فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کن
یعنی که رخ بپوش و جهانی خراب کن
بفشان عرق ز چهره و اطراف باغ را
چون شیشههای دیدهٔ ما پرگلاب کن
ایام گل چو عمر به رفتن شتاب کرد
ساقی به دور بادهٔ گلگون شتاب کن
بگشا به شیوه نرگس پرخواب مست را
وز رشک چشم نرگس رعنا به خواب کن
بوی بنفشه بشنو و زلف نگار گیر
بنگر به رنگ لاله و عزم شراب کن
زآنجا که رسم و عادت عاشقکشی توست
با دشمنان قدح کش و با ما عتاب کن
همچون حباب دیده به روی قدح گشای
وین خانه را قیاس اساس از حباب کن
حافظ وصال میطلبد از ره دعا
یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن
شرح لغت: شیوه ناز و کرشمه/ نرگس پرخواب: به استعاره چشم مخمور/ عتاب: به کسر اول خشم گرفتن و درشتی کردن و گله نمودن
تفسیر عرفانی:
چهره ت را میان زلف مشکبارت پنهان نما تا بدین سان جهان از اشتیاق دیدن رویت مشوش و ویران گردد. مقصود او از این شعر این است که، راهیان راه نور پیوسته در تب و تاب لقای دوست به سر میبرند؛ چرا که نمیتوانند چهرهیی از جمال دوست در اندیشه خود به تصویر کشند. از این رو طالب آنند تا با دعا و نیاز به درگاهش راه یابند و به سر منزل مقصود برسند.
تعبیر غزل:
این تصور که هر چه دیدهای و دلت خواسته باید به دست آوری، درست نیست. تو باید نفست را تربیت کنی و خواستههایت را با معیار عقل سلیم بسنجی!