۱۳۹۶/۰۹/۱۹
–
۸۱۱ بازدید
سلام وخسته نباشید آیا گناهان ثوابمان را از بین میبرد همانطوری که ثواب گناه را ازبین میبرد؟ شرایطش چطوری است آیا تمام ثوابمان را از بین میبرد یا یکی یکی مثلا وقتی ما گناه کبیره کردیم دیگر اصلا ثوابی برایمان باقی نمی ماند یا نه؟ مرجع تقلیدم آیت الله العظمی مکارم
مشهور است که متکلمین شیعه و اشاعره منکر احباط و معتزله معتقد به آن مى باشند از سوى دیگر بدون شک بر اساس آیات متعدد قرآن احباط در بعضى موارد ثابت مى باشد مانند احباط اعمال کسى که مرتد گشته و بدون توبه مى میرد. براى فهم درست مسأله باید دقت نمود که احباطى که شیعه منکر آن است به چه معنا است و آنچه آیات الهى اثبات مى کند چیست؟ ابتدا دیدگاه معتزله که معتقد به احباط مى باشند بیان مى شود یعنى همان دیدگاهى که شیعه منکر آن شده است. معتزله معتقد بودند که بین هر گناه و هر عمل صالحى رابطه احباط است اما در نحوه رابطه آنها دیدگاه هاى مختلفى داشتند: 1- گناهان زیاد حسنات کم را نابود مى کند بى آنکه حسنات تأثیرى در کم شدن گناهان داشته باشد پس اگر کسى گناهانش بیش از اعمال صالحش باشد تنها همان گناهان براى او ثبت مى شود. 2- گناهان زیاد حسنات کم را نابود مى کند ولى به میزان حسنات از گناهان کم مى شود. در هر دو نظر بالا تقدم و تأخر گناه و عمل صالح مطرح نیست. 3- گناه متأخر مطلقا (چه کم چه زیاد) عمل صالح متقدم را نابود مى کند. نظر اول و سوم موجب ظلم است زیرا عمل صالح هیچ تأثیرى نداشته و هیچ انگاشته شده است. اما نظر دوم در عین اینکه ظلم نیست با آیات متعددى که دلالت بر ثواب اعمال صالح مطلقا (حتى در فرض وجود گناه) دارد منافات پیدا کرده و لازمه آن خلف وعده توسط خداى متعال است. شیعه چنین احباطى را منکر شده یعنى رابطه احباط بین هر گناه با هر عمل صالحى که منجر به ظلم یا خلف وعده الهى مى شود. اما آیات قرآن نوع دیگرى از احباط را اثبات مى کند که متکلمین شیعه نیز آن را پذیرفته اند. به عنوان نمونه چند آیه ذکر مى شود: 1- «من یرتدد منکم عن دینه فیمت و هو کافر فأولئک حبطت اعمالهم فى الدنیا و الآخره(1) و کسانى از شما که از دین خود برگردند و در حال کفر بمیرند آنان کردارهایشان در دنیا و آخرت تباه مى شود». 2- «لئن اشرکت لیحبطن عملک(2) اگر مشرک گردى عمل تو تباه مى گردد». مرحوم علامه در بحث مفصلى درباره حبط اعمال براى رد نظریه معتزله دو دلیل ذکر کرده اند: اول: خداوند مى فرماید «و آخرون اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملا صالحا و آخر سیئا عسى الله ان یتوب علیهم و الله غفور رحیم(3) و دیگرانى هستند که به گناهان خود اعتراف کرده و کار شایسته را با کار دیگرى که بد است در آمیخته اند. امید است خدا توبه آنان را بپذیرد که خدا آمرزنده مهربان است». این آیه به وضوح بیان مى نماید که اعمال انسان مختلف است (بعضى گناه و بعضى عمل صالح است) و تا الحاق توبه الهى، به حال خود باقى مى ماند و این یعنى عدم احباط. دوم: در مسأله تأثیر اعمال خداى تعالى به روش عقلا عمل مى کند که پاداش و کیفر هر عملى را جداگانه مى دهد مگر در بعضى موارد که رابطه مولویت و عبودیت کاملا قطع شود مثل ارتداد و شرک که در صورت عدم توبه موجب نابودى اعمال مى شود. اعمال در سعادت و شقاوت دنیوى و اخروى انسان مؤثر است. «فمن اتبع هداى فلا یضل و لا یشقى و من اعرض عن ذکرى فان له معیشه ضنکا و نحشره یوم القیامه اعمى(4) هر کس از هدایتم پیروى کند نه گمراه مى شود و نه تیره بخت، و هر کس از یاد من دل بگرداند در حقیقت زندگى تنگ (و سختى) خواهد داشت و روز رستاخیز او را نابینا محشور مى کنیم». سبب اصلى تأثیر اعمال در سعادت و شقاوت در سوره محمد آیه یازدهم چنین بیان مى شود: «ذلک بأن الله مولى الذین آمنوا و ان الکافرین لا مولى لهم چرا که خدا سرپرست کسانى است که ایمان آورده اند ولى کافران را سرپرست (و یارى) نیست». بنابراین اگر کسى رابطه مولویت و عبودیت را بطور کامل با خدا قطع کند اعمال صالحش موجب سعادت (دنیوى و اخروى) او نمى شود. باید توجه داشت که استحقاق حبط عمل بواسطه کفر و امثال آن هنگام صدور عصیان از اوست ولى حتمیت آن هنگام موت است. پس شیعه معتقد به احباط به معناى معتزلى نیست ولى حبط به معنایى که در آیات قرآن بیان شده مورد قبول بوده و منجر به ظلم نمى شود.
براى مطالعه بیشتر رجوع کنید به: 1- علامه طباطبائى، تفسیر المیزان، ذیل آیات 216 بقره، تحت عنوان «کلام فى الحبط». 2- شیخ جعفر سبحانى، الهیات (عربى) ج 4 ص 363 تا. 376
_______________________________
(1) (بقره، 217)
(2) (زمر، 65)
(3) (توبه، 103)
(4) (طه، 123 و 124)
براى مطالعه بیشتر رجوع کنید به: 1- علامه طباطبائى، تفسیر المیزان، ذیل آیات 216 بقره، تحت عنوان «کلام فى الحبط». 2- شیخ جعفر سبحانى، الهیات (عربى) ج 4 ص 363 تا. 376
_______________________________
(1) (بقره، 217)
(2) (زمر، 65)
(3) (توبه، 103)
(4) (طه، 123 و 124)