خانه » همه » مذهبی » خداوند که دین اسلام را پذیرفته است، چرا از همان اول این دین را از طریق انبیاء پذیرفته شده از سوی خود، معرفی ننمود؟ دیگر نیازی به یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر و آن همه فراز و نشیب ها از زمان پیدایش ادیان نبود!

خداوند که دین اسلام را پذیرفته است، چرا از همان اول این دین را از طریق انبیاء پذیرفته شده از سوی خود، معرفی ننمود؟ دیگر نیازی به یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر و آن همه فراز و نشیب ها از زمان پیدایش ادیان نبود!

اسلام در قرآن کریم به دو معنی استعمال شده است:
1- به معنی تسلیم شدن در مقابل خداوند متعال؛
2- به عنوان یک اسم خاص برای آخرین دین الهی.اسلام به معنی اول، بر تمام ادیان الهی قابل صدق است؛ چون حقیقت همه ادیان الهی تسلیم در برابر خدا بوده است؛ و همه ادیان در اصول اعتقادی و اساسی و اخلاقیات باهم شریک بوده اند و تفاوت آنها تنها در برخی احکام بوده است و این تفاوت نیز ناشی از تکامل جامعه بشری بوده است؛ یعنی هرچه جامعه بشری رشد بیشتری می نمود و به احکام تازه تری نیاز پیدا می کرد انبیاء احکام تازه تری می آوردند مثلا در جوامع اولیه که زمین به اندازه کافی برای همه وجود داشته است نزاعی بین مردم بر سر زمین رخ نمی داده است لذا نیازی هم به احکام مالکیت زمین نداشتند اگر در آن زمان خدا احکام مربوط به مالکیت زمین را نازل می کرد امر عبثی بود. یا در جوامع اولیه حکومت وجود نداشته است و مردم به شکل قبیله ای زندگی می کرده اند لذا نیازی به احکام حکومتی هم نداشتند. بنابراین همه ادیان در اصول اعتقادات و اخلاقیات و بسیاری از احکام باهم مشترک بوده اند و همگی در تسلیم خدا بودن یکی بوده اند لذا از این جهت همه ادیان الهی را پیش از آن که تحریف و نسخ شوند می توان اسلام نامید کما اینکه خداوند متعال دین دیگر انبیاء را هم اسلام محسوب نموده و انبیاء (ع) را مسلمان نامیده است.
برای روشن شدن مطلب به مواردی از آیات اشاره می کنیم.
1- خداوند متعال دین اسلام را همان دین حضرت ابراهیم دانسته است.« (ای محمد) بگو: پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده؛ آیینى پابرجا و استوار، همان آیین ابراهیم؛ که از آیینهاى خرافى روى برگرداند؛ و از مشرکان نبود.
بگو: نماز و تمام عبادات من، و زندگى و مرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانیان است.
همتایى براى او نیست؛ و به همین مأمور شده ام؛ و من نخستین مسلمانم!»( انعام / 161-163 )
« اى کسانى که ایمان آورده اید! رکوع کنید، و سجود بجا آورید، و پروردگارتان را عبادت کنید، و کار نیک انجام دهید، شاید رستگار شوید. و در راه خدا جهاد کنید، و حقّ جهادش را ادا نمایید! او شما را برگزید، و در دین کار سنگین و سختى بر شما قرار ندارد؛ از آیین پدرتان ابراهیم پیروى کنید؛ خداوند شما را در کتابهاى پیشین و در این کتاب آسمانى«مسلمان» نامید، تا پیامبر گواه بر شما باشد، و شما گواهان بر مردم! پس نماز را برپا دارید، و زکات را بدهید، و به خدا تمسّک جویید، که او مولا و سرپرست شماست! چه مولاى خوب، و چه یاور شایسته اى!» ( حج / 76و 78 )
2- حضرت نوح خود را مسلمان نامیده است.
