرار می شود. موفقیت این پیوند ضامن سعادت و سلامت کل جامعه است. طبیعی است که پیش از ازدواج، زن و مرد باید عوامل گوناگونی را مدنظر قرار دهند تا بتوانند به موفقیتی نسبی در زمینه زندگی زناشویی دست یابند. اما نگهداری هر چیز به مراتب مشکل تر از به دست آوردن آن است. به دست آوردن همسری مناسب بارها و بارها ساده تر از نگهداری و «راضی نگهداشتن» او از زندگی مشترک است. در زندگی هر زوج، موقعیت هایی ایجاد می شود که می تواند تعادلی را که پس از مدت زمانی به وجود آمده بر هم زده و زندگی زناشویی را به سوی عدم توازن سوق دهد. با آینده نگری و رعایت بعضی از موارد پیشگیری کننده می توان از وقوع برخی از موقعیت ها جلوگیری کرد. اما رویارویی با بعضی از موارد متزلزل کننده زندگی مشترک از دایره کنترل بشر خارج بوده و گاه نیز برای برقراری ارتباطی محکم تر باید آنها را پذیرفت. یکی از مواردی که می تواند در زندگی تعادل یافته یک زوج جوان، به صورت موقت اختلال ایجاد کند تولد فرزند است. تولد فرزند یکی از تغییراتی است که به میزان زیادی در روابط خانوادگی و زناشویی تغییر ایجاد می کند و البته طبیعی است که این تغییر در مورد فرزند اول و در زوج های جوان بیشتر به چشم بخورد.
پس از تولد فرزندان رابطه زن و شوهر دچار تغییراتی میشود که گاهی میتواند در والدین حتی حس حسادت به فرزندان را نیز به وجود بیاورد. چرا که فرزندان بخشی از توجهی که زوج نسبت به یکدیگر داشتهاند را به سوی خود جلب میکنند و اگر زوجین به این موضوع بی اهمیت باشند میتواند به رابطه سالم و عاشقانه آنها صدمه بزند. این مسئله از آنجا نشأت میگیرد که تا قبل از آنکه «مادر» شوید، فقط یک «همسر» بودید. اما با به دنیا آمدن یک موجود کوچک ناگهان بسیاری از شرایط در زندگیتان تغییر کرد. در روزهای اول به دنیا آمدن فرزند، مشغله مادر چند برابر میشود. تغییرات هورمونی، مشکلات و دردهای بعد از زایمان، شرایط خاص دوران شیردهی، بیخوابیهای شبانه و… همه اینها از شما یک همسر دیگر ساخته است. ممکن است بگویید این اتفاقات به سبب فرزند مشترکتان اتفاق افتاده و شما دوست دارید که همسرتان کنارتان باشد و شرایطتان را درک کند، نه اینکه با حساسیت و نارضایتیهایی که گاهبهگاه اعلام میکند، باعث دلخوریتان شود. من به شما حق میدهم، اما خودتان را جای او بگذارید. همسر شما به یکباره در اولویت دوم قرار گرفته، وقت شما بیشتر صرف نوزادی میشود که اتفاقا او هم بسیار دوستش دارد، اما نگران جایگاه خود در قلب شما و خانه مشترکتان است.
اما چگونه میتوان مانع این اتفاق شد یا آن را حل کرد؟ و برای دریافت توجه همسر و مقابله با حسادت به فرزندان چه کنیم؟
1- نکته مهم این است که زن باید مرد را تا حد امکان در امور مربوط به فرزندداری دخالت دهد. شاید پدر نتواند کودکش را آرام کند، اما میتواند از راههای گوناگون دیگر به او نزدیکتر شود مانند حمام بردن کودک، نوازشهای پیش از خواب، گردش روزانه. هر چقدر پدر وقت بیشتری را با فرزند بگذراند و هر چقدر بیشتر احساس مفید بودن بکند، امکان برانگیخته شدن حس حسادت او نسبت به فرزند کمتر میشود.
2- پدر و مادر باید در مورد حس حسادت به فرزندان، حتی اگر غیرمنطقی هم به نظر آید، با همسرخود صحبت کنند. وقتی مادر تمام وقتش را صرف فرزند کند، پدر حق دارد که مرزبندیهایی را طلب کند. بنابراین برنامهریزی برای گذراندن وقت با هم بسیار اهمیت دارد. زوجی که صاحب فرزند شدهاند، باید دستکم یک بار در هفته بدون حضور فرزند یا فرزندانشان با یکدیگر وقتگذرانی کنند.
3- به نظر روانشناسان یکی از موقعیتهایی که ممکن است موجب شود مادر یا پدر احساس وانهادگی کند زمانی است که فرزند فقط با مادر درددل کند و یا اینکه رازهایش را تنها با پدر در میان بگذارد. در چنین شرایطی باید علت را بررسی کرد. ممکن است این دوران گذرا باشد یا ناشی از سوتفاهمی که زمانی رفع خواهد شد.
4- شاید یکی از والدین از قدرت درک و ظرفیت بیشتری برخوردار باشد یا شاید قادر باشد زمان بیشتری را صرف فرزندش کند. در این صورت میتوان کمبودها را کشف و بررسی کرد و درصدد جبران کم و کاستیها برآمد. پدران شاغلی که در طول هفته دیر به خانه برمیگردند، میتوانند تعطیلات آخر هفته را فقط به فرزندشان اختصاص دهند تا رابطه دوباره مستحکم شود.
5- در اغلب موارد اینکه فرزند برای مدتی تمایل بیشتری به پدر یا مادر نشان دهد طبیعی است. نکته حایزاهمیت این است که نباید یکی از والدین همیشه نقش فردی را ایفا کند که به همه خواستهها پاسخ منفی میدهد و دیگری نقش کسی را بازی کند که همیشه همه چیز را مجاز میداند.
6- حس حسادت ممکن است در اثر عدم تعادل در امور تربیتی و یا ارزشگذاریها برانگیخته شود. برای مثال پدری که شبها پس از کار به خانه برمیگردد و از جیبهایش شکلات و آبنبات بیرون میآورد، محبوب کودک است و خشمی که با دیدن این صحنه در دل مادری که همواره مراقب تغذیه فرزندش است به جوش میآید، نوعی حسادت است.
7- میتوان همزمان با رسیدگی به فرزند، تعادلی ایجاد کرده کمی بیشتر به شوهر توجه نشان داد. مردان نیز میتوانند به همسران و در واقع به خودشان در انجام برخی از امور منزل کمک کنند. اگر برخی مسوولیت های مادر در منزل مانند بچهداری، تا حدی از دوش او برداشته شود مسلما فرصت بیشتری برای رسیدگی به امور دیگر و بخصوص توجه به همسر در اختیار خواهد داشت و کارهای معمول روزانه، او را از پا نخواهد انداخت.
8- اگر کمی صبور باشیم زمان، بسیاری از این مشکلات را حل خواهد کرد. به تدریج طفل بزرگ و بزرگتر میشود و توانایی انجام برخی اموررا پیدا میکند. به مرور زمان هم، زن و مرد هر دو متوجه میشوند هیچ علاقهای جای عشق به همسر را پر نخواهد کرد پس بهترمیبینند که هر دو محبت خود را نثار فرزندشان کنند. زیرا عشق به فرزند با عشق به همسر تفاوتهای ماهیتی دارد و نباید انتظار داشت هر دو به یک شیوه و به یک صورت باشد.
9- آنچه در روابط همسران، پس از تولد فرزند متحول میشود تنها شیوه ارتباط است نه خود ارتباط. کارکردهای همسری همچنان پا بر جا باقی میماند، تنها انتظارات و شیوههای ارتباطی، ناگزیر تغییر میپذیرند. البته پس از مدتی همه چیز به جای سابق باز خواهد گشت و زندگی به روال خوش گذشته ادامه خواهد یافت؛ البته اگر کمی صبور باشیم و در زمان مقتضی، عکس العملهای مناسب از خود نشان دهیم.
10- برای داشتن یک رابطه سالم و رضایتبخش، گفتوگو لازم است. زوجها نباید نسبت به این مساله بیاهمیت باشند؛ چرا که با حرف زدن بسیاری از مشکلات و سوتفاهمها برطرف میشود. داشتن یک رابطه شاد و خوب کار سختی نیست. کلید موفقیت در روابط زناشویی بیان عواطف و احساسات واقعی و شفاف خود و بر زبان آوردن آنهاست. زن و شوهرها باید بدانند که در جهان هستی، بزرگترین رسالت و وظیفه انسانها؛ قبل از هر انسانی، وظیفه نسبت به همسرشان است، بعد کودکان، بعد والدین و بعد دیگران.
و کلام آخر
با همسرتان صحبت کنید، به او بگویید که فرزندتان هر قدر هم عزیز باشد، نمیتواند جای پدرش را بگیرد و او همچنان اولویت اول زندگیتان است، اما مجبورید وقت بیشتری را صرف فرزند مشترکتان کنید. با تمام مشغلهای که دارید، رسیدگی به ظاهر، برنامهریزی برای رابطه زناشویی و ابراز علاقه به همسرتان را فراموش نکنید. بگذارید او احساس امنیت کند تا با قوای بیشتری در کنار شما باشد. گاهی باید به مرد زندگیتان فرصت دهید تا احساس پدرانه را کشف کند و آن را در کنار احساس شوهر بودن، مدیریت کرده و شکل جدید خانواده را بپذیرد.
موفق باشید.
همانطور که شاید شما هم بدانید برای پاسخگویی به سوالات مشاوره ای دانستن نکات ریز زیادی ضروری است. مثلا ای کاش شما اشاره ای به سن و تحصیلات خود و همسرتان می کردید. و یا برای ما روشن می کردید چند فرزند دارید و فرزندان شما چند سال دارند؟ حس حسادتی که فکر می کنید همسرتان نسبت به محبت شما به فرزندتان دارد بیشتر در چه مواردی نمود دارد؟ رفتار شما بعد از تولد فرزند با همسرتان چگونه بوده است؟
با این حال با توجه به کلی بودن سوال نکات و مطالب زیر تقدیمتان می شود. به این امید که مفید واقع شود.
ازدواج رابطه نزدیکی است که بین زن و مرد برای مدتی طولانی برقرار می شود. موفقیت این پیوند ضامن سعادت و سلامت کل جامعه است. طبیعی است که پیش از ازدواج، زن و مرد باید عوامل گوناگونی را مدنظر قرار دهند تا بتوانند به موفقیتی نسبی در زمینه زندگی زناشویی دست یابند. اما نگهداری هر چیز به مراتب مشکل تر از به دست آوردن آن است. به دست آوردن همسری مناسب بارها و بارها ساده تر از نگهداری و «راضی نگهداشتن» او از زندگی مشترک است. در زندگی هر زوج، موقعیت هایی ایجاد می شود که می تواند تعادلی را که پس از مدت زمانی به وجود آمده بر هم زده و زندگی زناشویی را به سوی عدم توازن سوق دهد. با آینده نگری و رعایت بعضی از موارد پیشگیری کننده می توان از وقوع برخی از موقعیت ها جلوگیری کرد. اما رویارویی با بعضی از موارد متزلزل کننده زندگی مشترک از دایره کنترل بشر خارج بوده و گاه نیز برای برقراری ارتباطی محکم تر باید آنها را پذیرفت. یکی از مواردی که می تواند در زندگی تعادل یافته یک زوج جوان، به صورت موقت اختلال ایجاد کند تولد فرزند است. تولد فرزند یکی از تغییراتی است که به میزان زیادی در روابط خانوادگی و زناشویی تغییر ایجاد می کند و البته طبیعی است که این تغییر در مورد فرزند اول و در زوج های جوان بیشتر به چشم بخورد.
پس از تولد فرزندان رابطه زن و شوهر دچار تغییراتی میشود که گاهی میتواند در والدین حتی حس حسادت به فرزندان را نیز به وجود بیاورد. چرا که فرزندان بخشی از توجهی که زوج نسبت به یکدیگر داشتهاند را به سوی خود جلب میکنند و اگر زوجین به این موضوع بی اهمیت باشند میتواند به رابطه سالم و عاشقانه آنها صدمه بزند. این مسئله از آنجا نشأت میگیرد که تا قبل از آنکه «مادر» شوید، فقط یک «همسر» بودید. اما با به دنیا آمدن یک موجود کوچک ناگهان بسیاری از شرایط در زندگیتان تغییر کرد. در روزهای اول به دنیا آمدن فرزند، مشغله مادر چند برابر میشود. تغییرات هورمونی، مشکلات و دردهای بعد از زایمان، شرایط خاص دوران شیردهی، بیخوابیهای شبانه و… همه اینها از شما یک همسر دیگر ساخته است. ممکن است بگویید این اتفاقات به سبب فرزند مشترکتان اتفاق افتاده و شما دوست دارید که همسرتان کنارتان باشد و شرایطتان را درک کند، نه اینکه با حساسیت و نارضایتیهایی که گاهبهگاه اعلام میکند، باعث دلخوریتان شود. من به شما حق میدهم، اما خودتان را جای او بگذارید. همسر شما به یکباره در اولویت دوم قرار گرفته، وقت شما بیشتر صرف نوزادی میشود که اتفاقا او هم بسیار دوستش دارد، اما نگران جایگاه خود در قلب شما و خانه مشترکتان است.
اما چگونه میتوان مانع این اتفاق شد یا آن را حل کرد؟ و برای دریافت توجه همسر و مقابله با حسادت به فرزندان چه کنیم؟
1- نکته مهم این است که زن باید مرد را تا حد امکان در امور مربوط به فرزندداری دخالت دهد. شاید پدر نتواند کودکش را آرام کند، اما میتواند از راههای گوناگون دیگر به او نزدیکتر شود مانند حمام بردن کودک، نوازشهای پیش از خواب، گردش روزانه. هر چقدر پدر وقت بیشتری را با فرزند بگذراند و هر چقدر بیشتر احساس مفید بودن بکند، امکان برانگیخته شدن حس حسادت او نسبت به فرزند کمتر میشود.
2- پدر و مادر باید در مورد حس حسادت به فرزندان، حتی اگر غیرمنطقی هم به نظر آید، با همسرخود صحبت کنند. وقتی مادر تمام وقتش را صرف فرزند کند، پدر حق دارد که مرزبندیهایی را طلب کند. بنابراین برنامهریزی برای گذراندن وقت با هم بسیار اهمیت دارد. زوجی که صاحب فرزند شدهاند، باید دستکم یک بار در هفته بدون حضور فرزند یا فرزندانشان با یکدیگر وقتگذرانی کنند.
3- به نظر روانشناسان یکی از موقعیتهایی که ممکن است موجب شود مادر یا پدر احساس وانهادگی کند زمانی است که فرزند فقط با مادر درددل کند و یا اینکه رازهایش را تنها با پدر در میان بگذارد. در چنین شرایطی باید علت را بررسی کرد. ممکن است این دوران گذرا باشد یا ناشی از سوتفاهمی که زمانی رفع خواهد شد.
4- شاید یکی از والدین از قدرت درک و ظرفیت بیشتری برخوردار باشد یا شاید قادر باشد زمان بیشتری را صرف فرزندش کند. در این صورت میتوان کمبودها را کشف و بررسی کرد و درصدد جبران کم و کاستیها برآمد. پدران شاغلی که در طول هفته دیر به خانه برمیگردند، میتوانند تعطیلات آخر هفته را فقط به فرزندشان اختصاص دهند تا رابطه دوباره مستحکم شود.
5- در اغلب موارد اینکه فرزند برای مدتی تمایل بیشتری به پدر یا مادر نشان دهد طبیعی است. نکته حایزاهمیت این است که نباید یکی از والدین همیشه نقش فردی را ایفا کند که به همه خواستهها پاسخ منفی میدهد و دیگری نقش کسی را بازی کند که همیشه همه چیز را مجاز میداند.
6- حس حسادت ممکن است در اثر عدم تعادل در امور تربیتی و یا ارزشگذاریها برانگیخته شود. برای مثال پدری که شبها پس از کار به خانه برمیگردد و از جیبهایش شکلات و آبنبات بیرون میآورد، محبوب کودک است و خشمی که با دیدن این صحنه در دل مادری که همواره مراقب تغذیه فرزندش است به جوش میآید، نوعی حسادت است.
7- میتوان همزمان با رسیدگی به فرزند، تعادلی ایجاد کرده کمی بیشتر به شوهر توجه نشان داد. مردان نیز میتوانند به همسران و در واقع به خودشان در انجام برخی از امور منزل کمک کنند. اگر برخی مسوولیت های مادر در منزل مانند بچهداری، تا حدی از دوش او برداشته شود مسلما فرصت بیشتری برای رسیدگی به امور دیگر و بخصوص توجه به همسر در اختیار خواهد داشت و کارهای معمول روزانه، او را از پا نخواهد انداخت.
8- اگر کمی صبور باشیم زمان، بسیاری از این مشکلات را حل خواهد کرد. به تدریج طفل بزرگ و بزرگتر میشود و توانایی انجام برخی اموررا پیدا میکند. به مرور زمان هم، زن و مرد هر دو متوجه میشوند هیچ علاقهای جای عشق به همسر را پر نخواهد کرد پس بهترمیبینند که هر دو محبت خود را نثار فرزندشان کنند. زیرا عشق به فرزند با عشق به همسر تفاوتهای ماهیتی دارد و نباید انتظار داشت هر دو به یک شیوه و به یک صورت باشد.
9- آنچه در روابط همسران، پس از تولد فرزند متحول میشود تنها شیوه ارتباط است نه خود ارتباط. کارکردهای همسری همچنان پا بر جا باقی میماند، تنها انتظارات و شیوههای ارتباطی، ناگزیر تغییر میپذیرند. البته پس از مدتی همه چیز به جای سابق باز خواهد گشت و زندگی به روال خوش گذشته ادامه خواهد یافت؛ البته اگر کمی صبور باشیم و در زمان مقتضی، عکس العملهای مناسب از خود نشان دهیم.
10- برای داشتن یک رابطه سالم و رضایتبخش، گفتوگو لازم است. زوجها نباید نسبت به این مساله بیاهمیت باشند؛ چرا که با حرف زدن بسیاری از مشکلات و سوتفاهمها برطرف میشود. داشتن یک رابطه شاد و خوب کار سختی نیست. کلید موفقیت در روابط زناشویی بیان عواطف و احساسات واقعی و شفاف خود و بر زبان آوردن آنهاست. زن و شوهرها باید بدانند که در جهان هستی، بزرگترین رسالت و وظیفه انسانها؛ قبل از هر انسانی، وظیفه نسبت به همسرشان است، بعد کودکان، بعد والدین و بعد دیگران.
و کلام آخر
با همسرتان صحبت کنید، به او بگویید که فرزندتان هر قدر هم عزیز باشد، نمیتواند جای پدرش را بگیرد و او همچنان اولویت اول زندگیتان است، اما مجبورید وقت بیشتری را صرف فرزند مشترکتان کنید. با تمام مشغلهای که دارید، رسیدگی به ظاهر، برنامهریزی برای رابطه زناشویی و ابراز علاقه به همسرتان را فراموش نکنید. بگذارید او احساس امنیت کند تا با قوای بیشتری در کنار شما باشد. گاهی باید به مرد زندگیتان فرصت دهید تا احساس پدرانه را کشف کند و آن را در کنار احساس شوهر بودن، مدیریت کرده و شکل جدید خانواده را بپذیرد.
موفق باشید.