۱۳۹۸/۰۲/۱۷
–
۲۱۱ بازدید
با سلام، خسته نباشین . جوانی هستم که هر شب سوره مبارکه واقعه و ملک را تلاوت میکنم. وقتی به ایه هایی میرسم که در مورد جهنم برای کافران هست و متوجه میشم که تا ابد در جهنم خواهند بود حالم خیلی بد میشه و ناراحت میشم اعوذ بالله از خدا عصبی میشم و فکر بد در مورد خدا به ذهنم میرسه . میترسم به خاطر این کار ثواب تلاوت این دو سوره در نامه اعمالم نوشته نشه به نظرتون چیکارکنم ، خیلی برام مهم هست، جواب این سوال که ایا ثواب خواندن این سوره ها به من میرسه یا نه؟ خواندنش رو ترک کنم؟
با عرض سلام و تشکر از لطف شما پرسشگر محترمدوست عزیز! صرف اینکه فکر بدی به ذهن انسان برسد، گناهی بر آن مترتب نمیشود؛ چون ورود افکار به ذهن در اختیار انسان نیست، ولی ادامه دادن به آن افکار، اختیاری است. مهم این است که بعد از اینکه فکر بدی به ذهن ما رسید، عکس العمل ما چیست؟ اگرآن فکر بد را با اختیار ادامه دهیم؛ یعنی آن را باور کنیم و به دنبال عملی کردن آن باشیم، چنین فکری گناه است و اثر منفی در روح ما خواهد داشت، اما اگر اعتقادی به آن نداشته باشیم و ذهن خود را از آن منصرف کنیم، گناه نبوده و اثر منفی نخواهد داشت. منشاء افکار منفی، شیطان و یاران اوست. شیطان و یارانش دائما در کمین انسانند و با القاء افکار بد به ذهن انسانها تیراندازی میکنند و به تعبیر قرآن: شیطان و قبیلۀ او شما را از جایی میبینند که شما آنها را نمیبینید: «…انه یراکم هو و قبیله من حیث لا ترونهم…»(اعراف/۲۷) و به دستور خود قرآن، راه مبارزه با افکار شیطانی، استعاذه(پناه بردن به خدا) و ذکر خداست که باعث غفلتزدایی و بصیرت انسان میشود(اعراف/۲۰۰و۲۰۱).در مورد شما نیز شک نکنید که سوء ظن به خدا از طرف شیطان است و برای رهایی از آن کافی است به این افکار بیتوجه باشید و در مقابل خدا را یاد کنید(از آیت الله بهجت رحمة الله علیه نقل شده که برای رهایی از افکار بد چند مرتبه ذکر «لا حول و لاقوة الا بالله العلی العظیم» را تکرار کنید) و مطمئمن باشید ثواب سورههایی که میخوانید حتما به شما میرسد و به هیچ وجه خواندن قرآن را ترک نکنید. نکته دیگری که میتواند به شما کمک کند، مطالعه در مورد خلود جهنم و عذاب جهنم است تا با آگاهی کامل با این مسئله برخورد نمایید: ـ خلود در جهنّم، یعنی ماندن در جهنّم به مدّت خیلی زیاد. امّا اگر در مورد کسی گفته شود « خالدین فیها ابداً» یعنی تا بی نهایت سال در جهنّم خواهد بود.
خدای متعال در قرآن کریم، چندین بار در مورد کفّار، تعبیر «خالِدینَ فیها أَبَداً» را به کار برده است که نشان می دهد اینها تا بی نهایت سال، در جهنّم خواهند بود.
ـ خدای متعال فرموده است: « إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى إِثْماً عَظیماً ــــــ خداوند شرک به خودش را نمى بخشد! و پایین تر از آن را براى هر کس بخواهد مى بخشد. و آن کسى که براى خدا، شریکى قرار دهد، گناه بزرگى مرتکب شده است.» (النساء:48) مشابه این مطلب در آیه ی 116 نساء هم آمده است. پس خدا، شرک و بالاتر از شرک، یعنی کفر را نمی بخشد؛ امّا برای پایین تر از آن، امید بخشش هست؛ اگر چه بعد از میلیاردها سال عذاب باشد.