«سرگذشت نوح را بر آنها بخوان! در آن هنگام که به قوم خود گفت: «اى قوم من! اگر تذکّرات من نسبت به آیات الهى، بر شما سنگین(و غیر قابل تحمّل) است، (هر کار از دستتان ساخته است بکنید.) من بر خدا توکّل کرده ام! فکر خود، و قدرت معبودهایتان را جمع کنید؛ سپس هیچ چیز بر شما پوشیده نماند؛ (تمام جوانب کارتان را بنگرید؛) سپس به حیات من پایان دهید، و(لحظه اى) مهلتم ندهید! (امّا توانایى ندارید!)
و اگر از قبول دعوتم روى بگردانید، (کار نادرستى کرده اید؛ چه اینکه) من از شما مزدى نمى خواهم؛ مزد من، تنها بر خداست! و من مأمورم که از مسلمین باشم!» ( یونس / 71 و 72 )
3- فرعون دین موسی (ع) را اسلام می خواند.
« (سرانجام) بنى اسرائیل را از دریا[ رود عظیم نیل ] عبور دادیم؛ و فرعون و لشکرش از سر ظلم و تجاوز، به دنبال آنها رفتند؛ هنگامى که غرقاب دامن او را گرفت، گفت: «ایمان آوردم که هیچ معبودى، جز کسى که بنى اسرائیل به او ایمان آورده اند، وجود ندارد؛ و من از مسلمین هستم!» (یونس/90)
4- فرشتگان خانواده حضرت لوط را مسلمان نامیدند.
« (ابراهیم) گفت: مأموریت شما چیست اى فرستادگان(خدا)؟
گفتند: ما به سوى قوم مجرمى فرستاده شده ایم ، تا بارانى از«سنگ- گِل» بر آنها بفرستیم؛ سنگهایى که از ناحیه پروردگارت براى اسرافکاران نشان گذاشته شده است! ما مؤمنانى را که در آن شهرها(ى قوم لوط) زندگى مى کردند(قبل از نزول عذاب) خارج کردیم،
ولى جز یک خانواده مسلمان در تمام آنها نیافتیم! » ( ذاریات / 31-36 )
5- حضرت یوسف (ع) دین خود را اسلام نامیده است.
« ( یوسف گفت ) پروردگارا! بخشى(عظیم) از حکومت به من بخشیدى، و مرا از علم تعبیر خوابها آگاه ساختى! اى آفریننده آسمانها و زمین! تو ولىّ و سرپرست من در دنیا و آخرت هستى، مرا مسلمان بمیران؛ و به صالحان ملحق فرما!» (یوسف / 101)
6- حضرت ابراهیم مسلمان بود.
«ابراهیم نه یهودى بود و نه نصرانى؛ بلکه موحّدى خالص و مسلمان بود؛ و هرگز از مشرکان نبود.» (آل عمران /67)
بنابراین وقتی خداوند خداوند متعال می فرماید: «دین در نزد خدا، اسلام(تسلیم بودن در برابر حق) است. و کسانى که کتاب آسمانى به آنان داده شد، اختلافى(در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهى و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در میان خود؛ و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او مى رسد؛ زیرا) خداوند، سریع الحساب است. » (آل عمران /19)
مراد این نیست که ادیان قبلی اسلام نبوده اند بلکه مراد این است که دین در نزد خدا تنها یکی است و آن اسلام است و تمام ادیان مصدق و مؤیّد همدیگرند و تعارض و اختلافی باهم ندارند. لکن نصارا و یهودیان دین خود را تحریف نمودند و تعارض و اختلاف دین اسلام با ادیان قبلی با این ادیان تحریف شده است نه با دین واقعی حضرت موسی و حضرت عیسی (ع). اگر تورات و انجیل تحریف نمی شدند، هیچ تعارضی بین آنها و قرآن به وجود نمی آمد. حتی برخی از علمای شیعه معتقدند که اگر کتب آسمانی قبلی می ماندند آنها نیز حجت شرعی بودند و بر اساس اجتهاد به آنها نیز عمل می شد. اگر آن کتب باقی بودند به حکم همان کتب پیروان آنها باید به دین پیامبر خاتم نیز ایمان می آوردند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد