فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
گر من از سرزنش مدعیان اندیشم
شیوه مستی و رندی نرود از پیشم
زهد رندان نوآموخته راهی بدهیست
من که بدنام جهانم چه صلاح اندیشم
شاه شوریده سران خوان من بیسامان را
زان که در کم خردی از همه عالم بیشم
بر جبین نقش کن از خون دل من خالی
تا بدانند که قربان تو کافرکیشم
اعتقادی بنما و بگذر بهر خدا
تا در این خرقه ندانی که چه نادرویشم
شعر خونبار منای باد بدان یار رسان
که ز مژگان سیه بر رگ جان زد نیشم
من اگر باده خورم ور نه چه کارم با کس
حافظ راز خود و عارف وقت خویشم
شرح لغت: جبین: به فتح اول پیشانی /رگ جان: شریان و آن رگی ست که به دل تعلق دارد /نیش: نیشتر، تیزی سر چیز برنده
تفسیر عرفانی:
اگر از ملامت داعیه داران بترسم، در شیوهی بی پروایی پیش نخواهم رفت. مقصود او از این شعر این است که شیفتگان درگاه دوست، نشانی از وجود معشوق بر دل خود دارند. از این رو از هیچ چیز واهمهای به دل راه نمیدهند، چرا که معشوق یاریگر آنان است و آنان عارف وقت خویشند.
تعبیر غزل:
سعی کن در زندگی برای حل مشکلات بهترین راه را پیدا کنی و از تجربیات خود بهرهی مطلوب را ببری. خطری شما را تهدید نمیکند. با درک وضعیت به مقابله با آن برخیز.