از آیهی فوق استفاده می شود که عدّهای از اهل جهنّم که اهل شرک و کفر نبوده اند، بالاخره از جهنّم نجات خواهند یافت.
باز فرمود: « إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْکافِرینَ وَ أَعَدَّ لَهُمْ سَعیراً (64) خالِدینَ فیها أَبَداً لا یَجِدُونَ وَلِیًّا وَ لا نَصیراً ــــــ خداوند کافران را لعن کرده و براى آنان آتش سوزاننده اى آماده نموده است، (64) در حالى که همواره در آن تا ابد مى مانند، و ولىّ و یاورى نخواهند یافت.» (الاحزاب)
فرمود: « إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى إِثْماً عَظیماً ـــــ خداوند(هرگز) شرک را نمى بخشد! و پایین تر از آن را براى هر کس بخواهد ( شایسته بداند) مى بخشد. و آن کسى که براى خدا، شریکى قرار دهد، گناه بزرگى مرتکب شده است.» (النساء:48)
و فرمود: « إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً ــــــ خداوند، شرک به او را نمى آمرزد؛ (ولى) کمتر از آن را براى هر کس بخواهد (شایسته بداند) مى آمرزد. و هر کس براى خدا همتایى قرار دهد، در گمراهى دورى افتاده است.» (النساء:116)
ملاحظه می فرمایید که طبق این آیات، مشرک و کافر، ابداً آمرزیده نمی شوند و تا ابد در جهنّم خواهند بود. پس چنین نیست که تمام گناهکاران از جهنّم خلاص شوند.
طبق احادیث، تارک الصلاة، کافر است. لذا تا ابد در جهنّم خواهد ماند و شفاعت هم نخواهد شد.
روایات متعدّدی داریم که تارک الصلاة در حقیقت کافر می باشد، اگر چه در دنیا، در حکم مسلمان است. همچنین در روایات تصریح شده که تارک الصلاة مورد شفاعت اهل بیت(ع) قرار نخواهد گرفت؛ بلکه حتّی سهل انگار در نماز هم مورد شفاعت قرار نمی گیرد کجا رسد تارک الصلاة. چرا که نماز، عمود دین است؛ و کسی که عمود دینش فرو افتاده، یعنی کلّ دینش فرو ریخته است. لذا خدای متعال فرمود: « فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ (4) الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ (5) الَّذینَ هُمْ یُراؤُنَ ــــــ پس واى بر نمازگزارانى که (4) در نماز خود سهل انگارى مى کنند، (5) همان کسانى که ریا مى کنند.» (ماعون) در احادیث گفته شده که «ویل» نام چاهی است آتشین در جهنّم. جایی که نمازگزار سهل انگار جایش در جهنّم باشد، بی نماز وضعش چه خواهد بود؟!!!
رسول خدا(ص) فرمودند: « مَا بَیْنَ الْکُفْرِ وَ الْإِیمَانِ إِلَّا تَرْکُ الصَّلَاة ـــ بین کفر و ایمان چیزی نیست مگر ترک نماز.» (ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص231)
و فرمودند: « بین العبد و بین الکفر ترک الصّلاة. ــــ بین بنده و کفر ترک نماز فاصله است.» (الحکم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص295)
« عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْکَبَائِرِ فَقَالَ هُنَّ فِی کِتَابِ عَلِیٍّ ع سَبْعٌ الْکُفْرُ بِاللَّهِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ وَ عُقُوقُ الْوَالِدَیْنِ وَ أَکْلُ الرِّبَا بَعْدَ الْبَیِّنَةِ وَ أَکْلُ مَالِ الْیَتِیمِ ظُلْماً وَ الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ وَ التَّعَرُّبُ بَعْدَ الْهِجْرَةِ قَالَ فَقُلْتُ فَهَذَا أَکْبَرُ الْمَعَاصِی قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَأَکْلُ دِرْهَمٍ مِنْ مَالِ الْیَتِیمِ ظُلْماً أَکْبَرُ أَمْ تَرْکُ الصَّلَاةِ قَالَ تَرْکُ الصَّلَاةِ قُلْتُ فَمَا عَدَدْتَ تَرْکَ الصَّلَاةِ فِی الْکَبَائِرِ فَقَالَ أَیُّ شَیْ ءٍ أَوَّلُ مَا قُلْتُ لَکَ قَالَ قُلْتُ الْکُفْرُ قَالَ فَإِنَّ تَارِکَ الصَّلَاةِ کَافِرٌ یَعْنِی مِنْ غَیْرِ عِلَّة ـــــــــ عبید بن زراره گوید: از امام صادق علیه السّلام راجع به گناهان کبیره پرسیدم، فرمودند: آنها در کتاب على علیه السّلام، هفت مورد است: کفر به خدا، آدم کشى، عقوق والدین (نافرمانى پدر و مادر)، خوردن ربا بعد از دانستن، خوردن مال یتیم به ناحق، فرار از جهاد، تعرّب(تعصّب عربی داشتن) بعد از هجرت. عبید گوید:عرض کردم: اینها بزرگترین گناهانند؟ امام فرمودند: آرى. عرض کردم: آیا گناه خوردن یک درهم از مال یتیم به ناحق بزرگتر است یا ترک نماز؟ امام فرمودند: ترک نماز. عرض کردم: شما که ترک نماز را از گناهان کبیره نشمردید؟ امام فرمودند: نخستین چیزى که به تو گفتم چه بود؟ عرض کردم: کفر. امام فرمودند: تارک نماز کافر است، یعنى ترک نماز بدون علّت و عذر.» (الکافی، ج 2، ص279)
« عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ سُئِلَ مَا بَالُ الزَّانِی لَا تُسَمِّیهِ کَافِراً وَ تَارِکُ الصَّلَاةِ قَدْ تُسَمِّیهِ کَافِراً وَ مَا الْحُجَّةُ فِی ذَلِکَ قَالَ لِأَنَّ الزَّانِیَ وَ مَا أَشْبَهَهُ إِنَّمَا یَفْعَلُ ذَلِکَ لِمَکَانِ الشَّهْوَةِ وَ إِنَّهَا تَغْلِبُهُ وَ تَارِکُ الصَّلَاةِ لَا یَتْرُکُهَا إِلَّا اسْتِخْفَافاً بِهَا وَ ذَلِکَ أَنَّکَ لَا تَجِدُ الزَّانِیَ یَأْتِی الْمَرْأَةَ إِلَّا وَ هُوَ مُسْتَلِذٌّ لِإِتْیَانِهِ إِیَّاهَا قَاصِداً إِلَیْهَا وَ کُلُّ مَنْ تَرَکَ الصَّلَاةَ قَاصِداً إِلَیْهَا فَلَیْسَ یَکُونُ قَصْدُهُ لِتَرْکِهَا اللَّذَّةَ فَإِذَا انْتَفَتِ اللَّذَّةُ وَقَعَ الِاسْتِخْفَافُ وَ إِذَا وَقَعَ الِاسْتِخْفَافُ وَقَعَ الْکُفْرُ ـــــــ ابن صدقه گوید: از حضرت صادق علیه السّلام سؤال شد که چرا زناکار کافر نیست ولى کسى که نماز را به جا نمی آورد، کافر است؟ امام صادق علیه السّلام فرمودند: چون زناکار براى شهوت این کار را مى کند ولى آن کس که نماز را ترک مى کند براى این است که برای آن ارزش قائل نیست. زناکار براى لذّت، دنبال زنى را مى گیرد و از او کامجویی مى کند، ولى آن کس که نماز را ترک کرده و آن را انجام نمى دهد قصدش لذت نیست بلکه فقط نظرش بى ارزش شمردن نماز است و هر گاه کسى نظرش بی ارزش کردن نماز باشد کافر مى گردد.»
ملاحظه می کنید که اهل بیت(ع) ترک عمدی نماز را در حکم کفر می دانند. برای همین اساس هم هست که تارک الصلاة هر عملی انجام دهد، پشیزی ارزش ندارد. چون خداوند متعال از کفّار هیچ عملی را قبول نمی کند. نماز ستون دین است؛ وقتی ستون را از زیر سقف کشیدی، کلّ سقف فرو می ریزد، و هر چه زیر سقف است را نابود می سازد.
قرآن در آیه 107سوره هود در باره اقامت دوزخیان در دوزخ می فرماید: «خالدین فیها ما دامت السموات و الارض » یعنی “دوزخیان تا آسمانها و زمین هست در آن جاودانه اند ” و همچنین در آیه 108 این سوره در باره مدت اقامت بهشتیان در بهشت می فرماید: «خالدین فیها ما دامت السموات والارض » یعنی “نیک بختان تا آسمان و زمین هست در بهشت جاودانه اند “
با توجه به اینکه قرآن به زبان عربی نازل شده است، برای فهم معنای خلود به سراغ یکی از معتبر ترین فرهنگهای لغات قرآن می رویم. راغب اصفهانی در کتاب مفردات می گوید: «عرب هر چیزی را که زود فاسد نمی شود با حکم خلود وصف می کند و کلمه مخلد در اصل به معنای چیزی است که مدتی طولانی باقی می ماند و به همین جهت به مردی که مویش دیر سفید شده می گویند:”مرد مُخٌلَد”.
این معنای لغوی کلمه است. از این رو عده ای از مفسران خلود در بهشت و جهنم را برای مدت طولانی معنا کرده اند، اما برخی از مفسران با کمک برخی از آیات دیگر و از جمله همین آیه «ما دامت السموات و الارض» و همچنین معنای عرفی کلمه، معنای خلود را در اقامت همیشگی و جاودانه دانسته اند.
از این رو مفسرانی که قائل به معنای جاودانگی برای واژه خلود هستند این آیه را مؤید نظر خود می دانند. آنها هم که خلود را به معنای جاودانگی نمی دانند، مشکلی در تبیین آیه بنا بر همین تفاسیر ندارند.
1- مجازات ابدی و جاویدان منحصر به کسانی است که تمام روزنه های نجات را به روی خود بسته اند و عالماً عامداً غرق در فساد و تباهی و کفر و نفاق گشته اند سایه شوم گناه تمام قلب و جان آنها را پوشانیده و به رنگ گناه و کفر در آمده اند همان گونه که در سوره بقره می خوانیم :
آری کسی که مرتکب گناهی گردد و آثار آن تمام وجود او را احاطه کند چنان کسی اهل دوزخ است و جاودانه درآن خواهد ماند( بقره/۸۱).
2- این اشتباه است که بعضی خیال می کنند که مدت و زمان کیفر باید به اندازه مدت و زمان گناه باشد زیرا رابطه میان گناه و کیفر رابطه زمانی نیست بلکه رابطه کیفی است یعنی مقدار زمان مجازات تناسب با کیفیت گناه دارد نه مقدار زمان آن مثلاً کسی ممکن است در یک لحظه دست به قتل نفس بزند و طبق پارهای از قوانین محکوم به زندان ابد گردد در اینجا می بینیم زمان گناه تنها یک لحظه بوده در حالی که مجازات آن گاهی 80 سال زندان خواهد بود.
3- بنابراین آنچه مطرح است کیفیت است نه کمیت گناه از نظر زمان
رنجها و دردها و ناراحتیهائی که گناهکاران در جهان دیگر می کشند اثر و نتیجه اعمال خود آنها است که دامانشان را فرا می گیرد. در قرآن می خوانیم :
‹‹ امروز روز رستاخیز به هیچکس ستم نمی شود و جز اعمال خود شما جزائی برای شما نیست ( یس 54)
بنابراین هنگامی که گناه و کفر و طغیان و سرکش سراسر وجود انسان را احاطه کرد و تمام بال و پرهای روح و جان او در آتش بیدادگری و نفاق سوخت چه جای تعجب که در سرای دیگر برای همیشه از نعمت پرواز در آسمان بهشت محروم گردد و همواره گرفتار درد و رنج این محرومیت بزرگ باشد . و گاهی کلمه خالدین همراه ابداً و قرینه دیگر بر ابدیت دلالت دارد .
البته در بعضی از تعابیر و تفاسیر آمده است که منظور از ‹‹ ابدیت ›› طولانی ترین مدتی که مجرم و گناهکار در جهنم میماند . بطور مثال : در این دنیا کسی که در زندان 30 سال محکوم می شود می گویند حبس ابد خورده است . و از طرفی که رحمانیت خدا صفت خاص پروردگار متعال و شامل همه بنده گان و مخلوقات می شود در نهایت بعد از تحمل مجازات و کیفر اعمالی که مرتکب شده اند به لطف و بخشش الهی از جهنم جحیم و سوزان رهایی می یابند و این بستگی به میزان گناه و کفری که در وجود شخص می باشد دارد بطور مثال افردی همچون فرعون نمرود و صدام که سرچشمه شرارت و ظلم و کفر بوده اند بعید است به زودی از درکات جهنم خلاصی یابند تا هنگامی که به تک تک جنایات و حقوق افراد مظلوم و خونهای به ناحق ریخته پاسخ دهند و از طرفی نفاق و کفری که در دورنشان بطور ذاتی وجود دارد محو شود و به فطرت اصلی خود برگردند .
معرفی منابع در این مبحث :
1- معاد در قرآن ،آیت الله جوادی آملی .
2- تفسیر نمونه (جلد 9)، آیت الله مکارم شیرازی .
3- معاد،آیت الله شجاعی.
4- پاسخ به پرسشهائی پیرامون معاد ،سید جواد رضوی .
5- درمحضر علامه طباطبائی،محمد حسین رخ شاد .
6- بهشت و جهنم،احمد حبیبیان .
برای مطالعه بیشتر می توانید به ترجمه تفسیر المیزان ج 12 ص 136-127 مراجعه فرمائید.
خدای متعال در قرآن کریم، چندین بار در مورد کفّار، تعبیر «خالِدینَ فیها أَبَداً» را به کار برده است که نشان می دهد اینها تا بی نهایت سال، در جهنّم خواهند بود.
ـ خدای متعال فرموده است: « إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى إِثْماً عَظیماً ــــــ خداوند شرک به خودش را نمى بخشد! و پایین تر از آن را براى هر کس بخواهد مى بخشد. و آن کسى که براى خدا، شریکى قرار دهد، گناه بزرگى مرتکب شده است.» (النساء:48) مشابه این مطلب در آیه ی 116 نساء هم آمده است. پس خدا، شرک و بالاتر از شرک، یعنی کفر را نمی بخشد؛ امّا برای پایین تر از آن، امید بخشش هست؛ اگر چه بعد از میلیاردها سال عذاب باشد.
از آیهی فوق استفاده می شود که عدّهای از اهل جهنّم که اهل شرک و کفر نبوده اند، بالاخره از جهنّم نجات خواهند یافت.
باز فرمود: « إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْکافِرینَ وَ أَعَدَّ لَهُمْ سَعیراً (64) خالِدینَ فیها أَبَداً لا یَجِدُونَ وَلِیًّا وَ لا نَصیراً ــــــ خداوند کافران را لعن کرده و براى آنان آتش سوزاننده اى آماده نموده است، (64) در حالى که همواره در آن تا ابد مى مانند، و ولىّ و یاورى نخواهند یافت.» (الاحزاب)
فرمود: « إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى إِثْماً عَظیماً ـــــ خداوند(هرگز) شرک را نمى بخشد! و پایین تر از آن را براى هر کس بخواهد ( شایسته بداند) مى بخشد. و آن کسى که براى خدا، شریکى قرار دهد، گناه بزرگى مرتکب شده است.» (النساء:48)
و فرمود: « إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً ــــــ خداوند، شرک به او را نمى آمرزد؛ (ولى) کمتر از آن را براى هر کس بخواهد (شایسته بداند) مى آمرزد. و هر کس براى خدا همتایى قرار دهد، در گمراهى دورى افتاده است.» (النساء:116)
ملاحظه می فرمایید که طبق این آیات، مشرک و کافر، ابداً آمرزیده نمی شوند و تا ابد در جهنّم خواهند بود. پس چنین نیست که تمام گناهکاران از جهنّم خلاص شوند.
طبق احادیث، تارک الصلاة، کافر است. لذا تا ابد در جهنّم خواهد ماند و شفاعت هم نخواهد شد.
روایات متعدّدی داریم که تارک الصلاة در حقیقت کافر می باشد، اگر چه در دنیا، در حکم مسلمان است. همچنین در روایات تصریح شده که تارک الصلاة مورد شفاعت اهل بیت(ع) قرار نخواهد گرفت؛ بلکه حتّی سهل انگار در نماز هم مورد شفاعت قرار نمی گیرد کجا رسد تارک الصلاة. چرا که نماز، عمود دین است؛ و کسی که عمود دینش فرو افتاده، یعنی کلّ دینش فرو ریخته است. لذا خدای متعال فرمود: « فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ (4) الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ (5) الَّذینَ هُمْ یُراؤُنَ ــــــ پس واى بر نمازگزارانى که (4) در نماز خود سهل انگارى مى کنند، (5) همان کسانى که ریا مى کنند.» (ماعون) در احادیث گفته شده که «ویل» نام چاهی است آتشین در جهنّم. جایی که نمازگزار سهل انگار جایش در جهنّم باشد، بی نماز وضعش چه خواهد بود؟!!!
رسول خدا(ص) فرمودند: « مَا بَیْنَ الْکُفْرِ وَ الْإِیمَانِ إِلَّا تَرْکُ الصَّلَاة ـــ بین کفر و ایمان چیزی نیست مگر ترک نماز.» (ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص231)
و فرمودند: « بین العبد و بین الکفر ترک الصّلاة. ــــ بین بنده و کفر ترک نماز فاصله است.» (الحکم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص295)
« عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْکَبَائِرِ فَقَالَ هُنَّ فِی کِتَابِ عَلِیٍّ ع سَبْعٌ الْکُفْرُ بِاللَّهِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ وَ عُقُوقُ الْوَالِدَیْنِ وَ أَکْلُ الرِّبَا بَعْدَ الْبَیِّنَةِ وَ أَکْلُ مَالِ الْیَتِیمِ ظُلْماً وَ الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ وَ التَّعَرُّبُ بَعْدَ الْهِجْرَةِ قَالَ فَقُلْتُ فَهَذَا أَکْبَرُ الْمَعَاصِی قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَأَکْلُ دِرْهَمٍ مِنْ مَالِ الْیَتِیمِ ظُلْماً أَکْبَرُ أَمْ تَرْکُ الصَّلَاةِ قَالَ تَرْکُ الصَّلَاةِ قُلْتُ فَمَا عَدَدْتَ تَرْکَ الصَّلَاةِ فِی الْکَبَائِرِ فَقَالَ أَیُّ شَیْ ءٍ أَوَّلُ مَا قُلْتُ لَکَ قَالَ قُلْتُ الْکُفْرُ قَالَ فَإِنَّ تَارِکَ الصَّلَاةِ کَافِرٌ یَعْنِی مِنْ غَیْرِ عِلَّة ـــــــــ عبید بن زراره گوید: از امام صادق علیه السّلام راجع به گناهان کبیره پرسیدم، فرمودند: آنها در کتاب على علیه السّلام، هفت مورد است: کفر به خدا، آدم کشى، عقوق والدین (نافرمانى پدر و مادر)، خوردن ربا بعد از دانستن، خوردن مال یتیم به ناحق، فرار از جهاد، تعرّب(تعصّب عربی داشتن) بعد از هجرت. عبید گوید:عرض کردم: اینها بزرگترین گناهانند؟ امام فرمودند: آرى. عرض کردم: آیا گناه خوردن یک درهم از مال یتیم به ناحق بزرگتر است یا ترک نماز؟ امام فرمودند: ترک نماز. عرض کردم: شما که ترک نماز را از گناهان کبیره نشمردید؟ امام فرمودند: نخستین چیزى که به تو گفتم چه بود؟ عرض کردم: کفر. امام فرمودند: تارک نماز کافر است، یعنى ترک نماز بدون علّت و عذر.» (الکافی، ج 2، ص279)
« عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ سُئِلَ مَا بَالُ الزَّانِی لَا تُسَمِّیهِ کَافِراً وَ تَارِکُ الصَّلَاةِ قَدْ تُسَمِّیهِ کَافِراً وَ مَا الْحُجَّةُ فِی ذَلِکَ قَالَ لِأَنَّ الزَّانِیَ وَ مَا أَشْبَهَهُ إِنَّمَا یَفْعَلُ ذَلِکَ لِمَکَانِ الشَّهْوَةِ وَ إِنَّهَا تَغْلِبُهُ وَ تَارِکُ الصَّلَاةِ لَا یَتْرُکُهَا إِلَّا اسْتِخْفَافاً بِهَا وَ ذَلِکَ أَنَّکَ لَا تَجِدُ الزَّانِیَ یَأْتِی الْمَرْأَةَ إِلَّا وَ هُوَ مُسْتَلِذٌّ لِإِتْیَانِهِ إِیَّاهَا قَاصِداً إِلَیْهَا وَ کُلُّ مَنْ تَرَکَ الصَّلَاةَ قَاصِداً إِلَیْهَا فَلَیْسَ یَکُونُ قَصْدُهُ لِتَرْکِهَا اللَّذَّةَ فَإِذَا انْتَفَتِ اللَّذَّةُ وَقَعَ الِاسْتِخْفَافُ وَ إِذَا وَقَعَ الِاسْتِخْفَافُ وَقَعَ الْکُفْرُ ـــــــ ابن صدقه گوید: از حضرت صادق علیه السّلام سؤال شد که چرا زناکار کافر نیست ولى کسى که نماز را به جا نمی آورد، کافر است؟ امام صادق علیه السّلام فرمودند: چون زناکار براى شهوت این کار را مى کند ولى آن کس که نماز را ترک مى کند براى این است که برای آن ارزش قائل نیست. زناکار براى لذّت، دنبال زنى را مى گیرد و از او کامجویی مى کند، ولى آن کس که نماز را ترک کرده و آن را انجام نمى دهد قصدش لذت نیست بلکه فقط نظرش بى ارزش شمردن نماز است و هر گاه کسى نظرش بی ارزش کردن نماز باشد کافر مى گردد.»
ملاحظه می کنید که اهل بیت(ع) ترک عمدی نماز را در حکم کفر می دانند. برای همین اساس هم هست که تارک الصلاة هر عملی انجام دهد، پشیزی ارزش ندارد. چون خداوند متعال از کفّار هیچ عملی را قبول نمی کند. نماز ستون دین است؛ وقتی ستون را از زیر سقف کشیدی، کلّ سقف فرو می ریزد، و هر چه زیر سقف است را نابود می سازد.
قرآن در آیه 107سوره هود در باره اقامت دوزخیان در دوزخ می فرماید: «خالدین فیها ما دامت السموات و الارض » یعنی “دوزخیان تا آسمانها و زمین هست در آن جاودانه اند ” و همچنین در آیه 108 این سوره در باره مدت اقامت بهشتیان در بهشت می فرماید: «خالدین فیها ما دامت السموات والارض » یعنی “نیک بختان تا آسمان و زمین هست در بهشت جاودانه اند “
با توجه به اینکه قرآن به زبان عربی نازل شده است، برای فهم معنای خلود به سراغ یکی از معتبر ترین فرهنگهای لغات قرآن می رویم. راغب اصفهانی در کتاب مفردات می گوید: «عرب هر چیزی را که زود فاسد نمی شود با حکم خلود وصف می کند و کلمه مخلد در اصل به معنای چیزی است که مدتی طولانی باقی می ماند و به همین جهت به مردی که مویش دیر سفید شده می گویند:”مرد مُخٌلَد”.
این معنای لغوی کلمه است. از این رو عده ای از مفسران خلود در بهشت و جهنم را برای مدت طولانی معنا کرده اند، اما برخی از مفسران با کمک برخی از آیات دیگر و از جمله همین آیه «ما دامت السموات و الارض» و همچنین معنای عرفی کلمه، معنای خلود را در اقامت همیشگی و جاودانه دانسته اند.
از این رو مفسرانی که قائل به معنای جاودانگی برای واژه خلود هستند این آیه را مؤید نظر خود می دانند. آنها هم که خلود را به معنای جاودانگی نمی دانند، مشکلی در تبیین آیه بنا بر همین تفاسیر ندارند.
1- مجازات ابدی و جاویدان منحصر به کسانی است که تمام روزنه های نجات را به روی خود بسته اند و عالماً عامداً غرق در فساد و تباهی و کفر و نفاق گشته اند سایه شوم گناه تمام قلب و جان آنها را پوشانیده و به رنگ گناه و کفر در آمده اند همان گونه که در سوره بقره می خوانیم :
آری کسی که مرتکب گناهی گردد و آثار آن تمام وجود او را احاطه کند چنان کسی اهل دوزخ است و جاودانه درآن خواهد ماند( بقره/۸۱).
2- این اشتباه است که بعضی خیال می کنند که مدت و زمان کیفر باید به اندازه مدت و زمان گناه باشد زیرا رابطه میان گناه و کیفر رابطه زمانی نیست بلکه رابطه کیفی است یعنی مقدار زمان مجازات تناسب با کیفیت گناه دارد نه مقدار زمان آن مثلاً کسی ممکن است در یک لحظه دست به قتل نفس بزند و طبق پارهای از قوانین محکوم به زندان ابد گردد در اینجا می بینیم زمان گناه تنها یک لحظه بوده در حالی که مجازات آن گاهی 80 سال زندان خواهد بود.
3- بنابراین آنچه مطرح است کیفیت است نه کمیت گناه از نظر زمان
رنجها و دردها و ناراحتیهائی که گناهکاران در جهان دیگر می کشند اثر و نتیجه اعمال خود آنها است که دامانشان را فرا می گیرد. در قرآن می خوانیم :
‹‹ امروز روز رستاخیز به هیچکس ستم نمی شود و جز اعمال خود شما جزائی برای شما نیست ( یس 54)
بنابراین هنگامی که گناه و کفر و طغیان و سرکش سراسر وجود انسان را احاطه کرد و تمام بال و پرهای روح و جان او در آتش بیدادگری و نفاق سوخت چه جای تعجب که در سرای دیگر برای همیشه از نعمت پرواز در آسمان بهشت محروم گردد و همواره گرفتار درد و رنج این محرومیت بزرگ باشد . و گاهی کلمه خالدین همراه ابداً و قرینه دیگر بر ابدیت دلالت دارد .
البته در بعضی از تعابیر و تفاسیر آمده است که منظور از ‹‹ ابدیت ›› طولانی ترین مدتی که مجرم و گناهکار در جهنم میماند . بطور مثال : در این دنیا کسی که در زندان 30 سال محکوم می شود می گویند حبس ابد خورده است . و از طرفی که رحمانیت خدا صفت خاص پروردگار متعال و شامل همه بنده گان و مخلوقات می شود در نهایت بعد از تحمل مجازات و کیفر اعمالی که مرتکب شده اند به لطف و بخشش الهی از جهنم جحیم و سوزان رهایی می یابند و این بستگی به میزان گناه و کفری که در وجود شخص می باشد دارد بطور مثال افردی همچون فرعون نمرود و صدام که سرچشمه شرارت و ظلم و کفر بوده اند بعید است به زودی از درکات جهنم خلاصی یابند تا هنگامی که به تک تک جنایات و حقوق افراد مظلوم و خونهای به ناحق ریخته پاسخ دهند و از طرفی نفاق و کفری که در دورنشان بطور ذاتی وجود دارد محو شود و به فطرت اصلی خود برگردند .
معرفی منابع در این مبحث :
1- معاد در قرآن ،آیت الله جوادی آملی .
2- تفسیر نمونه (جلد 9)، آیت الله مکارم شیرازی .
3- معاد،آیت الله شجاعی.
4- پاسخ به پرسشهائی پیرامون معاد ،سید جواد رضوی .
5- درمحضر علامه طباطبائی،محمد حسین رخ شاد .
6- بهشت و جهنم،احمد حبیبیان .
برای مطالعه بیشتر می توانید به ترجمه تفسیر المیزان ج 12 ص 136-127 مراجعه فرمائید.