خانه » همه » مذهبی » حقوق بهائیت

حقوق بهائیت


حقوق بهائیت

۱۳۹۶/۰۸/۳۰


۱۸۶ بازدید

چرا ادیانی غیر از ادیان رسمی شناخته شده در قانون مثل بهائیت از حق تحصیل و حق اشتغال تو مراکز دولتی محروم هستند؟.

براساس آموزه های دین مبین اسلام و اصول قانون اساسی، فرقه بهائیت ضاله شناخته شده و رسمیت ندارد از این رو در انجام امور مربوط به مذهب و مرام خویش و یا تبلیغ عقاید و اعتقادات خود آزادی ندارد و بسیاری از حقوق و امتیازاتی که در مورد سایر ادیان رسمی وجود دارد در مورد این فرقه وجود ندارد؛ به عنوان نمونه نمی توانند دفاتر ازدواج و طلاق براساس تعالیم خودشان داشته باشند یا قواعد ارثی را غیر از قواعد رسمی کشور اجرا کنند یا مدارس بهایی تأسیس نمایند و همچنین براساس ماده 14 قانون استخدام کشوری، از استخدام افراد این فرقه و امثال آن در دستگاه های دولتی جلوگیری می شود. حال آن که در این قبیل امور و احوال شخصیه و در تعلمیات دینی، ادیان رسمی آزاد هستند (حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، سید محمد هاشمی، نشر دادگستر، 1378، صص 193 – 183).در حقیقت دلیل اصلی محرومیت فرقه بهائیت از چنین حقوقی به ماهیت اصلی این فرقه که تشکیلاتی سیاسی و نفوذی از سوی بیگانگان برای ایجاد تفرقه ، جاسوسی و خیانت در کشورمان است بر می گردد . به صورت منطقی یک تشکیلات جاسوسی نمی تواند توقع برخورداری مساوی از حقوق و آزادی هایی که در یک جامعه برای شهروندان آن وجود دارد باشد .براساس اصول اسلامی، انسانی و قانون اساسی، افراد این قبیل فرقه ها، علی رغم فساد عقیده و رسمیت نداشتن از یکسری حقوق مانند حق حیات، تأمین امنیت، شغل، مسکن، آموزش و پرورش رایگان، تأمین اجتماعی، دادخواهی، حق انتخاب وکیل و نظایر آن، برخوردارند (همان). و تا زمانی که مرتکب جرایم قانونی و اخلال در نظم و امنیت جامعه نشده اند و یا دست به توطئه چینی بر علیه مذهب و نظام اسلامی نشده اند، از حقوق فوق برخوردار می باشند. که این خود بیانگر اوج رأفت ، تسامح و سعه صدر نظام اسلامی در برخورد با این فرقه ضاله استعماری است .
در مواردی که اعضای این فرقه اقدامات غیر قانونی بر علیه نظام و جامعه اسلامی مرتکب شوند، دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی و محاکم قضایی رسیدگی و با متخلفان برخورد می نمایند.
در مورد نحوه برخورد نظام اسلامی با این فرقه گفتنی است:
على رغم این که در برخى جاها به نظرمى رسد آنگونه که لازم است به موضوع بهائیت توجه جدى نمى شود، اما تاکنون اقدامات مناسب و زیربنایى در جهت مقابله و جلوگیرى از ترویج افکار مخرب این جریان انحرافى انجام شده است به عنوان نمونه:

یکم. فقدان رسمیت

براساس آموزه هاى دین مبین اسلام و اصول قانون اساسى، فرقه بهائیت «ضاله» شناخته شده و رسمیت ندارد از این رو در انجام امور مربوط به مذهب و مرام خویش و یا تبلیغ عقاید و اعتقادات خود آزادى ندارد و بسیارى از حقوق و امتیازاتى که در مورد سایر ادیان رسمى وجود دارد در مورد این فرقه وجود ندارد؛ به عنوان نمونه نمى توانند دفاتر ازدواج و طلاق براساس تعالیم خودشان داشته باشند، یا قواعد ارثى را غیر از قواعد رسمى کشور اجرا کنند، یا مدارس بهائى تأسیس نمایند. همچنین براساس ماده 14 قانون استخدام کشورى، از استخدام افراد این فرقه و امثال آن در دستگاه هاى دولتى جلوگیرى مى شود. همچنین بند 34 ماده 8 قانون رسیدگى به تخلفات ادارى (مصوّب 7/9/1372)، (عضویت در یکى از فرقه هاى ضالّه که از نظر اسلام مردود شناخته شده اند» در ردیف تخلفات ادارى به شمار آورده است. حقوق اساسى جمهورى اسلامى ایران، سید محمد هاشمى، تهران: نشر دادگستر، 1378، صص 193 ج 183. حال آن که در این قبیل امور و احوال شخصیه و در تعلمیات دینى، سایر ادیان و مذاهب رسمى آزاد هستند. ممکن است از دیدگاه برخى این محدودیت براى فرقه هاى ضالّه در ظاهر با اصول بین المللى حقوق بشر مخالف به شمار آید، اما بند3 ماده 18 میثاق بین المللى حقوق مدنى و سیاسى(مصوب 16 دسامبر 1966) مجمع عمومى سازمان ملل متحد چنین مقرر مى دارد: «آزادى ابراز مذهب یا معتقدات را نمى توان تابع محدودیت هایى نمود، مگر آنچه منحصراً به موجب قانون پیش بینى شده و براى حمایت از امنیت، نظم، سلامت یا اخلاق عمومى یا حقوق و آزادى هاى اساسى دیگران ضرورت داشته باشد». همان، ص 191.
با توجه به این که قوانین مذکور براى حمایت از امنیت، نظم، سلامت، اخلاق عمومى و حقوق و آزادى هاى اساسى دیگران پیش بینى شده، مى توان ممنوعیت استخدام برخى از فرقه هاى ضالّه در دستگاه هاى دولتى را تبیین نمود و آنها را به مصلحت جامعه پنداشت. در حقیقت دلیل اصلى محرومیت فرقه بهائیت از چنین حقوقى به ماهیت اصلى این فرقه که تشکیلاتى سیاسى و نفوذى از سوى بیگانگان براى ایجاد تفرقه، جاسوسى و خیانت در کشورمان است، برمى گردد. به صورت منطقى یک تشکیلات جاسوسى نمى تواند توقع برخوردارى مساوى از حقوق و آزادى هایى که در یک جامعه براى شهروندان آن وجود دارد، داشته باشد.
دکتر محمدجواد لاریجانى رئیس ستاد حقوق بشر قوه قضائیه در توضیح نحوه تعامل جمهورى اسلامى ایران با بهائیان معتقد است: «بهائى ها جزء اقلیت هاى مذهبى در کشور محسوب نمى شوند زیرا در قانون اساسى در خصوص اقلیت ها به تفضیل شرح داده شده است. سیاست و تمهیداتى که جمهورى اسلامى در قبال آنها اتخاذ کرده بر اساس تعهدات شهروندى است زیرا آنها جزء شهروندان این کشور محسوب مى شدند و به حکومت نیز اذعان دارند. حکومت نیز مسئول است حقوق اولیه آنها را چون امنیت شغلى، زندگى، تحصیل، املاک، ازداواج و… را تأمین نماید. اما آنها نیز حق تبلیغ و تشکیل مجالس تبلیغى فرقه خود را ندارند و نمى توانند کتاب، نشریه و یا جزوه چاپ کنند همچنین حق تأسیس مدرسه خاصى را هم ندارند… سیاست جمهورى اسلامى در قبال بهائى ها سیاست صحیحى است؛ همانطور که بهائى ها انتظار دارند دولت ایران به تعهدات خود عمل کند، آنها نیز باید به قوانین کشور احترام گذاشته و به تعهدات خود نسبت به قوانین و مردم این کشور عمل نمایند» محمدجواد لاریجانى، گفتگو با خبرنگار خانه ملت، پایگاه خانه ملت، 29 آذر 1385..

دوم. رأفت اسلامى، حقوق شهروندى

براساس اصول اسلامى، انسانى و قانون اساسى جمهورى اسلامى، ر.ک: اصول نوزدهم، بیست و دوم، سى ام، چهل و دوم و چهل وسوم قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران. افراد این قبیل فرقه ها، على رغم فساد عقیده و رسمیت نداشتن از یکسرى حقوق مانند حق حیات، تأمین امنیت، شغل، مسکن، آموزش و پرورش رایگان، تأمین اجتماعى، دادخواهى، حق انتخاب وکیل و نظایر آن، برخوردارند حقوق اساسى جمهورى اسلامى ایران، پیشین. که این خود بیانگر اوج رأفت، تسامح و سعه صدر نظام اسلامى در برخورد با این فرقه ضاله استعمارى است. البته برخوردارى از این حقوق تا زمانى است که مرتکب جرایم قانونى و اخلال در نظم و امنیت جامعه نشده اند و یا اقدام به توطئه چینى بر علیه مذهب و نظام اسلامى نشده اند.
چنانکه دادستان کل کشور طى نامه اى به وزیر اطلاعات با اشاره به اصل بیستم قانون اساسى مبنى بر حقوق شهروندى همه افراد ملت و نیز اصل بیست و سوم قانون اساسى مبنى بر آزادى افراد براى داشتن هر عقیده اى اظهار مى دارد: «داشتن یک عقیده و مرام، آزاد ولى اعلان و ابراز آن به منظور تحریف افکار دیگران، جریان سازى و یا تبلیغ و تظاهر به قصد اغواگرى و تشویش اذهان دیگران و عناوین مشابه مجاز نخواهد بود.» از این منظر؛ «اساساً اشخاص حقیقى و حقوقى رسمیت داده شده در قانون اساسى و قوانین عادى در فعالیت هاى موصوف آزادى عمل دارند اما مبادرت به هرگونه فعالیتى چه در قالب فردى، جمعى یا تشکیلاتى، اگر امنیت ملى و تمامیت ارضى کشور را در معرض مخاطره قرار دهد، بدیهى است که حاکمیت از اقتدار خود در جهت تأمین مصالح عمومى و منافع ملى استفاده خواهد نمود و برخورد مقتضى را با خاطیان خواهد داشت». فعالیت هاى فرقه ضاله بهائیت غیرقانونى و ممنوع است، خبرگزارى فارس، 27/11/1387. از این رو در مواردى که اعضاى این فرقه اقدامات غیر قانونى بر علیه نظام و جامعه اسلامى مرتکب شوند، دستگاه هاى اطلاعاتى و امنیتى و محاکم قضایى رسیدگى و با متخلفان برخورد مى نمایند. بدیهى است این موضوع اختصاص به بهائیان نداشته و پیرامون سایر متخلفان و قانون شکنان از هر دین و آئینى اجرا مى گردد.

سوم. راهکار اساسى

پیروزى شکوهمند انقلاب اسلامى ایران، تثبیت تداوم و کارآمدى آن در ابعاد مختلف، بزرگترین ضربه به این فرقه ضاله و مدافعان داخلى و خارجى آن مى باشد و توانسته با اقدامات فکرى و فرهنگى مناسب جامعه مسلمان ایران را از عقاید انحرافى و گمراه کننده و نقشه هاى شوم این فرقه رهایى بخشیده و خدمت بسیار ارزشمندى در جهت مقابله با توطئه هاى شوم این فرقه به شیعیان و جهان اسلام عرضه نماید.
در زمینه مقابله با تبلیغات مخرب و شبهه افکنى هاى گسترده بهائیت در سطح اینترنت و جامعه نیز با ایجاد پایگاه هاى اینترنتى جهت آشنایى با این پایگاه ها ر.ک: شناخت بهائیت در محیط اینترنت: http://omidenoor41.blogfa.com و انتشار کتاب و مقالات علمى و مستند به شبهه سازى هاى این فرقه ضاله پاسخ داده و توطئه هاى شوم آن را در جهت اغفال و جذب جوانان خنثى سازند. مجموعه این اقدامات سبب گردیده تا این فرقه ضاله سیاسى نفوذ و کارآیى مؤثرى نه تنها براى نسل امروز و فرداى مردم مسلمان و آگاه ایران نداشته باشد، بلکه میان خود بهائى ها نیز از جاذبه چندانى برخوردار نیست. چنانکه شاهد گسترش بیدارى و بازگشت بسیارى از آنان به دین مبین اسلام مى باشیم.
موضوع مهم بعدی توجه به مظلوم نمایی این فرقه است:
براستی علت این همه مظلوم نمایی بهائیان در داخل و خارج کشور و حمایت بی وقفه قدرت های استکباری و مجامع بین المللی از این فرقه چیست؟
شکست مفتضحانه فرقه بهائیت با پیروزى انقلاب اسلامى و از دست رفتن اهداف و جایگاهى که بواسطه نفوذ در دولت پهلوى و حمایت هاى بیگانگان از آن برخوردار بودند، موجب گردید تا بهائیت در مقابل جمهورى اسلامى از موضع مظلومیت نمایى وارد گردیده و در این راستا به هرگونه روشى تمسک جوید. این ترفند که همواره یکى از اهرم هاى قوى تشکیلات بهائیت براى حفظ و صیانت از خود و همچنین جلب ترحم و احیاناً کسب حمایت عمومى، است در موارد بسیارى به گونه اى با دروغ پردازى، انکار حقایق و واقعیات همراه است که نقل آن در نشریات بهائى و رسانه هاى جهانى، چیزى جز دست کم گرفتن شعور و عقلانیت مخاطبان نمى باشد.

دلایل مظلوم نمایى

مهمترین دلایل طرح مظلومیت بهائى ها که از سابقه اى دیرین در نزد سردمداران این فرقه برخوردار بوده و تشکیلات کنونى آن نیز اصرار دارد تا جامعه بهائیت ایران با مظلوم نمایى و تمسک به حربه هاى دروغین توجه جهانیان را به وضع خود معطوف دارند، عبارتند از:
1. تخریب وجهه اسلام و انقلاب اسلامى،
2. سرپوش گذاشتن بر ضعف هاى عمیق عقیدتى،
3. توجیه جنایات و خیانت هاى خود در ایران و جهان اسلام،
4. جذب نیرو و جلب توجه جهانیان و امکانات مختلف مجامع بین المللى،
5. تحت فشار قرار دادن جمهورى اسلامى.
در ادامه به تبیین نمونه هایى از این شگرد مضحک مى پردازیم:

مظلوم نمایى و شانتاژهاى ماهرانه

از دیدگاه فضل اللَّه مهتدى معروف به صبحى که به مدت دوازده ساله نزد عبدالبهاء به عنوان مبلغ زبر دست بهائیت ونویسنده مکاتبات وى اقامت داشته و از نزدیک شاهد عینى عملکرد رهبرى بهائى گرى بوده و پس از کشف حقیقت و تحول عقیدتى به افشاى ماهیت این فرقه ضاله پرداخت خاطرات صبحى تحت عنوان کتاب صبحى در سال 1312 ش در مطبعه دانش تهران به چاپ رسید و بخش دوم آن در سال 1335 تحت عناون پیام پدر منتشر شد.، در خاطرات خویش پیرامون مهارت خاص بهائیان در شانتاژ، جوسازى و فضاسازى مظلوم نمایانه مى نویسد: «هر تبهکارى و آشوب از آنها (-(بهائیان )-) سر مى زند و چون کسى از آنها بیزارى جست ناله ستمدیدگى بلند مى کنند و داد و فریاد به راه مى اندازند که اى مردم جهان! ما در ایران آزادى نداریم. ما مى خواهیم دشمنى و بدخواهى را از بیخ و بن براندازیم. ما مى گوییم مردم خاور و باختر از هر نژاد و کیش باید برابر و برادر باشند. ما مردم جهان را به این چیزها مى خوانیم ولى ایرانیان نمى خواهند که ما این روش را داشته باشیم و مى خواهند رستگاران را به هم بزنند.»
صبحى براى بیان دغل کارى و نیرنگ سازى بهائیان شاهد غیرقابل انکارى ارائه مى دهد؛ عدم تعلق خاطر بهائیان و رهبران آن به ایران و ایرانیان از اینجا مشخص مى شود که على رغم ارسال مبالغ سرسام آور پول به شوقى افندى از ایران، «در این سال ها چندین بار مردم برخى از ده ها و شهرها دچار زمین لرزه و سیلاب و دیگر آسیب ها شدند و نیکخواهان جهان کمک ها کردند. آیا شنیدید که شوقى دست کم ده لیره بدهد و با بینوایان همراهى کند؟ کسى نیست به این مرد بگوید تو که دم از این سخن مى زنى: «که اى اهل عالم همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار»، چرا کوتاهى کردى و از پول گزافى که هر سال با نیرنگ و افسون از کیسه مردم نادان این آب خاک در مى یارى اندکى از آن را بخشش نکردى؟».
در جایى دیگر از نوشته هاى صبحى مى خوانیم: «بسیار پیش آمده است که در شهرى یا در دهى میان دو نفر بر سر یک کار کوچک جنگى در گرفته و یکى از آنها در زد و خورد سرش شکسته، بى درنگ نزد او رفته و عکسى از او برداشته و در روزنامه هاى جهان پخش کرده که اى مردم! بر ستمدیدگى ما دلسوزى کنید و ببینید چگونه در برابر یک کار کوچک، یک مسلمان سر یک بهائى را مى شکند. سپس مى گویند این که چیزى نیست در فلان شهر در نیمه شب به خانه یکى از هم کیشان ما ریختند و همه را از زن و مرد کشتند و یک تن را به جا نگذاشتند هر چند کودک شیرخوارى بود، باور نمى کنید این هم عکس آنها. آن وقت یک عکس درست مى کنند که سه چهار نفر زن و مرد لخت بر روى زمین افتاده و یک سر بریده کودک هم در دست یک نفر است که نشان بیننده مى دهد! این عکس را به همه روزنامه هاى جهان مى دهند و چاپ مى کنند و آبروى کشورى را مى برند که صدگونه سود از آنجا مى برند و هزار جور نادرستى مى کنند.»
دسیسه، جوسازى و سوء استفاده از ناآگاهى مردم، شگرد همیشگى این فرقه بوده و هست. این دسیسه بازى و شانتاژهاى زیرکانه را در اغلب قضایا مى توان دید: «اینها با دست هاى نهانى آشوب ها به پا مى کنند و کارهاى زشت مى نمایند و مردم ساده را برمى انگیزند تا شورشى به راه بیندازند آن گاه به بیگانگان بگویند ببینید این مسلمانان به ما چه مى کنند. ما در این کشور از دست اینها روز خوش و آسایش نداریم. اى سروران جهان به داد ما برسید و به فرمانروایان ما بگویید مگر ما نباید آزادانه زندگى کنیم؟». ر.ک: خاطرات و زندگى صبحى، سیدهادى خسروشاهى، فصلنامه مطالعات تاریخى، ش 17.

اتهام نقض حقوق بشر

پس از پیروزى انقلاب اسلامى به دلیل محرز شدن جاسوسى عده اى از سران تشکیلات در شهرهاى مختلف کشور به عنوان ستون پنجم بیگانگان در جنگ عراق علیه ایران و نیز کمک به تثبیت نظام شاهنشاهى و نیز حیف و میل اموال مسلمین و سرازیر کردن بیت المال به جیب صهیونیست ها، تعدادى از آنان دستگیر و پس از محاکمه توسط دادگاه هاى انقلاب اسلامى به تناسب جرم و خیانت، به حبس هاى متفاوت و اعدام محکوم شدند. در مقابل این احکام، دولت آمریکا که در حقیقت حامى اصلى آنان به حساب مى آمد، عکس العمل نشان داد و رونالد ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا به این احکام اعتراض نمود.
در پاسخ آن، حضرت امام(ره) طى بیاناتى مهم مى فرمایند: «صحبت رئیس جمهور آمریکا را ملاحظه کردید که ایشان از همه دنیا استمداد کردند براى این که این بهائى که در ایران هستند و مظلومند و جاسوس هم نیستند و به جز مراسم مذهبى به کار دیگر اشتغال ندارند و ایران براى همین که این ها مراسم مذهبى شان را به جا مى آورند 22 نفرشان را محکوم به قتل کرده اند؛ ایشان از همه دنیا استمداد کرده که اینها که جاسوس نیستند،… از آن طرف وقتى که حزب توده را مى گیرند، شوروى صدایش بلند مى شود که یک عده مردم بى گناهى که با جمهورى اسلامى هم موافق بودند، پشتیبان بودند، جمهورى اسلامى را هم این ها مثل دیگران همراهى کردند و حالا هم همین طور هستند، دولت ایران بیخودى آمده است اینها را گرفته و حبس کرده. از آن طرف هم آقاى ریگان مى گوید که این بهائى ها بیچاره ها مردم آرام ساکتى مشغول عبادت هستند، جهات مذهبى خودشان را به جا مى آورند و ایران براى خاطر همین که اینها اعتقادشان مخالف با اعتقاد آنهاست گرفتند. اگر اینها جاسوس نیستند شما صدایتان درنمى آمد. شما براى خاطر این که اینها دسته اى هستند که به نفع شما هستند. والا… آمریکا را مى شناسیم که انسان دوستى اش گل نکرده است که حالا براى خاطر 22 نفر بهائى که در ایران به قول ایشان گرفتار شدند، براى انسان دوستى یک وقت همچو صدا کرده و فریاد کرده و به همه عالم متشبث شده است که به فریاد اینها برسید… لکن ما به شما بگوییم نه حزب توده را به واسطه حزب توده بودنش و نه بهائى را به واسطه بهائى بودنش این محاکم ما محاکمه کردند و حکم به حبس دادند. اینها مسائل دارند. حزب توده را خودشان آمدند همه حرفهایشان را زدند و سابقه دارند. اینها بهائى ها یک مذهب نیستند، یک حزب هستند. یک حزبى که در سابق انگلستان پشتیبانى آنها را مى کرد و حالا هم آمریکا دارد پشتیبانى مى کند. اینها هم جاسوسند مثل آنها. اگر جاسوس نباشند خوب بسیارى از مردم دیگر هم هستند که اینها انحرافات عقیدتى دارند، کمونیست هستند، چیزهاى دیگر هستند. لکن مردم و محاکم ما به واسطه کمونیست بودن آنها یا انحراف عقیده داشتن آنها را نگرفتند و حبس بکنند… مسئله این است که طرفدار این ها شما آقاى ریگان هستید… و این دلیل بر این است که این ها یک وضع خاصى دارند که آن ها به این ها نفع مى رسانند و این ها نفع مى رسانند؛ نفع رساندن این ها غیر از این مى تواند باشد که اخبار ما را به آن ها بدهند، جاسوسى بکنند بین ملت ایران و دولت ایران با آن ها…». صحیفه نور، ج 17، صص 267-266.

حمایت از خیانت و جاسوسى

پس از اثبات حقایق و رسوائى عمال بیگانه، سران این فرقه نیز با مظلوم نمایى به پخش شایعات روى آورده و از ایران به مجامع جهانى شکایت بردند. دولت هاى غربى نیز با به کار گرفتن رسانه هاى تبلیغاتى خود با آنها همصدایى نموده و افرادى چون گالیندوپل و کاپیتورن به عنوان نمایندگان «حقوق بشر» سازمان ملل متحد اعلام داشتند که بهائیان در ایران مورد آزار قرار مى گیرند. آنان اعدام چند نفر مجرم بهائى نظیر هویدا در آغاز انقلاب را مستمسک قرار دادند؛ اما هرگز به مخاطبین خود و افکار عمومى جهان نگفتند که بهائیانى در ایران بازداشت یا اعدام شدند که جنایات و فعالیت جاسوسى آنها و نیز تلاش آنان براى حیف و میل اموال مسلمین و غارت بیت المال، محرز شده بود.
چنانکه در پاسخ کانون رهپویان وصال شیراز به نامه سرگشاده جامعه بهائى ایران به رئیس جمهور مى خوانیم: «بهت و تعجب ما از نامه سرانتان به رئیس جمهور زمانى به اوج خود میرسد که آنان از 161 سال تحمل درد و رنج و تبعیضات سخن میرانند، و در جایى از نامه خود از قتل و اعدام و حبس بى حساب و کتاب بى گناهانشان پس از انقلاب پرده درى مى کنند!! شاید گذشت بیش از 26 سال از انقلاب اسلامى ایران باعث فراموشى قسمتى از حقایق دوران ستمشاهى براى نسل جدید و جوان جامعه ایرانیان بهائى شده باشد ولى تعجب ما از آن است که این کلمات از زبان هایى شنیده مى شود که نامشان در تاریخ ثبت شده و گویا تاریخ زندگانى خود را هم به فراموشى سپرده اند!! ملت ایران هنوز جنایات بهائى معروف سپهبد صنیعى، آجودان مخصوص شاه و وزیر جنگ وى را در قتل عام مسلمانان در تهران و شهرهاى دیگر ایران فراموش نکرده اند. امیر عباس هویدا، نخست وزیر بهائى رژیم سلطنتى که مدت زمامداریش در دوران طاغوت از همه نخست وزیران دیگر طولانى تر بود، لکه ننگ دیگرى در تاریخ ماندگار ایران بود. شما سرلشگر ایادى پزشک مخصوص شاه، هوشنگ نهاوندى رئیس دانشگاه تهران و شیراز، فرخرو پارسا وزیر آموزش و پرورش، شاهقلى وزیر بهدارى، مهتدى مسوول دفتر هویدا و صدها مقام سیاسى و نظامى دیگر این رژیم را که همگى متدین به دیانت بهائى بودند فراموش کرده اید؟ هرگز! این ملت فراموش کنند که مقامات بهائى از دبستان تا دانشگاه (وزیر آموزش و پرورش تا رئیس دانشگاه) براى تغییر عقاید حقه این مردمان برنامه ریزى کرده بودند و با تمام قواى نظامى رژیم پهلوى (از آجودان مخصوص شاه تا وزیر جنگ) به جان و مال و ناموس این مردمان تجاوز کرده بودند، طورى که سرلشکر فردوست، رئیس ساواک رژیم نیز در کتاب مشهور خاطراتش مى نویسد: «بهائیانى را که من دیدم واقعاً احساس ایرانیت نداشتند و این کاملاً محسوس بود و طبعاً این افراد جاسوس بالفطره هستند».
با همه اینها آیا باز هم مردم ایران حق نداشتند این جانیان بالفطره را به مجازات خیانت ها و جنایت هایشان برسانند؟! گرچه اکثر قریب به اتفاق آنان در اواخر حکومت ستمشاهى به همراه میلیاردها میلیارد اموال و دارائى هاى ملت مظلوم ایران به دامان اربابان آمریکائى و انگلیسى و اسرائیلى خود پناه برده و فرارى شدند. چه بسیار هزینه هاى کلان جنایات بزرگ بشرى علیه ملل مظلوم عراق و فلسطین که توسط متمولین بهائى پرداخت گردید تا شاید چند صباحى دیگر آنان را به رسمیت شناخته و از حقوق این مظلومان معصوم حمایت به عمل آید!!… ببینید که با حمایت کورکورانه شما از بیت العدل، در گسترش تبلیغات علیه نظام ایران، اکنون ملت جمهورى اسلامى که راه خود را براى کسب علم و پیشرفت در علوم جدید و مخصوصاً انرژى هسته اى هموار کرده بود، در فشارهاى بین المللى براى دست کشیدن از این تکنولوژى قرار دادید. علمى که به اعتراف دانشمندان جهان مى توانست مقام ایران را تا 5 کشور برتر علمى جهان بالا بیاورد. سر و صداهاى اخیر و مخصوصاً نامه مضحکى که در تمام ایران و جهان توزیع گردید فشارهاى سیاسى بر ایران را دو چندان کرده طوریکه همگام با این نامه نخست وزیر و وزیر خارجه کشور انگلستان اعلام کردند که باید پرونده حقوق بشر ایران بررسى شود، و اسرائیل ایران را به حمله نظامى تهدید نمود و آمریکا فشارهاى تبلیغاتى خود را بر مسئله انرژى هسته اى ایران افزایش داد. البته واضح و مبرهن است که همه اینها از قبل طراحى و برنامه ریزى شده بود و نامه مزبور نیز بخشى از سناریوى استکبار و استعمار جهانى بود و بیت العدل نیز بار دیگر به وظیفه وجودى خود عمل نمود جوابیه مردمى کانون فرهنگى رهپویان وصال شیراز به نامه سرگشاده جامعه بهائى ایران به رئیس جمهور، واحد فرق انحرافى، آدرس اینترنتى:www.rahpouyan.us/images/01.htm .

قطعنامه هاى سیاسى

در فاصله سال هاى 1361 تا 1373 یعنى در طول دوازده سال، نمایندگان آمریکا شش قطعنامه به تصویب رساندند که در آنها به جانبدارى و حمایت از بهائیت پرداخته و بنا به اعتراف بیل کلینتون رئیس جمهور وقت آمریکا: «ایالات متحده مى کوشد یک همکارى بین المللى براى زیر فشار قرار دادن حکومت اسلامى ایران به منظور رعایت حقوق اقلیت هاى مذهبى به وجود آورد». رادیو اسرائیل، مورخه 21/7/1373.
در سال هاى بعد نیز کشورهاى غربى با حمایت قاطع خود از بهائیت در پیش نویس قطعنامه حقوق بشر سازمان ملل علیه ایران جمهورى اسلامى، مورخه 17/9/1374.، بار دیگر به منافع حاصل از وجود جاسوسان خود در کسوت بهائى اعتراف کردند. در قطعنامه اى که مجلس نمایندگان آمریکا در سال 1375 تصویب کرد از دولت ایران خواست که از اعمال تبعیض علیه بهائیان ایران خوددارى کند.
در نامه نمایندگان آمریکا تأکید شده بود: «بهائیان ایران عاملى مهم در هرگونه روابط آینده آن کشور با ایالات متحده است». همان، به نقل از بخش فارسى رادیو آمریکا، مورخه 10/1/1375.
همچنین برایان کسیدى، نماینده انگلیسى پارلمان اروپا پس از بازدید از ایران و بازگشت به لندن، از رفتار با بهائیان انتقاد کرد و حمایت بین المللى از بهائیان جاسوس در ایران را به نمایش گذاشت. همان، مورخه 30/3/1375. علاوه بر آن موریس کاپیتورن – نماینده کمیسیون حقوق بشر – نیز در جریان بازدید از ایران مدعى نقض حقوق بهائیان در ایران شد. همان، مورخه 19/8/1375. اخیراً نیز گروهى از نمایندگان مجلس نمایندگان آمریکا در پیش نویس قطعنامه دولت ایران را به نقض حقوق بشر محکوم کرده و از باراک اوباما، رئیس جمهورى و هیلارى کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا خواسته اند که دولت ایران را محکوم کنند. مطرح شدن قطعنامه در کنگره آمریکا درباره بهائیان، بى بى سى فارسى، دوشنبه 16 فوریه 2009، 28 بهمن 1387.

ریشه یابى

ریشه این شگرد تبلیغاتى و صدور قطعنامه هاى مکرر علیه جمهورى اسلامى ایران و حمایت دلسوزانه! و بشردوستانه! از فرقه استعمارى بهائیت و دین و مذهب نامیدن آن و خواستار آزادى فعالیت هاى گمراه کننده و انحراف آفرین بهائیان ایران شدن، که از ابتداى پیروزى انقلاب اسلامى تاکنون توسط آمریکا و بنگاه هاى تبلیغاتى استکبار به شدت پیگیرى مى شود، به فلسفه تشکیل بهائیت و اهدافى که استعمار از شکل گیرى و ایجاد این فرقه ضاله در کشور ما داشته و دارند بازمى گردد. در حقیقت آن چه هر روز درباره وضع بهائیان ایران در غرب تکرار مى شود به دلیل پیوندهاى استوار و نزدیک سران این فرقه با نومحافظه کاران و لابى صهیونیستى در دولت هاى اروپاى غربى است که براى فشار بر ایران از کاه کوه مى سازند. برخى ملاحظات تاریخى، عبداللَّه شهبازى، یادداشت هاى پراکنده، پایگاه اینترنتى شهبازى 5/11/1384.
در این راستا بهائیت با مظلوم نمایى در جوامع و نهادهاى بین المللى، در صدد بسترسازى براى فشارهاى مضاعف قدرت هاى استکبارى بر جمهورى اسلامى در جهت عقب نشینى از حقوق حقه ملت مسلمان و آزادى خواه ایران است. بعنوان نمونه وقتى جامعه بهائى نامه اى به آقاى خاتمى (رئیس جمهورى وقت ایران) مى نویسند و تظلم خواهى مى کنند، برخى سازمان هاى بین المللى، با استناد به همین نامه، ایران را به نقض حقوق بشر محکوم مى کنند. به گفته یکى از صاحب نظران، این نامه در شرایطى – به صورت گسترده – توزیع شد که در کنار تهدید ایران به وسیله اسرائیل، فشار آمریکا و اروپا بر ضد فعالیت هاى هسته اى ایران اوج گرفته و آنها هر روز بخشى از جنگ روانى و تبلیغاتى خود را در این باره انجام مى دهند، تا جایى که تونى بلر و جک استراو، نخست وزیر و وزیر امور خارجه انگلیس اعلام کردند که پس از پرونده هسته اى، پرونده حقوق بشر در ایران در دستور کار قرار مى گیرد و در این بین، جامعه بهائیان هم مورد استفاده ابزارى صهیونیسم ها قرار گرفته است. سایت بازتاب، 23 آذر 1383، مقاله شهریار رضوان طلب، ذیل عنوان «پشت پرده شب نامه بهائیان».
روشن است که در دنیاى سیاست و جهان مبتنى بر اصالت سود، قدرت خارجى از هیچ فرد، گروه یا جریانى حمایت نمى کنند مگر آن که آن را در پیوند با خود و در راستاى منافع خویش بدانند. به راستى صرف نظر از نقض حقوق بشر در سطح کلان و گسترده به وسیله قدرت هاى استکبارى در جهان – از جمله جنایات غزه، عراق، افغانستان – و از جمله در ایران عصر پهلوى که جوانان تحصیل کرده و علما و اندیشمندان به جرم مبارزه براى آزادى کسب استقلال حفظ هویت ملى و دینى خویش، به مسلخ فرستاده مى شدند. و از قضا بهائیان نیز در اجراى آن فجایع نقش داشتند، چگونه است که ملت ایران چندان حمایتى از سوى قدرت هاى جهانى مدعى حقوق بشر نمى دیدند؟ و اکنون چگونه است که همان قدرت ها از هیچ کوششى نه تنها براى رهایى جاسوسان بهائى از زندان، که براى ترویج و تبلیغ آنها دریغ نمى ورزند؟پاسخ با توجه به ماهیت نظام سلطه، و پیشینه و فلسفه وجودى این فرقه، ناگفته پیدا است.
( ر.ک: بهائیت و سیاست؛ تناقض شعار و عمل، سید مصطفى تقوى، ویژه نامه ایام ش 29)

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد