فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
سبت سلمی بصدغیها فؤادی
و روحی کل یوم لی ینادی
نگارا بر من بیدل ببخشای
و واصلنی علی رغم الاعادی
حبیبا در غم سودای عشقت
توکلنا علی رب العباد
امن انکرتنی عن عشق سلمی
تزاول آن روی نهکو بوادی
که همچون مت به بوتن دل وای ره
غریق العشق فی بحر الوداد
به پی ماچان غرامت بسپریمن
غرت یک وی روشتی از امادی
غم این دل بواتت خورد ناچار
و غر نه او بنی آنچت نشادی
دل حافظ شد اندر چین زلفت
بلیل مظلم و الله هادی
تفسیر عرفانی:
شیفتگان معشوق در غم عشق دوست، به وجود او توکل نمودهاند و از ذات او یاری میجویند و خواهان آنند که به وصال دوست نایل آیند، چرا که ذرهیی از جمال دوست را در دل خود به تماشا نشستهاند و غرق معرکه عشق گشتهاند.
تعبیر غزل:
انسان برای رسبدن به هر هدفی در زندگی فردی و اجتماعی خود نیازمند همتی والا و بزرگ است و در سایه همت و توکل به خداوند، همه کارها امکانپذیر میشود. اگر به این گفته جامهی عمل بپوشانی، از تمام خیالات و اوهامی که برایت پیش میآید، رها میشوی و به سر منزل مقصود میرسی.