۱۳۹۶/۱۰/۲۷
–
۹۹۳ بازدید
منظور از جامعه اسلامی در تحلیل ایشان صرف جامعه اسلامی نبوده، بلکه جامعه اسلامی مطلوب ، جامعه ای است که به اصطلاح جامعه تراز اسلامی محسوب گردد نه جامعه اسلامی که صرفاً به دنبال تحقق اهداف اسلامی است و ساختن چنین جامعه ای بدون تشکیل دولت اسلامی محقق نخواهد شد .باید ابتدا دولت اسلامی شکل بگیرد تا بتوان در سایه آن جامعه اسلامی در همه ابعاد را پایه ریزی نمود .روشن است که صرف اینکه مردم ، دولتی را انتخاب می کنند این دولت ، دولت اسلامی محسوب نشده و دولتی اسلامی است که همه دستگاهها و نهادهای آن به طور دقیق خود را موظف و پایبند به رعایت و عمل به ارزش های اسلامی بدانند .
منظور از جامعه اسلامی در تحلیل ایشان صرف جامعه اسلامی نبوده، بلکه جامعه اسلامی مطلوب ، جامعه ای است که به اصطلاح جامعه تراز اسلامی محسوب گردد نه جامعه اسلامی که صرفاً به دنبال تحقق اهداف اسلامی است و ساختن چنین جامعه ای بدون تشکیل دولت اسلامی محقق نخواهد شد .باید ابتدا دولت اسلامی شکل بگیرد تا بتوان در سایه آن جامعه اسلامی در همه ابعاد را پایه ریزی نمود .روشن است که صرف اینکه مردم ، دولتی را انتخاب می کنند این دولت ، دولت اسلامی محسوب نشده و دولتی اسلامی است که همه دستگاهها و نهادهای آن به طور دقیق خود را موظف و پایبند به رعایت و عمل به ارزش های اسلامی بدانند . ایشان در بیانات خودشان تصریح فرموده اند:
«منظور از دولت اسلامی این است که بر اساس آنچه که در دوره تعیین نظام اسلامی به وجود آمد، یک قانون اساسی درست شد؛ نهادها و بنیانهای اداره کشور و مدیریت کشور معین شد. این مجموعه نهادهای مدیریتی، دولت اسلامی است. در اینجا منظور از دولت، فقط قوه مجریه نیست؛ یعنی مجموع دستگاههای مدیریتی کشور که اداره یک کشور را برعهده دارند؛ نظامات گوناگون اداره کننده کشور. بخش بعد از آن، جامعه اسلامی است؛ که این، آن بخش بسیار مهم و اساسی است. بعد از آنکه دولت اسلامی تشکیل شد، مسئولیت و تعهد این دولت اسلامی این است که جامعه اسلامی را تحقق ببخشد. جامعه اسلامی یعنی چه؟ یعنی جامعهای که در آن، آرمانهای اسلامی، اهداف اسلامی، آرزوهای بزرگی که اسلام برای بشر ترسیم کرده است، تحقق پیدا کند. جامعه عادل، برخوردار از عدالت، جامعه آزاد، جامعهای که مردم در آن، در ادارهکشور، در آینده خود، در پیشرفت خود دارای نقشند، دارای تأثیرند، جامعهای دارای عزت ملی و استغنای ملی، جامعهای برخوردار از رفاه و مبرای از فقر و گرسنگی، جامعهای دارای پیشرفتهای همهجانبه – پیشرفت علمی، پیشرفت اقتصادی، پیشرفت سیاسی – و بالاخره جامعهای بدون سکون، بدون رکود، بدون توقف و در حال پیشروی دائم؛ این آن جامعهای است که ما دنبالش هستیم. البته این جامعه تحقق پیدا نکرده، ولی ما دنبال این هستیم که این جامعه تحقق پیدا کند. پس این شد هدف اصلی و مهمِ میانه ما.
چرا میگوئیم میانه؟ به خاطر اینکه این جامعه وقتی تشکیل شد، مهمترین مسئولیت این جامعه این است که انسانها بتوانند در سایهسار چنین اجتماعی، چنین حکومتی، چنین فضائی، به کمال معنوی و کمال الهی برسند؛ که: «ما خلقت الجنّ و الانس الّا لیعبدون» انسانها به عبودیت برسند. «لیعبدون» را معنا کردند به «لیعرفون». این معنایش این نیست که «عَبَدَ» به معنای «عَرَفَ» است – عبادت به معنای معرفت است – نه؛ بلکه به معنای این است که عبادت بدون معرفت معنی ندارد، امکان ندارد، عبادت نیست. بنابراین جامعهای که به عبودیت خدا میرسد، یعنی به معرفت کامل خدا میرسد، تخلق به اخلاقالله پیدا میکند؛ این، آن نهایت کمال انسانی است. بنابراین هدف نهائی، آن است؛ و هدف قبل از آن، ایجاد جامعه اسلامی است، که هدف بسیار بزرگ و بسیار والائی است. خب، وقتی یک چنین جامعهای به وجود آمد، زمینه برای ایجاد امت اسلامی، یعنی گسترش این جامعه هم به وجود خواهد آمد؛ که حالا آن مقولهی دیگری و بحث دیگری است… پس تشکیل جامعه اسلامی شد هدف؛ با همین خصوصیات، با همین شاخصهائی که گفته شد. این هدف هرگز کهنهشونده نیست.
… بنابراین وقتی انسان اهداف و آرمانهای نظام اسلامی را نگاه میکند – یعنی جامعه اسلامی با این خصوصیات – می بیند اینها هیچ وقت کهنه نمی شود. انسان همیشه دنبال این آرمانهاست. هرچه هم که حرکت بکند، جا برای حرکتِ بیشتر وجود دارد. مثلاً یکی از آرمانهای شما پیشرفت است. پیشرفت نهایت ندارد، آخر ندارد. «فوق کلّ ذی علم علیم»؛ هرچه شما دانش داشته باشید، بالاتر از آن، دانشی متصور است. یعنی عرصه، یک عرصهی تمامشدنی نیست. پس اینها کهنه نمی شود؛ لیکن در راه رسیدن به اینها، آن حلقه قبلی، گفتیم دولت اسلامی است. دولت اسلامی، یعنی سازوکارها و نهادسازیهای لازم برای ایجاد آن جامعه اسلامی؛ اینها چرا، ممکن است کهنه شود. ممکن است اقتضائات در دنیا جوری بشود که این سازوکار، این هندسه نظام، کامل نباشد، مطلوب نباشد، لازم باشد عوض شود؛ هیچ اشکال ندارد. نظام اسلامی این ظرفیت را دارد. اگر نظامی دنبال آن آرمانهاست، آن آرمانها کهنهبشو نیست؛ اما سازوکارها، چینش این نهادهائی که میخواهد ما را به آن آرمانها برساند، قابل نو شدن است.»
(بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه، 90/7/24)
«منظور از دولت اسلامی این است که بر اساس آنچه که در دوره تعیین نظام اسلامی به وجود آمد، یک قانون اساسی درست شد؛ نهادها و بنیانهای اداره کشور و مدیریت کشور معین شد. این مجموعه نهادهای مدیریتی، دولت اسلامی است. در اینجا منظور از دولت، فقط قوه مجریه نیست؛ یعنی مجموع دستگاههای مدیریتی کشور که اداره یک کشور را برعهده دارند؛ نظامات گوناگون اداره کننده کشور. بخش بعد از آن، جامعه اسلامی است؛ که این، آن بخش بسیار مهم و اساسی است. بعد از آنکه دولت اسلامی تشکیل شد، مسئولیت و تعهد این دولت اسلامی این است که جامعه اسلامی را تحقق ببخشد. جامعه اسلامی یعنی چه؟ یعنی جامعهای که در آن، آرمانهای اسلامی، اهداف اسلامی، آرزوهای بزرگی که اسلام برای بشر ترسیم کرده است، تحقق پیدا کند. جامعه عادل، برخوردار از عدالت، جامعه آزاد، جامعهای که مردم در آن، در ادارهکشور، در آینده خود، در پیشرفت خود دارای نقشند، دارای تأثیرند، جامعهای دارای عزت ملی و استغنای ملی، جامعهای برخوردار از رفاه و مبرای از فقر و گرسنگی، جامعهای دارای پیشرفتهای همهجانبه – پیشرفت علمی، پیشرفت اقتصادی، پیشرفت سیاسی – و بالاخره جامعهای بدون سکون، بدون رکود، بدون توقف و در حال پیشروی دائم؛ این آن جامعهای است که ما دنبالش هستیم. البته این جامعه تحقق پیدا نکرده، ولی ما دنبال این هستیم که این جامعه تحقق پیدا کند. پس این شد هدف اصلی و مهمِ میانه ما.
چرا میگوئیم میانه؟ به خاطر اینکه این جامعه وقتی تشکیل شد، مهمترین مسئولیت این جامعه این است که انسانها بتوانند در سایهسار چنین اجتماعی، چنین حکومتی، چنین فضائی، به کمال معنوی و کمال الهی برسند؛ که: «ما خلقت الجنّ و الانس الّا لیعبدون» انسانها به عبودیت برسند. «لیعبدون» را معنا کردند به «لیعرفون». این معنایش این نیست که «عَبَدَ» به معنای «عَرَفَ» است – عبادت به معنای معرفت است – نه؛ بلکه به معنای این است که عبادت بدون معرفت معنی ندارد، امکان ندارد، عبادت نیست. بنابراین جامعهای که به عبودیت خدا میرسد، یعنی به معرفت کامل خدا میرسد، تخلق به اخلاقالله پیدا میکند؛ این، آن نهایت کمال انسانی است. بنابراین هدف نهائی، آن است؛ و هدف قبل از آن، ایجاد جامعه اسلامی است، که هدف بسیار بزرگ و بسیار والائی است. خب، وقتی یک چنین جامعهای به وجود آمد، زمینه برای ایجاد امت اسلامی، یعنی گسترش این جامعه هم به وجود خواهد آمد؛ که حالا آن مقولهی دیگری و بحث دیگری است… پس تشکیل جامعه اسلامی شد هدف؛ با همین خصوصیات، با همین شاخصهائی که گفته شد. این هدف هرگز کهنهشونده نیست.
… بنابراین وقتی انسان اهداف و آرمانهای نظام اسلامی را نگاه میکند – یعنی جامعه اسلامی با این خصوصیات – می بیند اینها هیچ وقت کهنه نمی شود. انسان همیشه دنبال این آرمانهاست. هرچه هم که حرکت بکند، جا برای حرکتِ بیشتر وجود دارد. مثلاً یکی از آرمانهای شما پیشرفت است. پیشرفت نهایت ندارد، آخر ندارد. «فوق کلّ ذی علم علیم»؛ هرچه شما دانش داشته باشید، بالاتر از آن، دانشی متصور است. یعنی عرصه، یک عرصهی تمامشدنی نیست. پس اینها کهنه نمی شود؛ لیکن در راه رسیدن به اینها، آن حلقه قبلی، گفتیم دولت اسلامی است. دولت اسلامی، یعنی سازوکارها و نهادسازیهای لازم برای ایجاد آن جامعه اسلامی؛ اینها چرا، ممکن است کهنه شود. ممکن است اقتضائات در دنیا جوری بشود که این سازوکار، این هندسه نظام، کامل نباشد، مطلوب نباشد، لازم باشد عوض شود؛ هیچ اشکال ندارد. نظام اسلامی این ظرفیت را دارد. اگر نظامی دنبال آن آرمانهاست، آن آرمانها کهنهبشو نیست؛ اما سازوکارها، چینش این نهادهائی که میخواهد ما را به آن آرمانها برساند، قابل نو شدن است.»
(بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه، 90/7/24)