۱۳۹۷/۰۵/۰۳
–
۹۷۱ بازدید
درآیه ۱۶ سوره مبارکه هود فرموده است که اعمال برخی افراد به خاطر کارهایشان حبط می شود ( حبط ما صنعوا: منظور از صنعوا اعمال خوب می باشد)، فرض می کنیم افرادی فقط دنبال لذات دنیوی باشند در حالی که افراد گنه کاری نیستند، چگونه اعمالشان به خاطر کارهایی که گناه محسوب نمی شود حبط می شود و چگونه این آیه با آیه «هل جزاء الاحسان الا الاحسان» جمع می شود؟
لازم است قبل از پرداختن به سوال، خیلی اجمالی درباره حبط مطالبی را تقدیم کنم.حبط، در لغت به معنای بیهوده، ناچیز و باطل شدن است و اگر باطلی، سبب بطلان چیزهای دیگر شود به آن «احباط» میگویند. مثل این که انسان به باطلی مانند کفر، شرک، ارتداد، انکار یکی از ضروریات دین و … گرویده شود که خود اینها باعث و سبب بطلان همهی اعمال خوب او می شوند. در قرآن کریم «حبط» فقط به «اعمال» نسبت داده شده است. یعنی عمل خیر انسان، بیهوده، ناچیز و باطل میگردد. مثل آن که در مورد کفار میفرماید:«أُولئِکَ الَّذینَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرینَ . (1) اینان همآنانند که اعمال [خیرى هم که دارند] هم در دنیا بى نتیجه مى ماند و هم در آخرت و از انواع یاوران، هیچ نوع یاورى ندارند.و از سیاق این آیه و سایر آیات مربوط به حبط اعمال، معلوم است که مقصود اعمال خوب است. چرا که گناه حبط نمیشود و آثار سوء خود را در پی دارد. و اساساً حبط عمل درباره گناهان معنا ندارد.در حقیقت، انسان هر کار خوبی که میکند، برای رسیدن به نتیجهی خوب آن [چه در دنیا و چه در آخرت] است. اما باید دقت داشته باشد که اولاً «خوبی و بدی» اختصاص به فیزیک و صورت ظاهری اعمال ندارد و بسیار اتفاق میافتد که مؤمن و کافر هر دو یک عمل را انجام میدهند، اما یکی خیر و صواب است و دیگری شرّ و معصیت است. مثل جنگ بین حق و باطل، که اعمال فیزیکی هر دو جناح یکی است. بالاخره هر دو به میدان آمدهاند، هر دو برای هدف خود مبارزه میکنند، هر دو ایثار کرده و جانشان را به خطر میاندازند و هر دو میجنگند، میکشند و کشته میشوند. در حالی که جنگ و جهاد از یکی قبول می شود و از دیگر نه تنها قبول نمی شود بلکه ممکن است باعث حبط و نابودی آثار سایر اعمال خیر او هم بشود.
مثالی دیگر برای حبط اعمال می زنیم تا بهتر و دقیق تر معنای آن، درک شود. مثلاً صورت و ظاهر عمل کسی که برای خدا (قربة الی الله) اقامهی نماز میکند با کسی که برای ریا و عوامفریبی نماز میخواند هیچ تفاوتی باهم ندارد و قابل تشخیص هم نیست که کدام یک برای خدا نماز می خواند و کدام یک قصد ریا دارد. در نیتجه این دو نماز به صورت ظاهری تفاوتی باهم ندارند ولی یکی قبول می شود و یکی ردّ خواهد شد. تشخیص این هم به عهده خداوند متعال است. البته خود نمازگزار هم تا حدودی می داند که نمازش قبول خواهدشد یا نه.
بدیهی است اگر کسی کافر یا مشرک شد ویا برای دیگران کاری کرد، نباید انتظار داشته باشد که آن کار نزد خدایی که منکرش بوده ارزشی داشته باشد و نباید از آن خدا هم توقع مزد و پاداش هم داشته باشد. مزدش را باید از همان دیگرانی که آنها را «إله» خود قرار داده، مثل نفس یا بت یا فراعنهی زمان، طلب کند و به غیر خدا هم که کسی چیزی ندارد بدهد. پس عملش حبط میگردد. و در واقع خود اوست که با کفر و شرکش، عمل خوب و خیرش را باطل و بینتیجه کرده است. هدف او دنیا بوده و دنیا نیز فانی است. و کسی که در دورهیی به خدا ایمان داشته و اعمال خوبی انجام میدهد و سپس کافر میشود، مثل کسی است که مزرعهی خود را به آتش کشیده باشد و اعما ل خوب گذشته خود را به وسیلهی کاری ناشایست از بین برده باشد که به آن «احباط» میگویند. و خدا به کسی ظلم نمیکند.
«مَن کاَنَ یُرِیدُ الْحَیَوةَ الدُّنْیَا وَ زِینَتهََا نُوَفّ ِ إِلَیهِْمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَا وَ هُمْ فِیهَا لَا یُبْخَسُونَ * أُوْلَئکَ الَّذِینَ لَیْسَ لهَُمْ فىِ الاَْخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَ حَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِیهَا وَ بَاطِلٌ مَّا کَانُواْ یَعْمَلُونَ»(2)کسى که از تلاش خود تنها زندگى دنیا و زینت آن را بخواهد، ما نتیجه تلاش شان را بطور کامل مى دهیم، و در آن هیچ نقصانى نمى یابند * اما اینها همان هایند که در آخرت به جز آتش بهره اى ندارند، و آن چه در دنیا تلاش کرده اند بى نتیجه مى شود، چون هر چه کرده اند باطل بوده است.
بنابراین و همانگونه که از آیات قرآن هم بر می آید حبط عمل فقط به اعمال خیر و خوب انسان تعلق دارد و اثر آخرتی آنرا از بین می برد. حبط عمل نسبت به اعمال شرّ و گناه بی معناست. راه جمع حبط اعمال با جزای احسان هم اینست که وقتی کار خیری انجام می شود باید در حفظ و بقای آن کوشید تا ذخیره ای سالم و توشه ای محفوظ برای قیامت باشد. اینکه ما عمل خیری را انجام دهیم و از آن مراقب نکنیم وبا گناهان بعدی یا دلایل دیگر آنرا حبط کنیم و اثر عاقبتی آنرا از بین ببریم به رفتارهای مستمر و ادامه دار خودمان مربوط است نه به قاعده پاداش در برابر پاداش از سوی خداوند متعال!
در نتیجه صرفاً این که ما عمل خیری را انجام بدهیم و فکر کنیم که بر اساس آیه کریمه «هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ(3)» خداوند(نستجیروال بالله) متعهد است آنرا تا قیامت در یک جای خوب و مطمئن برای ما نگهداری کند و مراقب هم باشد که با گناهان بعدی ما اثر آخرتی آن هم از بین نرود و هر وقت خواستیم اثر خیر آنرا به ما برگرداند چنین چیزی خلاف عقل، خلاف سنت قطعی و مسلّم الهی است. مراقبت از اعمال خیر به عنوان توشه و زاد پیش فرستاده ما برای آخرت، به عهده خود ماست نه به عهده خداوند متعال.
پاورقی:
(1) سوره آل عمران، 22
(2) سوره هود آیه 16.
(3) سوره الرحمن آیه 60.
مثالی دیگر برای حبط اعمال می زنیم تا بهتر و دقیق تر معنای آن، درک شود. مثلاً صورت و ظاهر عمل کسی که برای خدا (قربة الی الله) اقامهی نماز میکند با کسی که برای ریا و عوامفریبی نماز میخواند هیچ تفاوتی باهم ندارد و قابل تشخیص هم نیست که کدام یک برای خدا نماز می خواند و کدام یک قصد ریا دارد. در نیتجه این دو نماز به صورت ظاهری تفاوتی باهم ندارند ولی یکی قبول می شود و یکی ردّ خواهد شد. تشخیص این هم به عهده خداوند متعال است. البته خود نمازگزار هم تا حدودی می داند که نمازش قبول خواهدشد یا نه.
بدیهی است اگر کسی کافر یا مشرک شد ویا برای دیگران کاری کرد، نباید انتظار داشته باشد که آن کار نزد خدایی که منکرش بوده ارزشی داشته باشد و نباید از آن خدا هم توقع مزد و پاداش هم داشته باشد. مزدش را باید از همان دیگرانی که آنها را «إله» خود قرار داده، مثل نفس یا بت یا فراعنهی زمان، طلب کند و به غیر خدا هم که کسی چیزی ندارد بدهد. پس عملش حبط میگردد. و در واقع خود اوست که با کفر و شرکش، عمل خوب و خیرش را باطل و بینتیجه کرده است. هدف او دنیا بوده و دنیا نیز فانی است. و کسی که در دورهیی به خدا ایمان داشته و اعمال خوبی انجام میدهد و سپس کافر میشود، مثل کسی است که مزرعهی خود را به آتش کشیده باشد و اعما ل خوب گذشته خود را به وسیلهی کاری ناشایست از بین برده باشد که به آن «احباط» میگویند. و خدا به کسی ظلم نمیکند.
«مَن کاَنَ یُرِیدُ الْحَیَوةَ الدُّنْیَا وَ زِینَتهََا نُوَفّ ِ إِلَیهِْمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَا وَ هُمْ فِیهَا لَا یُبْخَسُونَ * أُوْلَئکَ الَّذِینَ لَیْسَ لهَُمْ فىِ الاَْخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَ حَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِیهَا وَ بَاطِلٌ مَّا کَانُواْ یَعْمَلُونَ»(2)کسى که از تلاش خود تنها زندگى دنیا و زینت آن را بخواهد، ما نتیجه تلاش شان را بطور کامل مى دهیم، و در آن هیچ نقصانى نمى یابند * اما اینها همان هایند که در آخرت به جز آتش بهره اى ندارند، و آن چه در دنیا تلاش کرده اند بى نتیجه مى شود، چون هر چه کرده اند باطل بوده است.
بنابراین و همانگونه که از آیات قرآن هم بر می آید حبط عمل فقط به اعمال خیر و خوب انسان تعلق دارد و اثر آخرتی آنرا از بین می برد. حبط عمل نسبت به اعمال شرّ و گناه بی معناست. راه جمع حبط اعمال با جزای احسان هم اینست که وقتی کار خیری انجام می شود باید در حفظ و بقای آن کوشید تا ذخیره ای سالم و توشه ای محفوظ برای قیامت باشد. اینکه ما عمل خیری را انجام دهیم و از آن مراقب نکنیم وبا گناهان بعدی یا دلایل دیگر آنرا حبط کنیم و اثر عاقبتی آنرا از بین ببریم به رفتارهای مستمر و ادامه دار خودمان مربوط است نه به قاعده پاداش در برابر پاداش از سوی خداوند متعال!
در نتیجه صرفاً این که ما عمل خیری را انجام بدهیم و فکر کنیم که بر اساس آیه کریمه «هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ(3)» خداوند(نستجیروال بالله) متعهد است آنرا تا قیامت در یک جای خوب و مطمئن برای ما نگهداری کند و مراقب هم باشد که با گناهان بعدی ما اثر آخرتی آن هم از بین نرود و هر وقت خواستیم اثر خیر آنرا به ما برگرداند چنین چیزی خلاف عقل، خلاف سنت قطعی و مسلّم الهی است. مراقبت از اعمال خیر به عنوان توشه و زاد پیش فرستاده ما برای آخرت، به عهده خود ماست نه به عهده خداوند متعال.
پاورقی:
(1) سوره آل عمران، 22
(2) سوره هود آیه 16.
(3) سوره الرحمن آیه 60.