خانه » همه » مذهبی » جایگاه شادی در اسلام-شادی در آیات و روایات

جایگاه شادی در اسلام-شادی در آیات و روایات


جایگاه شادی در اسلام-شادی در آیات و روایات

۱۳۹۶/۱۰/۲۷


۱۴۰۸ بازدید

سلام.سوالم درباره ی سبک زندگیست؛درهرفرهنگی اسلوب و روشی بانامی خاص،برای باآرامش و شاد زیستن وجود دارد؛شرق آسیا نام فرهنگ خاصش فنگ شویی است که به نحوه حرکت انرژی درهرمکانی برای جذب نشاط و آرامش توجه دارد.فرهنگ اروپایی هم _هوگه_را فرهنگ خاصش عنوان میکند.بودایی ها آیین مخصوصشان یوگا و چیزهای شبیه به آن است و…. .اما دراسلام چراماچنین چیزی نداریم؟چراسبک زندگی اسلامی و فرهنگ دینی که به کرات درجاهای مختلف تکراروتاکیدشده،هیچ برنامه وفرهنگ خاصی برای رسیدن به شادی و آرامش ندارد؟؟اگربخواهید ازنمازبگویید باید اعتراف کنم که من خودم هم یوگا کار کرده ام هم فنگ شویی وهم با هوگه آشنا هستم و تاثیراتی که ازیوگا وفنگ شویی برای آرامش و…دیده ام ازعبادت ونمازندیده ام وخیلی کم و انگشت شمارند جوانانی که با نماز بیشتر از یوگاحالشان خوب شود!!!!یعنی اسلام در برابر فنگ شویی یا یوگا برای رسیدن به آرامش ونشاط و شادی مغلوب است؟؟؟

دوست گرامی. ما معمولا نماز می خوانیم اما باور کنید که تا به حال ممکن است اصلا نماز نخوانده باشیم. نماز یعنی اتصال روح انسان به روح هستی که با حضور قلب انجام می شود. اگر کسی موفق به این اتصال شود چنان لذتی می برد که مست کننده است و آرامش و معرفت و چیزهای دیگری که از طریق نماز عاید انسان سالک مومن می شود به هیچ وجه با چیزهایی که شما نام برده اید قابل مقایسه نیست.
ما دلا راست می شویم و خیال می کنیم که نماز خوانده ایم بعد سوال می کنیم که پس چرا آن آثاری که گفته اند را ندارد غافل از اینکه ما در نماز حواسمان دنبال دنیا بوده و اصلا نماز نخوانده ایم و ظاهرا در حال نماز بوده ایم ولی روحمان در نماز نبوده است و گاها اصلا نمی دانیم نماز چیست و بلد نیستیم نماز بخوانیم .
نماز خواندن خیلی کار ساده ای نیست خودش از نوعی تکنولوژی معنوی برخوردار است. مانند کانکت به اینترنت می ماند کسانی که تکنولوژی آنرا ندارند و مهارت های لازم را هم ندارند نمی توانند کانکت شوند. تنها وقتی شما به اینترنت وصل می شوید فیوضات آن را دریافت می کنید و در آن اطلاعات بسیار زیاد و متنوعی هست که شرط اش این است که وصل شوید.
وقتی ظاهرا نماز می خوانیم ولی دلمان جای دیگری است و اتصال نداریم طبعا استفاده ای نمی کنیم و نسبت به دین بدگمان می شویم و می گوییم چرا دین کارکرد و تاثیرات خود را ندارد و ما را به آرامش نمی رساند و مانند آن .
شادی در اسلام:
شادی ونشاط ازجمله نیاز های فطری وطبیعی انسان می باشد که به زندگی انسان معنا می دهدوسبب تجدیدقوابرای ادامه حرکت تکاملی اومی باشد.دین اسلام که دین فطرت است،به تمامی نیازهای انسان،ازجمله شادی توجه داردونه تنهاباشادی ونشاط مخالف نیست،بلکه باتوجه به نیازهای اساسی انسان شادی ونشاط راتحسین وتأییدکرده است وازآن به نام شادی ممدوح نام برده است.براساس هدف وفرجام زندگی ،شادی ونشاط از دیدگاه اسلام دارای حدومرزی است.محتواوقالب شادی نبایدباروح توحیدی واساس اسلام در تضادباشد،زیراهرپدیده ای که انسان راازآرمان وهدف اصلی خویش دورسازدبه هیچ وجه موردقبول اسلام نخواهدبودواین نوع شادی ازدیدگاه اسلام،شادی مذموم نام گرفته است.این نیازهمچون نیازهای دیگرانسان،اگرمهارنشودوبی ضابطه باشد به طور حتم زیان هایی رابه دنبال خواهد داشت،لذابایدمرزشادی هاوتفریحات سالم ومشروع از شادی نارواوناپسندروشن گرددوبایددربرنامه روزانه خودبه شادی توجه داشت وهمچنین لذت وشادی منطقه ممنوعه وحرامی داردکه نبایدوارد آن شد. با رجوع به آیات و روایات موجود در این زمینه، مشاهده می شود از دو نوع شادی صحبت به میان آمده است : شادی های پسندیده و شادی های ناپسند. وقتی متون دینی رامورد مطالعه قرار می دهیم به این واقعیت می رسیم که هیچ گاه این مقوله مهم از نظر اسلام مورد غفلت واقع نشده بلکه اسلام بهترین و صحیح ترین راهکاررابرای احساس شادی عمیق و فرح بخش ارائه نموده است. چرا که شادی و نشاط نیز مانند سایر غرایز در وجود انسان نهاده شده است و کار دین و رسالت دین ،محو غرایز نیست بلکه تعدیل،اصلاح ،رهبری،حکومت و تسلط بر آنهاست.
اسلام بهره گیری از شادی و لذت از زندگی را طی آموزه های سهل و آسان آموزش می دهد و به شادی عمق می بخشد وآن را درونی و پایدار می نماید تا تشنگی انسان را نسبت به این مقوله پاسخ بگوید. از طرفی نیز از شادی ها و لذت های زودگذر و کاذب به شدت منع نموده و معتقد است که اینگونه شادی ها،تنها بخش بسیار کوچک و سهم ناچیزی از شادی های واقعی است.
تعریف وتفسیرشادی درمنظردین باشادی درروانشناسی غربی کاملامتفاوت است. دراسلام شادی دردل جادارد. حال آن که مشکل بسیار از اشخاص درقرن اخیر این است که شادی رادرهیاهوی بیرون جست وجومی کنند. وجودسالن های رقص جمعی،پایکوبی های فسادآوروهزاران مرکزلهوولعب ،دلیل براین مدعاست. به هرحال شادی واقعی مربوط به دل است وانبساط بایدازدرون بجوشد نه ازبیرون . شادی بیرونی،سرایی دروغین است ورنگی ازحقیقت ندارد.دین ومجموعه ی اوامرونواهی آن،انسان هارابه سمت وسویی رهبری می کند که به حالت رضایت مندی ولذت اززندگی به جایگاهی می رساند که آن رادرک کرده بارغبت وعلاقه ی بیشتربه بندگی خداوند بپردازد.
*جایگاه شادی در آموزه های دینی
از زیبا ترین و کارسازترین نعمات خداوند بر انسان ، نعمت شاد بودن ،مهر ، محبت و عشق ورزیدن است که با نظارت و کنترل شرع وعمل ،ارزشمند خواهد بود. این اوصاف از پدیده های نعمت هیجان و احساس مثبت می باشد .در منابع دینی و فرهنگ غنی اسلام به موضوع خوشی ،خرسندی و شادمانی عنایت خاص شده است . تعریف و تمجید از مقوله های شادی ،در چارچوب کاملا منطقی و دور از افراط و تفریط و کنترل هیجانات اعم از خشم وغضب،شادی و شادمانی از شاهکارهای آئین اسلام است. (خدایی،22:1388)
مفهوم شادی مجموعا حدود 25 بار با الفاظ مختلفی همچون : فرح ، فرحوا، تفرح، تفرحوا، تفرحون،یفرح،فرحون و فرحین در قرآن آمده است.در بعضی ازاین آیات،به مومنین نوید شادی داده شده ودربعضی دیگر از آیات،افراد به خاطرشادمانی ازاعمال ناپسندشان، مورد مذمت فرار گرفتند.پیامبران وامامان معصوم (علیهم السلام) بسیارخوش اخلاق وخوش برخورد بودند وهمواره با روحیهای شاد با مردم برخورد می کردند وهمه ی افرادی که بار نخست با آنان روبه رو می شدند،مجذوب آنان می گشتند.اولیای دین باآنکه بیشترازهمه مردم رازونیازشبانه داشتند و ازخوف آخرت می گریستند باچهره ای گشاده بامردم برخورد می کردند.(سماک امانی،40:1385)
درآموزه های دینی،داشتن نشاط وروحیه شادلازمه یک زندگی موفق است.دراسلام،نکات ارزشمندی درخصوص ایجاد شادی ونشاط آمده است.شادی می تواند برای خودفردوگاهی نیز دیگران سازنده باشد.ازجمله مباحثی که درمتون دینی به آن اشاره شده است،گره گشایی ازمشکلات مردم و”ادخال سرور”وایجادشادمانی درآنهاست.دراین منابع از کسانی که موجبات دلخوشی وشادکامی مردم را فراهم می آورند،ستایش شده وآنهاسزاوارنعمت هاوپاداش های خداونددرآخرت،خوانده شده اندامام رضا(علیه سلام)می فرماید:”اوقات روز شما4ساعت باشد،ساعتی برای خلوت باخدا،ساعتی برای تامین معاش،ساعتی راهم به تفریحات ولذایذخوداختصاص دهیدوازمسرت وشادی ساعات تفریح ، انجام وظایف وقت های دیگرراتامین کنید”(مجلسی،1403/321:76)
کار،خانواده وامکانات زندگی اززمینه های شادکامی است،مشکلات،سختی هانیزقابل انکارنیستند. بنابراین بایدمهارت مقابله باسختی راآموخت.مهارت هایی چون صبروبردباری دربرابرسختی هاو درک این واقعیت که دنیا محل سختی هاست وزندگی،ترکیبی از تلخ وشیرین است،ازسوی دیگر بایددانست که سختی هاپایان پذیرنده وخدایی که سختی رابه انسان می دهدقدرت تحمل آن را نیز می دهد. برای رضایت از زندگی بایدنکات مثبت زندگی کشف شود که یکی از این نکات مثبت شادی وشادکامی در زندگی است وانسان هابایداین هنردرزندگی رابیاموزند.(شکوری طیبی،18:1391)
نگاه دین، شادی آفرین است و سیره و سنت معصومین (علیهم السلام )به عنوان حقیقت تدین،حکایت ازسرزندگی ،نشاط و شادابی دارد، حتی درسخت ترین حالات وساعات زندگیشان.انسان باید موقعیت ها رابشناسد و نگرش مثبت درآنها داشته باشد. امام علی (علیه السلام) می فرماید:” شادی انبساط خاطرونشاط می آورد وغم گرفتگی خاطرودلگیری” (تمیمی آمدی ،2024:1366) زندگی زیباوپر از نشاط است باید مومن بودتاهمه چیز رازیبا دید حتی تلخی ها را. امام علی (علیه السلام) در وصف مومن فرمود:” مومن نشاط دائمی دارد ” (مجلسی،26:1403)
پیشوای مالکی هامی گوید:امام صادق(علیه السلام )بسیارشوخ طبع وخندان بود.(مجلسی،32:1403) امام صادق(علیه السلام)تبسم و لبخند انسان درچهره ی برادردینی اش راحسنه دانسته ودرپاسخ به سوال یکی از اصحاب درباره حسن خلق فرمود:” فروتنی کن ،خوش سخن باش وبا برادرت با خوش رویی برخورد نما”(کلینی،103:1386)
بی شک چنین ویژگی های والایی موجب گردید که پروردگارحکیم،پیامبرخود را ستوده واو را دارای خلق عظیم بداند.” و انک لعلی خلق عظیم” (قلم/68) شادی امری نسبی ومبتنی بر اهداف انسان در زندگی است.انسان هرگاه به خواسته خودبرسدوبه چیز های موردعلاقه خویش ،مانند:قدرت،نفوذ،موفقیت،علم ویا ایمان وتقوا،نایل آید،ئرخودحالتی از شادی وسروراحساس می کند،مثلا،اگرهدف کسی درزندگی جمع آوری مال ودستیابی به قدرت،نفوذومقامات دنیوی باشد،موفقیتش درتحقق این اهداف ،سبب شادی وسرورخواهدشد.اما کسی که هدف زندگی اش تمسک وپایبندی به ایمان،پرهیزکاری وعمل صالح برای رسیدن به خوش بختی اخروی باشد.همین مسائل مایه ومنشأآرامش واحساس امنیت وشادی وی خواهدشد.(نجاتی،1367:ص121)
توانایی انسان،دربرخوردبادشواری های زندگی محدوداست وخواه ناخواه درنبردبااین دشواری هاخسته می شود،توان ونیرویش کاهش میابدونیازبه تقویت وتسکین پیدامی کند.بخش اصلی وجودآدمی روح اوست وجسم،تنهامرکبی برای آن است.ازاین روتغذیه واستراحت جسمی به تنهایی برای تجدیدو بازیافت قوای ازدست رفته ،کافی نیست و انسان برای آنکه بتواندباردیگردرصحنه تلاش زندگی حضوریابدوفعالیت خودراازسرگیرد،بایستی ازنظرروحی نیز تقویت شود.عواملی گه دراین هنگام میتواندموجب آرامش روانی انسان گردندوقوای تحلیل رفته فکری اوراتجدیدکنند،گوناگونند:خنده وشوخی یکی ازمهم ترین آنهاست،چه این که یکی ازویژگی های انسان (فصل ممیزاوازسایرحیوانات)نیزخنده است ودیگرموجودات،خنده،شادی،مطایبه وشوخی ندارد.نگاهی کلی به فنون اسلامی مربوطبه مزاح،نشانگربرخوردی به ظاهرمتفاوت بااین موضوع است.اولیای بزرگواراسلام،گاهی آن را ستوده وبدان فرمان داده اندوزمانی نکوهش کرده وازآن بازداشته اند.درجایی خودبافردی مزاح کرده ودرجایی دیگربه بیان وبازتاب های منفی آن پرداخته اند،به گونه ای که درنخستین نگاه ،انسان گمان می کندنوعی تناقض دراین موضع گیری هاوجوددارد،لیکن پس ازجمع بندی وتعمق به این نتیجه می رسیم که پیشوایان معصوم اسلام،شوخی ومزاح رابرای انسان هابسان داروی شفابخشی می دانند که ازسویی،مصرف بجاومحدودآن درکاستی نگرانی ها،تقویت پبونددوستی دربین افرادجامعه وتسکین آلام روانی آنان سودمندولازم است وازسوی دیگر،استعمال بی رویه آن بدون رعایت حدودشرعی واخلاقی وبدون درنظرگرفتن شرایط زمانی ومکانی ،زیانبارونکوهیده است.(مقدس نیا،92:1379)
شادی که مورد نظر اسلام است شادی است که حد میانه را رعایت کنیم ،در شادی ها همواره باید حقوق اطرافیان را حفظ کنیم .در شادی خود باید بقیه را نیزشاد کنیم نه اینکه باعث اذیت و آزار آنهاشویم .خداوند همواره به بندگان تاکید می کند که غمگین نباشید ولی باید بدانیم شادی را در سطح جامعه پیاده کنیم که با نفسمان سازگار باشد . حضرت رسول (ص) می فرمایند:” من شوخی می کنم ولی جز حق چیزی نمی گویم ” (حرعاملی، 1367/298:16)
ارسطو می گوید:” شادمانی عبارت است ازپروراندن ونشو ونما دادن، عالی ترین صفات وخصایص انسانی”.(سماک امانی،33:1385)
دین اسلام موافق شادی و نشاط است،چرا که معتقد است شادی آدمی را از تنبلی رهانده ، سرزنده وسرحال می سازد.البته این شادی در چارچوب نگاه تعدیلی معنا می یابد .گشاده رویی و لبخند زدن نشان از توانایی فرد در حفظ ناراحتی ها مشکلاتش در درون دارد.کسی که از این نعمت بهره مند است،می تواند رابطه ها را تلطیف کند ،مشکلات و سختی ها را از سر راه برداردو فضای مهر و محبت را گسترش دهد زیراهر لبخندی که از سر صداقت باشد بر دل می نشیند. در متون اسلامی تاکید بسیاری درباره ی تلطیف روابط بین مومنان با لبخند و گشاده رویی مطرح شده است. پیامبراکرم (ص) فرمودند:” ای فرزندان عبد المطلب ! نمی دانید مردم را با اموالتان هدایت کنیددرعوض با گشاده رویی وخوش رویی ایشان را دعوت به حق کنید”.(حرعاملی،222:1387)
آنچه که بیش از هر چیزقلب ها رابه هم نزدیک می کند و کینه رااز دل دشمنان بیرون می کند گشاده رویی هنگام دیدار،تفقد از آنها وقتی حضور ندارندو لبخندزدن هنگامی که حضور دارند. (آصفی،151:1385)
شرع اسلام باشادی و سرور مخالف نیست اما آن راتاجایی جایز می داند که با کرامت انسانی منافات نداشته باشد .کرامت انسانی یعنی مجموعه ارزش هایی که در انسان به عنوان شجره اهل بیت (علیهم السلام)وجود دارد.اسلام دین شادی و حلاوت و نشاط است اماشادی آمیخته با فساد راتجویزنمی کند و برای مسلمانان سبک سری،هرزگی و توهین را به بهانه شادی روا نمی دارد. در راس همه عوامل شادی و نشاط ،ایمان به خداوتقوی الهی است و در سایه دین است که شادی واقعی به دست می آید. یکی از راه های به دست آوردن شادی ونشاط پایدار معنوی استفاده از رهنمود های دین در کم کردن وابستگی ها به دنیاو آرزوهای دور و دراز دررسیدن به مظاهر دنیا و به طور کلی زهد وقانع بودن است. زیرا هرچه وابستگی انسان به مظاهر دنیا و مال و منال و لذت های گذرا بیشتر باشد غم و افسردگی بیشتری را به دنبال خواهد داشت.
درصورتی که منشأ شادی وخوشحالی کسی متاع دنیا باشد، که اکثرمردم نیز چنین هستند،این شخص درحقیقت ازیک زندگی آرام بخش و باثباتی بهره مند نیست. زیرا وقتی خداوند به اونعمت تندرستی، وسعت روزی ومال بسیارعطا کند،احساس شادی وخوشحالی می کندواین نعمت ها متاع های دنیا او رااز یاد وشکر خدا باز می داردوهر گاه ضرر یا بلایی به او برسد وبرخی از نعمت هایی را که از آن بهره مند بوده ازدست بدهد یأس وناامیدی بر او چیره می شودونعمت های دیگری رانیز که هنوز ازآن بهره مند است، انکار می کند به این ترتیب چنین انسانی دائما در اضطراب و نوسان میان احساس خوشبختی واحساس ناامیدی به سرمی برد.(نجاتی،122:1367)
شادی وامید طبیعت زندگی هستند با وجود این،غم وناامیدی حقایقی هستند که به سراغ هر موجود زند ه ای می آیند.اسلام دینی است که به روابط اجتماعی وچگونه حاضر شدن در اجتماع وخوشرو وخنده رو بودن در جامعه وزدودن غبار غم از چهره دوستان به وسیله شادابی وخندان بودن تأکید بسیاری کرده است واز مومنان خواسته است تا از اخمو بودن تلخی کردن وغمگین بودن دوری کنند،چرا که هم در زندگی خود آن ها وهم در اطرافیان آن ها اثر منفی می گذارد.انسان بایددربرنامه روزانه جایگاهی برای تفریح،شادی واستراحت درنظربگیردولی شادی وغم پیش ازآنکه ازتفریح واستراحت به دست آید،به میزان موفقیت درکار،تولید،پیشرفت علمی واخلاقی وخدمات اجتماعی مربوط است .خدای مهربان وانبیاواولیای الهی جامعه راشاد،امیدوار،خوشبووخوشرو،خوش بین وبهره مندازسلامت جسم وجان واخلاق وایمان می خواهند،ولی راه تاسیس وتشکیل چنین جامعه ای اشتغال دائم به “لهوولعب” نیست. جامعه درمیادین مختلف فرهنگ،اقتصاد،اخلاق،عبادت،امنیت،دفاع،علم،هنروبهداشت ودرمان هزاران نیاز جدی و واقعی داردوتفریح واستراحت به اندازه نمک در غذای جامعه مورد نیازاست.
درباره شادی وتفریح نیزمثل هربخش دیگربایدبرنامه داشت وافرادبرای استراحت وتفریح درزندگی خودوخانواده خویش باید”برنامه ریزی”کنندومدیران ومسئولان عالی کشوردرنظام کلان برنامه ریزی کشور،نیازهای جامعه ازجمله شادی،استراحت وتفریح رادرحدمعقول ونه معمول موردتوجه قراردهند. تعیین کمیت تفریح، زمان و مکان آن وانتخاب انواع تفریحات سالم برای سنین و مشاغل یا جنسیتهای مختلف وشناخت ابزارو وسایل گوناگون وهزینه تفریح و صدها نکته دیگر ازمسائل شایسته توجه در برنامه ریزی معقول ومطلوب برای تفریح و شادی جامعه است و مهم آن است که زمام برنامه ریزی دردست بیگانگان نباشد.
*انواع شادی
به طورکلی شادی از دیدگاه اسلام به دوقسم تقسیم می شود:شادی ممدوح و شادی مذموم.این نوع شادی هادرآیات وروایات به آنها اشاره گردیده و در مدح وذم آن ها نکاتی ارزنده وجود دارد. یکی ازعوامل مهم که بروجود شادی مترتب است وجزء اغراض واهداف آن به شمار می آید،آرامش روح،اطمینان باطن وامنیت درونی انسان است.تردیدی وجود ندارد که زندگی وحیات انسان در دامن طبیعت آمیخته با مشکلات است واو غالبا باسختی ها در حال مبارزه است،چنان که دنیا دار ابتلاء وآزمایش بوده و آدمی برای سربلندی از آن چاره ای جز نبرد با دشمن درون و بیرون ندارد.در این تنازع چه بسا انسان در فرازونشیب هایی قرار می گیرد که قدرت تصمیم گیری از اوسلب می شودیا با حوادثی مواجه می گردد که تعادل روحی و روانی او زایل می کند و او را در امواج متلاطم تشویقات درونی قرار می دهد.(جوادی، 448:1388)
بسیارروشن است که در این مواقع همه ی افراد از جهت ایستادگی ومقاومت یکسان نیستند،این جا است که اشخاص از یکدیگر متمایز می شوند،آنان که به دین پناه برده وخداراتکیه گاه خود قرار دادند در این مواقع ازشادی ونشاط بیشتری برخوردارند،زیرا ازآرامش روحی فراوانی بهره مندند وبهتر می توانند مشکلات و موانع رابرطرف سازند. آنان ،چون کوه استوارند وهیچ باد تندی آن ها را از موانع اصلی تغییرنمی دهند” کالجبل لا تحرکه القواصف و لا تزیله العواصف”(فیض الاسلام،1379:خطبه37)
اما آنان را که به دین پایبند نبوده ودرمقابل اوامرالهی ودستورهای دینی سرپیچی کرده و در معیشت مادی تبعیت از هوای نفس رابرتکلیف به حق مقدم داشتند ،در چنین مواردی متحیر ومضطربند،چون تکیه گاهی برای خود نمی بینندتا به ان رجوع کنند.
اگر زندگی انسان همراهبانشاط نباشد، نه تنها لذتی نصیب اونمی شود،بلکه در تسخیر قله ی موفقیت نیز ناموفق خواهدبود.باایجاد نشاط کدورت های درونی وملامت های بیرونی از بین می رود .روح انسان سبک بال می گردد و شکوفه های ذوق و ابتکار، صفا وصمیمیت محیط زندگی را به عطر عواطف معطر می سازد.(تقوی،127:1384)
امام کاظم(ع) می فرماید:” اوقات شبانه روز خود را به چهار بخش تقسیم کنید: بخشی برای عبادت، بخشی برای تامین معاش، ساعتی برای تعلیم و تعلم و رفع عیوب و درخصوص بخش چهارم می فرمایند:” وساعه تخلون فیها للذاتکم فی غیر محرم وبهذه الساعه تقدرون علی الثلاث ساعات ؛ و ساعتی برای تفریح وایجاد لذت و نشاط اختصاص دهید وبا این ساعت برای انجام وظایف ساعت های دیگر،نیروی لازم را تامین کنید”. (شعبه بحرانی،209:1389)
منابع:
آصفی،محمد مهدی،1385،در آینه ی وحی”آرامش”،ترجمه ی:علیرضا،سروش ومحمدحسین،سرانجام،
تقوی،رضا،1384،تأملات فرهنگی،قم ،نشر نخیل،چاپ اول.
تمیمی آمدی،عبدالواحد بن محمد،1366،غررالحکم،قم ، دفتر تبلیغات اسلامی.
جوادی آملی،عبدالله،1388،حق و تکالیف در اسلام، قم،انتشارات اسراء،چاپ سوم.
حرعاملی،محمدحسن،1387،وسائل الشیعه،ناشر ذوی القربی،چاپ اول.
خدایی،زبیده،1388،خدایا چگونه شاد باشم ،انتشارات نگاران نور،چاپ اول.
سماک امانی، محمدرضا ،1385،شادی در اسلام،
شعبه بحرانی،ابومحمدحسن،1389،تحف العقول،ترجمه:صادق،حسن زاده؛
شکوری، حسن، طیبی، ناهید ،1391،فصل نامه تخصصی طهورا
فیض السلام،علی نقی،1379،ترجمه و شرح نهج البلاغه،
کلینی، محمدبن یعقوب، 1386،اصول کافی،ترجمه:محمدباقر،
مجلسی،محمدباقر،1403ه.ق،بحارالانوار،
مجلسی،محمدباقر،1379،مشکوه الانوار،
مقدس نیا،محمد،محمدی ،محمدمهدی،1379،آداب معاشرت.
نجاتی ،محمدعثمان،1367، قرآن و روانشناسی ،ترجمه:عباس،عرب،
موفق مؤید باشید.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد