۱۳۹۸/۰۵/۰۱
–
۶۶۰ بازدید
اگر کنیزی که اسیر شده نخواهد که با مرد مسلمانی باشد چیکار کند یعنی به زور این کار رو انجام بدهند ؟
– زن کافری که با شرایط خاصی که در ذیل خواهد امد به اسارت مسلمانان درآمده مملوک و متعلق به او است و می تواند با شرایط خاصی با او رابطه داشته باشد و میل و رضایت او شرط نیست .- در مورد کنیز ابتدا باید توضیح داد که در صدر اسلام دو گونه کنیز وجود داشته است:یک. زنانی که در قبل، از جوامع غیر اسلامی اسیر و کنیز شده بودند. یعنی برده فروشان آن ها را به صورت های مختلف به اسارت درآورده و سپس برای فروش به شهرهای مسلمانان می آوردند. در واقع این همان رسم برده فروشی و برده داری بود که در روم و یونان و ایران و عربستان و دیگر نقاط جهان وجود داشت و تا زمان ظهور اسلام همچنان ادامه داشت.دو. زنانی که در میدان های جنگ شرکت می کردند و اسیر می شدند. تا قبل از اسلام، در جنگ ها تمامی افراد قبیله در گیر می شدند. یعنی تعداد زیادی از زنان و مردان به میدان نبرد آمده و برای پیروزی بر طرف مقابل تلاش می کردند. رسم بر آن بود که وقتی یک طرف شکست می خورد، تمام مردان و زنان و اموالی که در میدان بود، به اسارت طرف مقابل در می آمد. اما پس از ظهور اسلام، در مورد اسرای جنگی که در جنگ با مسلمانان به بردگی در می آمدند، قوانین ویژه ای وضع شد. یعنی در هر جنگی نمیتوان اسیر را به بردگی یا کنیزی گرفت. بلکه باید شرایط زیر موجود باشد:1- جنگ به اذن و اجازه ولی معصوم باشد. یعنی یا شخص پیامبر یا یکی از ائمه معصومین علیهم السلام اجازه این جنگ را داده باشند. پس شامل جنگ هایی که بدون حضور معصومین باشد، نمی شود هر چند که جنگ بین مسلمانان با یک گروه کافر باشد.
2- جنگ بین مسلمانان با کفار باشد، پس در جنگ بین دو گروه مسلمان نمی شود این قانون را اجرا نمود هر چند که یکی از آنان ظالم و متجاوز و دیگری مظلوم باشد.
3- این موضوع فقط در مورد افرادی است که همراه با سپاه کفار به کشور اسلامی هجوم آورده و در میدان نبرد حضور داشته و در همان میدان نبرد اسیر شوند و شامل افرادی که در خانه خود مانده اند، نمی شود. پس اگر شهر کفار به دست مسلمانان فتح شود، نمی توانند زنانی را که در شهر مانده و در میدان نبرد حاضر نبودند، به اسارت و کنیزی بگیرند.
بنابراین کنیز یا به واسطه خریدن و پرداخت پول، تحت تملک صاحب خود درآمده یا در جنگ به اسارت درآمده و به عنوان بخشی از غنایم جنگی به صاحب خود واگذار شده است.
اما در مورد محرم یا نامحرم بودن کنیز، از آنجا که کنیز مسلمان نبود، مسئله محرم یا نامحرم بودن تنها در ازدواج با وی معنا می یافت. بر اساس آموزه های قرآن روابط جنسی انسان تنها در دو قالب مورد تأیید شرع اسلام است و در غیر این موارد، خروج از حیطه شریعت به حساب می آید. این دو قالب در سوره مؤمنون به روشنی بیان شده است:
«وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ* إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ* فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْعَادُونَ؛ (1) مؤمنان کسانی هستند که دامن های خود را حفظ می کنند، مگر در برابر همسران شان یا کنیزانی که در تملک دارند که در این صورت مورد ملامت نیستند. هرکس بیش از این بطلبد، در زمره تجاوزکاران است.» (مومنون/ 5 الی 7)
بر این اساس، روابط جنسی در مورد کنیزان مورد تأیید شریعت است؛ اما در حوزه ملکیت و رابطه با کنیز نیز همانند ازدواج قواعد و شرائط مختلفی مطرح بود و رابطه با او بعد از طی شرایطی ویژه حلال می شد، ضوابطی مانند:
1. مالک، کنیزش را به ازدواج شخص دیگر در نیاورده باشد.
2. مالک، برای بهره مندی، کنیز را به دیگرى نداده باشد.
3. اگر کنیز با شخصِ دیگرى ازدواج کرده باشد یا او را به دیگرى بخشیده باشند، پس از سپرى شدن مدّت زمان عده طلاق با شوهرش یا تمام شدنِ زمان بخشش، دوباره کنیز بر مالکش حلال مى شود.
4. کنیز در حالِ گذراندن ایّام عدّه (عدّه طلاق از شوهر قبلى اش) یا ایام استبرا (در آن جا که محلّل واقع شده)، نباشد.
5. در قبل پدر مالک کنیز با کنیز، نزدیکى نکرده باشد.
6. کنیز، بین چند صاحب مشترک نباشد و… .
همچنین اگر زن کافر در میدان جنگ به اسارت درآمده باشد، باید به صورتی باشد که همراه با شوهرش اسیر نشده باشند، پس اگر زن همراه با شوهرش در میدان جنگ اسیر شود، مسلمان اجازه ازدواج با وی را ندارد. پس اگر زن متاهلی در میدان به تنهایی اسیر شد، ازدواج با این زن بعد از برائت و طاهر بودن رحمش از شوهر اولش حلال است، یعنی باید صبر کنند تا زن یک بار حیض ببیند و یا اگر باردار باشند، وضع حمل نماید.
این قواعد و ضوابط یعنی اسلام با هر نوع رابطه جنسی بی ضابطه و خلاف عفت فردی و اجتماعی و رواج بی بندو باری جنسی به شدت مخالف بوده و حتی در مورد کنیزان که در قبل از اسلام ابزاری عام برای بهره مندی جنسی گسترده و بی ضابطه مردان بودند نیز ضوابط دقیق و روشنی تعریف نموده است. در مورد بهره مندی از یک کنیز مالک کنیز با خریدن او ولی و قیم و سرپرست او محسوب می شد و تصمیم گیری در این موارد به عهده وی بود.
فرزندانی که نتیجه رابطه جنسی مولا و کنیزش بودند، غلام یا کنیزه نبوده، بلکه آزاد و حرّ و همانند دیگر فرزندان مولا محسوب می شدند و از همه حقوق فرزندی مانند حق ارث برخوردار بودند. کنیزی هم که از مولای خود صاحب فرزند می شد با دیگر کنیزان فرق کرده و «ام ولد» محسوب می شد، یعنی صاحبش دیگر حق فروش او را نداشت و در صورت فوت صاحب، چون این کنیز در زمره مایملک میت به ورثه او – از جمله فرزند خود کنیز- می رسید و از آنجا که فرزند نمی تواند مالک والدین خود شود، این کنیز خود بخود آزاد می گردید.
توجه نمایید که در اسلام بنابه آیه 24 سوره مبارکه نساء، ازدواج با زن متاهل حرام است. در شرایط رابطه جنسی مولا و کنیز ذکر شد که این رابطه منوط به عدم تزویج کنیز با فردی دیگر به دست مولا یا بخشش او به دیگری است و مولا در این مدت حق رابطه جنسی با کنیز خود را ندارد، مگر آن که مدت زمان بخشش و عده بعد از آن و یا عده طلاق یا وفات شوهر کنیز به پایان برسد. در مورد زنانی هم که در جنگ با مسلمانان شرکت داشته و اسیر شده اند، اگر این افراد با فدیه و امور دیگر آزاد نشوند و به صورت رسمی در حکم کنیز قرار بگیرند، همین امر بنا به حکم خداوند به منزله طلاق و جدایی آنها از همسران سابقشان است و بعد از قرار گرفتن در ملکیت مسلمانان به رعایت عده که در ابتدا اشاره شد، قابل تمتع جنسی از جانب مولای خود بودند. در واقع اسلام اسارت آن ها را به منزله طلاق از شوهران سابق تلقى کـرده و اجـازه مى دهد که مسلمانان بعد از تمام شدن عده، با آنان ازدواج کنند و یا همچون یک کنیز با آنان رفتار شود.
البته باید توجه نمود که این مورد، یعنی طلاق و جدایی به دلیل اسارت، استثنا محسوب نمی شود، زیرا این زنان دیگر شوهر دار محسوب نمی شوند. به اصطلاح علم بلاغت ایـن اسـتـثـنا، استثناى منقطع است، یعنى چنین زنان شوهردارى که در اسارت مسلمانان قرار مى گیرند، رابطه آن ها به مجرد اسارت و کنیز شدن با شوهران شان قطع خواهد شـد، درسـت هـمـانـنـد زن غـیر مسلمانى که با اسلام آوردن رابطه او با شوهر سابقش (در صورت ادامه کفر شوهر) قطع مى گردد، به منزله طلاق تلقی شده و در ردیف زنان بدون شوهر قرار خواهد گرفت و یا برعکس در مورد زنان مسلمانی که به دلیل کفر، رابطه زوجیتشان با همسر مسلمان قطع شده و طلاق هم نیازی نیست.
کنیز با شرایطی که ذکر شد هم تحت سرپرستی فردی قرار گرفته و نیازهای وی به مسکن و غذا و امور جنسی تامین می شد و هم امکان آشنایی با مسلمانان و اسلام را یافته و با اسلام آوردن، آزاد می گردید.
2- جنگ بین مسلمانان با کفار باشد، پس در جنگ بین دو گروه مسلمان نمی شود این قانون را اجرا نمود هر چند که یکی از آنان ظالم و متجاوز و دیگری مظلوم باشد.
3- این موضوع فقط در مورد افرادی است که همراه با سپاه کفار به کشور اسلامی هجوم آورده و در میدان نبرد حضور داشته و در همان میدان نبرد اسیر شوند و شامل افرادی که در خانه خود مانده اند، نمی شود. پس اگر شهر کفار به دست مسلمانان فتح شود، نمی توانند زنانی را که در شهر مانده و در میدان نبرد حاضر نبودند، به اسارت و کنیزی بگیرند.
بنابراین کنیز یا به واسطه خریدن و پرداخت پول، تحت تملک صاحب خود درآمده یا در جنگ به اسارت درآمده و به عنوان بخشی از غنایم جنگی به صاحب خود واگذار شده است.
اما در مورد محرم یا نامحرم بودن کنیز، از آنجا که کنیز مسلمان نبود، مسئله محرم یا نامحرم بودن تنها در ازدواج با وی معنا می یافت. بر اساس آموزه های قرآن روابط جنسی انسان تنها در دو قالب مورد تأیید شرع اسلام است و در غیر این موارد، خروج از حیطه شریعت به حساب می آید. این دو قالب در سوره مؤمنون به روشنی بیان شده است:
«وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ* إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ* فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْعَادُونَ؛ (1) مؤمنان کسانی هستند که دامن های خود را حفظ می کنند، مگر در برابر همسران شان یا کنیزانی که در تملک دارند که در این صورت مورد ملامت نیستند. هرکس بیش از این بطلبد، در زمره تجاوزکاران است.» (مومنون/ 5 الی 7)
بر این اساس، روابط جنسی در مورد کنیزان مورد تأیید شریعت است؛ اما در حوزه ملکیت و رابطه با کنیز نیز همانند ازدواج قواعد و شرائط مختلفی مطرح بود و رابطه با او بعد از طی شرایطی ویژه حلال می شد، ضوابطی مانند:
1. مالک، کنیزش را به ازدواج شخص دیگر در نیاورده باشد.
2. مالک، برای بهره مندی، کنیز را به دیگرى نداده باشد.
3. اگر کنیز با شخصِ دیگرى ازدواج کرده باشد یا او را به دیگرى بخشیده باشند، پس از سپرى شدن مدّت زمان عده طلاق با شوهرش یا تمام شدنِ زمان بخشش، دوباره کنیز بر مالکش حلال مى شود.
4. کنیز در حالِ گذراندن ایّام عدّه (عدّه طلاق از شوهر قبلى اش) یا ایام استبرا (در آن جا که محلّل واقع شده)، نباشد.
5. در قبل پدر مالک کنیز با کنیز، نزدیکى نکرده باشد.
6. کنیز، بین چند صاحب مشترک نباشد و… .
همچنین اگر زن کافر در میدان جنگ به اسارت درآمده باشد، باید به صورتی باشد که همراه با شوهرش اسیر نشده باشند، پس اگر زن همراه با شوهرش در میدان جنگ اسیر شود، مسلمان اجازه ازدواج با وی را ندارد. پس اگر زن متاهلی در میدان به تنهایی اسیر شد، ازدواج با این زن بعد از برائت و طاهر بودن رحمش از شوهر اولش حلال است، یعنی باید صبر کنند تا زن یک بار حیض ببیند و یا اگر باردار باشند، وضع حمل نماید.
این قواعد و ضوابط یعنی اسلام با هر نوع رابطه جنسی بی ضابطه و خلاف عفت فردی و اجتماعی و رواج بی بندو باری جنسی به شدت مخالف بوده و حتی در مورد کنیزان که در قبل از اسلام ابزاری عام برای بهره مندی جنسی گسترده و بی ضابطه مردان بودند نیز ضوابط دقیق و روشنی تعریف نموده است. در مورد بهره مندی از یک کنیز مالک کنیز با خریدن او ولی و قیم و سرپرست او محسوب می شد و تصمیم گیری در این موارد به عهده وی بود.
فرزندانی که نتیجه رابطه جنسی مولا و کنیزش بودند، غلام یا کنیزه نبوده، بلکه آزاد و حرّ و همانند دیگر فرزندان مولا محسوب می شدند و از همه حقوق فرزندی مانند حق ارث برخوردار بودند. کنیزی هم که از مولای خود صاحب فرزند می شد با دیگر کنیزان فرق کرده و «ام ولد» محسوب می شد، یعنی صاحبش دیگر حق فروش او را نداشت و در صورت فوت صاحب، چون این کنیز در زمره مایملک میت به ورثه او – از جمله فرزند خود کنیز- می رسید و از آنجا که فرزند نمی تواند مالک والدین خود شود، این کنیز خود بخود آزاد می گردید.
توجه نمایید که در اسلام بنابه آیه 24 سوره مبارکه نساء، ازدواج با زن متاهل حرام است. در شرایط رابطه جنسی مولا و کنیز ذکر شد که این رابطه منوط به عدم تزویج کنیز با فردی دیگر به دست مولا یا بخشش او به دیگری است و مولا در این مدت حق رابطه جنسی با کنیز خود را ندارد، مگر آن که مدت زمان بخشش و عده بعد از آن و یا عده طلاق یا وفات شوهر کنیز به پایان برسد. در مورد زنانی هم که در جنگ با مسلمانان شرکت داشته و اسیر شده اند، اگر این افراد با فدیه و امور دیگر آزاد نشوند و به صورت رسمی در حکم کنیز قرار بگیرند، همین امر بنا به حکم خداوند به منزله طلاق و جدایی آنها از همسران سابقشان است و بعد از قرار گرفتن در ملکیت مسلمانان به رعایت عده که در ابتدا اشاره شد، قابل تمتع جنسی از جانب مولای خود بودند. در واقع اسلام اسارت آن ها را به منزله طلاق از شوهران سابق تلقى کـرده و اجـازه مى دهد که مسلمانان بعد از تمام شدن عده، با آنان ازدواج کنند و یا همچون یک کنیز با آنان رفتار شود.
البته باید توجه نمود که این مورد، یعنی طلاق و جدایی به دلیل اسارت، استثنا محسوب نمی شود، زیرا این زنان دیگر شوهر دار محسوب نمی شوند. به اصطلاح علم بلاغت ایـن اسـتـثـنا، استثناى منقطع است، یعنى چنین زنان شوهردارى که در اسارت مسلمانان قرار مى گیرند، رابطه آن ها به مجرد اسارت و کنیز شدن با شوهران شان قطع خواهد شـد، درسـت هـمـانـنـد زن غـیر مسلمانى که با اسلام آوردن رابطه او با شوهر سابقش (در صورت ادامه کفر شوهر) قطع مى گردد، به منزله طلاق تلقی شده و در ردیف زنان بدون شوهر قرار خواهد گرفت و یا برعکس در مورد زنان مسلمانی که به دلیل کفر، رابطه زوجیتشان با همسر مسلمان قطع شده و طلاق هم نیازی نیست.
کنیز با شرایطی که ذکر شد هم تحت سرپرستی فردی قرار گرفته و نیازهای وی به مسکن و غذا و امور جنسی تامین می شد و هم امکان آشنایی با مسلمانان و اسلام را یافته و با اسلام آوردن، آزاد می گردید.